حمه غفور-يادداشتهايم درباره كنگره ٨ حزب حكمتيست ايستگاههاى اصلى كنگره اكتبر

يادداشتهايم درباره كنگره ٨ حزب حكمتيست

ايستگاههاى اصلى كنگره اكتبر

 

حمه غفور

توضيحى ضرورى 

ابتدا و قبل از هر چيز به عنوان يك كمونيست كارگرى از كردستان عراق اينجا اعلام مى كنم كه بى نهايت خوشحالم افتخار شركت در كنگره ٨ حزب حكمتيست( كنگره اكتبر) را پيدا كردم و در مناسبتى كم نظير و خلاف جريان، خود را ميان جمعى از كادرهاى نمونه كمونيسم كارگرى ديدم كه در كنگره حزب حكمتيست در هتلى واقع در شهر زيباى استكهلم برگزار شد. كنگره روزهاى ۴-۵  نوامبر سال ٢٠١٧ كه مصادف بود با يكصدمين سالگرد انقلاب اكتبر برگزار شد. دو شبانه روز سرشار از بحث و جدل سياسى، تبادل تجربه و دانش درباره كمونيسم و موانع پيش روى آن، سرشار از شور و انرژى سازماندهى انقلابى صفوف جنبش كمونيستى و كارگرى ايران در حزبى از جنس لنين و بلشويسم، راديكال و يكصدا براى تغيير دنياى نابرابر و وارونه سرمايه دارى؛ همراه و همدل با محفل گرم سياسى و پر از محبت جمعى از انسانهاى كمونيست مجرب و خستگى ناپذير و عاشق زندگى؛ بانشاط و سرحال، مؤقر و خوش رفتار و نيز از نظر سياسى روشن بين و صريح در نقدشان عليه نظام سرمايه دارى؛ داراى انرژى و دلسوز حزب و جنبش كارگرى؛ پيگير و  رهرو راه دنيايى بهتر. آدم به جز احساس افتخار و ابراز شادمانى  به خاطر حضور در فضايى سياسى و رفيقانه از اين جنس، كه سراپا تجسم تلاش و اراده براى وحدت و شور انقلابى براى تحقق دنيايى بهتر براى انسان است و نه مدح خرافه ملت، قوميت، وطن و از اين قبيل ترهات چه مى تواند بگويد.

از نظر من كنگره اتفاق يا نمايشى سياسى ويژه و يك صفبندى كامل و ضرورى حكمتيست براى شناخت متد سياسى و مبارزه طبقاتى، تشخيص زمان و فرصت تاريخى، تدارك پيروزى انقلاب كارگرى آتى در ايران بود. كنگره از منظر وظايفى كه مدام تعهد خود را به آن اعلام داشته عظيم و پراهميت بود.اگر نگاهى به مباحث، بيانيه ها، قطعنامه ها، دخالت و ديالوگ هاى نمايندگان كنگره و مهمانان بيندازيم، مجموعاً از سنت هاى ماركسيستى و لنينيستى بودند و از زاويه ديد تشخيص پراتيك انقلابى طبقه كارگر  و كمونيسم كارگرى در اوضاع كنونى مبارزه طبقه كارگر در ايران سرنوشت ساز بودند. چنين برداشت و درك عمومى از كنگره مرا تشويق كرد تا يادداشتهايم را به اين شكل مشخص درباره مقاطع اين اتفاق مهم و هدفمند را به عنوان يك ناظر بيرونى بنويسم و ارزيابى معين خودم را درباره اين كنگره فرموله كرده و در اختيار رفقاى كمونيست، سوسياليست، چپ و آزاديخواه ،براى رهبران و فعالين كارگرى و جنبش كارگرى و كمونيستى كردستان قرار دهم . اميدوارم اين يادداشت ها مشوق  كليه رفقا باشد و با دقت كارنامه كنگره اكتبر را تعقيب كرده و تجارب آن را در دست گيرند. اميدوارم رفقا ادبيات، بيانيه ها و قطعنامه های کنگره را مطالعه كرده و نظرات انتقادى و ملاحظات خود را درباره آن ابراز كنند.

چرا كنگره اكتبر؟

اول: طبق روتين و موازين داخلى حزب حكمتيست هر دو سال يكبار كنگره عادى خود را برگزار مى كند. كنگره ٨ حزب حكمتيست در موعد مقرر برگزار شد. اما همانطور كه در سياست و استراتژى كنگره منعكس شده است، از آنجا كه كمونيسم، طبقه كارگر و مبارزه طبقاتى هم در سطح جهانى و هم در سطح هر جامعه معينى طبق ويژگيهاى و اوضاع پيش روى خود حركت مى كند. سرمايه دارى جهانى در اين مقطع به جز جنگ، بحران، آوارگى و تحميل فلاكت بيشتر و بيشتر بر طبقه كارگر  هيچ راه حل مؤثرى در چشم انداز ندارد. سرمايه دارى هم به عنوان يك نظام دچار بحرانهاى سياسى- اقتصادى عميقى شده است و هم جامعه بشرى را در مخاطراتى چون جنگهاى منطقه اى و كشورى قرار داده است! بر اين اساس و بطور مشخص در جامعه ايران كه طبق سياست ها و استراتژى حزب حكمتيست به عنوان يكى از ضعيف ترين حلقه هاى سرمايه دارى جهانى كنونى توصيف شده است و كمونيسم كارگرى در ايران معتبر است و حزب سياسى هم دارد و جنبش كارگرى در ايران نيرويى مطرح، بالنده و در تقابل با جمهورى اسلامى به عنوان هارترين حكومت بورژوايى  در حال پيشروى است. جمهورى اسلامى نيز پديده اى پر از تناقض و گرفتار بحرانهاى عميق و بدون چشم انداز است. يك ويژگى مهر خود را به كنگره زده بود و آن اينكه در شرايط كنونى جامعه ايران از نظر كشمكش طبقاتى و مصافهاى پيش روى، شباهتهايى با مقطع انقلاب ١٩١٧ روسيه دارد. به همين خاطر، احتمال بروز انقلاب اجتماعى ديگرى در ايران بسيار زياد و واقعى است كه با در نظر گرفتن عواملی كه به آن اشاره شد، ممكن است انقلابى بزرگتر از انقلاب اكتبر در آن تكرار شود.

در بخشى از سخنرانى رفيق فاتح شيخ كه به مناسبت گراميداشت انقلاب اكتبر در كنگره ايراد كرد، چنين آمده است: ” اين انقلاب مؤثرترين انقلاب تاريخ بشرى است و گراميداشت آن براى هم كمونيستى جاى افتخار است.  نزد حزب حكمتيست اين گراميداشت  فقط چون جشنى نوستالژيك نيست… حزب حكمتيست اين گراميداشت تاريخى را سرلوحه كنگره خود قرار داده، اما علاوه بر اين بر دو هدف معين امروزى نيز تأكيد مى كند.

اول اينكه دنياى امروز، دنيايى تحت حاكميت پر از تناقضات سرمايه دارى جهانى در سال ٢٠١٧، صدها بار بيشتر از ١٩١٧ نيازمند كمونيسم است. به طور مشخص در ايران تحت حاكميت رژيم سرمايه دارى اسلامى، اين رژيم پر تناقض و گنديده سرمايه دارى، ما پيروزى كمونيسم را نه فقط ضرورى، نه فقط رؤياى طبقه كارگر و اكثريت مطلق مردم اعماق جامعه ايران مى دانيم، بلكه پيروزى كمونيسم در ايران را امكان پذير مى دانيم. براى به ثمر نشستن آن تلاش مى كنيم و از اين لحاظ كسب تجارب پيروزى انقلاب اكتبر را ضرورى مى دانيم.

دوم اينكه ، عليرغم تجربه پيروزى انقلاب اكتبر، لازم است تجربه شكست بعدى آن را نيز از زاويه نقد سوسياليستى تحليل كرده، درسهايش را بياموزيم و تلاش كنيم اين شكست ها تكرار نشوند”.

دوم: زمان كنگره مصادف با يكصدمين سالگرد انقلاب كبير اكتبر بود و كنگره ٨ حزب حكمتيست بطور هدفمند كنگره اكتبر نام گرفت و همه جانبه فعاليت، سياست و خط رسمى حزب حكمتيست قوياً خود را متأثر از اين انقلاب كارگرى بينظير ديد. از مباحث و جدلها و ديدگاههاى متفاوت تا تصميمات ، قطعنامه ها و از استراتژى تا تاكتيكهاى حزب. حتى نفس نامگذارى “كنگره اكتبر ” تأكيدى بسيار بديهى بر تكرار اكتبر ديگرى در ايران بود كه در شرايط كنونى مبارزه طبقاتى  بطور حياتى نيازمند حزب كمونيستى – كارگرى است. كنگره تعلق بدون تخفيف خود به سنت بلشويكى، لنينى و ماركسيستى سازماندهى انقلاب مداوم را اعلام كرد تا انقلابى نظير اكتبر بار ديگر تكرار شود. انقلابى كه حزب بلشويك و شخص لنين آن را رهبرى كرد و  تا پيروزى آن ، نقش بسيار اساسى و تعين كننده ايفا كردند.

در سخنرانى افتتاحيه كنگره كه رحمان حسين زاده تحت عنوان” به پيروزى انقلاب كارگرى از جنس اكتبر در ايران متعهديم” ايراد كرد، اين نقل قول را ضرورى مى دانم!” ما از اين شانس استفاده كرديم و كنگره ٨ را كنگره اكتبر نام گذاشته و در گراميداشت انقلاب كارگرى اكتبر، چند اقدام معين را در دستور كار كنگره قرار داديم.اين عنوان و اقدامات خاص براى گراميداشت انقلاب كارگرى اكتبر براى ما تنها اقدامى سمبليك و اعلام علاقه و تعلق به انقلاب اكتبر نيست. فراتر از اين، اعلام پايبندى و اعلام وظايف ماست. ديدن سنگينى وظايفى است كه انقلاب اكتبر روى دست كمونيسم كارگرى و حزب حكمتيست گذاشته است. ما خود را متعهد به تكرار انقلاب كارگرى ديگرى از جنس اكتبر در منطقه مشخص مورد فعاليت خويش، در جامعه ايران، مى دانيم. اين فلسفه وجودى كمونيسم ما، اهداف و استراتژى هويتى ماست. چهار دهه براى به ثمر نشستن اين استراتژى مبارزه كرده ايم. تلاش آينده ما در اين كنگره تمركز بر برجسته كردن و هموار نمودن تحقق انقلاب كارگرى ديگرى در ايران است . اين اولين پيام كنگره ٨، پيام كنگره اكتبر است”.

علاوه بر اين در افتتاحيه كنگره ويژه برنامه اى به گراميداشت يكصدمين سال انقلاب اكتبر اختصاص يافته بود كه با نمايش ويديويى- پيام بسيار مهم لنين در روز ٧ نوامبر ۱۹۱۷ در پطروگراد شروع شد كه در آن پيروزى سوسياليسم را اعلام كرد و تمام قدرت را به شوراهاى كارگران، دهقانان و سربازان انقلابى روسيه تفويض كرد.

سوم: اگر اين تعبير مناسب باشد، كنگره در يك كلام، اراده جمعى هدفمند اين بخش از جنبش كارگرى و كمونيستى ايران را به امرى واقعى و عملى تبديل كرد كه به نمايندگى كليه تشكيلاتهاى حزب در داخل و خارج زير يك سقف جمع شده بودند. كنگره محل انعقاد پيمانى حزبى، سياسى و كمونيستى پايدار براى جواب دادن به نياز حياتى جنبش ما در داخل ايران بود. يعنى انسجام صفوف كليه بخشهاى جنبش كمونيسم كارگرى حول آلترناتيو كمونيستى و كارگرى . اين شور و اميد انسجام بلشويكى كه در كنگره ديده شد، جاى اميدى عظيم است. كنگره محلى بود براى تجديد پيمان مجموعه انسانى پيگير و باورمند به امكان تغيير انقلابى جهان و استقرار سوسياليسم و مجهز به اراده كمونيسم كارگرى، مجهز به تئورى ماركسيسم ولنينيسم و متعهد به سنت مبارزه سوسياليستى كارگران تا در چارچوب حزب حكمتيست اتحاد و انسجام از جنس حزب لنينى و ضرورت پاسخگويى به نياز معاصر به بحران و تناقضات مداوم سرمايه دارى ارائه دهند.

در بخش ديگرى از سخنرانى رفيق فاتح مى گويد:” ما مجموعه اى كمونيست انترناسيوناليستيم. استراتژى ما جهانى است، اما استراتژى جهانى مى طلبد كه مشخص كنيم از كجا بايد شروع كرد. طبق علائم روشن، بويژه در رابطه با كنگره ما، مى توان گفت كه بايد از سرنگونى جمهورى اسلامى شروع كرد. در ايران، كمونيسم آمادگى دارد؛ پرنفوذ است؛ اعتبار و احترام دارد و نيز داراى حزب است. در ايران جنبش كارگرى عظيمى در ميدان است؛ مبارزات مختلف و وسيع كارگرى شروع شده است؛ بخشى از فعالين اين جنبش كارگرى در زندان هستند و بخشى از آنان در صف كارگران اعتصابى، در كارخانجاتى مانند هپكو و پتروشيمى ها در حال مبارزه اند و بخشى از آن در اين كنگره هستند. اين نيروى پيشرو انقلاب كارگرى در تحولات آتى ايران است و اين شرايط و ابزارهایى است كه ما براى سرنگونى انقلابى جمهورى اسلامى در راستاى انقلاب سوسياليستى مدنظر قرار داده ايم”.

اشاره اى به چند اپيزود مهم

كنگره اكتبر كه قطعنامه و بيانيه هاى آن به شكل موفقى به اتفاق يا اكثريت آرا  به تصويب رسيد، اراده، انسجام و اتحادى حزبى و كمونيستى از خود به نمايش گذاشت كه با افتخار مى تواند به طبقه كارگر، جنبش كارگرى و جامعه ايران اعلام كند كه لياقت و قابليت و نيز عزم و اراده تحقق الزامات تأمين رهبرى كمونيستى- كارگرى منسجم و متحد را تضمين كرده و حزب حكمتيست پس از اين كنگره با اراده و عزمى جدى جلو آمده و قابليت رهبرى انقلاب آتى در ايران را دارد.

بخش ديگرى از سخنرانى فاتح شيخ اشاره اى است به تصميم حزب حكمتيست:”  من از تكرار ” نقش لنين ” چه استنتاجى مى خواهم بكنم؟ استنتاج من اين است كه بزرگترين درس انقلاب اكتبر، وجود حزبى كمونيستى و حزبى است كه رهبرى آن در دست لنين بود. تحزب كمونيستى، حزبيت كمونيستى و رهبرى كمونيستى. لنين سمبل همه اينها بود”.

در همين سخنرانى ، رفيق فاتح نقش حزبيت و رهبرى كمونيستى براى پيروزى انقلاب آتى در ايران را چنين توصيف مى كند: ” مهمترين درس انقلاب اكتبر وجود تحزب كمونيستى، حزبيت و رهبرى كمونيستى است. در همان دوران، در آلمان، انقلابى به وقوع پيوست كه مى توانست به پيروزى برسد، و همينطور مى توان گفت كه به علت عدم حزبیت كمونيستى شكست خورد. به نظر من در دوران ما حزب كمونيستى صد بار بيشتر مبرميت دارد. دنياى ما به شدت به كمونيسم نياز دارد و كمونيسم نياز شديدى به ضرورت سازماندهى و سر و سازمان دادن به صفوف خويش در ميان اردوى بى شمار كار دارد. اين دو وجه معادله را بايد كنار هم گذاشت: نياز جهان به كمونيسم و نياز كمونيسم به سر و سامان دادن به صفوف خود. كليد موفقيت انقلاب كارگرى آتى اينهاست.

آرى! اين رفقا نه فقط تصميم گرفته اند حزبى مورد اعتماد و اميدبخش براى طبقه كارگر و مردم تحت ستم جامعه ايران را در صحنه نگهدارند، بلكه عزم خود را جزم كرده اند كه تفاوتهاى خود را به خمير مايه اتحاد و انسجام بيشتر در صفوف خود تبديل كرده و به طور عملى حزب و تحزب كمونيستى را محكمتر، منسجم تر و مجهزتر كنند. تأمين يك رهبرى كه پتانسيل تداوم و به سرانجام رساندن انقلاب آتى ايران را دارد و با نيروهاى صفوف خويش و طبقه كارگر ايران تجديد عهد نموده تا به لوكوموتيو انقلاب آتى ايران تبديل شده و اين انقلاب را به اكتبرى قويتر از ١٩١٧ روسيه تبديل كند. انقلابى كارگرى كه گام اول آن به گور سپردن جمهورى اسلامى به عنوان بزرگترين مانع انحلال انقلابى مالكيت خصوصى و استقرار سوسياليسم در ايران است.

حسين مرادبيگى ( حمه سور) دبير كميته مركزى حزب حكمتيست، كه متأسفانه به علت پروسه معالجات پزشكى نتوانست در كنگره حضور يابد، در پيامى به كنگره به شكل زير بر اهميت رهبرى حزب تأكيد كرد:” مسأله اصلى ما جلب قدرتمندانه طبقه كارگر و نيروى آزاديخواه در ايران به ميدان تحولات سياسى چه براى سرنگونى جمهورى اسلامى و چه براى انقلابى است كه مورد نظر ماست. شرط اين عمل، وجود يك رهبرى كمونيستى و چپ قابل اعتماد و قابل انتخاب در جامعه ايران است. بدون اين نيرو تحولات به انقلاب مدنظر ما منتهى نخواهد شد. لذا تأمين اين رهبرى مهمترين وظيفه ماست و تمام قد مقابل ما ايستاده است. مى دانيم كه كار ساده اى نيست. ممكن است انتظار و پيش بينى اين امر مهم دور از دسترس بنمايد، اما جريان كمونيسم كارگرى كه بخواهد در تحولات آتى ايران سر مسأله قدرت نقش اساسى ايفا كند، راهى به جز اين ندارد”.

رحمان حسين زاده در آخرين بخش از سخنان افتتاحيه بار ديگر بر تعهد حزب حكمتيست به تجارب انقلاب اكتبر تأكيد كرد” بايد جمهورى اسلامى را به گور سپرد. سرنگونى جمهورى اسلامى به دست طبقه كارگر و كمونيستها در راستاى پيروزى انقلاب كارگرى ديگرى از جنس اكتبر در ايران مهم است. با وقوع چنين اتفاقى در سراسر جهان، بار ديگر توجه به نقش دگرگون كننده و رهايى بخش طبقه كارگر و كمونيسم بر مى گردد. بار ديگر آلترناتيو كمونيستى و كارگرى در تقابل با نظم جهنمى سرمايه با استقبال مردم مواجه خواهد شد. فضا براى ايجاد صفبندى انترناسيوناليستى قدرتمند در برابر كاپيتاليسم ميسر خواهد شد. درست همانگونه كه انقلاب كارگرى اكتبر به رهبرى لنين در يكصد سال پيش نقش اساسى ايفا كرد.

تفاوتها، خمير مايه انسجام و اتحاد

آنچه در برگزارى كنگره و شيوه مناقشات و بحث ها درباره بيانيه ها، قطعنامه هاى پيشنهادى به كنگره مورد توجه من و مهمانان قرار گرفت، فضايى مدرن و رفيقانه بود كه عليرغم حساسيت مواضع و ديدگاههاى متفاوت بر كنگره سايه انداخته بود. علاوه بر اين برجستگى روحيه مسئوليت پذيرى در مديريت كنگره با هدف انسجام و اتحاد حزب حول استراتژى و سياست شفاف بود. در بحث و اظهارنظرات، حتى در نقد و بيان اختلافات مى توان در نگاه تك تك رفقا روحيه اى كمونيستى براى پيروزى كنگره ديد. موفقييت حزب و تحزب كمونيستى از كانون كنگره اى تأمين مى شود كه سنگينى وظيفه رهبرى انقلاب آتى ايران را درك كرده باشد؛ اهميت و حساسيت فرصت ها را از منظر واقعيت بسيار دشوار  جنبش كمونيستى – كارگرى در دستيابى به اهداف را دريافته باشد.

درك ارزش آزادى نظر و ديدگاههاى متفاوت براى اتحاد در پراتيك و موفقييت نقشه عمل ها محور اصلى و بنيادين كنگره ٨ حزب حكمتيست بود. به عنوان شاهدى در سالن كنگره، زيباترين شيوه جدل لنينيستى را شاهد بودم. سطح بالاى بحث و جدل ها در نمايان ساختن انتقادات و ديدگاههاى متفاوت رفقا پيرامون بيانيه، قطعنامه و ساير مباحث سياسى نه فقط تأييد كننده آزادى مطلق انديشه و بيان ، بلكه دينامسيم كنگره اى كمونيستى نيز بود. به دليل همين سنت ماركسيستى است كه در تمام مقاطع كنگره اميد و اعتماد بوجود مى آورد و تأكيدى است كه انقلاب آينده ايران متكى به مجموعه عوامل اصلى است كه در بيانيه ها و قطعنامه هاى كنگره منعكس شده و مى تواند تكرار و پيروزى اكتبرى بزرگتر از انقلاب روسيه را در ايران ممكن كند.

نمايشى از تفاوتها

اشاره به چگونگى اظهارنظر، بحث و جدل و تصويب بيانيه جنبش زنان، بيانيه پيشنهادى آذر ماجدى، شايد بهترين نمونه براى تأييد نظرات من هم باشد. اين تنها بيانيه اى بود كه مخالف داشت، اما شيوه عمل كنگره در ارائه آن آموختنى و جاى خوشحالى است. در اين قسمت كنگره به بهترين وجه رفيقانه و ماركسيستى روند ابراز علنى ديدگاههاى متفاوت، نقد و اصلاح و حتى حمايت ها را جلو برد. ابتدا، آذر ماجدى نويسنده بيانيه در ده دقيقه اهميت بيانيه را براى كنگره تشريح كرد. سپس رضا كمانگر به عنوان مخالف ظرف ٧ دقيقه مهمترين نكات را ارائه داد. بعد نوبت مشاركت و مداخله نمايندگان رسيد كه فكر كنم ١٣ نفر در مخالفت يا حمايت نوبت گرفتند، اما به دليل ذيق وقت ، به قيد قرعه ٧ نفر و هر يك ٤ دقيقه فرصت داشتند نكات خود را بيان كنند.

 

چكيده مخالفت رضا كمانگر با بيانيه جنبش زنان به اين شكل بود: ” من مخالف كليت بيانيه نيستم، اما نقد جدى دارم… بيانيه به گرايشات پرداخته، اما به قوانين جمهورى اسلامى اشاره نكرده است كه بسيار ضد زن است. در سايه جمهورى اسلامى زن درجه دوم است و رژيم سياست آپارتايد جنسى عليه زنان اعمال مى كند كه در بيانيه به آن اشاره نشده است… بايد بيانيه به طور كلى بازنويسى شده و اصلاح گردد”. نوبت بعدى،  عبدالله دارابى بود و گفت بيانيه تناقض زيادى دارد و بيشتر به جنبشهاى ديگر پرداخته است. دست از اپوزيسيون برداريم و نوك پيكان را روى جمهورى اسلامى ببريم، قدرت در دست اوست. او خواست كه بند پنجم به كلى برداشته شود. كريم نورى از بيانيه دفاع كرد و گفت اگر چشم به روى واقعيات نبنديم، بيانيه آذر از واقعيت جنبش زنان بحث مى كند كه دچار عقب نشينى شده است و ما به عنوان كمونيسم كارگرى در جنبش زنان غايب هستيم. شهلا نورى با صداى بلند از بيانيه دفاع كردو گفت اصلاح بيانيه را در ك مى كنم، اما مخالفت از نوع رضا كمانگر جاى نقد دارد. شهلا گفت اين بيانيه به جنبش هاى زنان پرداخته است و نه وضعيت زنان كه پيشفرض ما كمونيستهاست و همه خبر داريم. او با عصبانيت افزود: وقتى مشغول مجله مدوسا بوديم، تلويزيون فرانسه در به در دنبال آذر ماجدى مى گشت تا با او مصاحبه كند، چون آن موقع فعال بوديم و اكنون نيستيم. از سارا محمد سؤل كنيد كه چطور ٧٠ هزار دختر ايرانى خارج از كشور تحت فشار ناموس هستند. سيف خدايارى گفت نقطه عزيمت بيانيه بسيار ضعيف است و به جاى سرنگونى جمهورى اسلامى، آزادى و رهايى بشر گذاشته شود بهتر است. در بند دوم اصطلاح سكولاريسم سياسى بكار رفته است كه من نشنيده ام. بند ٥ حذف شود و در بند هشتم شعار نه به آپارتايد اسلامى تبديل شود نه به تبعيض جنسيتى. سيوان كريمى چند اصلاحيه را پیشنهاد كرد و گفت اگر حجاب به پرچم ضدآمريكايى تبديل شده است، پس آمريكا پرچمدار بى حجابى مى شود در حاليكه چنين نيست. رهبران آمريكا به عربستان مى روند و روى سر زنان خود حجاب مى اندازند و مشكلى هم ندارند. ناصر مرادى از بيانيه حمايت كرد و اصلاحيه هايى نيز پيشنهاد كرد. ملكه عزتى گفت از بيانيه حمايت كرده ام و مخالفت مشخصى ندارم، اما بيانيه از شكست جنبش زنان و قدرت ملى مذهبى ها حرف مى زند. بيانيه مى گويد ملى مذهبى ها صاحب مسأله زنان شده اند.به نظر من بيانيه اى به اين شكل نبايد در كنگره حزب حكمتيست تصويب شود. پس از اظهارنظرها، آذر ماجدى به اختصار به بخشى از انتقادات و تفاوت ديدگاهها جواب داد و از بيانيه دفاع كرد . سرانجام كليت بيانيه با در نظر گرفتن پشنهادات اصلاحى به رأى گذاشته شد و با اكثريت آرا، دو مخالف و يك ممتنع تصويب شد. به نظر من اين زيباترين اجراى روندى حساس، جاى تأمل و نقد بيانيه پيشنهادى بود كه به شيوه اى آزاد، مدرن و رفيقانه انجام گرفت و سرانجام مورد تصويب كنگره قرار گرفت. اين بيانيه نمونه اى از موفقيت كمونيسم است كه تفاوت ديدگاهها درباره يك موضوع را به نمايشى از اتحاد و انسجام بيشتر تبديل مى كند.

مهمانان كنگره

خش ديگرى از جذابيت كنگره اكتبر، حضور مهمانان بود. حضور تعداد زيادى مهمان كه بطور رسمى از آنان دعوت شده بود و از جاهاى مختلفى به كنگره آمده بودند و به كنگره گرما و انرژى بيشترى داده بودند. بخشى از مهمانان به عنوان هيأت رسمى احزاب و سازمانهاى مختلف آمده بودند كه پيام رسمى جريانات متبوع و در مواردى ديدگاه شخصى خود را ابراز كردند. هيأت هاى حزب كمونيست ايران، حزب كمونيست كارگرى ايران، حزب كمونيست كارگرى عراق و حزب كمونيست كارگرى كردستان و مرکز استقلال کردستان در كنگره شركت كرده بودند. مجموعه مهمانان عمدتاً افرادى صاحب نظر، داراى سابقه سياسى و تجارب مبارزاتى چپ و كمونيست ايران بودند و خود را دلسوز حزب حكمتيست و شريك در كنگره مى دانستند.تعداد زيادى از آنان صمیمانه در مباحث شركت كردند و البته زمان مناسب هم به مهمانان اختصاص داده شد.مهمانان حتى در ارائه انتقادات و ديدگاههاى متفاوت، صاحب نظر صحبت كردند و وفادار و دلسوز كنگره ظاهر شدند. اين جنبه هم مورد استقبال كنگره و رفقاى حزب حكمتيست قرار گرفت.

بدون ترديد در اينجا امكان گزارش تمام فعاليتهاى كنگره اى دو روزه، فشرده و پربار وجود ندارد كه بيش از ١٦ ساعت زمان مفيد طول كشيد. در اينجا فقط به اسامى تعدادى از مهمانان اشاره مى كنم كه در مباحث مختلف كنگره اظهارنظر كردند. عباس سماكار و مصلح ريبوار كه هر دو كمونيستهاى مجرب و شاعر هستند و نيز تعداد ديگرى از شخصيت هاى چپ و كمونيست مانند حسن قادرى، بهرام رحمانی، محمود جوانمردى، جبار محمد، آرام آلنبى، آوات صادقى، مصطفى قادرى، استى پيروتى و عبداله محمود.

انتخابات كميته مركزى

بخش ديگرى از كنگره، انتخابات اعضاى كميته مركزى حزب حكمتيست بود كه در پروسه اى كاملاً آزاد و دموكراتيك، رهبرى جمعى را براى حزب انتخاب كردند . ٣١ نفر به عنوان اعضاى كميته مركزى انتخاب شدند. كميسيون شمارش و تأييد آرا از ٦ نفر از مهمانان تشكيل شده بود كه شخصاً يكى از آنان بودم. بلافاصله يك روز بعد از كنگره، پلنوم كميته مركزى برگزار شد و رهبرى دسته جمعى را براى رهبرى سياسى و عملى حزب انتخاب كردند. بر اين اساس حزب حكمتيست بجاى رهبر، ليدر يا دبير كل داراى رهبرى جمعى است تا حزب را در راستاى كنگره رهبرى كند كه اين نيز نشانه اى از پختگى حزبيت در اين حزب مى باشد.

 

مؤخره

 

با نگاهى به قطعنامه اوضاع سياسى ايران و چهار بيانيه درباره اوضاع جهانى، جنبش كارگرى در ايران،  جنبش زنان و عليه فاشيسم و چندين قرار كه محصول اين كنگره هستند، مى توان فهميد كه چيزى از توجه كنگره نيفتاده است و اين گام موفقيت آميز ديگرى است براى كنگره حزب حكمتيست.

لازم است به نقش مهم رفيق مريوان هلبجه يى، شخصيت سكولار و كارشناس مسائل اسلام در كنگره اشاره كنم. ايشان شخصاً و با تجهيزات رسانه اى شخصى، كل روز اول و نيم روز دوم كنگره را با شيوه زنده از صفحه پرمخاطب خود پخش نمود كه هزاران نفر در ايران و جهان از اين طريق توانستند به شكل زنده كنگره را مشاهده و تعقيب كنند. در عين حال تلويزيون پرتو نيز كل كنگره را پوشش داده و پخش كرده است.

سوم دسامبر ٢٠١٧

ترجمه این نگارش را رفیق سیف خدایاری انجام داده است . باتشکر از ایشان