ترجمه – مدخلی بر زندگی و آثار کارل مارکس و فردریک انگلس(٣٦) دیوید ریازانف

مدخلی بر زندگی و آثار کارل مارکس و فردریک انگلس

(٣٦)

دیوید ریازانف

بدینترتیب بود که نمایندگان جهانی در لندن فرصتی برای کارگران فرانسوی، انگلیسی و آلمانی ایجاد کرد تا گرد هم آیند. برخی مورخین بین الملل، آغاز بین الملل را در این گردهمآیی می بینند. استکلف در اینمورد چنین مینویسد: “نمایشگاه جهانی ١٨٦٢ در لندن فرصت مناسب برای نزدیکی و توافق بین کارگران انگلیس و کارگران قاره اروپا بود. در ٥ اوت ١٨٦٢ کارگران انگلیسی مجلسی به افتخار هفتاد نماینده فرانسه برپا داشتند. نکته عمده در سخنرانیها عبارت بود از نیاز به برقراری پیوندهای بین المللی بین پرولترها، که بعنوان انسان، شهروند و زحمتکش، منافع و آمال واحدی داشتند.”

متأسفانه این تنها یک افسانه است. در واقع این گردهمآئی خصوصیت کاملا متفاتی داشت. این گرادهمآئی با شرکت و موافقت نمایندگان بورژوازی و طبقات حاکمه برگزار شد. سخنرانی هائی که در آنجا انجام گرفت حتی یک کارفرما را نرجاند، و حتی یک پلیس را نگران نساخت. آن سرمایه داران انگلیسی ای که در رأس مقاطعه کاران در طی اعتصابات در صنایع ساختمانی قرار داشتند، همان کسانی بودند که نقش فعالی در این گردهمآئی به عهده گرفتند. کافیست گفته شود که تریدیونیونیستهای انگلیسی، بطور نمایشی از شرکت در این ماجرا خودداری کردند. این گردهمآئی تحت هیچ شرایطی نمی‌تواند بعنوان منشا بین الملل در نظر گرفته شود.

تنها یک چیز حقیقت داشت؛ احتمال داشت که هیأتهای نمایندگی فرانسه و آلمان در لندن کارگران فرانسوی و آلمانی را که بعد از ١٨٤٨ مهاجرت کرده بودند ملاقات نمایند. محلی که در آن کارگران ملیتهای مختلف در دهه پنجاه و شصت یکدیگر را ملاقات می کردند به انجمن آموزشی کارگران معروف بود که در سال ١٨٤٠ توسط شاپر و دوستانش تأسیس شده بود. قهوه خانه و اطاق غذاخوری این انجمن در خیابانی واقع بود که در آن خارجیها مسکن گزیده بودند؛ این محل تا جنگ اخیر نقش چنین مرکزی را ایفا می‌کرد. با اعلام جنگ در سال ١٩١٤ دولت انگلیس با شتاب به بستن این کلوب مبادرت نمود.

بلاشک در آنجا بود که برخی از اعضای هیأت نمایندگی فرانسه با مهاجرین قدیمی فرانسوی آشنا شدند، و نیز کارگران آلمانی لایپزیک و برلن رفقای قدیمی خود را ملاقات کردند. اما اینها البته تنها پیوندهائی تصادفی بودند که احتمال انجامیدنشان به تشکیل بین الملل همان اندازه ضعیف بود که گردهمآئی ٥ اوت، که استکلف همراه با مورخین دیگر چنان اهمیت بسیاری برایش قائل اند.

اما اکنون دو واقعه بسیار مهم بوقوع پیوست؛ اولین واقعه جنگ داخلی آمریکا (١٨٦٥ – ١٨٦٠) بود. ما قبلا دیده ایم که الغای برده داری مهمترین مسئله روز بود. این مسئله آنقدر حاد شد و به چنان برخورد شدید بین ایالات جنوبی و شمالی منجر گردید که جنوب برای حفظ برده داری تصمیم گرفت خود را جدا ساخته، جمهوری مستقلی تشکیل دهد. نتیجه جنگی بود که در مسیر خود نتایج غیرمترقبه و ناخوشآیندی برای تمام جهان سرمایه‌داری به همراه داشت. ایالات جنوبی در آنزمان تنها تولید کنندگان پنبه‌ای بودند که در تمام صنایع پنبه جهان مورد استفاده قرار می‌گرفت. پنبه مصر هنوز از اهمیت بسیار کمی برخوردار بود. هند شرقی و ترکستان اصلا پنبه تولید نمی‌کردند. بدینترتیب اروپا خود را فاقد هرگونه ذخیره پنبه‌ای یافت. صنایع نساجی جهان بحرانی را تجربه می‌کردند. کمبود پنبه سبب افزایش قیمت کلیه مواد خام دیگر در صنایع نساجی شد. البته سرمایه‌داران بزرگ کمتر از همه آسیب دیدند. سرمایه‌داران کوچک با عجله کارخانه‌های خود را تعطیل کردند. ده‌ها نه، بلکه صدها هزار کارگر محکوم به فنا شدن از گرسنگی بودند.

دولتها کار خود را به پرداخت مقرری‌های ناچیز محدود کردند. کارگران انگلیسی که نه چندان قبل، در دوران اعتصاب رشته ساختمانی، نمونه همبستگی را نشان داده بودند، اکنون نیز هدف خود را سازماندهی کمک قرار دادند. ابتکار عمل متعلق به شورای کارگری لندن بود که کمیته مخصوصی تعیین نمود. در فرانسه نیز کمیته مخصوصی به این منظور تشکیل شد. دو کمیته تماس زیاد با یکدیگر داشتند. این امر بود که به کارگران فرانسوی و انگلیسی نشان داد که تا چه حد منافع کار کشورهای مختلف با هم وابسته بودند. جنگ داخلی در آمریکا تکان هولناکی به تمام زندگی اقتصادی در اروپا وارد آورد. تأثیر زیانبار آن بطور مساوی توسط کارگران انگلستان، فرانسه، آلمان و حتی روسیه احساس شد. به این دلیل بود که مارکس در مقدمه “کاپیتال” نوشت که جنگ داخلی آمریکا در قرن نوزده همان نقشی را در رابطه با طبقه کارگر ایفا کرد که جنگ استقلال آمریکا در قرن هجده در رابطه با بورژوازی فرانسه و انقلاب فرانسه ایفا کرده بود.

سپس واقعه دیگری نیز اتفاق افتاد که دارای اهمیت متشابهی برای کارگران کشورهای مختلف بود. نظام سرواژ در روسیه در سال ١٨٦١ ملغی شد. رفرم در بخشهای دیگر حیات سیاسی و اقتصادی روسیه امری قریب الوقوع بود. جنبش انقلابی جان بیشتری یافت و خواستار تغییرات اساسی‌تری بود. متصرفات دور دست روسیه، بطور عمده لهستان، در شرایط اغتشاش و آشوب بسر می‌بردند. حکومت تزار باین مسئله بعنوان بهترین بهانه برای خلاص شدن از اغتشاش خارجی و داخلی چسبید. حکومت تزار شورش لهستان را برانگیخت، در حالیکه در عین حال به کمک کاتکف و دیگر نویسندگان مزدور، شونیزم روسی را در کشور ترویج نمود. دژخیم بدنام موراویف و وحشیان دیگری نظیر وی مأموریت یافتند تا شورش لهستان را سرکوب سازند.

در اروپای غربی که در آنجا تنفر از تزاریسم روسیه مسئله‌ای عمومی بود، لهستانی‌های شورشگر گرمترین سمپاتی‌ها را ایجاد کردند. حکومتهای انگلستان و فرانسه به سمپاتهای قیام کنندگان لهستان آزادی عمل کامل دادند و در نظرشان این امر مفر آسانی بود برای احساس خشم انبوه شده. در فرانسه تعدادی میتینگ برگزار شد و کمیته‌ای برهبری هنری تولن (١٨٩٧ – ١٨٢٨)، و پروچون تشکیل شد. جنبش طرفدار لهستان در انگلستان توسط ادگر و کرمر کارگر، و روشنفکر رادیکال پروفسور بیزلی (١٨٣١ – ١٩١٠) رهبری می شد.

در آوریل ١٨٦٣ یک میتینگ توده‌ای عظیم در لندن فراخونده شد. پروفسور ای.اس.بیزلی ریاست میتینگ را بعهده داشت. کرمر سخنرانی‌ای در پشتیبانی از لهستان ایراد کرد. میتینگ قطعنامه‌ای بتصویب رساند که از کارگران انگلیسی و فرانسوی مصرا میخواست تا بطور همزمان بر حکومتهای خویش فشار وارد آورند و آنان را مجبور به دخالت بنفع لهستانیها نمایند. تصمیم گرفته شد که تدارک یک گردهمآئی بین‌المللی دیده شود. این جریان در ٢٢ ژوئیه ١٨٦٣ در لندن بوقوع پیوست. ریاست جلسه دوباره با بیزلی بود. ادگر و کرمر بنام کارگران انگلیسی صحبت کردند. تولن بنام کارگران فرانسوی صحبت کرد. هیچ مسئله جز مسئله لهستان به بحث گذاشته نشد و آنها همه بر لزوم بازگرداندن استقلال به لهستان تأکید می‌کردند. در روز بعد میتینگ دیگری برگزار شد که مورخین بین‌الملل به آن توجه زیادی نکردند. این میتینگ به ابتکار شورای کارگران لندن ترتیب داده شد و اینبار بدون شرکت بورژوازی. ادگر از قبل از پیوند نزدیکتر بین کارگران انگلیس و قاره اروپا پشتیبانی می‌کرد. مسئله بر پایه‌ای عملی طرح بود. کارگر انگلیسی مجبور بود متوجه رقابت جدی کارگران فرانسوی، بلژیکی و خصوصا آلمانی باشد. در اوایل دهه شصت، صنایع نانوائی که دیگر در مٶسسات عظیمی متمرکز شده بودند، کاملا توسط کارگران آلمانی کار می‌کردند. صنایع ساختمان سازی، تزئینات و اثاثیه مملو از فرانسویان بود. به این دلیل بود که تریدیونیونیستهای انگلیسی برای هرگونه فرصت ممکن برای تأثیرگذاری بر روی کارگران خارجی که به داخل انگلستان سرازیر می شدند چنان ارزش زیادی قائل بودند. این امر به بهترین وجهی میتوانست از طریق سازمانی که کارگران ملل مختلف را متحد می ساخت، صورت گیرد.

 

(ادامه دارد)