اخبار کارگری بخش ایران: نسان نودینیان بخش بین المللی: داوود رفاهی

 

 

اخبار کارگری

بخش ایران:  نسان نودینیان

بخش بین المللی: داوود رفاهی

 

روز شمار کوتاه اعتراضات در اهواز

جمعه، اهواز، ٢٩ بهمن

مردم شعار میدهند: دروغه دروغه

نترسید، نترسید ، ما همه با هم هستیم.

 

پنجمین روز اعتراض مردم اهواز روبروی استانداری خوزستان

من صدای بی صدای خوزستانم!

اعتراضات به وضعیت در خوزستان همچنان ادامه دارد!

مردم اعلام کردند تا مسئولین به خواستهای ما پاسخ ندهند ما همچنان به اعتراضات خود ادامه میدهیم.

ادامه تظاهرات مردم اهواز، امروز ٢٨ بهمن. با اینهمه سرمایه ، واقعا خجالت داره.

مردم اهواز، به بی آبی، بی برقی، هوای آلوده، بیکاری، فقر ، بی تامینی ، تبعیض نابرابری و… اعتراض دارند

 

تجمع کنندگان در مقابل استانداری خوزستان با شعارهای “شریعتی حیا کن،خوزستان رو رها کن” خواستار استعفای استاندار خوزستان به علت مدیریت ضعیف بحران آب و برق شدند.

 

٢٦ بهمن: در سه روز گذشته هزاران نفر از مردم اهواز دست به تظاهرات زدند

مردم اهواز در اعتراض به قطع آب، برق، تلفن، اینترنت، در اثر قطع شبکه های برق به خاطر نشستن ریزگردها بر روی شبکه های توزیع برق به دنبال بارندگی و.وضعیت بحرانی آب و برق استان خوزستان به خیابان آمده اند. تجمع‌کنندگان شعار می‌دادند: ‘ابتکار دروغگو استعفا، استعفا’ و ‘مدیر بی‌کفایت اخراج باید گردد.مسئول بی‌کفایت نمیخوایم نمیخوایم.در حال حاضر برق و آب قسمتی از اهواز قطع شده است. اما اعتراض مردم اما بسیار فراتر از بدی آب و هوای خوزستان است . مردم دولت را مسئول پاسخگویی به این بی سامانی میداند.

 

تجمع اعتراضی مردم اهواز مقابل استانداری، ٢٥ بهمن

هوای سالم حق مسلم ماست.

مدیر بی‌کفایت اخراج باید گردد.

ابتکار دروغگو استعفا، استعفا

ما مردم اهوازیم، ظلمو نمی‌پذیریم

 

روز ٢٥ بهمن مردم اهواز در اعتراض به قطع آب، برق، تلفن، اینترنت، در اثر قطع شبکه های برق به خاطر نشستن ریزگردها بر روی شبکه های توزیع برق به دنبال بارندگی و.وضعیت بحرانی آب و برق استان خوزستان در مقابل استانداری تجمع بر پا کردند.تجمع‌کنندگان شعار می‌دادند: ‘ابتکار دروغگو استعفا، استعفا’ و ‘مدیر بی‌کفایت اخراج باید گردد.مسئول بی‌کفایت نمیخوایم نمیخوایم.در حال حاضر برق و آب قسمتی از اهواز قطع شده است.

 

مردم اهواز با فریاد اعتراضی، بیکاری، بیکاری، بیکاری

این فریاد میلیونها بیکار در سراسر ایران است

 

مردم هنوز جلو استانداری اهواز در حال شعار دادن هستند تظاهرات كننده گان می گویند فردا هم و فرداهای دیگر هم همچنان به اعتراضاتشان ادامه میدهند تا رسیدن به خواسته هایشان

اعتراض و مبارزه مردم اهواز شایسته بیشترین پشتیبانی از طرف همه انسانهای آزاد ه و شریف است

دفاع و پشتیبانی مردم ، كارگران ،زنان و جوانان در سراسر ایران به این حركت انقلابی و به این شور شعف جلوه ای دیگر میدهد

زنده باد اتحاد و همبستگی برا ی منزلت و معیشت و انسانیت

 

اعتراضات درشادگان بدنبال کشته شدن جوانی به دست نیروی انتظامی!

جمعه شب گذشته نیروی انتظامی پس از تعقیب و گریز دو موتور سوار در محدود بازار خرمای شادگان اقدام به تیراندازی می‌کند و حسن ابوغبیش که “در حال خرید در بازار” بوده در جریان تیراندازی کشته و دو راکب موتورسوار مجروح می‌شوند. کشته شدن این جوان موجب اعتراض شهروندان شادگان می‌شود. براساس همین گزارشات،درپی کشته شدن این جوان اعتراض هایی درگرفت و معترضان به مراکزی تعرض کردند. شادگان در فاصله ٩٧ کیلومتری اهواز واقع است و بیش از ٥٠ هزار نفر جمعیت دارد.

 

٣٠ بهمن ٩٥: کارگران شیشه قزوین با یکماه مزد معوقه موقتا سرکارشان بازگشستند

نزدیک به ٢٦٠ کارگر کارخانه شیشه قزوین از از روز ٢٨ بهمن به دلیل تعویق پرداخت ٥ ماه دستمزد و بیکارسازی ها در اعتراض بودند. و این در حالیست که کارفرما این کارخانه در روزهای گذشته خبر از بیکارسازی تعدادی از کارگران داده و این موضوع اعتراض کارگران را شدت داد. تا اینکه در روز ٣٠ بهمن زیر فشار اعتراض کارگران کارفرما یک ماه از معوقات کارگران پرداخت و به آنان وعده داده شد که یکماه دیگر از طلبهایشان بهمراه عیدی و پاداش آنها در چند روز آینده پرداخت خواهد شد. کارگران اعلام کرده اند که اگر تمام طلبهایشان پرداخت نشود دوباره دست به اعتراض خواهند زد.

 

تجمع اعتراضی کارگران روغن نباتی جهان در مقابل استانداری

روز ١ اسفند کارگران روغن نباتی بخاطر طلبهایشان با پلاکارد، عیدی امسال ما، اخراج، بیکاری، بی پولی در مقابل استانداری تجمع کردند. این کارگران قبلا به همراه خانواده های در وسط شهر زنجان راهپیمایی داشتند.

 

اعتراض کارکنان پتروشیمی ها و پالایشگاه های آبادان و ماهشهر نسبت به کارکردن در هوای آلوده و غیرقابل تنفس!

روز ٣٠ بهمن کارکنان پتروشیمی ها و پالایشگاههای ماهشهر و آبادان به عدم تعطیلی این شرکت ها در هوای بسیار آلوده و غیرقابل تنفس اعتراض کردند. این در حالیست که در این روز تمامی ادارات و مدارس و مراکز آموزشی تعطیل اعلام شدند.

 

تجمع اعتراضی کارگران بیکارشده کارخانه قندممسنی نسبت به عدم پرداخت ماه ها حقوقشان

صبح دیروز ٣٠ بهمن کارگران بیکارشده قند ممسنی در شهرستان رستم در اعتراض به عدم پرداخت حقوق سه سال اخیر خود (٣٦ ماه حقوق) مقابل کارخانه تجمع کردند.کارگران میگویند تا زمانی که به مطالبات خود نرسیم این تجمع هر روز در ساعت اداری ادامه خواهد داشت واین روند را تا ١٤ فروردین ادامه خواهیم داد و بعد در مورد ادامه آن تصمیم میگیریم. با پیوستن خانواده ها طبعا کارگران با قدرت بیشتری میتوانند اعتراضشان را جلو برند.

 

تجمع کارگران گروه ملی فولاد اهواز

روز ششم تجمع کارگران گروه ملی فولاد اهواز در اعتراض به سه ماه دستمزد پرداخت نشده و عدم ایمنی شغلی شان ، كارگران بین ٥ شرکت تقسیم شده اند. استاندار شب گذشته در برنامه برآیند اعلام كرد که پیگیر مشکلات این شرکت و کارگرانش است.

 

کارگران نورد لوله اهواز ورودی های کارخانه را بستند

همزمان با تجمعات مکرر کارگران گروه ملی فولاد اهواز، کارگران نورد لوله نیز امروز ٢٨ بهمن در مقابل کارخانه دست به تجمع زدند و مانع ورود کامیون های حمل و نقل به داخل کارخانه شدند. خواست فوری کارگران پرداخت ٤ ماه حقوق آنها است.

 

کارگران پلی‌اکریل اصفهان از نیمه‌راه تجمع بازگردانده شدند

تجمع اعتراضی صبح روز ٣٠ بهمن کارگران مجتمع صنعتی پلی اکریل اصفهان به دلیل مداخله عوامل انتظامی ناتمام ماند. قرار بود برای ساعت ٨ صبح امروز تجمع در اعتراض به معوقات مزدی و توقف فعالیت‌های کارخانه پلی‌اکریل اصفهان در اطراف این واحد صنعتی برگزار شود که در نهایت این اتفاق صورت نگرفت.در تجمع ناتمام امروز، کارگران پلی اکریل اصفهان قصد داشتند تا از استانداری و دولت بخواهند که با تخصیص اعتبارات مالی مناسب، جلوی تعطیلی کامل این مجتمع صنعتی را گرفته و سقوط امنیت اقتصادی و اجتماعی بیش از هزار خانوار جلوگیری کنند. در همین رابطه شماری از کارگران این واحد تولیدی در اطراف جاده مبارکه جمع شده‌بودند که در نهایت توسط عوامل انتظامی متفرق شده و به وسیله اتوبوس‌‌هایی که جزء ناوگان سرویس کارکنان پلی‌اکریل محسوب می‌شود به محل کارخانه منتقل می‌شوند.

بیش از ١٧٠٠نفر از کارگران پلی اکریل اصفهان به عدم دریافت ٧ ماه از دستمزد (مرداد تا بهمن) ٩٥، پرداخت نشدن کامل دستمزد تیر ماه و تعطیلی کامل این مجتمع صنعتی، اتمام قراردادها و و معرفی آنها به بیمه بیکاری بازمی‌گردد.

قرارداد بیش از ٥٠٠نفر از آنها از فردا (یکشنبه/ ١اسفند) به پایان می‌رسد و در راستای تصمیمی که از قبل اتخاذ شده است، قرار است همه آنها را برای دریافت بیمه بیکاری به اداره کار اصفهان معرفی شوند.

در خصوص باقیمانده کارگران نیز که شمار آنها تا حدود هزار و دویست نفر برآورد می شود نیز گفته می‌شود پس از آنکه قراردادهای این کارگران نیز در ٣٠ فروردین سال ٩٦به پایان رسید، همه آنها برای دریافت بیمه بیکاری معرفی خواهند شد.

 

کارگران ذوب آهن اردبیل مقابل استانداری تجمع کردند

کارگران کارخانه ذوب آهن اردبیل در اعتراض به وضعیت نامعلوم شغلی و تعویق مطالبات مزدی روز ٢٧ بهمن در مقابل ساختمان استانداری اردبیل دست به تجمع زدند. مطالبات ٤٠٠ کارگر این کارخانه ١٣ ماه است توسط کارفرما بالا کشیده شده و ارگانهای دولتی همکار کارفرما حاضر به اقدامی در این زمینه نشده اند.

 

اعتصاب رانندگان تریلرهای زباله گاه تبریز

رانندگان تریلرهایی که مسئولیت حمل زباله های تبریز به مرکز دفن زباله های این شهر را دارند، به دلیل عدم دریافت چندین ماه مطالبات و دستمزد خود، دست به اعتصاب زده و خواهان پرداخت فوری حقوق های خود شدند. اعتصاب این کارگران موجب انباشت زباله در این محل شده است. کارگران میگویند هفت ماه است هیچ مبلغی به حساب آنها واریز نشده است. شهرداری در مقابل اعتراض کارگران گفته است طرف حساب شما پیمانکار است و به ما ربطی ندارد. کارگران میگویند نه شهردار نه شورای شهر و نه هیچ ارگان دیگری دخالتی نکرده و همگی خود را بی وظیفه اعلام کرده اند. تنها وظیفه این ارگانها دفاع از پیمانکاران مفتخوری است که دستمزد چندرغاز کارگران را هم بالا میکشند.

 

تجمع کارگران ذوب آهن اردبیل برای معوقات مزدی

روز ٢٧ بهمن ٤٠٠ کارگر کارخانه ذوب آهن اردبیل در اعتراض به وضعیت نامعلوم شغلی و تعویق مطالبات مزدی مقابل ساختمان استانداری اردبیل تجمع کردند. بیش از ٤٠٠نفر کارگر رسمی وقرار دادی فعالیت دارند که ١٣ماه مطالبات معوقه مزدی از کارفرما طلبکارند.و این در حالیست که تعداد زیادی از کارگران قراردادی کارخانه از سوی کارفرما به بهانه مشکلات مالی با اتمام قرار داد کار بیکار شده‌اند.

 

کارگران نورد لوله اهواز ٤ ماه معوقات مزدی دارند

همزمان با اعتراضات کارگران گروه ملی فولاد اهواز در روزهای گذشته، کارگران نورد لوله نیز دست به تجمع اعتراضی زدند

 

تجمع اعتراضی کارگران کارخانه رینگ سازی مشهد

ظهر روز سه شنبه ٢٦ بهمن بیش از ٤٠٠ کارگر کارخانه رینگ سازی مشهد، در اعتراض به پرداخت نشدن برخی از مزایای مزدی مقابل دفتر نهاد صنفی این کارخانه تجمع کردند.

اعتراض این کارگران به پرداخت نشدن عیدی که هر سال ٢١ تا ٢٢بهمن پرداخت می‌شد و همچنین پرداخت نشدن پاداش مدیریتی به ١٢٠٠کارگر این کارخانه، است.

 

تجمع تعدادی از فرهنگیان بازنشسته مقابل سازمان برنامه و بودجه

روز سه شنبه ٢٦ بهمن تعدادی از بازنشستگان با حضور در مقابل سازمان برنامه و بودجه خواهان پرداخت پاداش پایان خدمت خود شدند .

 

تجمع سراسری کارکنان مخابرات کرمان و تهران و … در مقابل مجلس

ادامه وگسترش اعتصاب کارگران ﮔﺮﻭﻩ ﻣﻠﯽ ﺻﻨﻌﺘﯽ ﻓﻮﻻﺩ ﺍﯾﺮﺍﻥ برای سومین روزمتوالی!

٢٦بهمن، اعتراضات٦٠٠ کارگر گروه ملی صنعتی فولاد در اهواز برای سومین روز متوالی نسبت به نداشتن امنیت شغلی، عدم پرداخت ماه ها حقوق وحق بیمه ودیگرمطالباتشان ادامه پیداکرد.

کارگران معترض امروزجلوی درب ورودی کارخانه تجمع کردند.تجمع کارگران جلوی درب ترمینال یک و دو کارخانه ازساعت هفت صبح مانع ازورودوخروج خودروهای سنگین  شد.

 

تجمع اعتراضی کارگران اخراجی مخابرات مقابل مجلس!

٢٦بهمن؛ جمعی از کارگران اخراجی شرکت مخابرات با تجمع مقابل ساختمان مجلس خواستار رسیدگی به وضعیت‌شان شدند.

 

گزارش

پرداخت نشدن ٦ماه حقوق کارگران کارخانه کاشی شیرکوه یزد

بیش از ٣٠٠ کارگر کاشی شیر کوه یزد ، شش ماه مطالبات مزدی پرداخت نشده دارند.

 

پرداخت نکردن ٤ماه حقوق  کارگران جهان الکتریک

کارگران کارخانه جهان الکتریک نیشابور می‌گویند که کارفرما این واحد صنعتی هنوز بابت مطالبات مربوط به دستمزد چهارماه گذشته حدود ١٨٠ کارگر هنوز با آن‌ها تسویه حساب نکرده است.

 

عدم پرداخت ماه ها حقوق وحق بیمه کارگران شهرداری گناوه!

چهار ماه است که حقوق کارگران خدماتی شهداری بندر گناوه به تعویق افتاده و از فروردین تاکنون هم حق بیمه برای این کارگران پرداخت نشده است.

 

بازداشت و بی خبری از سه فعال کارگری در استان فارس

سه تن از فعالان کارگری استان فارس، از یک هفته پیش توسط ماموران امنیتی در شیراز بازداشت شدند. از وضعیت و محل نگهداری این فعالان اطلاعی در دست نیست.  آقایان شهاب کریم آقایی، جعفر پژوهش پور و حسین اسماعیلی، روز چهارشنبه بیستم بهمن ماه، در مقابل اداره کار استان فارس توسط ماموران لباس شخصی بازداشت شده اند. این شهروندان از کارکنان اعتصابی و معترض شرکت «صنایع مخابراتی راه دور ایران» و در برگزاری تجمعات اعتراضی چندی پیش کارگران و کارکنان این شرکت فعال بوده اند.  منزل این فعالان کارگری توسط مامورانی که حکم بازرسی داشتند، مورد تفتیش و ضبط برخی وسایل قرار گرفته و با خانواده آنان نیز برخورد «اهانت آمیز» شده است.

خانواده این شهروندان علیرغم گذشت یک هفته از وضعیت و محل نگهداری آنان اطلاعی ندارند.

پیش از این، کارکنان و کارگران صنایع مخابراتی راه دور ایران (I.T.I) ضمن برگزاری تجمعاتی اعتراضی در چندین شبانه روز، با واگذاری این صنایع به برخی ارگان ها و نهادهای خاص مخالفت کرده و خواستار پرداخت حقوق ماه های گذشته خود شده بودند.

به گفته منابع نزدیک به کارگران معترض، مقامات امینی و اداری استان، با معترضان «شدیدا» برخورد داشتند.

 

رکورد سه‌گانه‌ی جهانی با شعارِ «لغو کارِ کودک»

همه ماییم!

احمد شعبانی دانشجوی ورزشکار ایران با شعار “لغو کار کودک همین امروز”، رکورد سه گانه ی جهان را خواهد شکست تا توجه نهاد های داخلی و خارجی جهان را به وضعیت اسفناک کودکان ایران جلب نماید.

مطالبه ی مشخص او بهداشت و تحصیل رایگان برای همه ی کودکان است.

تاکنون در مسیر خود از رشت، بندر انزلی، قزوین گذر کرده و اکنون در کرج حضور دارد.

احمد_شعبانی فردا (جمعه) ساعت ١٣.٣٠ به تهران میرسد.

همه برای استقبال او خواهیم رفت.

دریا_تا_دریا

 

زخمی شدن١٦کارگرصدرا بوشهر درنزدیک شهر چغادک!

روز چهارشنبه٢٧بهمن، واژگونی سرویس رفت وآمد کارگران صدرای بوشهر نرسیده به چغادک موجب زخمی شدن ١٦ کارگرو انتقال آنها به بیمارستان شهدای خلیج فارس شد.براساس آخرین اخبارمنتشره، وضعیت کارگران زخمی رضایت بخش گزارش شده است.شهر چغادک در بخش مرکزی شهرستان بوشهر در فاصله ١٥ کیلومتری مرکز استان بوشهر واقع شده است.

 

کارگران

اعتصاب و شکایت کارگران شرکت آبرسانی مبارکه اصفهان IEM

اتحادیه آزاد کارگران ایران: کارگران شرکت تولیدی وسایل آبیاری وآبرسانی مبارکه اصفهان IEM علیرغم طرح شکایت بر علیه کارفرما و اعتراضات متعدد تاکنون موفق به دریافت مطالبات خود نشده اند.

کارگران این شرکت تولید کننده لوله و اتصالات پلی اتیلن از خرداد ماه سالجاری به این سو حقوقی دریافت نکرده اند و عیدی و سنوات سالهای ٩٣ و ٩٤ آنان نیز پرداخت نشده است و کارفرما از خرداد ماه امسال به این طرف، فقط دو ماه از بیمه کارگران را به صندوق سازمان تامین اجتماعی واریز کرده است.

بنا بر گزارشهای رسیده به اتحادیه آزاد کارگران ایران، علیرغم تحمیل چنین شرایط فلاکتباری به کارگران این کارخانه و طرح شکایت از سوی آنان در مراجع ذی صلاح و صدور رای به نفع آنان که حتی منجر به توقیف اموال کارفرما نیز شده است و فرمانداری اصفهان و دیگر نهادهای مسئول در جریان آن هستند هنوز این کارگران قادر به دریافت مطالبات خود نشده اند و عملا هیچکس پاسخگوی آنان نیست. یکی از کارگران این کارخانه اظهار میدارد من ٢٥ میلیون تومان طلب دارم اما بدلیل عدم پرداخت آن از سوی کارفرما، نمیتوانم هزینه سه میلیون تومانی جراحی فرزندم را که بطور فوری و حیاتی به آن احتیاج دارد تامین کنم. طبق این اظهارات،  از آنجا که  کارگران کارخانه مدت ٨ ماه است حقوقی دریافت نکرده اند و دفترچه های بیمه شان تمدید نمیشود تمام زندگی شان زیر و رو شده و در چنان شرایط مصیبت باری قرار دارند که از تصور انسان خارج است. آنان حتی علیرغم قرض و بدهی و دریافت کمک از فامیل و  دوستان، دیگر قادر به تامین پیش پا افتاده ترین نیازمندیهای خانواده هایشان نیستند و در این میان هیچیک از نهادهای مسئول در شهر اصفهان از وضعیت به غایت مشقت بار این کارگران خم به ابرو نمی آورد.

بنا بر این گزارش، علیرغم اینکه کارفرما حدود ده روز پیش وعده پرداخت مطالبات کارگران را داده بود از پرداخت آن خودداری کرد و به همین دلیل آنان دست به اعتصاب زدند. همچنین این کارگران بارها در مقابل دفتر شرکت در اصفهان دست به تجمع زده اند که با دخالت نیروی انتظامی ناچار به پایان دادن به تجمع خود شده اند. همچنین رای توقیف اموال که در دست کارگران است از آنجا که اموال شرکت در رهن بانک است عملا هیچ گرهی از مشکل کارگران باز نکرده و کارفرما با توجه به صدور رای توقیف اموال، مواد اولیه برای تولید را در حدی وارد کارخانه میکند که توقیف آن از سوی کارگران مشکلی از مشکلات آنها را حل نمیکند.

کارگران شرکت آبرسانی مبارکه اصفهان از آنجا که تاکنون با طرح شکایت و انجام اعتراضات متعدد موفق به دریافت مطالبات خود نشده اند تصمیم دارند در صورت ادامه وضعیت موجود، عازم تهران شده و در مقابل دفتر تهران شرکت دست به تجمع بزنند.

شرکت آبرسانی مبارکه اصفهان ٥٠ سال پیش تاسیس شده است و در سه سال گذشته رو به تعطیلی گذاشته، بطوریکه تا کنون از ١٢٠ کارگر شاغل در آن، فقط ٦٢ نفر باقی مانده اند. این کارگران از سه ماه تا ٢٩ سال سابقه کار در این کارخانه دارند.

اتحادیه آزاد کارگران ایران – ٢٧ بهمن ماه ١٣٩٥

 

گفتگوی تکان دهنده با کولبرانی که فوق لیسانس دارند.

مردم اینجا زود پیر ‌می‌شوند

«سه نفر از دوستانم با مدرک فوق‌لیسانس برای کولبری ‌می‌آیند. دو نفرشان درس‌شان را در مقطع ارشد به پایان رسانده‌اند و یکی دیگر دانشجوی ترم آخر است. اینجا خیلی‌ها کولبر متولد ‌می‌شود و فرقی هم نمی‌کند بی‌سواد باشی یا فوق‌لیسانس».

به گزارش ایسنا، سمیرا حسینی در هفته‌نامه جامعه پویا نوشت: «به پشتی قرمز کنار بخاری لم داده و در حال خواندن رمان است. غرق خواندن است و فقط صدای زنگ موبایل است که موفق ‌می‌شود او را از کتاب بیرون بکشد. صدای سیروان از پشت تلفن همراه به گوش ‌می‌رسد که از بار آن طرف مرز خبر ‌می‌دهد: پس کجایی؟ چرا راه نیفتادی؟

خورشید که کارش به پایان ‌می‌رسد، «دیاکو» کار خود را آغاز ‌می‌کند، کتاب را ‌می‌بندد و کاپشن سبزرنگی را که به چوب‌لباسی آویخته شده است، به تن ‌می‌کند. پاچه‌های شلوار کردی‌اش را درون چکمه‌های پلاستیکی مشکی فرو ‌می‌کند. کلاه را سرش ‌می‌گذارد و برای کولبری به راه ‌می‌افتد. در که باز ‌می‌شود، دانه‌های برف همراه باد سردی درون خانه ‌می‌وزد و شعله بخاری به رقص درمی‌آید.

 

دیاکو همه تلاشش این است که فرزندش به سرنوشت او دچار نشود: «خیلی تلاش کردم به جایی برسم اما نشد. با کولبری مقطع لیسانس را به پایان رساندم. خانواده‌ام نمی‌توانستند هزینه تحصیل من را پرداخت کنند. پول نداشتم برای همین مجبور ‌می‌شدم تعطیلات بین دو ترم و روزهایی که کلاس نداشتم یا تشکیل نمی‌شد، برای کولبری به خانه برگردم. بعضی روزها مجبور ‌می‌شدم با تمام خستگی بعد از کولبری برای امتحان درس بخوانم. بعد از لیسانس هر چه تلاش کردم نتوانستم شغلی پیدا کنم؛ به همین‌ خاطر باز به کولبری رو آوردم و هم‌زمان برای کنکور ارشد درس ‌می‌خواندم. همان سال در رشته جغرافیا و برنامه‌ریزی شهری قبول شدم. در دانشگاه ثبت‌نام کردم اما یک ترم بیشتر نتوانستم درس بخوانم. کم نیستند کولبرانی که با مدرک لیسانس برای کولبری ‌می‌آیند. در سردشت و پیرانشهر بیکاری بیداد ‌می‌کند. حتی سه نفر از دوستانم با مدرک فوق‌لیسانس برای کولبری ‌می‌آیند. دو نفرشان درس‌شان را در مقطع ارشد به پایان رسانده‌اند و یکی دیگر دانشجوی ترم آخر است. اینجا خیلی‌ها کولبر متولد ‌می‌شود و فرقی هم نمی‌کند بی‌سواد باشی یا فوق‌لیسانس.»

به ‌میدان «سهر چاوه» شهر سردشت که نزدیک ‌می‌شوی، خیل جمعیت کولبران را ‌می‌بینی که برای کار آمده‌اند. بادی که در حال وزیدن است، از لای تاروپود لباس‌هایت عبور ‌می‌کند و لرزه به تن ‌می‌اندازد. گونه‌ها و نوک بینی به سرخی ‌می‌زند. با هر بازدم بخاری از دهان بیرون ‌می‌زند و در کسری از ثانیه محو ‌می‌شود. هر کس در هر جایی که توانسته، آتشی به پا کرده تا خودش را گرم کند. دور هر آتشی که به پا شده، تعداد زیادی از کولبران جمع شده‌اند. مامه شاهو ٧٠ ساله که کارش کولبری است، به جمع کولبرانی ‌می‌پیوندد که در ضلع غربی ‌میدان دور آتش درون پیت حلبی ایستاده‌اند. همه او را مامه «عمو» صدا ‌می‌زنند. هیژای ١٤ ساله با دیدن مامه شاهو جایش را به او ‌می‌دهد تا خود را کمی ‌گرم کند. اینجا همه یکدیگر را ‌می‌شناسند؛ به هم نزدیک که ‌می‌شوند، احوالپرسی مختصری ‌می‌کنند و ‌می‌گذرند.

 

«آوات» فوق‌لیسانس حقوق دارد اما چون نتوانست بعد از پایان دوره ارشد کاری پیدا کند، کل تابستان را کولبری کرده است: «تقریبا حدود دو سال ‌می‌شود که دوره ارشد را به پایان رسانده‌ام و هر چه دنبال کار گشتم، نتوانستم شغلی پیدا کنم. وضعیت اقتصادی خوبی نداشتم. کم‌کم از پیداکردن کار ناامید شدم. به همین خاطر مجبور شدم برای مایحتاج زندگی به کولبری رو بیاورم. با یکی از دوستان کولبرم که لیسانس کامپیوتر داشت، حرف زدم تا من را همراه خود به کولبری ببرد. کل تابستان امسال را کولبری کردم.»

 

او ادامه ‌می‌دهد: «شغل کولبری با آن چه برای آینده‌ام تجسم کرده بودم، خیلی متفاوت بود. هر بار که به کولبری ‌می‌رفتم، به فوق‌لیسانس‌هایی که در شهر دیگری متولد شده‌اند، فکر ‌می‌کردم. آیا آنها هم مانند من بار حمل ‌می‌کنند یا پشت ‌میزهای‌شان مشغول کار هستند؟ چند سال درس خواندم و آخرش باز مجبور شدم کولبری کنم. برای٥٠ تا٨٠ هزار تومان باید همه‌ چیز را به جان بخری؛ عبور از ‌ میدان ‌مین، حمله حیوانات وحشی، ریزش بهمن و … . برای ‌همین هر وقت که از خانه بیرون ‌می‌رویم، نمی‌دانیم به سلامت به خانه خواهیم رسید یا نه. این تنها بخشی از مشکلات این کار است. خیلی وقت‌ها من هم‌وزن خودم بار حمل کرده‌ام. مردم اینجا زود پیر ‌می‌شوند. همه کولبرها از ناحیه ستون فقرات دچار مشکل شده‌اند و خیلی از آنها بعد از مدتی از کار افتاده ‌می‌شوند.»

 

آوات با بیان این که هیچ‌کس از روی دلخوشی کولبری نمی‌کند، ‌می‌گوید: «روز اولی که برای کولبری رفته بودم، جمعیت زیادی برای کار آمده بودند. زمانی که ماشین بارها را آورد، جمعیت خودشان را روی ماشین انداختند تا بتوانند برای کولبری بار بگیرند. همه مجبور بودند برای این که دست خالی به خانه برنگردند حتما کولبری کنند. آن روز موفق نشدم کار کنم اما روز بعد با کمک دوستانم توانستم کار کنم.»

 

ماشین شاسی‌بلند قدیمی‌ کنار کولبرها متوقف ‌می‌شود. دیاکو همراه تعدادی از کولبران سوار ماشین ‌می‌شود و به سمت دره «قه ره دان» راه ‌می‌افتند. جاده ناهموار است. با هر تکان همه مردها یکنواخت به سمت چپ و راست تکان ‌می‌خورند. بعد از گذشت نیم‌ساعت ماشین توقف ‌می‌کند و کولبران از آن پیاده ‌می‌شوند. هوا سردتر شده. این بار باد از پوست و گوشت هم عبور ‌می‌کند و به مغز استخوان ‌می‌رسد. کولبران در صفی نسبتا منظم به سمت دره حرکت ‌می‌کنند. هوا کاملا تاریک است. تنها صدایی که به گوش ‌می‌رسد، صدای فرورفتن پای آنها درون برف است. پاهای‌شان تا زانو درون برف است. گاهی گرگی زوزه ‌می‌کشد و سگی پارس ‌می‌کند. بعد از این که از دره «قه ره دان» و «زده لاله» عبور ‌می‌کنند، کوه «دوپزه» نمایان ‌می‌شود. هر چه از کوه بالاتر ‌می‌روی، برف شدت بیشتری پیدا ‌می‌کند. دانه‌های برف روی ریش و سبیل سیاه کولبران جوان نشسته است؛ گویی یک شبه همه آنها پیر شده‌اند. کولبران تا بالای زانو درون برف فرو رفته‌اند. باد شدیدی در حال وزیدن است. کولبران خود را مچاله کرده‌اند و گام‌های‌شان کند شده است اما باد هم نمی‌تواند جلوی آنها را بگیرد. باد هیژای١٤ ساله را به عقب هل ‌می‌دهد. یکی از کولبران دست او را ‌می‌کشد و زیر صخره‌ای پناه ‌می‌دهد. بعد از ١٥ دقیقه باد کمی ‌آرام ‌می‌گیرد و کولبران به راه خود ادامه ‌می‌دهند.

 

دیاکو ‌می‌گوید: «اولین‌بار در ١٧ سالگی ‌به کولبری رفتم. آن روزها در مقطع پیش‌دانشگاهی درس ‌می‌خواندم. پدرم کولبر بود. وضعیت اقتصادی‌مان چندان تعریفی نداشت. فقر و فلاکت بیداد ‌می‌کرد. از بی‌پولی به کولبری رفتم. هم درس ‌می‌خواندم و هم کار ‌می‌کردم. تا این که دانشگاه قبول شدم. بیشتر بارهایی که با خود حمل کرده‌ام پارچه، لوازم آرایشی، لاستیک، کفش، سیگار و لوازم آشپزخانه بود. مدت کوتاهی هم در کوره‌های آجرپزی ارومیه و تهران کار کردم اما بیکار شدم. در فصل بهار و پاییز کشاورزی در سردشت و پیرانشهر رونق ‌می‌گیرد اما آن هم مشکلات خود را دارد. برادر کوچکم سه ماه نخست سال را در یکی از زمین‌های کشاورزی مشغول به کار شد اما تا امروز که به آخر سال نزدیک شده‌ایم، پولی به او نداده‌اند.»

 

دیاکو صخره‌ای را نشان ‌می‌دهد: «همین جا بود که یکی از دوستانم که دوشادوش من حرکت ‌می‌کرد، تیر خورد. یکی دیگر از دوستانم در تابستان پایش را روی ‌مین از دست داد. گاهی هم کولبران از صخره پرت ‌می‌شوند یا زیر برف یخ ‌می‌زنند.»

 

پس از گذشت بیش از ٣ ساعت کولبران وارد خاک عراق ‌می‌شوند. در «کانی پور ئامان» کار اصلی کولبران شروع ‌می‌شود. همه‌جا پر کولبر است. همه مشغول جابه‌جایی بار هستند. کولبران در ازای ٥٠ تا ١٠٠ هزار تومان ٤٠ تا ٦٠ کیلو بار لباس، پارچه، لوازم آرایشی بهداشتی یا سیگار روی دوش‌شان ‌می‌گذارند و به طرف ایران روانه ‌می‌شوند. صدای راه‌ رفتن مردها روی برف سکوت شب را ‌می‌شکند. یکی از کولبران کمی ‌جلوتر از بقیه حرکت ‌می‌کند تا مبادا مأموران مرزی آنها را غافلگیر کنند. کولبران ‌می‌گویند سال گذشته یکی از آنها که جلوتر از بقیه حرکت ‌می‌کرد، زیر بهمن جان خود را از دست داد. کولبران سخت‌تر قدم‌های‌شان را برمی‌دارند. این بار مسیر را با کوله‌ای از بار روی دوش‌شان طی ‌می‌کنند. دیاکو ‌میان راه پایش سست ‌می‌شود و روی برف‌ها ‌می‌افتد. یکی از کولبران خود را به او ‌می‌رساند و دیاکو را از جایش بلند ‌می‌کند. از سرما دست‌های‌شان بی‌حس شده است. دیگر پاهای‌شان حس ندارد. بعد از ٤ ساعت کولبران وارد ایران ‌می‌شوند و بار خود را تحویل ‌می‌دهند.

 

دلشاد، یکی جوانانی است که برای رسیدن به هدفش مجبور به کولبری شده است: «تقریبا یک سال است که کولبری نمی‌کنم اما اگر مجبور باشم باز هم به کولبری ‌می‌روم. ٣ سال از زمان فارغ‌التحصیل‌شدنم از دانشگاه سراسری گذشت اما نتوانستم شغلی پیدا کنم. پروژه‌ای در ذهن داشتم که ‌می‌خواستم هزینه آن را به دست بیاورم. هیچ‌کس حاضر نشد اسپانسر این پروژه شود. هر چه دنبال کار گشتم، نتوانستم شغلی پیدا کنم. تنها گزینه‌ای که باقی ماند، کولبری بود. پروژه درباره ثبت روز جهانی زن باردار در سازمان ملل بود و برایم بسیار اهمیت داشت. برای نوشتن پروپوزال و برگزاری چند همایش نیاز به پول داشتم. زمانی‌ که کولبری ‌می‌کردم، ارتباط معنایی جالبی بین کاری که انجام ‌می‌دادم و پروژه‌ای که در ذهن داشتم، برقرار شد. سعی ‌می‌کردم هنگامی‌که باری را حمل ‌می‌کنم، خودم را جای زنان بارداری بگذارم که فرزندان‌شان را با خود حمل ‌می‌کنند. گاهی کولبری ‌می‌کردم و گاهی هنگام کولبری پیش‌رو هم بودم. کسانی که پیش‌روی ‌می‌کنند، پول بیشتری ‌می‌گیرند. زمان‌هایی که پیشرو بودم، معمولا با باری که روی دوشم داشتم، بین ٥٠٠ تا یک کیلومتر جلوتر از بقیه کولبران حرکت ‌می‌کردیم و یک گروه ٣٠ تا ٤٠ نفری را هدایت ‌می‌کردم. ریسک کسی که پیش‌روی ‌می‌کند، از بقیه کولبران بیشتر است. ما حق نداشتیم گوشی موبایل داشته باشیم، یا در تاریکی چراغ قوه روشن کنیم چون هر لحظه ممکن بود ما را شناسایی و به سمت ما تیراندازی کنند.»

 

دلشاد آهی ‌می‌کشد: « هرگز فراموش نمی‌کنم روزی که یکی از دوستانم که متأهل هم بود با باری که بر دوشش داشت، روی برف‌ها افتاد. معمولا ما همیشه همراه خودمان چاقو داریم که اگر دنبال‌مان افتادند یا جایی گیر کردیم، با چاقو طنابی که بار را با آن دور خودمان بسته‌ایم، پاره کنیم. جلو رفتم تا کمکش کنم. چاقو را از جیبش درآورد. آن لحظه فکر کردم از من ‌می‌خواهد طناب را برایش پاره کنم. با التماس گریه ‌می‌کرد. در حالی‌ که بدنش ‌می‌لرزید، رو به من گفت: دیگر طاقت زندگی‌ کردن ندارم. چاقو را بگیر و من را بکش! از شرایطی که در آن زندگی ‌می‌کرد، خسته شده بود. اگر چاقو را از دستش نمی‌گرفتم، خودش را ‌می‌کشت. قند خونش پایین آمده بود. هوا خیلی سرد و وسایل خیلی سنگین بود. آن را از دوشش پایین آوردم و در جایی مخفی کردم تا فردای آن روز آن را به صاحب بار برسانیم.»

 

کولبری پر از خاطرات تلخ و شیرین است: «یک شال کردی به نام پشتون دارم که خونم روی آن ریخته شده است. آن شال خیلی برایم باارزش است چون به خاطر هدفی که داشتم، خونم روی آن ریخته شده است. حتی بی‌پولی و بیکاری مانع رسیدن به هدفم نشد. آن روز بیش از حد معمول بار زده بودم. واقعا پول لازم داشتم هر چقدر بار سنگین‌تر بود، پول بیشتری به ما ‌می‌دادند. باری که حمل ‌می‌کردم، تقریبا ٦٥ کیلو بود. از مسیری عبور ‌می‌کردیم که تابستان همان سال از آنجا گذشته بودم. در آنجا خاطرات شیرینی داشتم و تمام مسیر خاطراتم را مرور ‌می‌کردم. ناگهان پایم سر خورد. تقریبا روی برف‌ها ٢٠ بار معلق زدم. خواستم از جایم بلند شوم که خون گرم را روی بدنم حس کردم. تمام شانه راستم غرق در خون شده و شالی که دور کمر بسته بودم، خونی شده بود. یک زخم عمیق روی بدنم ایجاد شده بود. زخمم را با کوله‌ای که با کیسه برنج ساخته بودم و شال دور کمرم بستم. چند نفر از دوستانم کمی ‌از بارهایم را بین خودشان تقسیم کردند و  روی بار خود گذاشتند. تا چند روز ‌می‌ترسیدم به پزشک مراجعه کنم. احتمال داشت متوجه شوند به کولبری رفته‌ام. بعضی وقت‌ها اگر متوجه ‌می‌شدند، ما را بازخواست ‌می‌کردند.»

 

دلشاد ادامه ‌می‌دهد: «کولبری همیشه همراه با ترس است. ترس از شلیک گلوله هنگ مرزی، ترس از یخ‌ زدن در سرما، ترس از دست‌ دادن دوستان‌مان و ترس از این که بارمان را بگیرند. اگر باری از کولبران گرفته شود، جریمه‌شان ‌می‌کنند؛ جریمه‌ای که شاید با ١٠ سال کار کردن هم نتوانند آن را پرداخت کنند.»

 

هوا رو به روشنایی ‌می‌رود. دیاکو کارش تمام شده است و به خانه بازمی‌گردد. کاپشن سبزرنگش را به چوب لباسی دیواری ‌می‌آویزد، رمان را از بالای طاقچه برمی‌دارد، به پشتی قرمز کنار بخاری لم ‌می‌دهد و کتاب نیمه‌خوانده‌اش را ‌ادامه می‌دهد.»

هر چند هنوز با یک بند آن مشکل دارم منظورم حضور تحصیل کرده ها و تاثیرشان. اما اگر دیر نشده نام من را نیز اضافه کنید.

ممنون

 

از حق حیات مردم اهواز حمایت نماییم

عدم سلامت زندگی ، یک استان با چندین میلیون نفر هیچ توجیحی ندارد .تامین سلامت مردم بدون قید و شرط ،اساسی ترین وظیفه دولت هاست.معضل ریز گردها پدیده جدیدی نیست ، بلکه سال هاست که کوچکترین فعالیتی جهت کاهش آن از سوی دولت انجام نشده است .وجود ریز گردها یک بحران جدی و خطرناک است که ، سلامت مردم محروم منطقه جنوب را به چالش کشیده است . دولت و دیگر مسولین نیز کمترین اهمیتی به آن نمی دهند، بلکه فقط به آمال و آرزوی خودشان که غارت ، چپاول و ثروت اندوزی است می اندیشند . طبعا برای تداوم بقاع خود، کوچکترین اعتراض مردم را تحمل نمی کنند و آن را سرکوب می نمایند . مردم این منطقه علاوه بر ظلم بزرگ عمومی از سوی حکومت ، بلکه ظلم مضاعف دیگری را متحمل میشوند.منطقه جنوب با دارا بودن بزرگترین و بیشترین چاه های نفتی ، مردم از کمترین بهره آن برخوردار نیستند .ما کارگران از جمعیت ٩٩/ درصدی جامعه میخواهیم ، که مردم اهواز را تنها نگداریم و به هر وسیله ممکن از اعتراضات آنها حمایت کنیم .بیایید همه با هم صدای اعتراض مردم اهواز باشیم.جمعیت ٩٩/ درصدی خوزستان نیز با اتحاد ، سازمانی یابی و گسترش اعتراضات خود از کارخانه ها تا مدارس ، قادر خواهند شد که به مطالبه حیاتی شان دست یابند .

٢٨ بهمن ٩٥

کمیته پیگیری ایجاد تشکل های کارگری ایران

 

 

کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری:

«کارگران و دستمزد ٩٦»

به روال معمول در ماه های پایانی هر سال، “شورای سه جانبه” ای تحت عنوان “شورای عالی کار” مرکب از نمایندگان دولت، کارفرمایان و به اصطلاح کارگران، دور هم جمع می شوند تا برای دستمزد ماهیانه کارگران تصمیم بگیرند.

تصمیمات و جهت گیری هایی از این دست البته سال به سال فاصله میان دستمزد کارگران و سبد هزینه خانواده های کارگری را زیاد و زیادتر کرده و به نوبه خود موجبات تشدید و تعمیق شکاف طبقاتی میان کارگران و سرمایه داران را فراهم نموده است. تا آن جا که امروزه در کنار مزد و حقوق های نجومی و ثروت های افسانه ای اقلیت سرمایه دار و رفاه و آسایش بی حد و حصر و روزافزون آنان، خیل عظیمی از انسان های کارگر و تولید کننده را می بینیم که دغدغه کار و تأمین معاش خود و خانواده، شرایط زندگی را برای شان سخت کرده و برای لحظاتی حتی آنها را راحت نمی گذارد. بی جهت نیست که امروزه در کشور غنی و ثروتمندی چون ایران، فاصله دستمزد میلیون ها کارگر شاغل و بازنشسته و معلم و پرستار، نسبت به سبد هزینه و مخارج یک خانواده کارگری با تعداد متوسط اعضاء، تا چهار برابر کاهش یافته است. بر اساس گزارش آماری رسمی؛ دستمزد کنونی “تنها حدود ٢٣ درصد از هزینه های سالانه یک خانواده کارگری و یک هفته از مخارج آنان را تأمین می نماید. به بیان دیگر، خانواده‌ای که با حداقل مزد زندگی می‌کند، حتی با استانداردهای متوسط مصرف نیز، پس از یک چهارم ماه یا همان یک هفته، دیگر پولی برای خرج کردن ندارد. درنتیجه یا باید بازهم به کاهش در مصرف اقلام مورد نیاز خود و خانواده دست بزند و یا دو شغله و سه شغله بشود.”

باید گفت که با روی کار آمدن دولت جدید، روند تضییع حقوق کارگران و تعیین دستمزدهایی زیر خط فقر همچنان ادامه یافته و براساس طرح و برنامه به پیش رفته است. با نزدیک شدن زمان تعیین حداقل دستمزد کارگران، مقام های حکومتی اعلام کرده اند که: “میزان تورم به زیر ١٠ درصد رسیده است” و بانک مرکزی نیز در آخرین برآورد خود از نرخ تورم ٨.٦ درصدی سخن به میان آورده است. قصد آن ها البته از اعلام چنین اعداد و ارقامی روشن است: آنان می خواهند از این طریق و با توسل به این”معیار”ها و در واقع چنین ترفندهایی، در نهایت مبلغ ناچیزی به دستمزد کارگران اضافه نموده، به وعده و وعیدهای خویش در قبال سرمایه داران و به قول خودشان “کارآفرینان” جهت پایین نگه داشتن سطح دستمزدها و ارزان سازی هرچه بیش تر نیروی کار و از این طریق، کسب حداکثر سود، جامه عمل بپوشانند. از این روست که “از ظلمی که طی این سال ها بر ماده ٤١ قانون کار رفته است” سخن به میان می آورند! معلوم نیست چرا آن زمان که درصد تورم اعلام شده توسط همین بانک مرکزی، حتی رقمی بالاتر از ٤٢ درصد را نشان می داد ( و این مسئله به دلیل تضادهای جناحی و انتخاباتی، حتی مورد تأیید روحانی و به عنوان ابزاری جهت تبلیغ در اختیار او قرار گرفته بود)، حرفی از ماده ٤١ قانون کار و معیار “تعیین حداقل مزد با توجه به درصد تورم ” در کارنبود؟

این قبیل سوء استفاده ها و رفتارهای دوگانه و ضد و نقیض، آشکارا نشان از آن دارد که صاحبان سرمایه و نهاد “شورای عالی کار” شان، برسر منفعت طبقاتی خویش با کارگران تعارف ندارند و ازهر راه و هر فرصتی برای منکوب کردن کارگران در راستای تأمین منافع طبقاتی خویش سود می برند. گاه (آن جا که صرف نداشته باشد) با بی توجهی کامل به ماده ٤١ قانون کار و معیار “درصد تورم”، و گاه، با تأکید مضاعف بر روی این ماده از قانون کار. و انتظاری غیر از این هم البته نمی توان داشت. “شورای عالی کار” به مثابه عامل سرمایه و دولت، قرار نیست که علیه منفعت طبقه ای که به آن تعلق دارد قدعلم کند و مثلاً به ضرر سرمایه داران و به نفع کارگران تصمیم بگیرد و دستمزد تعیین نماید.

بگذار سرمایه و نظریه پردازانش هرآنچه که می خواهند بگویند و ریاکارانه هر مقدار اضافه دستمزد کارگران را به “افزایش نرخ تورم”، “کاهش اشتغال و تشدید بیکاری در میان کارگران”، “کاهش ارزش پول ملی” و هزار مسئله و مشکل اقتصادی و غیر اقتصادی دیگر ربط دهند! کارگران آگاه چرا باید به آن ها وقعی بگذارند و خود را در چهارچوب این قبیل حرف ها و ادعاهای بی پایه و سطحی محبوس نمایند؟ آنان باید حرف خودشان را بزنند و طرح و برنامه خودشان را برای تعیین حداقل دستمزد داشته باشند و آن را با صدای رسا و در ابعادی گسترده و فراگیر به گوش همه بخش ها و لایه های این طبقه برسانند و مهم تر این که یکپارچه و متحد برای تحمیل آن به دولت و صاحبان سرمایه تلاش و مبارزه کنند. نه فقط در هفته ها و روزهای پایانی سال و در بحبوحه تعیین حداقل مزد کارگران، بلکه حتی در بعد از تصویب آن و در تمامی ماه های سال.

تا آن جا که به کارگران و شرایط زیست آنان به ویژه در شرایط و اوضاع و احوال بحرانی کنونی برمی گردد، چنین دستمزدی می بایست لااقل بهبودی محسوس در شرایط کار و زندگی این طبقه ایجاد نموده  و به میزانی بالاتر از خط فقر نسبی ــ که علی العموم برای تأمین کالاهای اساسی و وسائل ضروری و مورد نیاز یک خانواده چهار نفره کارگری در نظر گرفته می شود ــ تعیین شود.

بر اساس یک محاسبه و برآوردی که ما با کمک تعدادی از کارگران و فعالان کارگری، در رابطه با کالاها وخدمات اساسی و مورد نیاز کارگران انجام داده ایم، چنین دستمزدی می بایست در شرایط موجود مبلغی در حدود چهار میلیون تومان، برای سال ٩٦ در نظر گرفته شود.

این برآورد البته برخلاف ادعاهای بعضی از سخنگویان صاحبان سرمایه کاملاً “سنجیده” و “کارشناسانه” بوده و با واقعیت های عینی و مادی موجود در جامعه و زندگی مردم، به ویژه در شهرهای بزرگ ایران انطباق دارد و مُهر باطلی است بر نادرستی آمار و ارقامی که در ارتباط با نرخ تورم ٨.٦ درصدی و بهره برداری از آن برای تعیین حداقل دستمزد کارگران ارائه داده اند.

جدال و مبارزه برای افزایش دستمزد و بهبود شرایط کار و زندگی همواره یکی از عرصه های مهم مبارزه کارگران علیه سرمایه داری، در طول تاریخ حیات چنین نظامی بوده است. کارگران خود خالق همه ی ثروت و رفاه در جامعه اند و باید حتی در همین نظام و همین مناسبات تا هر میزان که بتوانند از خدمات و ثروت های تولید شده ــ که چیزی جز حاصل کار و رنج آنان نیست ــ بهره  مند شوند.

ما کارگران نباید تنها نظاره‌ گرِ به تباهی کشانده شدن هستی و بقای خود باشیم. ما باید به شکلی متحد و متشکل اعتراض‌های مان را به این وضعیت اسف بار، جهت رسیدن به همه مطالبات مان و تا رهایی از فقر و فلاکت سرمایه  ادامه دهیم.

اتحاد عمل کارگران، تشکل ها و فعالان کارگری حول تعیین حداقل دستمزد و افزایش آن به میزانی بالاتر از خط فقر نسبی، برای تأمین معیشت و ارتقاء سطح زندگی کارگران از نظر مسکن، تغذیه، بهداشت، آموزش و پرورش و … وظیفه‌ی مبرم و اساسی امروز جنبش کارگری بوده و گامی مهم برای افزایش توازن قوای طبقاتی، به سود کارگران می‌باشد.

کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری

٢٧/١١/١٣٩٥

 

تهمینه خسروی : بازهم درباره حداقل دستمزد

 

حداقل دستمزد کمترین اجرتی است که کارفرمایان باید قانونا” به کارگران بپردازند یا کمترین دستمزدی است که کارگران ،کارشان را در ازای آن میفروشند.

در کشمکش استدلال های مربوط به ضرورت افزایش حداقل دستمزد دو گروه کارگران از یکسو و کارفرمایان و دولت حامی آنان از سوی دیگر، موافق و مخالف رو در روی هم قرار دارند.

کارگران مزد را سهم خود از زندگی درچارچوب سیستم سرمایه داری میدانند و تلاش میکنند تا با افزایش آن زندگی راحت تر و کم مشقت تری را بگذرانند ومطابق استاندارد زندگی بشریت امروزی سطح رفاه را برای خود و کل جامعه بالا ببرند.

ازطرفی تضمین یک زندگی مناسب وراحت تر، مردم را تشویق میکند به جای کسب در آمد از طرق غیرقانونی به نیروی کارموجه بپیوندند.

مخالفان یعنی کارفرمایان و دولت معتقدند که افزایش حداقل دستمزد:

به کسب و کارهای کوچک بیشترآسیب می زند وبیکاری را توسعه میدهد. موجب افزایش قیمتها میشود.

منجر به انتقال مشاغل به نقاط و کشورهای دیگر میشود که اجازه نیروی کار کم هزینه را میدهد.

ما کارگران میگوئیم : اولا” سهم مزد کارگرنسبت به قیمت کالاواجناس تولیدشده بسیارناچیز و در ایران حدود٤ درصد هزینه تولید است.درنتیجه افزایش مزد باراضافی برقیمتها نمیگذارد.

دوما” مزد کارگر فقط یکبار درسال افزایش میابد حال آنکه قیمت اقلام مورد نیازمردم در طول سال چند باراضافه میشود گاهی اجناس ماه به ماه گران میشوند که ربطی به مزدکارگرندارد. درنتیجه این نظر که افزایش مزد باعث گرانی میشود پوچ است وحقیقت ندارد.

از طرفی برخلاف نظر کارفرمایان افزایش دستمزد وبالا رفتن قدرت خرید کارگران باعث رشد تقاضا و رونق کسب وکار تولیدکنندگان میشود. چون اگرکارگران بعنوان اکثریت مصرف کنندگان جامعه قدرت خرید نداشته باشند کالاهای تولید شده خریدار نخواهد داشت و باعث کاهش تولید و کسب وکار میشود.وضعیتی که امروز میبینیم همین است. سفره ها و جیب ها خالی تر شده درنتیجه توانایی خرید اقلام پائین آمده است.

بعلاوه اگرکارگران یک جامعه مزد مناسب با شرایط نیازهای امروزی را دریافت کنند و لشکر بیکاری در حداقل خود باشد دیگر نیازی به مهاجرت نیروی کار در دیگر مناطق وسایرکشورها نیست. مهاجرت نتیجه بیکاری و تنگناهای معیشتی ووضعیت نابسامان اقتصادی ست و نه افزایش حداقل مزد کارگر.

حال که در آستانه تعیین حداقل دستمزد سال ٩٦ قرار داریم نکاتی را بیان می نمایم .

بندیک ماده ٤١ قانون کار میگوید “حداقل دستمزد سالیانه کارگران باید به میزان نرخ تورم باشد”

_در سال ٩٥ افزایش سالیانه مزد ١٤%و نرخ تورم١٢/٦درصد اعلام شد،که دولت این افزایش بالاتر از تورم را یک موفقیت برای خود اعلام کرد.

_در سال ٩٦ دولت افزایش حقوق ١٠%را برای کارکنان دستگاه های دولتی در بودجه پیشنهادی به مجلس در نظر گرفته است، میدانیم که در طول سال های اخیر نوعی تناسب بین مصوبات دستمزدی شورای عالی کار و دولت وجود داشته است و دولت به نوعی علاقمند است که این تناسب بین مشمولان قانون کار و قانون مدیریت خدمات کشوری لحاظ شود.

با اینحساب که دولت پیش بینی خود را برای تورم سال آینده ٨/٧ درصد در بودجه لحاظ کرده  و همانطور که در افزایش دستمزد سال ٩٥ انجام داد امسال نیز محتمل است با درصدی بالاتر از تورم رسمی اعلام شده به تعیین حداقل دستمزد بپردازد.

اگر تورم سال آینده ٨/٧درصدپیش بینی شده دولت را لحاظ کنیم افزایش ده درصدی حداقل دستمزد یعنی ١/٣درصد  بیشتر از نرخ تورم می باشد.

دولت در این شرایط بر خود می بالد که نه تنها ماده ٤١ را لحاظ نموده است بلکه بالاتر از تورم به تعیین افزایش دستمزد مبادرت نموده است.

البته این نرخ تورمی ست که بانک مرکزی منتشر میکنه وما کارگران درطول سه دهه هیچگاه به سلامت آماری این ارقام اطمینان نداشته ایم.

ما تورم و گرانی واقعی و بدون آمار را در سطح بازاردر جامعه بر گرده خود بهتر حس میکنیم.

لذا با لحاظ افزایش ١٠% در سال ٩٦ به حداقل دستمزد ٨١٢١٦٤ تومان سال ٩٥ حداقل دستمزد به مبلغ٨٩٣٣٧٠ میرسد، حتی اگر شورای عالی کارکه مرجع تعیین دستمزد است خیلی گشاده دستی نماید و افزایش را بیشتراز ١٠ درصد اعلام نماید ،حداقل دستمزد همچنان زیر مبلغ یک میلیون تومان می ماند که فاصله معنی داری با رقم های اعلام شده خط فقر از سوی خود دستگاه های حکومتی است. و این نکته نادیده گرفته شده  دربند ٢ ماده ٤١ قانون کار است که همچنان در تعیین دستمزد و بهبود سطح معیشت کارگران مورد نظر قرار نمیگیرد وتا کنون لحاظ نشده است.

و اما مهمتر در بند ٢همین ماده ٤١ تاکید دارد حداقل دستمزد باید “در عین حال دستمزد باید به نحوی تعیین شود که تامین کننده معیشت نیروی کار باشد”

حال سوال این است آیا این افزایش ها تامین کننده معیشت نیروی کار می باشد؟ برای پاسخ به آن باید به خط فقر و سطح اعلام شده آن از سوی همین دولت و دستگاه های متولی اعلام کننده خط فقر بپردازیم.

 

احمد میدری معاون امور رفاهی وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی اظهارداشت: “این وزارتخانه هر ساله  خط فقر را برآورد و به دولت گزارش می‌‌کند”.  یعنی در حقیقت دولت خط فقر را می‌داند اما اعلام نمی‌کند .

براساس آمار بانک مرکزی، نرخ سبد معیشتی مردم، در سال گذشته یعنی ٩٤ دو میلیون و ٧٠٠ هزار تومان اعلام شد. قطعا” امسال یعنی سال ٩٥ از سه میلیون تومان گذشته است.

با اینحساب اجرای بند٢ماده ٤١ قانون کارکه افزایش دستمزد باید معیشت یک خانوار را تامین کند  درصورت بررسی های بیطرفانه ، مستقل و کارشناسانه بیش از پیش ضرورت دارد.

پس طبقه مزد بگیران همچنان باید براعمال فشار بر دستگاه های متولی تعیین حداقل دستمزد براساس هزینه های واقعی سبدخانواروتامین یک زندگی مطابق استاندارهای امروزی جامعه  ادامه دهند تا از فشار اقتصادی ناشی از پایین بودن دستمزدها بر سطح زندگی خود بکاهند.

تهمینه خسروی

 

٢٩ بهمن ٩٥

 

رضا شهابی نباید به زندان باز گردانده شود

بدین وسیله به نمایندگی از سوی ٦٤٣٠٠٠ عضو اتحادیه کارگران خدمات عمومی کانادا ( کیوپی) ما نگرانی جدی خود را نسبت به تلاش جدید اطلاعات و قوه قضایه ایران برای بازگرداندن اجباری رضا شهابی به زندان اعلام میداریم

نامه مسئولین اتحادیه کارگران خدمات عمومی کانادا به خامنه ای و حسن روحانی :

رضا شهابی نباید به زندان باز گردانده شود!

بدین وسیله به نمایندگی از سوی ٦٤٣٠٠٠ عضو اتحادیه کارگران خدمات عمومی کانادا ( کیوپی) ما نگرانی جدی خود را نسبت به تلاش جدید اطلاعات و قوه قضایه ایران برای بازگرداندن اجباری رضا شهابی به زندان اعلام می داریم.

رضا شهابی عضو هیئت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، در ژوئن سال ٢٠١٠ به دلیل فعالیت های سندیکایی ناعادلانه دستگیر شد. او در زمان دستگیری مشغول رانندگی بود و در برابر چشم مسافران بطور خشونت آمیز مورد حمله قرار گرفت و سپس در بند ٢٠٩ زندان اوین محبوس شد.

آقای شهابی در حال حاضر با قرار وثیقه آزاد است اما هر لحظه در خطر دستگیری مجدد و باز گرداندن به زندان برای تحمل مابقی حکم شش سال زندان بسر می برد ( به ادعای مقامات حکومتی او باید سه ماه زندان دیگر را تحمل کند). آقای شهابی بعد از گذراندن ١٩ ماه در سلول انفرادی، توسط شعبه ١٥ دادگاه انقلاب به شش سال زندان و پنج سال ممنوعیت از فعالیت های سندیکایی و پرداخت هفت میلیون تومان جریمه محکوم شد. آقای شهابی به دلیل تحمل فشار های جسمی و شکنجه در جریان چندین نوبت بازجویی، از دررفتگی مهره های گردن و کمر رنج می برد و دوبار مورد عمل جراحی قرار گرفته است. ایشان بعد از تحمل ٥ سال زندان، مشمول مرخصی استعلاجی قرار گرفت. با توجه به بیماری های جدی آقای شهابی، زندانی شدن ایشان باعث خواهد شد سلامتی اش در معرض خطر قرار گیرد.

وثیقه گذار آقای شهابی نیز مورد تهدید قرار گرفته که چنانچه آقای شهابی به زندان باز نگردد خانه اش مصادره خواهد شد.

بازگرداندن رضا شهابی به زندان نشانه دیگری خواهد بود از تداوم نقض کنوانسیون های بین المللی و زیر پا نهادن حقوق انسانی. ما خواهان پایان بخشیدن به آزار و اذیت رضا شهابی و لغو احکام زندان علیه ایشان و آزادی فوری و بدون قید و شرط او هستیم. ما همچنین از مقامات دولت ایران می خواهیم که به آزار و اذیت و تعقیب فعالین کارگری در ایران خاتمه دهند و همه اتهامات علیه دیگر اعضای سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی تهران و حومه از جمله احکام صادره علیه ابراهیم مددی و داوود رضوی را لغو کنند.

با احترام

مارک هانکوک ،ریاست کشوری

چارلیز فلوری، دبیر و خزانه دار کشوری

رونوشت به :

دبیر کل شورای عالی حقوق بشر (ایران)

وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی (ایران)

نماینده دائم جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل

اتحاد بین المللی در حمایت از کارگران در ایران

بخش بین المللی کنگره کار کانادا

١٧فوریه ٢٠١٧

 

بیانیه شماره ٢ اتحادیه ازاد کارگران ایران پیرامون تعیین حداقل مزد سال ١٣٩٦

 

در صورت عدم توجه به تامین معیشت کارگران،  طوفان اعتراضات زیر و رو کننده کارگری در سال آینده سراسر کشور را در بر خواهد گرفت

 

باز هم همچون سالهای گذشته، خیمه شب بازیهای رایج در شورایعالی کار برای تعیین حداقل مزد کارگران در جریان است. سکوت مدعیان بر آورد سبد هزینه در نهادهای دست ساز کارگری در مورد عدم اطلاع رسانی از مسائلی که در شورایعالی کار در باره سرنوشت زندگی و معیشت میلیونها خانواده کارگری میگذرد همچنان ادامه دارد و مطابق معمول سالهای گذشته شوهای تلویزیونی برای عبور از تعیین حداقل مزدی بر اساس ماده ٤١ قانون کار که یک فاکتور اصلی آن سبد هزینه می باشد در جریان است.

 

امروزه در شرایطی که کارد فقر و گرسنگی در حال تکه پاره کردن هست و نیست میلیونها خانواده کارگری است اجرای این خیمه شب بازیها و شوهای تلویزیونی  چیزی جز خشم و انزجار عمیق ما کارگران از وضعیت جهنمی موجود را بر نمی انگیزد.

 

پیش برد چنین سیاستهایی در طول دهه ها و سالهای گذشته در تعیین حداقل مزد توام با قطع سوبسیدها در سال١٣٨٩ ، دیگر چیزی جهت از دست دادن برای طبقه کارگر ایران باقی نگذاشته است که حال طرح ریاکارانه برخی واقعیات از سوی نهادهای دست ساز کارگری و رسانه های دولتی مرهمی بر درد و رنج ما کارگران باشد.

 

تن فروشی زنان بیداد میکند، کلیه فروشی به امری عادی تبدیل شده است، عدم وجود افقی برای اشتغال میلیونها کارگر بیکار و اخراج شده و جوانان  آماده ی به کار، آنان را در معرض نومیدی مطلق برای زیستن و افسردگی و روی آوری به هزار و یک ضد هنجار انسانی قرار داده است، باز ماندن کودکان از تحصیل بدلیل فقر خانواده ها ابعادی میلیونی پیدا کرده است، پدیده کار کودکان در ابعادی وسیع بخشی از سیمای یک جامعه هشتاد میلیونی شده است، آمار خودکشی کارگران بدلیل درماندگی و استیصال برای گذران زندگی سر به فلک کشیده، گوشت و میوه از سفره بسیاری از خانواده های کارگری برچیده شده و در ابعادی وسیع  بسیاری از کارگرانی که تا دیروز میتوانستند شغلی و در آمدی داشته باشند با فروپاشی زندگی شان، به اعتیاد و کارتن خوابی، گور خوابی، زباله گردی  و مرگ از سرما و گرسنگی  کشیده شده اند و در حال حاضر زندگی اکثریت قریب به اتفاق میلیونها خانواده کارگری به نحو بی سابقه ای در حال فرو رفتن در چنین جهنمی است. انوقت اینان همچون سالهای گذشته مشغول خیمه شب بازی و اجرای شوهای تلویزیونی و اظهارات فریبکارانه نماینده های دست سازشان با نام نمایندگان کارگری در شورایعالی کار هستند.

 

اینان با ممنوعیت ایجاد تشکلهای مستقل کارگری در دهه های گذشته و محروم کردن کارگران از قدرت جمعی و چانه زنی، سرکوب اعتراضات کارگری، محکوم کردن فعالین آگاه و سرشناس جنبش کارگری به زندانهای طویل المدت و ایجاد محدودیتهای شدید بر معدود تشکلهای مستقل کارگری همچون اتحادیه ازاد کارگران ایران و دیگر تشکلهای مستقل صنفی کارگران و معلمان، شرایطی را پدید آورده اند که طبقه کارگر ایران فی الحال و همین فردا صبح قادر به سازماندهی اعتراضات بزرگ و سراسری نیست.  اما اینان باید بدانند طبقه ای که قادر به چانه زنی بر سر زندگی و بقاء اش نباشد اجتماعا و بی هیچ نقشه از پیشی به سرعت  به تغییرات زیر و رو کننده روی خواهد آورد و دگر دیسی برای بر هم زدن تمامی بنیادهای نظم غارتگرانه موجود را اجتماعا به پیش خواهد  برد.

 

این آن واقعیت بنیادی است که در پس ٣٨ سال چپاول و غارت دسترنج کارگران و معلمان و دیگر مزد بگیران زحمتکش مردم ایران جاریست. به این معنا در صورت تداوم خیمه شب بازی موجود و عدم تعیین حداقل مزد بر اساس اجرای بی چون و چرای ماده ٤١ قانون کار، سال آینده، سال طوفانهای زیر و رو کننده  اعتراضات کارگری خواهد بود که سرتاسر کشور را بی هیچ ملاحظه ی مد نظر حکومتگران در هم خواهد نوردید.

 

اتحادیه آزاد کارگران ایران – یکم اسفند ماه ١٣٩٥

 

جوانمیر مرادی: آنان که در تقلای به صف کردن کارگران پشت سر نهادهای ضد کارگری هستند!

 

پس از سالیان متمادی از مبارزه رو در رو، همه جانبه و بی تقلیل کارگران ایران با کارفرمایان و رو شدن نقش و وظایف همه نهادها و ارگانهای حمایت کننده از منافع کارفرمایان و در این میان،بخصوص نقش چشم و گوش ایفا کردن (شوراهای اسلامی کار، خانه کارگر، کانون عالی انجمن های صنفی کار و مجمع عالی نمایندگان)برای کارفرمایان و نهادهای امنیتی که علاوه بر آن در سرکوب کارگران همراه با ارگانهای انتظامی، امنیتی  بوده اند، هنوز کسان و جریاناتی هستند که تلاش می کنندبا وارونه گوئی خصوصیات کارگری به این نهادهای ضد کارگری بدهند و ازعوامل آنها چهره های مدافع حقوق و منافع کارگر بسازند.

 

در حالی که صدای بیزاری کارگران از این نهادهای ضد کارگری و عواملشان به خاطر نزدیک به چهار دهه فعالیت های ضد کارگری، از جاسوسی و معرفی فعالین کارگری به ارگان های امنیتی گرفته تا شرکت در سرکوب اعتراضات کارگری و به عنوان یکی از پایه های ثابت و مؤثر در شورای عالی کار برای مقابله با خواست افزایش دستمزد کارگران انجام وظیفه نموده و حداقل دستمزدهای چنیدن بار زیر خط فقر را بر کارگران تحمیل کرده اند و همچنین نسبت به همسوئی سران این نهادها در کمیسیون اجتماعی مجلس که قصد داشتند لایحه اصلاح قانون کار را در سکوت به تصویب برسانند بلند است، میزگردها، سمینارها و سخنرانی ها به مناسبت های مختلف مانند دستمزد، لایحه اصلاح قانون کار و غیره در هر جا که ممکن باشد، بویژه در دانشگاه ها برگزار می کنند تا برخی اساتید و کارشناسان، هر چند اندک هم باشد از میزان این بیزاری کارگران بکاهند.

 

هنوز باوجود اینکه کاربرد واژه ای مثل «ضد کارگری» خطاب به شوراهای اسلامی کار، خانه کارگر، کانون عالی انجمن های صنفی و مجمع عالی نمایندگان، در ادبیات اعتراضی کارگران ایران عمومی شده است، کسانی آگاهانه با ژست مدافع حقوق کارگر، از بیان چنین واژه ای پرهیز دارند و با بکار بردن پسوند رسمی (تشکل های رسمی کارگری) در صدد هستند تا تفاوت آنها با تشکل های واقعی کارگران را به رسمی و غیر رسمی خلاصه و تعریف کنند و مهمتر اینکه خیر خواهانه از کارگران می خواهند برای تحقق خواسته هایشان به این نهادها دخیل بندند.

 

نمونه ای از این خیرخواهی، سخنرانی یکی از اساتید دانشگاه، در نشست تخصصی بررسی  اصلاح قانون کار از منظر حقوق عمومی و اقتصاد سیاسی در تاریخ ١٧ بهمن ٩٥ است. اگر چه صحبت بقیه سخنرانانی که با پز همسوئی با کارگران صحبت کرده اند از همین جنس بوده اما صحبت های ایشان از آن جهت حائز اهمیت است که ظاهرا سعی می کند خود را بیشتر به کارگران نزدیک بنمایاند.این استاد که در همسوئی با کارگران، خواهان بازپس گیری لایحه اصلاح قانون کار از سوی دولت است، اما حاضر نیست ضد کارگری بودن قانون کار را بپذیرد. ضد کارگری بودن آن را تا حد «غیر قابل قبول بودن» تلطیف داده و توصیه می کند که قانون کار را به طور کلی رنگ سیاه نزنیم!

 

سپس توانائی نهادهای ضد کارگری  برای بازپس گیری لایحه اصلاح قانون کار را به رخ می کشاند و تقاضایش از سران نهادها و ضرورت پیروی کردن کارگران از آن نهادها را اینگونه بیان می کند: «به معدود کسانی که امکان قانونی دارند برای ایجاد حداقل هائی از مقاومت در این جامعه عمیقا سیاست زدائی شده، باید گفت که لابی کردن درتالارهای قدرت، در مجلس، در دولت، در اینجا و در آنجا، ممکنه در بهترین حالت که فقط تخیلی است، شدت ضایعه ای که لایحه دارد را کم کند، ولی ضایعه را از بین نمی برد.باید نیروی مادی بیرون از تالارهای قدرت،در مقابل این لایحه بایستد. در شرایط کنونی، تنها کسانی که حداقلی از قدرت را برای این کار دارند تشکل های به رسمیت شناخته شده هستند. مطالبه از تشکل های به رسمیت شناخته شده، نه ازاعضاء لایه های…بلکه از ستادهای فرماندهیشان ، این مطالبه ای است که نیروهای کار باید وسط بگذارند و زیر چتر فضائی که آنها فراهم می کنند ، حداقلی از مانور را نیروهای کار، همین میزان از فعالین کارگری که وجود دارند، پدید بیاورند».

 

کسی مانند این استاد دانشگاه، یقینا از روی عادت به این نهادها که سابقه طولانی ده ها ساله در ضدیت با منافع کارگران دارند نمی گوید تشکل های به رسمیت شناخته شده. چنین رویکردی، به قصد پنهان نمودن آن سابقه طولانی از اقدامات ضد کارگری نهادهای مذکور است و این واقعیت، در سخنرانیش که می گوید این نهادها و مخصوصا به قول خودش افراد در ستاد فرماندهی آنهاتنها کسانی هستند که حداقلی از قدرت را برای مقابله با لایحه و ایجاد فضا برای مانور نیروهای کار و فعالین کارگری دارند و از کارگران می خواهد که مطالبه خود را از این به اصطلاح تشکل های به رسمیت شناخته شده بخواهند،  آشکار است.

 

اما پاسخ ما کارگران به این اشخاص خیرخواه این است که این قدرت اعتراضات ما در دوره اخیر بود که باعث تصمیم دولت به بازپس گیری لایحه شده و اتفاقا دعوت از کسانی مثل شما به سخنرانی، در راستای کند کردن و در نتیجه به شکست کشاندن مبارزات ما کارگران است. ما با این اشک تمساح ریختن ها آشنا هستیم و راه حل تحقق خواسته های خود را دقیقا در نقطه مقابل توصیه های شما می دانیم. مبارزه متحدانه و تشکل یافته در تشکل های واقعی خود، راه حل ما است.

 

جوانمیر مرادی

 

٢٩ بهمن ٩٥

 

بین المللی

 

رومانی – تداوم اعتراضات ده‌ها هزار نفره مردم

در آستانۀ جلسۀ پارلمان رومانی برای تایید ابطال فرمان دولت، دهها هزار نفر از مخالفان دولت این کشور یکشنبه شب ١٢ فوریه در بخارست تظاهرات کردند. این اعتراض ها که از دو هفتۀ پیش آغاز شده علیرغم عقب نشینی دولت برای عدم اجرای این فرمان و استعفای وزیر عدالت رومانی همچنان ادامه دارد.

یک تحلیلگر رومانیایی در این باره می گوید: “در حال حاضر همه منتظر این رای پارلمان هستند. اعتماد بین مردم و حزب حاکم شکسته شده و آنها مجبور به باطل کردن این فرمان شده اند. اگر پارلمان هم به این ابطال رای بدهد واکنش نهایی را در این باره خواهیم دید ”

طبق این فرمان که دولت رومانی آن را در اواسط ماه ژانویه صادر کرده بود، سیاستمدارانی که به اختلاس و فساد مالی متهم هستند از تعقیب قضایی و زندان در امان می ماندند.

یکی از حاضران در این تجمع می گوید: “این اعتراض ها یک پیام به دولت بود، آنها حالا می دانند که نمی توانند هر تصمیمی که می خواهند بگیرند. این اعتراض ها یک پیام برای ابطال این قانون ویژه بود که برای حفاظت از افراد فاسد تصویب شده بود. ”

شهروند دیگری نیز با تاکید بر اینکه این اعتراض ها ادامه خواهد یافت، می گوید: “امیدوارم مردم هفته بعد هم آنچه را که آغاز کرده اند ادامه بدهند و این اعتراض ها تا وقتی که ببینیم دولت همانطور که باید کار می کند، یعنی برای مردم و نه علیه مردم ادامه یابد. ”

خبرگزاری ها شمار تظاهرات کنندگان را تنها در بخارست دست کم ٥٠.٠٠٠ نفر گزارش می کنند. در صورتیکه این قانون امضا شده توسط دولت به اجرا گذاشته می شد، رهبر این حزب که به علت اختلاس و تقلب انتخاباتی به دو سال زندان محکوم شده است نیز از این مجازات نجات می یافت.

طبق این طرح دولت، تنها اعضای احزاب و سیاستمدارانی که با استفاده از موقعیت خود دست به اختلاس بیش از ٤٤.٠٠٠ یورو زده باشند مجازات می شوند و کمتر از این مقدار اختلاس به زندان محکوم نخواهند شد.

 

 

فرانسه – ادامه اعتراضات به رفتار پلیس با مهاجرین

ناآرامی در حومه پاریس در اعتراض به تعرض پلیس فرانسه به یک جوان سیاهپوست همچنان ادامه دارد.

تعداد بسیاری از معترضان با هدف اعلام همبستگی با تئو، قربانی تعرض پلیس در نقاط مختلف فرانسه تجمع و  تظاهرات کردند.

این اعتراضات به درگیری میان پلیس و معترضان انجامید. اعتراضات اخیر در شهرهای مختلف فرانسه پس از آن آغاز شد که چهار مامور پلیس، چند روز پیش در جریان بازجویی از جوانی ٢٢ ساله سیاهپوست به نام تئو، با باتوم به او تعرض کرده و وی را مورد آزار جنسی قرار دادند.

رفتار پلیس با جوانان رنگین پوست و عرب در فرانسه پیش از این انتقادهایی را برانگیخته است.

 

پاکستان – ممنوعیت جشن ولنتاین در اماکن عمومی‌

دادگاه عالی اسلام‌آباد، پایتخت پاکستان، برپایی جشن ولنتاین (روز عشاق، ١٤ فوریه) را در این شهر ممنوع کرده است.

دادگاه عالی اسلام‌آباد گفته است که ولنتاین بخشی از فرهنگ مسلمانان نیست.

براساس رای دادگاه اسلام‌آباد برپایی جشن مربوط به روز ولنتاین در اماکن عمومی ممنوع اعلام شده است.

دادگاه عالی اسلام‌آباد، همچنین از رسانه‌ها خواسته است تا تبلیغاتی درباره این روز منتشر نکنند.

رای دادگاه در پاسخ به شاکی خصوصی بود که گفته بود روز ولنتاین و برپایی جشن مربوط به آن، مخالف تعلیمات اسلامی است.

مخالفان با برپایی مراسم روز ولنتاین در برخی دیگر از شهرهای کشور از جمله کراچی اعتراض کرده‌اند.

سال گذشته ممنون حسین، رئیس جمهور پاکستان، گفته بود که روز ولنتاین رسمی غربی است که در سنت‌های پاکستان وجود ندارد.

بسیاری از گروه‌های مذهبی در پاکستان نیز بر این عقیده‌اند که روز ولنتاین، ارزش‌های غربی را به جوانان تحمیل می‌کند.

چند سال پیش نیز در اعتراض به برگزاری مراسم روز ولنتاین، برخی هواداران احزاب مذهبی در پاکستان خواسته بودند تا با توجه به فرهنگ کشور روزی به نام “عفاف” جایگزین روز ولنتاین شود.

 

یمن – کشته شدن ٩ زن و کودک در حمله به یک مراسم ترحیم

گزارش ها از یمن حاکیست که در حمله هوایی به یک مراسم ترحیم در نزدیکی صنعا، پایتخت، هشت زن و یک کودک کشته شدهاند. شهر صنعا در دست شورشیان مخالف دولت یمن است.

منابع بیمارستانی می‌گویند در این حمله که به خانه یکی از رهبران قبیله‌ای در شمال صنعا صورت گرفت، بیش از ١٠ عزادار دیگر مجروح شده‌اند.

یکی از سخنگویان شورشیان حوثی گفته است که پس از حمله به این مراسم ترحیم، امدادرسانان در شهر ارحب واقع در ٤٠ کیلومتری صنعا نیز هدف حمله دیگری قرار گرفتند.

شورشیان، آمریکا و ائتلاف به رهبری عربستان سعودی را به انجام این دو حمله خونین متهم کرده‌اند. آمریکا و عربستان هنوز در این باره اظهار نظر نکرده‌اند.

ائتلاف به رهبری عربستان سعودی از مارس ٢٠١٥ در یمن با شورشیان حوثی و نیروهای وفادار به علی عبدالله صالح، رئیس جمهور پیشین این کشور می‌جنگد.هدف این ائتلاف بازگرداندن قدرت به عبدالربه منصور هادی، رئیس جمهوری تبعیدی یمن است.

از سال ٢٠١٥ در جنگ یمن بیش از ١٠ هزار غیرنظامی کشته و سه میلیون نفر محل زندگی دایمی خود را ترک کرده اند.

جنگ و محاصره‌ای که توسط ائتلاف به رهبری عربستان صورت گرفته، باعث فاجعه انسانی در یمن شده و ٨٠ درصد مردم آن را نیازمند به کمک کرده است.

عربستان سعودی به دلیل تلفات غیرنظامیان در یمن بارها مورد انتقاد سازمان های بین‌المللی قرار گرفته است.

سازمان پزشکان بدون مرز هفته جاری نسبت به وخیم‌تر شدن اوضاع در شهر تعز هشدار داد. بیمارستان‌های این شهر بارها مورد حمله قرار گرفته‌اند و ٢٠٠ هزار نفر با کمبود مواد غذایی، آب و دارو روبرو هستند.

آمریکا در ماه گذشته به دلیل حمله‌ای به یک روستا در مرکز یمن، که در آن شماری از غیرنظامیان کشته شدند، مورد انتقاد قرار گرفت. بسیاری از قربانیان این حمله کودکان بودند و هدف آن خانه فردی بود که ظن آن می‌رفت رهبر القاعده در شبه‌جزیره عربستان باشد.