اژدر امیری -آیا یک کمونیست میتواند در مرگ احمدی نژاد عزاداری کند ؟

آیا یک کمونیست میتواند در مرگ احمدی نژاد عزاداری کند ؟

آخه آدم حسابی این دیگه چه سئوالی ست که مطرح میکنی ؟ از توانستن معلوم است که میتواند ، چرا نتواند ؟ مانع چیست ؟ احساسات کم دارد ! دچار کمبود احساسات شده و یا غده های اشکی اش خشک و خالی شده ؟ که نتواند ! چیه ! فکر کردی کمونیست ها سنگدل و قلب اشان از سنگ است ، و یا مجسمه های سنگی هستند که احساس نداشته باشند !

 طبیعتآ Natürlich میتواند ، همان طبیعتی که مواد خوراکی و نوشیدنی را در برابر او  قرار میدهد تا با مصرف آنها ارگانیسم اش را بسازد و بنابراین ارگان قلب و سایر ارگانها ، همان طبیعت هم با سوخت و ساز این ارگانها و مصرف مواد خوراکی ، نوشیدنی ، احساسات گوناگون ازجمله ، عشق ، نفرت ، خشم ، غم و شادی ، گریه و خنده و دیگر احساسات را همراه با تکامل ارگانیسم انسانی ، میسازد و اهدا میکند . ماتریالیستی حرف بزنیم ، این سیب زمینی و برنج و گوجه و گوشت و نان و شیر و چای و قهوه و کره و پنیر و مربا و آب را دست کم نگیرید ، همین ها و همین اقلام ” مادی ” احساسات را در ما زنده میکنند و بیدار !

چطور محمد رضا (شالگونی) میتواند “از سر حساسیت انسانی ” برای فقیه عالیقدر اش آهی بکشد ! چطور حجج اسلام توده ای – اکثریتی میتوانند برای امام ” ضد امپریالیست ” شان گریه کنند ! و چطور خسرو (گلسرخی) میتواند در صحن کربلا (دادگاه آریامهری) برای ” نخستین شهید خلق های خاورمیانه ” امام حسین اش شیون کند ! حال که نوبت به من ، من بهمن شفیق که رسید ، که در مرگ بچه پاپتی کوخ نشین پائین شهری عدالت طلب و سر بریده طفلان مسلم عزاداری کنم ، همه چشمه های احساسات انسانی ” و حساسیت انسانی ” و معرفت انسانی باید خشک بشود ؟ انصاف و عدالت اتان کجا رفته ؟

خسرو (گلسرخی ) که گفت : آری میتواند (مشکلی نیست) ، محمد رضا هم که گفت : بله میتواند (ضرری ندارد و نمک زمین است ) ، حجج اسلام توده ایی – اکثریتی هم که گفتند : Yes ! We can !  ( خوب است و باید ) ، حال چرا بهمن(شفیق) نتواند ؟ میتواند و خیلی خوب هم میتواند و نمک عدالت است . نگاهی بیندازید به فیلم نامه بهمن ” سر محمود را برایم بیاور ” ، تا به توانایی های بهمن شفیق در خلق آثار تراژدیک  پی ببرید .

همان تیتر فیلم نامه با عنوان خیلی خیلی خودمونی (منظور خودشونیه) سر محمود را برایم بیاورد ، از واقعه خیلی خیلی ناگواری که قرار است در حین فیلم روی دهد و نیز از سر بریدن های اسلامی خبر میدهد ، یک فیلم نامه سیاسی تراژدیک از نوع شرقی – ایرانی ، در ایران شرقی هم هر وقت (برخی) سیاسیون خواستند فیلم نامه سیاسی بنویسند و صحنه های تراژدیک خلق کنند به صحرای کربلا زدند و به سر بریده و طفلان مسلم رسیدند . شاهد هم همین نامبردگان بالا و خیلی های دیگر و نیز همین بهمن شفیق !

اینکه در حین مراسم عزاداری و در هنگامه روضه بهمن ” سر محمود را برایم بیاور (1) < (2) ” ، چند بار وحید جون و نوید جون و علی جون ، فین فین کردند و آب دماغشان را بالا کشیدند ، این را ما نمیدانیم ! اینکه چقدر برای سر بریده رئیس جمهور خاکی ، پاپتی ، پابرهنه عدالت طلب امام زمانی زار زار گریستند و دل سیری از عزا در آوردند و چند بار دستمال کلینیکس عوض کردند ، این را هم ما نمیدانیم ! و  اینکه قرار است روضه سومی هم برگزار شود ، مراسم هفته و چهلمی هم گرفته شود و خود احمدی نژاد در مراسم هفته و چهلم خودش هم  شرکت کند (مردیکه در مراسم هفته و چهلم خودش شرکت کرد) ، این را هم ما نمیدانیم !

آنچه ما میدانیم  Was wir wissen ، این است که ، اینکه محمود جان بهمن راست راست دارد راه میرود ، در شاه عبد العظیم تحصن میکند ، با این و آن مصاحبه میکند ، و در مجمع تشخیص مصلحت نظام حاضر و آماده !

حالا بازهم خسرو  و محمد رضا و حجج اسلام  توده ایی که بر سر تابوت و قبری گریه کرده اند و آهی کشیده اند که جسدی ، لاشه مرده ایی قرار داشت ، بهمن بر سر تابوت و قبری عاری از جسد گریه میکند .

” من اینجا ایستاده ام و کار دیگری نمی توانم !”

 Ich stehe da und kann nicht anders

بله ! بهمن آنجا ، پشت سر محمود جان امام زمانی اش ایستاده و کار دیگری نمی تواند ! تنها کاری که از دست اش بر می آید این است که ، اینکه از دیگران ، و از کمونیست ها بخواهد که به آنجا بروند و پشت سر ، و برای سر بریده محمود عزاداری کنند ، از کمونیستها و دیگرانی که مایل اند در مراسم هفته و چهلم و عرض تسلیت به سردبیر شرکت کنند تقاضا میشود به سایت تدارک مراجعه کنند .

سایت تدارک : ” سر محمود را برایم بیاور “

اژدر امیری .  13.12.2017