احسان فتاحي -نرگس محمدي بزرگ زن تاريخ ايران (ماهستيم نرگس)

احسان فتاحي روزنامه نگار وفعال حقوق بشر

نرگس محمدي بزرگ زن تاريخ ايران (ماهستيم نرگس)

آيد آن صبحي كه، صبح ظالمان گردد غروب
پتك آهنكوب محرومان شود عمامه كوب!!!!!
فریاد کن نام آزادی را و صادقانه دیوانگی کن
که اکنون سکوت مردابیست از سکوت و سکون
عزمم دوچندان می شود وقتی من و تو، “ما” شود
در جمع، شورِ زندگی رمزِ صلابت، رَستگی
تا محو ظالم از جهان. این است حرف عاشقان
وقتی من و تو، “ما” شود عزمم هزاران می شود

همين كه نامه بانو محمدي را مشاهده كردم ،بازهم قلم بردست گرفتم
واشك هاي فراواني ريختم ، خيلي ناراحت شدم بخدااا
غم هایی که چشم ها را خیس نمی کنند…
به استخوان رسیده اند …
نميدانم ازچه زجر وآزار واذيت خانم محمدي وسالها زندان وزجرهاي ايشان بنويسم .زيرابراستي كه همه خود مي دانيد كه بانو محمدي چندين سال در زندان ملايان داعشي صفت وبدور از انسانيت باشديدترين بيماري ها به سر مي برد.

من نميدانم چرا جناب لاريجاني بدنش به لرزه نمي آيد ووجدان خود رابخاطر انسانيت بيدار نميكند…..!
راستی جناب لاريجاني
آخه چرا نمي شد اگر ،
به جای اینکه در سینه كسي گلوله ای بنشانی
در قلبش ..
گُلی ..
می کاشتی …!؟
خانم نرگس محمدي مي گويد دلم براي فرزندانم تنگ وبي تاب است.
وجدانتان كجاست رياست هاي قضائي اي ملاياني كه دردادگاه هاي فرمايشي همانند قاضي صلواتي ومقيسه در عرض دو دقيقه ده ها نفر را به جوخه اعدام برده ايد.
اميدواريم كه أمثالي همچون اين قاضي ها، روزگاري توسط ملت وخانواده هاي زندانيان سياسي محاكمه شوند.

روزگار عجیبی است!

شرم بر ما باد که با سکوتمان مهر تأیید بر این اعمال سفاکانه می زنیم و نفرین بر قلب هایی که چون سنگ سخت شده و نفرین بر دست ها و قدم هایی که واسطه عمل سوء و شنیع جدا کردن خردسالان بی گناه از مادر هستند.”

و اف بر ستم و ستم گر خاصه که این ستم بر زنی که « مادر» است روا داشته شود! فعال حقوق بشرباشیم یا نباشیم انسانيت وجه ممیزه ماست و ارجمندی این مقام را نه در قول بلکه در فعل و عمل تجربه کرده ایم. آموخته ایم که زن بالقوه مادر است و تا این سرشت به مرتبه فعلیت درنیاید انگار گم شده ای دارد و این «مادری» نه امری اکتسابی بلکه فطری و ذاتی است و بانو «نرگس محمدی» یک مادر است! مادری که بیماری فلج عضلانی یادگار زندانی بودنش در بازداشت گاه اطلاعات این کشور اسلامی است و نامه دل نوشته اش خطاب به همه كس بود متأسفانه به عنوان مدرک جنایتی از جنایات این دوره حکومت بی اخلاقی و هرج و مرج و رواج منکر در کشور اسلامی مان باقی ماند.

بانو «نرگس محمدی» یک زن است که داستان وفاداری به شوهرش را در روزهای سخت حبس و زجر و آزار ملی- مذهبی ها در بازداشت گاه سپاه در یک دهه پبش باید جستجو کرد هم گام با دیگر زنان آزاده »!

بانو «نرگس محمدی» یک فعال حقوق بشر، حقوق زن و حقوق کودک است. اینک حکم ظالمانه ای که برای او صرفا به دلیل اقدامات بشردوستانه و نوع دوستانه در چارچوب وظایف شهروندی اعطا شده بود، به مرحله اجرا درآمده است.

بانومحمدي گفته بود:مدافع حقوق بشر بودنم را جرم تلقی کردند اما تلخ‌تر آنکه زن بودن و مادر بودنم را انکار نمودند. تا آن زمان که بمیرم و خاموش شوم اعتراض و گلایه خواهم کرد و فراموش نخواهم نمود. کودکانم سه ساله بودند که نیمه شب به خانه‌ام هجوم آوردند و کیانای عزیزم را که عمل جراحی شده بود با ناله و گریه و تن تب‌دارش از آغوشم کشیدند و به سلول افکندند. عزیزانم پنج ساله بودند و پدرشان از ایران رفته بود که سراغم آمدند. بچه‌ها دامنم را رها نمی‌کردند که به دروغ به آنها قول دادند که شب برمی‌گردم پیششان و بردند و حبس‌ام کردند و ۱۵ اردیبهشت سال پیش که فرزندانم را که در مدرسه بودند و ظهر به امید گشوده شدن در توسط مادرشان به خانه بازمی‌گشتند ناگهان ناامید پشت در بسته گذاشتند تا چون پدرشان از این سرزمین رخت بسته و رفتند و من از این مردان حکومتمدار دیندار می‌پرسم آیا آنچه با من و فرزندانم رواداشته‌اند کم است که اکنون اینگونه فرزندان کوچک و معصوم من را آزار می‌دهند؟ روان گفتم به روانی اشک‌های روی گونه‌هایم. ساده نوشتم به سادگی مهر مادرانه‌ام. سوگند خوردم که «دلم برای فرزندانم تنگ و بی‌تاب است.» گفتم: «دل کوچک فرزندان در غربتم برای من تنگ است.» افسوس هیچ‌کس نشنید و وقعی ننهاد. یک‌سال صبوری کردم شاید وجدانی در این سرزمین خفته‌دلان به درد آید، حاصلی نداشت و باز مهر مادرانه‌ام را انکار کردند. علی‌رغم میل و توان جسمی‌ام، راهی برایم نماند جز اینکه فریاد «مادر بودن» و دلتنگ بودنم را با اعتصاب غذا اعلام نمایم. شاید دلی به رحم آید، شاید شرم و وجدانی وجود داشته باشد، شاید این کین‌کیشی و ستم را پایانی باشد.

مانند سرب مذاب، قلب ها را می گذارد و مظلومیت ايشان ، دل ها را مانند موم نرم می کند. روزگار عجیبی است! مردان را به بند می کشند و زنانشان را به اسارت می گیرند و فرزندان معصومشان را به گناه نکرده مجازات می کنند. شرم بر ما باد که با سکوتمان مهر تأیید بر این اعمال سفاکانه می زنیم و نفرین بر قلب هایی که چون سنگ سخت شده و نفرین بر دست ها و قدم هایی که واسطه عمل سوء و شنیع جدا کردن خردسالان بی گناه از مادرشان هستند.

پول نفت و ماليات مردم را خرج خريد شلاق مى كنند تا فرزندان اين سر زمين را به جرم شادمانى حد زنند.

حاكمى كه فكر مى كند با ايجاد رعب و وحشت مى تواند مردم را ساكت و دين خدا را گسترش دهد نه دين دارد و نه عدالت براى ادامه حاكميت.

فرزندان اين سر زمينِ گرفتار شده به بلاى جهالت حاكمان، حق زيستن دارند و هيچ كس ياراى گرفتن اين حق طبيعى را ندارد.
در همه جاى دنيا حاكمان براى رفاه مردم خويش از هيچ كارى دريغ نمى كنند در كشور ما اما، براى آزار مردم از هيچ كارى دريغ نمى كنند.
به بهانه ايجاد امنيت راه را بر مردم مى بندند و با چوب و قمه بجان مردم مى افتند و هر آنچه را كه لايق خودشان است به مردم حوالت مى دهند.
دين خدا را دستمايه فروتنى كنيد نه فرومايگى.
و اما فقهاى دين شرمتان باد از سكوت ننگين امروزتان.

در ســـــــــــــــــــــــــــــــرزمیـن مـن . . .

زن و نفت تاریخ مشترکی دارند
نفت به استعمار انگلیس درامد
و زن به استعمار ملايان صيغه ايي
در سرزمین من
زن و نفت میسوزند
تا سرزمینم روشن و امن بماند …
سکوت در برابر ظالم اگر بدتر از ظلم نباشد کمتر از آن نیست.
وقتی مبارزی دستگیر می‌شود، اولین قلبی که برای آزادی او می‌تپد قلب نزدیکترین کس، یعنی مادر وبستگان است.

زندگي انسان، كتابي است از عشق و آزادي. قلبهاي انسانها با اين كلمات بهم نزديك ميشوند و پيوند ميخورند. اما درآنجا كه آزادي و عشق را ميكشند و دهانها را ميبندند، نوشتن تنها ابزار انسان براي فرياد است چرا كه نميتوان آن را خاموش كرد، همچنانكه اين فرياد در موسيقي هاي «اورتور اگمونت» بتهوون و «اتود انقلاب» شوپن و «خروس طلايي» كورساكف تا به امروز به گوش ميرسد.

ازديدگاه من سران نظام جمهوري اسلامي ايران از يزيد وشمر بدترهستند.
هركسي كه دردها وفريادهاي مظلومانه بانو محمدي را بشنود بايد به لرزه افتد خانم محمدي مادر دو فرزندمعصوم درحالي كه محكوميت قبلي خودش را مي گذراند كه به حبس ده ساله ديگر محكوم شد ومن دور از وطن هاج و واج مانده ام كه بزدلان حكومت ولايت فقيه همچون قاضي صلواتي و وزارت اطلاعات چرا لااقل نميگذارند خانم محمدي با فرزندانش تماس داشته باشد
باچه رويي به فرزندان بانو محمدي نگاه مي كنند روزگاري
مگر خودشان هم فرزند ندارند؟ فرزندان بانو محمدي در انتظار به آغوش رفتن مادر را دارند.
براي حكومتي كه اسلام خميني را وسيله ايي براي ارتكاب ببخشيدن به نقض حقوق بشرمي دانندمتاسفم
وبراي مردمي كه به همه ساز اين نظام مي رقصند متاسفم غافل ازاينكه ساز اينها اعدام شكنجه وخفخان مي باشد.

بانو نرگس محمدي درنامه خود به سران جمهوري اسلامي ميگويد كه: ((من خواسته‌ای جز امکان تماس تلفنی با فرزندانم ندارم. اگر خواسته بزرگ، نامعقول، غیراخلاقی، غیرقانونی و ضدامنیتی است بگویید و قانع‌ام کنید؟ اگر یک مادر که به‌زعم حکومتی مجرم شناخته شده، باید از شنیدن صدای کودکانش محروم شود، اعلام کنید، اگر نه به من مادر اجازه دهید تا صدای فرزندانم را بشنوم. مجازات ما زنان و مادران، حبس است نه محرومیت از شنیدن صدای عزیزانمان. انسان بودن ما را باور کنید)).

پيشتراحمدشهیدگزارشگرویژه حقوق بشردرامورایران خواستارآزادی فوری نرگس محمدی زندانی سیاسی شدوکمیساریای عالی حقوق بشر،عفوبین الملل وگزارشگران بدون مرزنیزصدوراحکام سنگین برای نرگس محمدی رامحکوم کرده وخواستارآزادی بی قیدوشرط اوشدند
نرگس محمدی مبتلا به بیماری ریه و فلج عضلانی است و به گفته پزشکان، عوارض این دو بیماری در فضای زندان و محیط‌های تنش‌زا تشدید می‌شود. او بارها در زندان دچار شوک عصبی شده و در حالی که با دست‌بند و پابند به تخت بسته شده بود در بیمارستان بستری شده بود. گروهی از کارشناسان حقوق‌بشری سازمان ملل ضمن اعتراض به محکومیت تازه نرگس محمدی، خواستار آزادی فوری او شدند.
همچنين پیشتر سخنگوی کمیساریای حقوق‌بشر سازمان ملل‌متحد برای حقوق‌بشر روز جمعه 31اردیبهشت طی بیانیه‌یی خواستار آزادی فوری زندانی سیاسی نرگس محمدی شده بود.
در بیانیه کمیساریای حقوق‌بشر آمده است: «ما از صدور حکم زندانی سیاسی، نرگس محمدی به 16سال زندان، وحشت‌زده شدیم. خانم محمدی در حال حاضر در زندان اوین، محکومیت خود را می‌گذارند. ما بر این عقیده هستیم که این مدافع حقوق‌بشر در شرایط نیازمندی جدی پزشکی قرار دارد و بنا‌ به گزارشها به او امکان دسترسی کافی به مراقبتهای تخصصی پزشکی که مورد نیاز او است، داده نشده است.
دفتر حقوق‌بشر سازمان ملل‌متحد و دیگر نهادهای حقوق‌بشری برای مدتهای طولانی از مقامهای رژیم ایران، خواسته‌اند که خانم نرگس محمدی را آزاد کنند، اما هیچکدام موثرواقع نشده است . محکومیت او بیانگر این است که در ایران بطور فزاینده تحمل دفاع از حقوق‌بشر پایین آمده است. ما از مقامهای رژیم ایران، مصرانه می‌خواهیم فوراً خانم نرگس محمدی را آزاد کنند و تمامی کسانی که صرفاً بخاطر دفاع از حقوق انسانی خود بازداشت شده‌اند آزاد شوند .

به اميد آزادي بانو نرگس محمدي گرامي
٨تير ١٣٩٥