حسن معارفی پور-فلسفیدن با برشت و گرامشی

فلسفیدن با برشت و گرامشی

کتاب „فلسفیدن با برشت و گرامشی“ از ولفگانگ فریتز هاوگ یکی از بهترین کتاب ها در مورد معرفی فلسفه ی پراکسیس مارکسیستی در زمینه ی دو متفکر بزرگ مارکسیست یعنی برتولت برشت و انتونیو گرامشی است. در این کتاب228 صفحه یی به زبان آلمانی، هاوگ به بررسی تئوریک فلسفه ی برشت و گرامشی، فلسفه ی زبان شناسی، فسلفه ی عمل و زیبایی شناسی این دو متفکر و مبارز مارکسیست می پردازد. کتاب توسط انتشارات آرگومنت در سال 2006 منتشر شده است.

کوتاه در مورد نویسنده کتاب

ولفگانگ فریتز هاوگ موسس „انستیتوی برلین برای تئوری های انتقادی“، نویسنده ی دهها کتاب و صدها مقاله ی تئوریک و فلسفی، ادیتور تمام مجموعه اثار مارکس و انگلس و بازنویس تمام این اثار به زبان المانی امروزی و قابل فهم، مترجم و ناشر کلیه اثار ترجمه نشده یی گرامشی از ایتالیایی به المانی، به ویژه دفترهای زندان، مدرس کاپیتال برای سال های طولانی در دانشگاه های مختلف بین المللی بخصوص دانشگاه „آزاد برلین“، نویسنده ی کتاب عظیمی در مورد تحولات جنبش کارگری در المان از سال 91 تا امروز و یکی از بزرگترین متفکران مارکسیسم حال حاضر دنیاست.

در مورد کتاب

کتاب فلسفیدن با گرامشی از بخش های مختلفی تشکیل شده است که من در اینجا این بخش ها را خلاصه معرفی می کنم.

در مقدمه ی کتاب هاوگ به ارائه ی تصویری دقیق از فصول کتاب خواننده را تشویق می کند که کتاب را تا اخر بخوانند، چون تاکنون برتولت برشت به عنوان فیلسوف شناخته نشده است و اثار او از جمله قطعات تئاتر و اشعارش به شیوه ی فلسفی بازخوانی نشده است و همواره برشت به عنوان یک نمایش نامه نویش، شاعر و منتقد اجتماعی شناخته شده است. در همین مقدمه اشاره می کند که کسی مثل آلتوسر از جامعه ی „پست کمونیستی“ بعد از جنگ سرد سخن می راند و هابرماس از شکست و نابودی ماتریالیسم برشت سخن می راند. گرامشی به عنوان اورو کمونیسم معرفی می شود و رد می شود. هاوگ تمام این خزعبلات و خزعبلاتی که پست مدرنیست های مکتب فرانکفورت در مورد گرامشی و برشت نوشته اند، را شدیدا از نقطه نظر دفاع از مارکسیسم و فلسفه ی پراکسیس به نقد می کشد و روشن می کند که در واقع بسیاری از مفسران گرامشی و برشت این دو متفکر را اصلا نفهمیده اند.

هاوگ می نویسد: اگر دفترهای زندان گرامشی زودتر منتشر می شد، امثال التوسر و هابرماس و دیگران او را به این شیوه ی سطحی رد نمی کردند و درک دیگری از گرامشی داشتند. در ادامه می اید که گرامشی و برشت ماتریالیسم تاریخی و فلسفی مارکس را بدون افتادن به دام تفکر اسطوره یی و متافیزیکی به دقیق ترین شکل ممکن ادامه داده و تلاش می کنند که این شیوه ی جهان نگری را با واقعیت مادی زندگی انسانی تطبیق دهند. گرامشی و برشت از نیچه و دیگر فلاسفه بهره گرفته و ان را شدیدا نقد و بررسی کرده و به عنوان ابزاری علیه خود انان و تئوری نسبی گرایانه و غیره به کار می گیرند، اما خود نسبی گرایی را به فلسفه ی زبان وارد می کنند. برای گرامشی زبان و توانایی هایش نقش حیاتی را در شیوه ی نگرش به جهان ایفا می کند، اینجاست که شکل ترجمه و انتقال مفاهیم به جامعه نقش حیاتی را دارد. زبان برای برشت کمتر از گرامشی اهمیت ندارد.

برای گرامشی از نظر هاوگ نقش روشنفکرانی که در میان اعتصاب کارگری و اشغال شرکت ها و کارخانه ها سهیم بودند و هستند، حیاتی است. نبود „هژمونی“ کارگری و چپ همان چیزی بود که چپ را مغلوب فاشیسم کرد.

از نظر این دو دمکراسی چیزی جز گارانتی برای جلوگیری از سرنگونی „دمکراتیک“ سرمایه داری نیست. فلسفه ی این دو فلسفه یی برای توده ی مردم است، اما به هیچ وجه فلسفه یی پوپولیستی و توده یی نیست، در عین حال این فلسفیدن ربطی به فلسفه ی اکادمیک بورژوایی هم ندارد، انچه امروزه به عنوان فلسفه به خوردن مردم داده می شود. فلسفه ی برشت و گرامشی راهنمای عمل برای تغییر مناسباتی است، که در ان توده ی مردم مقهورش شده اند و این فلسفه یک فلسفه برای رهایی انسان است.
هاوگ ضمن نقد بازخوانی ادورنو از گرامشی و برشت به خاطر عد فهم مفاهیمی که انان باز کرده اند، از سوی ادورنو می نویسد، که تفاوت های جزئی گرامشی و برشت به خاطر این نیست که انان در موقعیت های اجتماعی متفاوتی بودند (گرامشی رهبر حزب کمونیست و برشت نمایش نامه نویس)، بلکه تفاوت این دو در شکل کاربرد زبان است. ادورنو به خاطر نفهمی و درک بورژوایی اش از سیاست به برشت خرده می گیرد و فلسفه ی پراکسیس برشت را زیر سوال می برد و به خاطر درک نیچه گرایانه، پست مدرنیستی، نیهلیستی و ضد انقلابی اش از جهان می در مورد برشت می نویسد: که هر گونه تعهد برای دنیا لازم است خاتمه یابد، برای انکه ایده ی یک هنری، هنر متعهد تولید کند و ایده ی یک اثر هنری از بیگانگی خارج شود. آدورنو مقتقد است که برشت تئوریسین این کار را به صورت جدلی و پیگیرانه پیش نبرده است و این را در قالب نوشته های هزلی پیش برده است، به همین خاطر اثار او از بیگانگی رنج می برند.

در فصول مختلف کتاب هاوگ به صورت کنکرت به بازخوانی موضوعاتی همچون فلسه برای توده ی مردم، بدون افتادن به دام پوپولیسم، ایده ی فلسفه ی پراکسیس، معرفت شناسی پراکسیس به عنوان نقد شی وارگی، معرفت شناسی قبل از هر چیز لازم است که نقد زبانی و نقد زبان باشد، چه چیزی علیه اخلاق گرایی است؟ اخلاق و سیاست، گرامشی برای همیشه و برای ادبیات، سیاست به عنوان هنر زنده ماندن ووو غیره می پردازد. خواندن این کتاب را به تمام کسانی که به زبان المانی تسلط دارند، توصیه می کنم.

حسن معارفی پور

من این کتاب را با تمام درگیری هایی که دارم به فارسی ترجمه خواهم کرد.