ایرج فرزاد – لیبرالها در کردستان، لیبرالها در ایران و بقیه جهان

لیبرالها در کردستان، لیبرالها در ایران و بقیه جهان

متن کتبی و پیاده شده سخنان ابراهیم علیزاده تحت عنوان “ارزیابی از رویدادهای سیاسی اخیر در ایران”- در ۲۱ ژانویه سال جاری- را خواندم. من متوجه نشدم فلسفه اینکه طیف وسیع “سرنگونی طلب” از طرفداران “رژیم چینج” گرفته تا جناحهای اکنون ناراضی و منتقد رژیم اسلامی، مدافعان اعاده رژیم سلطنت و مجاهدین و… در یک کیسه گذاشته شده و با برچسپ “لیبرالها” معرفی شده اند، چیست؟ با اینحال ابراهیم علیزاده پس از یک پاراگراف کامل در ترساندن مردم و جامعه از  قدرت همین لیبرالها با تاکید بر برخورداری آنان از “پایگاه وسیع درداخل کشور” در این جملات سر نخی بدست داده است:

 “نقطه قوت طیف لیبرال عبارت است از پشتیبانی بین المللی دولت ها به گونه ای که در هر شرایطی دولت ها اینها را لانسه می کنند و نهایتا پشتیبانی می کنند. ارگانها تبلیغاتی هایشان را در خدمت به آنها بکار خواهند نداخت، شما به این تلویزیون هایشان نگاه کنید می بینید نود در صد تبلیغات و ماحصل آن کمک به تقویت این جناح است، این امکان را دارند و طبعا در مورد امکانات مالی، تدارکاتی، تبلیغاتی همه این ها را به نفع آنها بکار خواهند انداخت. این نقطه قوت اینها است به اضافه، در خودجامعه ایران هم طبقات ناراضی وجود دارند که دل خوشی از سوسیالیسم یا کمونیزم یا قدرت گیری نیرو های چپ را ندارند و در عین حال نیروی واقعی اجتماعی هم هستند آنهم در سطح میلیونی، این طوری نیست که تعداد آنها هم کم باشد خوب اینها هم پشت این جریان می روند بنا بر این ما با یک جریان اجتماعی نسبتآ نیرو مند رو برو هستیم که در داخل کشور پایگاه دارد و از پشتیبانی در خارج هم برخوردار است و امکانات وسیعی هم در اختیار دارد.”

(خط تاکیدها همه جا از من است)

با اینحال او چشم انداز این طیف را چنین تصویر کرده است:

اگر مردم با هوشیاری نگاه کنند و ببینند این لیبرال ها بالاخره نونی می توانند توی سفره شان بیاورندیا نه؟ آن موقع متوجه خواهند شد که نه، مثلا به تجربه تونس نگاه کنیم، به مصر نگاه کنیم که در آنجاها جریان لیبرالی در قدرت قرار گرفت.آیا آنها نانی به سفره مردم آوردند؟ وضع زندگی مردم مصر را نگاه کنید، وضع زندگی مردم تونس را نگاه کنید که همین روزها دارند قیام می کنند برای همان خواست هایی که چند سال فبل برایش مبارزه کردند.

سیاست های اقتصادی نئو لیبرالی چیزی نیست که فقط سیاست جمهوری اسلامی باشد که زندگی مردم را به فلاکت کشیده، این سیاست رهنمود مراکز مالی جهانی است به کل نیروها و دولتهای بورژوائی در جهان و راه حلی دیگر هم ندارند. این تنها راه چاره ای است که در پیش گرفته اند برای ایجاد رونق اقتصادی در همه این کشور ها ی به اصطلاح جهان سوم‌. برای مردم روشن شده است که رونق وعده داده شده در واقع  سرابی بیش نیست. تجربه چهار ببر آسیا در هیچ حای جهان تکرار نشد.(همانجا)

اما انگار آن ارزیابی از توان و نیز چشم انداز “سراب” لیبرالها در ایران و سراسر کره زمین، وقتی به “جامعه کردستان” میرسد، یک پولتیک است به “چپ” مورد نظر او برای گرفتن رگ خواب آنها. چه، در اینجا دیگر نه بحث افشاگری دورنمای عقیم و پوچ لیبرالها که:

“اینجا است که ما بحث های زیادی داریم راجع به اینکه سعی کنیم راه هایی را پیدا کنیم که جامعه کردستان با نیروی بیشتری در مقابل رژیم مرکزی قد علم کنند. بحث همکاری با نیروهای دیگر که طیفی از لیبرالها و ناسیونالیست کُرد هستند و همینطور طیفی از نیرو های چپ، از اینجا ناشی میشود. جواب به یک ضرورت است که این یک ویژه گی است.”(همانجا)

خوب به این “ارزیابی” چه میتوان گفت جز یک سقوط آزاد به میدان راست و ناسیونالیسم عریان کُرد؟ به نظر میرسد این معیار دوگانه در ارزیابی “لیبرالها” یک تناقض است. اما تناقضی در کار نیست. حقیقت این است که از منظر ناسیونالیستهای کُرد، و در جملات صریح و بدون لکنت زبان ابراهیم علیزاده نیز، منفعت ملی و “امر ملت و قوم سرزمین من” واقعی و حقیقی؛ و چشم انداز مبارزه سراسری علیه رژیم اسلامی، زینتی و “سراب” و در خوش بینانه ترین حالت، چاشنی همان منافع ملی و ناسیونالیستی. در کردستانِ ابراهیم علیزاده، از قدرت ارعاب “نیروی وسیعی” که نه تنها “دل خوشی” از سوسیالیسم نداشتند و ندارند؛ بلکه علیرغم تجاهل او، اتفاقا علیه کمونیسم حزب نفرت ساخته و دست به اسلحه و ترور و حذف فیزیکی برده اند،خبری نیست!

سالها پیش، در پلنوم ۱۵ حزب کمونیست ایران- خرداد ۱۳۶۸- چشم در چشم و رو به شخص علیزاده، به او گفته شد:

“حرکت از جغرافیا ناسیونالیسم است برادر من!”

مساله، اما، این است که ناسیونالیسم کُرد در سال ۱۳۶۸ با حزب خود، حزب دمکرات کردستان ایران، که “دل خوشی از سوسیالیسم” نداشت، در همان “جغرافیا” با اعلام جنگ سراسری علیه کومه له کمونیست، با شکستهای سنگین روبرو شده بود. ابراهیم علیزاده نمیتوانست در آن زمانها به تعلق سیاسی اش به آن جغرافیا افتخار کند. آنوقتها ناسیونالیست بودن موجب عار بود و سپر انداختن در برابر تیغ کشیدن بروی کومه له کمونیست. امروز، اما، اوضاع فرق کرده است! ناسیونالیسم متنفر از کمونیسم، “لیبرال” شده است و میتوان  گذشته جنایتهایش را علیه کمونیسم به فراموشی سپرد و بخاطر “منفعت جنبش کردستان” با آن عکس یادگاری گرفت. تا همه عالم بدانند در این “جفرافیا” همه آن چیزی در بقیه این کره خاکی مذموم است و زشت، میتواند معیار “عقل و درایت” و سیاست “واقع بینانه” نام بگیرد.

۸ فوریه ۲۰۱۸

iraj.farzad@mail.com