تفاو‌ت‌ها یا تناقض‌‌های سیاسی!

در حزب کمونیست ایران و سازمان کردستان آن (کومه‌له)

«… و مردم ایران، مردم معترض در ایران، به جنبش کردستان اتکا می کنند، احساس کنند که نیروی واقعی پشتیبان است… … به نظر من همکاری با نیروهای دیگر، طیفی از لیبرال –ناسیونال کرد، طیفی از نیروهای چپ هم هستند…» (ابراهیم علیزاده)

(۱)

این نوشتار زنجیره ای نزدیک به دوسال پیش باردیگر بدون هیچ ویرایشی بازنشر می یابد:

ر. ابراهیم علیزاده در روزهای اخیر (15 اوت 2020 جنبش-اعتراضی-و-دورنمای-آن) در گفتگو با رادیو پیام با شرکت حمید تقوایی در برنامه‌ «رادیو پیام- کاناد» در پاسخ به پرسشِ سیاست حزب شما در رابطه با اعتصابات و مبارزه جاری کارگری چیست؟ می‌گوید:

«سیاست ما اونه که تا آنجا که می تونیم و تیغمان برایی داره امکاناتی که در اختیار داریم امکان به پیروزی رساندن این جنبش های معین را فراهم کنیم و برای به پیروزی رساندش بایستی وارد چانه زنی با دشمن شد، بایستی خواست ها را سبک و سنگین کرد…»

 در اینجا سخن از سیاست حزب است و نه کارگران هفت تپه. این سیاست دنباله روانه، دفاع طلبانه و چانه زنی و انفعالی و اکونومیستی صرف است. حزب در این مبارزه دنباله رو حوادث می‌شود و به کارگران توصیه می‌شود که خودشان عمل کنند،‌ خودشان تصمیم بگیرند که با حکومت اسلامی و طبقه سرمایه‌دار به تنهایی به مبارزه طبقاتی بپردازند. و به سخن دیگر، به کمونیست‌‌ها،‌به حزب کمونیست ایران و کومه‌له و حزب، ‌به سازمان‌ها و نیرهای چپ و سوسیالیست پشتیبان خود گوش ندهند و خودشان خرد خرد با گفتگو با سرمایه‌داران و حکومت اسلامی  «به چانه زنی و  سبک و سنگین کردن» ادامه دهند. ر. ابراهیم به کارگران و احزاب سیاسی پشتیبان طبقه کارگر، دهها باید و نباید‌های مایوسانه را به میان می‌آورد: «بایستی دست و بالشان را آزاد بگذاره در اینکه کجا پیشرویی کنند، کجا عقب نشینی کنند کجا دفاع کنند، کجا تعرض کند، یعنی اینطوری نیست که فقط با تکیه برخواستهای ماکزیمالیستی که از جانب سازمانهای چپ در جلو و پیش روی کارگران قرار داده میشه فردا یک شکست دیگری هم براشون رقم بزنند که امکان دوباره سربلند کردن و سربرآودنشان مشکل باشد. پروسه سرنگونی جمهوری اسلامی بایستی از نظر ما یک پروسه سرنگونی عینی پروسه شکل گیری گام گام آلترناتیو سوسیالیستی، آماده شدن کارگران برای ایفای نقش بیشتر و ایفای نقش موثرتر در جنبش‌های اجتماعی باشه. بنابراین سیاست ما به پیروزی رساندن هر جنبش این معنی یه با همان خواستهای محدودی هم که داره و در عین حال می‌بینیم که جایگاه اینها در کل جنبش اعتراضی ایران کجاست…» (https://radiopayam.ca/) در اینجا سخن از مرحله‌بندی و گذر از پروسه‌ها و آینده‌های نامعلوم سرنگونی است و نقشه مندی مبارزه طبقاتی، در اینجاست که شعار خودگرداین شورایی به وسیله کارگران هفت تپه را «خواستهای ماکزیمالیستی که از جانب سازمانهای چپ در جلو و پیش روی کارگران قرار داده میشه فردا یک شکست دیگری هم براشون رقم بزنند که امکان دوباره سربلند کردن و سربرآوردنشان مشل بشود» و به این گونه خواهان عقب نشینی و «خشت روی خشت گذاردن» می‌شود و‌ سخن از ادغام اعتراضات کارگری و طبقه کارگر در اعتراضات توده‌ای و ادغام طبقه در مطالبات اجتماعی و نه طبقاتی است،‌ سخن از دنباله روی طبقه کارگر از«جنبش های اجتماعی»‌ است،‌ در اینجا از انقلاب کارگری،‌ از سرنگونی انقلابی،‌ از ضرورت این پیش‌ شرط‌ها برای تحقق سوسیالیسم نیست.«نقد این دیدگاه در این گفتکو را به مجال دیگر وامی‌گذاریم).

ائتلاف به کدامین سو!

ارزیابی ائتلاف راست، روشن است؛ با این مبانی و با این حزب کمونیست و کومه‌له نمی‌توان به سوی جبهه کردستانی شتافت و پیوست و آنرا تقویت بخشید. این رویکرد در سال ۲۰۱۸ در سخنرانی ر. ابراهیم در کنفرانس کمیته‌ حزب در آلمان ابلاغ و در مدیای اینترنتی پخش شد. رئوس این دیدگاه به صورت زیر اعلام شدند:

«جامعه کردستان را باید بشناسیم… در مورد کردستان جامعه فراموش می شود…مثلاً اینکه در جامعه طبقاتی، توزان به نفع طبقه کارگر نیست… از نظر تعداد، یعنی طبقه متوسط و طبقات بالا از نظر تعداد بیشتر هستند… و اینکه در این جامعه، طبقه کارگر در کارگاهها، در مراکز کوچک کارگری پراکنده و هنوز کارگران زیر سقف یک کارخانه نیستند، تشکلها وجود ندارند… دچار این تصور نباید شد که همه چیز مقدرات این جامعه به تصمیم گیری کمونیستها گره خورده … کردستان، جامعه سنت و سابقه، تحزب یافته است… باید کاری بکنیم، این جنبش قدرتمند در برابر دولت مرکزی ظاهر شود.

و مردم ایران، مردم معترض در ایران، به جنبش کردستان اتکا می کنند، احساس کنند که نیروی واقعی پشتیبان است… … به نظر من همکاری با نیروهای دیگر، طیفی از لیبرال –ناسیونال کرد، طیفی از نیروهای چپ هم هستند…

در این باره صحبت کرده ایم دو سه هفته گذشته نشست هایی بین احزاب در منطقه صورت گرفته…

یک حداقلی از یک وحدت قابل قبول که حساسیت زیادی ایجاد نکند… یا بایستی این کار را بکنیم، یا نبایستی پای اتحادها یا همکاری‌هایی رفت که تفرقه را دامن بزند…سازمانهای سیاسی مختلفی در کردستان وجود دارند، قضاوتی هم نداریم …

ما انتخابی نداریم (فرض مطلق-حکم)… قبلاً هیئت نمایندگی خلق کرد داشته ایم با هم گفتگو کردیم هرچه بود، مذاکره، جنگ بود، صلح بوده هرچی بوده، انجام می‌داده (فرضیه – حکم)

حالاهم بیایند، کومه له و دمکرات با هم جمع شوند. منتهی حالا کومه‌‌له‌ای‌ها زیاد شده اند، دمکراتی‌ها هم زیاد شده اند…

با هم نه اینکه جبهه یا تقابلی، بلکه بنشینند چاره جویی برای حل این معضلات- دو معضل- یکی هماهنگی جنبش کردستان با جنبش سراسری و ظاهرشدن جنبش کردستان یکپارچه در مقابل دولت مرکزی …» (در آینده در نوشتاری جداگانه به این کنفرانس خواهیم پرداخت.)

مرکز همکاری‌های دو شاخه‌ی حزب دمکرات کردستان ایران و دو بخش جدا شده از کومه‌له و قدرت‌های اقلیمی، پذیرای کومه‌له‌ و کسانی هستند که در یک راستا باشند. آنان کمونیسم و شوراهای انقلابی و سوسیالیسم را با اهداف و مواضع خود در تضاد می‌دانند. در سال ۲۰۰۰، عبدالله مهتدی وظیفه‌ این پروژه را تجربه کرد، ‌ابتدا با دفاع از سوسیالیسم،‌ چهار شماره «افق سوسیالیسم»‌ را منتشر کرد و از سوسیالیسم، طبقه کارگر و ضرورت حزب کمونیست و جنبش کارگری و سوسیالیستی نوشتند،‌ به درازا نکشید که به شوراهای اسلامی حکومت باندها در ایران رای دادند، در کریدورهای وزارت امورخارجه و پارلمان‌های سرمایه‌ی جهانی راه یافتند، با حکومت اسلامی به مذاکره نشستند و نزدیک به دو سال با «نورف «NOREF»،‌ یعنی ارگان سیاسی سرمایه‌داران جهانی که وظیفه‌ی انحلال سازمان‌ها و جنبش‌های مسلحانه را به عهده دارد، پنهان از اعضا حزبی و سازمانی به همراه دو حزب دمکرات به مغازله برآمدند و سرانجام در سال ۲۰۱۹ در نروژ، با نمایندگان حکومت اسلامی ایران به مذاکره‌ی پنهانی نشستند. میانجی گر این مذاکره در دو نشست اولیه با ر . ابراهیم علیزاده و نماینده‌ ایشان، جمال بزرگپور،‌ برای دیدار سوم دعوتی به عمل نیامد و‌ بی خبرانه با چهار جریان دیگر کردستانی و نمایندگان رژیم اسلامی در نروژ ، ‌پشت درهای بسته به گفتگو نشست.

آیا این دوستان مؤتلفه‌ که ساز شوم ادغام حزب کمونیست در کومه‌له و… (جمال بزرگپور) را در مخالفت با «انقلاب کارگری، تحقق سوسیالیسم در ایران و…» (حسن رحمان پناه و ابراهیم علیزاده) «توازن قوا به سود طبقه متوسط، خنثی سازی لیبرال‌ها، اتحاد با احزب بورژوا ناسیونالیست کردی و…» (ابراهیم علیزاده) و وارونه سازی فرمول بنیادین مارکس مبنی به «طبقه کارگر باید از یک طبقه درون خود به یک طبقه برای خود تبدیل شود» ‌به «طبقه کارگر باید از یک طبقه درون خود به یک طبقه برای مطالبات اجتماعی، تبدیل شود» و رفرمیسم را پیشه گیرند (عادل الیاسی) یکی از سخنگویان رفرمیسم که انحلال استقلال طبقاتی را تبلیغ و ترویج می‌‌کنند ‌و … دهها عدول دیگر از اصول و پرنسیپ‌های حزب کمونیست و کومه‌له را نواخته و می‌نوازند به کجا می‌روند! آشکار است که با چنین رویکردی، ر. ابراهیم در راهبری و در آغاز راهی است که امروزه دو جریانی که خویش را «کومه‌له»‌ می‌خوانند اکنون در پایان آن هستند … ادامه دارد.

عباس منصوران

نیمه نخست اوت ۲۰۲۰