برآیند جنگِ اوکراین

شباهنگ راد

جنگ و جنایت در اوکراین به‌هر حالت محکوم است. مصرف‌اش تخریبِ زیرساخت‌ها، آواره‌گی مردم، سودجویی و سلطه‌جویی غارت‌گران جهانی‌ست. مقصود اعمال هژمونی و مقابله با سیاست‌های جناح‌های رقیب امپریالیستی‌ست. تفسیر و تعریفی به‌غیر از موارد فوق، در تقابل با منفعت میلیاردها انسان دردمند و تحت‌ستم است. دربه‌دری محروم‌ترین اقشار جامعه از خانه‌های غیراستاندارد و ناامن، و بدنبال تحملِ بارِ مصائب و مشکلاتِ اقتصادی – اجتماعی، نماد و تحمیلِ سیاست‌های جامعۀ سرمایه‌داری به دنیای بشری است. پیداست که دولت‌مردان، جهان را به جنگِ رقابت‌ها تبدیل کرده‌اند تا در ازاء آن، سودهای چندگانه به جیب بزنند؛ دلقک‌هایی هم‌چون زلنسکی و امثالهم را به وسط میدان می‌اندازند تا تنور جنگ، ویرانیِ زیرساخت‌ها و نیز زندگیِ مشقت‌بار بیش از پیش مردم را فراهم کنند.

جنگ در اوکراین از چنین ممیزه‌هایی برخُوردار است و تردیدی نیست‌که بانیان و مسببین دربدری مردم، در فکر آنند تا نظامِ مطابق با جهانِ سرمایه‌داری را بروز کنند. «خسارات [تابه‌حال] 565 میلیارد دلاری و تخریب 8هزار کیلومتر جاده و 10میلیون مترمربع به مناطق مسکونی و دیگر اماکنِ عمومی …»، برآیند سیاست‌های جنگیِ قدرت‌مداران بزرگی هم‌چون امریکا، آلمان، فرانسه، انگلستان، روسیه و عناصرِ گوش به‌فرمانی هم‌چون زلنسکی است. این اوّلین بار نیست که دنیا با چنین موارد زیان‌‌آور رودررو است. خصوصاً و بعد از فروپاشی کامل اتحاد جماهیر شوروی، امپریالیست‌ها در چهارچوب «برقراری نظم نوین جهانی» و «خاورمیانه بُزرگ»، ده‌ها جنگ را زیرنامِ دفاع از “حقوق” مردم، “برقراری دمکراسی” و “مبارزه” با دیکتاتورها و غیره سازمان داده‌‌اند تا [جدا از پاسُخ‌گویی به سیستم و مناسبات فرتوت سرمایه‌داری]، جنبش‌های اعتراضی و رادیکالِ احتمالی را تارومار کنند. همۀ جنگ‌ها در چنین راستا و با چنین منطقی شکل گرفته است و در تقابل، حضور و مخالفت‌های میلیونیِ، مخالفین جنگ‌های امپریالیستی در گوشه‌های متفاوتِ جهان هم، نمودار این واقعیات است‌که کارگران و زحمت‌کشان، نه تنها با طبیعت و با کلامِ برپاکنندگان جنگ‌های امپریالیستی بیگانه نیستند، بلکه در بخش‌های جوراجور، ثمرۀ آن‌ها را با پوست و گوشت خود لمس کرده‌اند. هم‌واره و قبل از آغاز جنگ [به‌مانندِ جنگ اوکراین] رسانه‌های فاسد و نیرنگ‌باز سرمایه‌داران، سازمان‌یافته به‌صف می‌شوند و با دُروغ‌گوئی تمام اذهان عمومی را سازمان دهند. خبرها یک‌جانبه و تهوع‌آور، بعضا پخش تصاویر و تخریبِ ساختمان‌ها دست‌کاری شده، کهنه و غیرواقعی، مصاحبه‌ها دست‌چین شده و خلاصه نیت سوء و کلاشی بانیان چنین وضعیتی را به‌راحتی می‌شود از رسانه‌های امپریالیستی و هم‌چنین از سوهای متفاوتِ درگیر با جنگ به‌عینه دید. زیراکه زیربنای منطق و طبیعتِ سرمایه‌داران با منعفتِ جناحی پی ریخته شده است و کاری به منطق و به طبیعتِ اکثریت عظیمِ جامعه ندارند. همۀ آن‌ها حُقه‌باز و همۀ آن‌ها مکار و دغل‌کارند؛ سرِ همۀ آن‌ها و از جمله زلنسکی به بالا وصل‌ و در تضاد با پائین‌اند. هیچ‌یک از آنان ربطی به مردم ندارند و همۀ کوشش‌شان در اجراء و در هم‌راهی با سیاست‌های جنگی امپریالیستی در سرزمین‌هایی هم‌چون اوکراین است. پس بی‌جهت بلندگوها و رسانه‌های تبلیغاتی متفاوت امپریالیستی این‌روزها دارند از یک‌طرف چهرۀ مکارِ مولدین جنگ هم‌چون بایدن را بزک و از طرف‌دیگر زلنسکی را به‌عنوان “ناجی” و “قهرمانِ” مردمِ اوکراین به بیرون معرفی می‌کنند. کاملاً محرز است‌که زلنسکی به‌مانند دیگر سردستۀ حکومت‌های سرمایه‌داری، منتخب مردم نیست و از دلِ تضادها، و از دلِ جناح‌های رقیبِ امپریالیستی [در سال 2019] سر در آورده است؛ زلنسکی نتیجۀ نظر و خواستِ میلیون‌ها کارگر، زحمت‌کش، زن، مرد و جوان نیست و بساکه وظیفه‌اش، تعقیب سیاست‌های جناح‌های رقیب امپریالیستی در اوکراین است. کُشتار هزاران انسانِ بی‌گناه در منطقۀ «دونباس»، دستگیری و حمله به کمونیست‌ها، مخالفین و بستن رسانه‌های مخالف در اوکراین، به‌غیر از پیداییِ ماهیت و توضیح جایگاهِ حقیقی وی در قبال حقوق پایه‌ای توده‌های ستم‌دیدۀ اواکراین نیست.    

درهرصورت سناریوی جنگِ اوکراین به‌مانند دیگر جنگ‌های امپریالیستی، در بستر چنین اسکلت و سیاستی شکل گرفته و نوشته شده است و در یک کلام صحیح نیست آنرا به حسابِ جنگ مردم با مسببین وضعیت کنونی گذاشت. زیراکه استخوان‌بندی و مضمونِ جنگِ مردم، با جنگ‌های سازمان‌داده شده نظام‌های سرمایه‌داری متضاد از هم است. از یک‌طرف امثالی هم‌چون بایدن و زلنسکی و دیگر شرکای‌شان دارند مردم را واردِ جنگِ ناخواسته و آواره می‌کنند و از طرف‌دیگر قیافۀ انساندوستی به‌خود می‌گیرند؛ دارند جنایت و وحشی‌گری را به‌طرق مختلف بر سر بی‌دفاع‌ترین انسان‌ها اعمال می‌کنند تا به‌قول خویش طاق “دیکتاتور”ها را بر سرشان خراب کنند!! همان‌گونه که پیش‌تر و در “نگاهی از بیرون به تعارضِ اوکراین” آمده است، فیلم‌نامه‌ها مشابه و فقط مکان‌ها و بازیگران قابل جابه‌جا هستند. پس جنگ در اوکراین، جنگِ یک‌درصدی‌های جامعه است؛ یک‌درصدی‌هایی که به برکت زور و سلاح، جهان را پُر از جنگ‌های ویران‌ساز کرده‌اند تا قدرت پائینی‌ها را کنترل کنند. این دنیایی‌ست که جنگ‌طلبان به سازندگان اصلی جامعه تحمیل کرده‌اند؛ دنیایی که مولدِ تنش هرچه بیش‌تر، کینه‌توزی‌های تازه‌تر، نفرت‌پراکنی غیر قابل تصور، تفرقه و برتری نژادی، که بی‌گمان نمونه‌های آن‌ها را نه تنها در اواکرین بلکه در کشورهای به‌اصطلاح پیش‌رفته و حامی حقوق شهروندی و امثالهم، می‌توان به‌روشنی مشاهده کرد. به‌عنوان نمونه شبکه تلویزنونی “آر تی ال” آلمان گزارش داده است‌که “یک کلینیک درمانی به‌نام «لاتروس» در شهر مونیخ از پذیرش اتباع کشورهای روسیه و بلاروس به‌دلیل تحولات اوکراین خودداری کرده است”. به‌دنبال “آر تی ال” و از یک کلینیک خصوصی در مونیخ گزارش می‌دهد که: “خدمات خود را به بیماران روسی و بلاروسی ارائه نخواهد داد و در حمایت از مردم اوکراین و از‌این‌پس تا اطلاع ثانوی شهروندان روسیه و بلاروس را درمان نخواهیم کرد”.

تعفن، بی‌حرمتی، تخم‌نفاقِ طبقۀ سرمایه‌داری را با عریانی تمام می‌شود در گزارش و در جملات تنظیم شدۀ کلینیک مونیخ آلمان دید و خواند. جامعه و دولتی که به‌همراهِ دیگر جوامع و دولت‌های امپریالیستی مبلغِ کینه‌توزی، کُدروت‌ها و دامن‌زدن به تفاوتِ رنگ و پوست، نژاد و ملیت‌های متفاوت است!! به‌همان میزانی که سرمایه‌داران در دُروغ‌گوئی و در کلاشی بی‌نظیر هستند، به‌میزانی به‌مراتب بیش‌تر، خواهان تنش و درگیری‌های خونین بین کارگران، زحمت‌کشان و دیگر قربانیان دولت‌های امپریالیستی در گوشه‌های متفاوت جهان‌اند. تهوع‌آورند و کاروبارِ روزانۀشان تشتت و چند دسته‌گی و نیز گوشت دم توپ قرار دادن توده‌های دردمند است. مقصد و مقصودشان چنگ‌اندازی بیش‌تر ثروت‌های دیگر جوامع، و به‌موازات آن کنار زدن جناح‌های رقیب است. جنگِ رقابتِ بین خودی‌هاست و بنابراین تا زمانی‌که سیستم و مناسبات سرمایه‌داری در اقصا نقاط جهان بردوام است، جامعۀ انسانی لحظه‌ای از تنش و کُدروت‌ها در امان نخواهد ماند؛ تا زمانی‌که سرمایه‌داران در قدرت‌اند، جنگ‌های مخرب و خانمان‌سوز به پایان نخواهند رسید و به‌دلائل، و به بهانه‌های متفاوت میدان‌های تازه‌‌تری از تخریبِ خانه و آواره شدن مردم را سازمان خواهند داد؛ تا زمانی‌که بر سر کار هستند کارخانه‌های تسلیحاتی با شتاب هرچه بیش‌تری ابزار و آلات کُشنده تولید و جانِ بیش‌تری از محرومان را خواهند گرفت. تسلیحاتی که بر حلافِ هرزه‌گوئی‌های‌شان در خدمت به رهائی از زیر ستم و تحقق آزادی‌های به اسارت گرفته شدۀ‌ مردم نیست. بی‌دلیل نیست که جدا از افزایش بودجه‌های کلان نظامی، تابه‌حال میلیاردها دلار به حساب دولت‌هایی هم‌چون دولت اوکراین واریز کرده‌اند تا شعله‌های جنگ را برافروخته و زیرساخت‌های جامعه را تخریب کنند. تایید کمک مالیِ تا سقف 13 میلیارد و 600 میلیون دلاری اخیر توسط کُنگرۀ امریکا به اوکراین، و هم‌چنین ارسال ابزار و آلات نظامی از سوی دولت‌های انگلستان، آلمان، کانادا، فرانسه و دیگر شرکای امپریالیستی، و نیز حمایت‌های مالی هنگفت به دسته‌جات ارتجاعی و جانی، نمایان‌گر خواست و نگرش سرمایه‌داران در جنگ اوکراین است. در چنین راستایی‌ست که بایدن در سفر اخیر خود و در جلسۀ ناتو اعلام کرده است: “جنگ در اوکراین طولانی خواهد بُود و می‌بایست مردم خود را با شرایط تازه و برای دفاع از سرزمین و مقابله با روسیه آماده کنند”. یعنی این‌که از هم‌اکنون سازِ بی‌انتهایی جنگ در اوکراین را کوک کرده‌اند و نوید طولانی بُودن آنرا سر داده‌اند؛ یعنی این‌که چشم‌اندازی در برگشت به وضعیت پیشین نیست؛ این‌ها نگرش و مقصود امپریالیسم امریکا و دیگر شرکای‌اش در قبال صلح‌خواهی و نیازهای بدیهیِ میلیون‌ها انسان دردمند و صدمه‌دیده است. بی‌علت نبُوده است‌که بیش از 3 دهه امپریالیسم امریکا و دیگر کشورهای عضو ناتو هم‌زمان با اختصاص کمک‌های مالی – نظامی به دولتِ فاسد اوکراین، اقدام به راه‌اندازی و آموزشِ دار و دسته‌های مسلح‌ای هم‌چون “گُردان آزوف” کرده‌اند تا کمونیست‌ها و توده‌های محروم را سلاخی کنند. حمله و کُشتار بی‌رحمانۀ به‌مردم «منطقۀ دونباس» و نیز کشف گُورهای دسته‌جمعی، برپایی زندان‌های مخوف، چیزی جز اهدافِ شوم و سوءنیت دولت امریکا و دیگر کشورهای عضو ناتو در سرزمین غیر خودی و [آن‌هم] پُر از ثروت و منابع نیست.

خلاصه امپریالیست‌ها بسردگی امپریالیست امریکا، ناامنی و دامنۀ جنگِ در سرزمین اوکراین را پهن‌تر کرده‌اند تا خواسته‌های سیاسی – اقتصادی‌شانرا پی گیرند؛ جنگِ ناخواسته و ناعادلانۀ دیگری را سازمان داده‌اند تا جناح‌های رقیب را پس زنند؛ دار‌و‌دسته‌های فاشیستی، ناسیونالیستی و افراطی‌ای هم‌چون “میهن‌پرستان اوکراینی” و گروه نئونازی “شورای اجتماعی ملی” را علم کرده‌اند تا مانع‌ی یگانگی مردم و نیز برآمدن جنبش‌های اعتراضی و رادیکالِ آتی گردند. مسلم است‌که جامعۀ اوکراین به‌مانند دیگر جوامع‌ی جنگ‌زده، جامعۀ معادل با خواست مردمِ دردمند نیست؛ مسلم است‌که جنگِ کنونی، جنگِ مردم نیست و سودش به جیبِ کمپانی‌های اسلحه‌سازی، راه و پُل و ساختمان‌سازیِ وابسته به دولت‌های امپریالیستی خواهد رفت و بر خلافِ عقاید رسانه‌ها و بلندگوهای مسموم‌شان، بدرد بشریت و بدرد سازندگی جامعه نمی‌خُورد؛ هدف، تخریب طاق‌های حاکمانِ زورگو و قدرت‌طلبان نیست. زیراکه همه سوار بر ‌قطارِ واحد هستند و گردن‌کشی‌های‌شان، بر سر راندن قطار و هدایتِ بهتر جهان سرمایه‌داری است.

با این عبارات، یک‌راه در برابر دنیای متعلق به آرمان و افکار میلیاردها انسان زحمت‌کش قرار دارد و آن‌هم، بی‌باوری به خبرهای مخابره شده، خط‌مرزهای عملی و آگاهانه از رسانه‌های متعلق به امپریالیست‌ها و به‌موازات آن‌ها، ارائۀ تصویر دُرست از ماهیت تنش‌ها و دولت‌هایی هم‌چون امریکا، روسیه، آلمان، انگلستان، فرانسه و دلقک‌هایی هم‌چون زلنسکی در اذهان عمومی است. وظیفه بر آن است تا دُورغ‌گوئی‌ها و بانیان تنش در سرزمین اوکراین را برملاء و دنیای انسانی را از دلائلِ جدل‌های امپریالیستی مطلع ساخت. در ادامه نمی‌شود [و در حقیقت صحیح نیست تا در رقابت‌ها و در بگومگوهای امپریالیستی] به تطهیر یک‌سر پرداخت و سر دیگر را محکوم کرد. چراکه هر دو سر بناحق و هر دو سر، در چپاولِ ثروت‌ها و منابع‌ی طبیعی، و نیز در سرکوب و در دستگیری کمونیست‌ها، مبارزین، مخالفین و جنبش‌های اعتراضی یک‌جور هستند و کم‌ترین تفاوتِ بُنیادی از یک‌دیگر ندارند. همۀ آن‌ها و علی‌رغم اختلافات بی‌مایه، در تقابل با رشد و بالندگی جامعه و تقسیم ثروت‌ بین مردم هستند. تنها در جامعۀ زیرِ سلطۀ کارگران و زحمت‌کشان است‌که، رسانه‌ها مبلغ راست‌گویی و هم‌چنین ثروت‌های جامعه بین سازندگان اصلی آن تقسیم و همه، با اتحاد و با یگانگی هر چه بیش‌تر، در ساختن آینده‌ای بهتر تلاش خواهند کرد. این سیمای واقعی جهانِ انسانی و نیز خواستِ باطنی صدمه‌دیدگان جنگ‌های امپریالیستی و به‌خصوص کارگران و زحمت‌کشان اوکراین است.

  ا آپریل 2022

12 فروردین 1401