کارگران خاموش، آروزی محال

کارگران خاموش، آروزی محال

یاشار سهندی

اعتصاب در ایران  یک امری روتین و آرامی نیست بلکه روندی سهمگین و زیر و رو کننده است. چرا که کارگران با کل حاکمیت روبرو میشوند. هر چه کارخانه محصولش مهم تر مقابله دولت وکارفرمایان وحشی تر است. اما وقتی موج براه می افتد هیچ چیز توان جلوگیری از آن ندارد مگر اینکه به شدت سرکوب گردد. در این میان کارگران آنها که حتی متزلزل و ته صف هستن، و در زمان معمول کار روتین ممکن است که کاری کنند که به چشم کارفرما بیایند به امید اینکه حداقل کارشان را از دست ندهند، در زمان اعتصاب کسی از ایشان انتظار ندارد در صف اول باشند اما موج اعتصابات درایران که بر اثر کارد به استخوان رسیدن شکل میگیرد و فوران میکند شاهد هستی که ایشان هم صف اول هستند.  میخواهد همه تحقیرهای که به خاطر بدست آوردن یک لقمه نان در همه ایام گذشته تحمل کرده یا بر خود روا داشته اند جبران کند. خودشان را به عنوان یک انسان باز میابند.

 شقه شقه کردن کارگران به عناوینی چون: قراردادی و پیمان کاری و روزمزد و نیمه وقت و فصلی و… از سوی دولت و کارفرمایان صرفا به برای کم پرداخت کردن دستمزد نیست بلکه امر مهمتری در پی آن است. از این عناوین استفاده میکنند که حس تحقیر را در دل کارگران بکارنند تا کارگر با همکار بغل دستی اش احساس یکی بودن نداشته باشد. از این فضا سازی به شدت کارفرما سو استفاده میکند و لذت خاصی میبرد که کارگری را تنها گیر بیاورد و او تضرع و التماس اش را بکند و کارفرما ضمن همدردی(!) بگویید دستش بسته است. لذت خاصی می برد کارگری در این میان حتی چیزهای در مورد همکارانش در گوش کارفرما زمزمه کند. این پدیده مختص به کارگران نیست، این را میشود در کل جامعه هم مشاهده کرد. ظاهرا همه به همه چیز تن داده اند و همه تحقیر و ظلم را تحمل میکنند.اما کافی است که روز اعتراض فرا رسد و در روند اعتراض و اعتصاب همه این روابط ظالمانه در یک آن ناپدید میشود. چرا که دراین زمان است که یگانگی انسانی تبلور می یابد. توده تحت ستم درک میکند همه دستگاه جهنمی حکومت و همه ابزارهای اعمال ستمکاری کارفرما در مقابل نیروی متحد هیچی نیست. آنگاه مردم میفهمند همه دستگاه بسیار خشن امنیتی و نظامی حکومت از سر ترس همیشگی حکومت از خود مردم است. و این دستگاهها مخوف آنگاه که توده مردم یکی میشوند “مثل برف ذوب خواهند شد.”

آخرین اعتصاب کارگران نیشکر هفت تپه که همراه با عصیان بود در مرحله اول با به تمکین کشاندن کارفرما و نماینده وزارت اطلاعات و نماینده اداره کار و فرمانداری به پایان رسید. مشخصه این اعتصاب این بود که خواسته کارگران صرفا به پرداخت حقوق معوقه محدود نماند و پا تو حیطه ای گذاشتند که برای مزدوران سرمایه بسیار گران تمام شد و آن برکنار قایم مقام شرکت و برخی از مدیران شرکت بود. برای کسانی که کارگران معترض را به قول یکی از مدیران شرکت هپکو اراک بی شرمانه تروریست خوانده، نگاه میکند بسیار ناگوار و سخت بود که کارگران وادار شان کردند امضای خود را پای چنین خواسته های بگذارند. قابل انتظار بود که نمایندگان سرمایه زیر قول و قرار خود بزنند. و با ترفند شقه شقه کردن کارگران در پرداخت حقوقها سعی کنند در صف متحدانه کارگران تفرقه بیندازند که خوشبختانه کارگران نیشکر هفت تپه با یادآور شدن خواسته هایشان تهدید اعتصاب را بالای سر مزدوران سرمایه نگه داشته اند.

در این میان اما یک نفر است که خودش را فعال کارگری میداند اما به مانند مدیریت هفت تپه از وقایع اتفاق افتاده خوشش نمی آید و دل چرکین است. از همه اتفاقات افتاده در یکماه گذشته در نیشکر هفت تپه؛ نمایش قدرتمندانه کارگران و خانواده هایشان و حضور زنان کارگر به عنوان سخنران در جمع کارگران از کوتاه نیامدن کارگران تا آنجا که وعده های کارفرما کتبی شود و به دست و پا افتادن همه ارگانهای محلی حکومت به این نتیجه اخلاقی(؟) رسیده است “مردن بهتر از سمندر بازی” است!! رضا رخشان با متهم کردن نمایندگان کارگران به نزدیکی با مدیریت کارخانه همه اعتراضات کارگران نیشکر هفت تپه در دور اخیر را ” بازی های خنک وبی مزه ” میخواند. کارگران را شماتت میکند که چاپلوس کارفرما و خبرچین اش هستند و فکر میکنند بخور بخور است خودشان را جلو می اندازند. البته از کسی که احمدی نژاد دخیل بسته بیشتر از این انتظار نمی رود.

در فردای اعتصاب و اعتراضات کارگری در ایران کارفرمایان همگی(از یک کارگاه کوچک تا کارخانه به بزرگی نیشکر هفت تپه) به پشتوانه عظیم نیروی دولت و قدرت سرکوبگری خشن و بی رحمانه اش حملات خود را سازمان میدهند. همانگونه که در مورد هپکو شاهد هستیم که تعدادی از کارگران از سوی قوه قضائیه که حامی همه جانبه کارفرمایان محترم است احضار شده اند و خطر بازداشت و اخراج تهدید شان میکند و بدین گونه دادگستری حکومت بیدادگری خودش را در همبستگی ذاتی با “صاحبان کسب و کار و کارآفرینان محترم” به نمایش گذاشته است. کارگر در مقابل این نیروی سهمگین هیچ سلاحی ندارند جز اتحاد شان. کارگران نیشکر هفت تپه در پی بازسازی نیروی خود هستند که اعتصاب پر قدرت مجدد را سازمان دهند. از دور قبلی اعتصابات کارگران نیشکر هفت تپه چندین سال گذشت که در نهایت با دستگیری رهبران کارگران و اخراج آنها فکر کردند همه چیز ختم به خیر خواهد شد و میتوانند هر جور که خواستند خر خود را برانند. اما در این ده سال گذشته کارگران هفت تپه خاموش نبودند و آذر ماه امسال اعتصاب نیرومندی تری شکل گرفت وبه یمن شبکه های اجتماعی در لحظه خبر اعتصاب کارگران همه جا منتشر میشود و همین خود سبب توان مضاعفی برای کارگران شده که میدانند صدایشان پژواک دارد و حمایت بخشهای دیگر کارگران در پی دارد. و شبکه اجتماعی این امکان را فراهم کرده است که عملا کارگران به نوعی دارای تشکل باشند. و امکان این را فراهم آورده است که کارگران تشکلات شان متناسب با دنیای امروز سازمان بدهند و این بیشتر خشم سرمایه را برانگیخته است. موجی که براه افتاده خاموش ترین کارگران را به جلو صحنه رانده است و این بر قدرت طبقاتی کارگران می افزاید. خاموشی کارگران در ایران محال است. این آرزوی برباد رفته سرمایه در ایران است. مشعلی که برافروخته شده است هر روز در گوشه ای از ایران کارگران فروزان نگه میدارند. یک روز کارگران هپکوو آذر آب در اراک و روز دیگر کارگران نیشکر در هفت تپه خوزستان و فردا در به صورت سراسری در کل ایران.