خدامراد فولادی – شعر پیشکش به معلم های گرانقدر ،معلم ها

خدامراد فولادی

پیشکش به معلم های گرانقدر
معلم ها

برای از گرسنگی نمردن نبود
که رفت معلم شد / همان اول
برای آن بود
که ذهن ِ تخته سیاه ِ مدرسه را
پاک کند
از غبار ِ خرافه و جهل
و روی آن بنویسد
به خط ِ درشت
علم بهتر است از ثروت
و یاد دهد به بچه ها
حرف ِ حساب اش را
که یک / باید برابر ِ یک باشد
حالا که
ساخته اند با هم
جهل و سرمایه
و خرافات
روسیاه تر کرده
روی تخته سیاه و
دفتر ِ مشق ها را
و تنها
در سلول های انفرادی ِ تاریک
یک های روشن فکر با هم برابرند
مدرسه که می روند
برای از گرسنگی نمردن و
جهل ِ حاکم را
به حافظه ی تاریخ سپردن است:
معلم ها.