خسرو غلامی – نگاهی دیگر به اعتصاب کارگران سنگ معدن بافق!

نگاهی دیگر به اعتصاب کارگران سنگ معدن بافق!
رفیق خسرو غلامی یکی از فعالین جنبش کارگری در ایران ، در نوشته ی خود   تحت عنوان ” ملاحظاتی  در باره اعتصاب کارگران بافق”به ارزیابی از این اعتصاب شکوهمند پرداخته است . من ضمن همراهی با نکات بر شمرده توسط رفیق خسرو به نکات دیگری  اشاره خواهم کرد.  امید دارم  که بحث و تبادل نظر پیرامون  این اعتصاب با همفکری دیگر رفقا ادامه یابد .
اول :
همانطور که از اخبار منتشر شده پیداست   کارگران سنگ معدن  بافق ، ضمن حفظ اتحاد و همبستگی  در  پیشبرد اعتصاب ، توانستند با جلب حمایت توده ای مردم شهر بافق و همراهی خانواده های  کارگری،  یک حرکت وسیع را سازماندهی کنند که خصلت نمای  یک درک  طبقاتی بود . این اعتصاب  یک بار دیگر نشان داد که  خواست و مطالبه” نان و آزادی ” پاشنه آشیل دولت ایران می باشد.  بحران اقتصادی آمیخته شده با رانت خواری و فساد مالی افسار گسیخته در همراهی  با  اختناق حاکم ، شرایط بغرنجی را ایجاد کرده است . شرایط بغایت ضد انسانی  و طاقت فرسا ،  که مستقیم و غیر مستقیم بر زندگی میلیون ها انسان کارگر و زحمتکش تاثیر گذاشته است  . استثمار روزانه کارگران ،قرار داد های موقت و سفید امضاء، عدم امنیت شغلی ، دستمزد های چندین برابر زیر خط فقر ،حقیر شمردن  زنان و … ، همراه با سرکوب  هر نوع اندیشه مترقی و پیشرو در جامعه ، آن شرایطی است که می تواند آتش زیر خاکستری  برای برافروختن خشم و کینه طبقاتی کارگران بر علیه نظام  سرمایه داری باشد .در چنین شرایطی اعتراض واعتصاب های کارگری چنانچه آگاهانه سازماندهی شود می تواند عاملی برای  پیشروی مبارزات آنی و آتی طبقه کارگر در ایران باشد.
درک این مسئله کار پیچیده ای نیست  چرا که  مبارزات تا کنونی  و  جنبش های اعتراضی در ایران از جمله  خیزش میلیونی مردم در اعتراضات خیابانی سال1388 ثابت کرد که تنها نیروای که توان تغییرات بنیادی در ایران را دارد همانا طبقه کارگر متحد ، متشکل و سازمان یافته است که می تواند زندگی پر از آسودگی ، آزادی و برابری را به ارمغان آورد .
دوم :
 اگر شرایط بالا مورد توافق باشد ، یاد آوری این نکته کلیدی برای تمامی سوسیالیست ها حائز اهمیت است  که، بر اساس رسالت ووظیفه تاریخی باید  در روند اعتراض ها  و اعتصاب ها ی  کارگری در حد توان  دخالتگربود . این امر انکار ناپذیری است که  پیشروان و فعالین کارگری  با داشتن تجارب غنی  و شناخت وسیع از جوانب مختلف یک مبارزه ، می توانند نه تنها در امر دست یابی به منافع آنی تلاش گر باشند بلکه با شناخت وسیع از ماهیت استثمار گرانه  نظام سرمایه داری ، زیر ساخت های  یک مبارزه فراگیر و سراسری را آماده سازند. از شواهد و نشانه های موجود آشکار است  که در جمع اعتصابی کارگران بافق  ، فعالین سوسیالیست و تشکل های موجود  نقش   وحضور نداشته اند یا اگر  حضوری هم داشته اند کمرنگ و نا محسوس بوده است؛ تا جایی که  حتی این فعالین و تشکل ها وسازمان های مدعی   از تهیه یک گزارش مستقل عاجز بو ده  و منبع خبراین اعتصاب  سایت حکومتی ایلنا بود . با تو جه به شکوهمند بودن اعتصاب و هم چنین همراهی توده های مردم و خانواده های کارگری در این اعتصاب، می طلبید که فعالین و پیشروان کارگری نقش طبقاتی خود را ایفا می کردند. در ذیل به دو مورد اشاره خواهم داشت که این ضعف ها میتواند ناشی از عدم تجارب کارگری  کارگران اعتصابی  بافق  و همچنین عدم همکاری و دخالتگری  فعالین کارگری و سوسیالیست ها  باشد .
کارگران اعتصابی توانست با  کسب موفقیت نسبی  و با وعده های مسئولین فعلا به ادامه اعتصاب خاتمه دهند. همانطور که ذکر شد اتحاد و همبستگی و همراهی خانواده های کارگری قدرت کارگران اعتصابی را دو چندان کرد . آشکار است که  در نبود  تشکل مستقل کارگری، همبستگی خانواده گی  توانست در پیشبرد این مبارزه نقش تعیین کننده ای داشته باشد . اما طرف مقابل ما ، یعنی طبقه سرمایه دار در روند و ادامه  این مبارزه ساکت نخواهند نشست . سرمایه داران  تلاش خواهند کرد به طرق مختلف در صفوف خانواده  نفوذ یابند و با ایجاد تفرقه  به نتایج دلخواه خود برسند.
 بطور مثال  باید گفت در جریان اعتصاب و مبارزه کارگران  نیشکرهفت تپه ، مسئولین و نیروهای امنیتی برآن  بودند تا با استفاده از فرهنگ عقب مانده ، بین کارگران عرب ، لر و  کرد  تفرقه بیاندازند  . در نبود یک تشکل مستقل کارگری  مدافعان و حامیان استثمار و بردگی  ، به راحتی   می توانند صفوف خانواده ها  را از هم جدا سازند . هر چند سرمایه داران درتلاش بوده و هستند که به درون تشکل ها کارگری راه پیدا کنند ویا افرادی را به  خدمت خود درآورند ،  اما باید پذیرفت که به راحتی و در کوتاه مدت  نمی توانند یک تشکل کارگری  را به انحراف بکشانند . شاید در یک پروسه طولانی و در صورت عدم دخالتگری فعالین  سوسیالیست  این امر میسر شود اما ایجاد تفرقه در بین خانواده ها ، کاری  آسان و امکان پذیر می باشد. پس باید پذیرفت که یکی از ضعف های اعتصاب این بود که ایحاد تشکل کارگری را در دستور کار خود نداشتد.
 یکی دیگر از نکات ضعف این اعتصاب این بود که نتوانست کمیته اعتصاب خود را هدایت و سازماندهی کند* . کمیته ای که می توانست  بصورت  مخفی و دور از چشم پلیس برنامه های خود را به پیش ببرد . این کمیته می توانست در امر اطلاع رسانی و یا جمع آوری کمک های مالی و ارتباط با دیگران  تعیین وظیفه کند . این اعتصاب با توجه به حضور 5000 نفر نتوانست در دور نمای خود جایی برای کمیته اعتصاب داشته باشد. پر واضح است که ادامه یک اعتصاب  نیازمند امکانات مالی است  . اگر کارگران برای رفع نیاز های اعتصاب  به خواهران و برادران  کارگر و  همسرنوشتان خود اعتماد نکنند  همین امر می تواند زمینه ای برای عدم موفقیت آنان  باشد. همچنین  کمیته اعتصاب با بررسی  روند مبارزه می تواند نقشه عمل  های بعدی را برنامه ریزی کند به شکلی که مورد توافق اکثریت کارگران اعتصابی باشد   و آخر اینکه کارگران از این سنت دیرنیه غافل بودند که خواستار دریافت دستمزد دوران اعتصاب باشند که این خود یکی دیگر از ضعف های  موجود می تواند باشد،
 برای ادامه و پیشبرد یک مبارزه، ضمن بر شمردن  نقاط مثبت و دست آورد ها ی آن  ، باید  توانست بدون هیچ توهم و  خود فریبی ، نقاط ضعف را مشخص کرد . نبرد کار و سرمایه نیازمند حضور همه جانبه ی کارگران سوسیالیست  متشکل (سازمان یافته ) است . همانطور که اشاره رفت  پیشروان کارگری نتوانستند همکار و  همفکر کارگران اعتصابی سنگ معدن بافق باشند. چرا و چگونگی آن باید  مورد ارزیابی واقعبینانه  قرار گیرد .
 بهزاد سهرابی  27 شهریور 1393
*من در نوشته ای با همکاری رفیق گرامی، خسرو غلامی تحت عنوان ” برگی از تاریخ  جنبش کارگری http://www.khamahangi.com/post519.htm  به نقش و جایگاه کمیته اعتصاب پرداخته ام .