“چاقویی که دسته خودش را نمی برد و چاقویی که دسته خودش را می برد”

“چاقویی که دسته خودش را نمی برد و چاقویی که دسته خودش را می برد”

یاشار سهندی

اوائل این هفته روزنامه حکومتی اعتماد تیتر زد “تبرئه کارگران در مجلس” و زیر این عنوان گزارش مجلس در مورد شلاق زدن کارگران معدن آق دره  آورده شده که توسط علیرضا محجوب قرائت گردیده کسی در این میان تبرئه شده نه کارگران بلکه “قوه قضائیه مظلوم” حکومت است که شلاق بر تن رنجورکارگران معدن طلایی آق دره کشیده است. چاقو کشان حکومت شهادت دادندکه “مدعی‌العموم قانونا به موضوع ورود” کرده است و “قوه قضائیه در این موضوع مظلوم واقع شده …ولی با بررسی‌های میدانی به عمل آمده، از ٩ نفر شلاق خورده ٨ نفر کارگر و یک نفر از اهالی روستا بوده‌اند اجرای حکم شلاق فقط تعزیری برای افراد مذکور در محل دادسرا و با لباس در خفاء با حضور ٤ نفر از مامورین قضایی در اتاقی بسته صورت گرفته است که هیچ آثار خونی از اثر شلاق بر بدن افراد مذکور مشهور نبوده است…” و کارگران تقصیر کارند چرا که”هیچ اقدامی از سوی نماینده كارگران كارگاه در جهت اطلاع‌رسانی به تشكیلات كارگری استان صورت نگرفته” منظور از “تشکیلات کارگری” کسانی مانند محجوب است که کار اول و آخرش سرکوب کارگران است، و در راستای همین وظیفه مقدس “تحریک کنندگان” را موجب سلب آرامش خوانده اند:”با توجه به تبلیغات و بهره‌برداری رسانه‌های بیگانه از این موضوع عوامل دیگری ازجمله تحریک‌کنندگان نیز مؤثر در قضیه می‌باشند که این امر موجب تداوم موضوع و سلب آرامش محل و اخلال در امنیت شغلی کارگران و کار و تولید منطقه شده است.”و صد البته  کارفرمای محترم وظایف اش را به خوبی انجام داده است چرا که ٥٧٣ میلیارد ریال ناقابل به همه (عوامل جمهوری اسلامی در منطقه)  دو دستی تقدیم کرده که مبادا”شائبه قصور در انجام وظایف” کارفرمای محترم معدن پیش بیایید، که البته بوی فرار مالیاتی به مشام میرسد که انشااله به توفیق اللهی آن هم جبران میشود!

و بدین گونه است که این حکم باردیگر ثابت شد که چاقوی که سرمایه علیه کارگران به کار میبرد هیچوقت دسته خودش را نمیبرد، و قرار نیست اینگونه هم باشد. محجوب ها خیلی ساده از منافع طبقاتی خودشان دفاع کردند. اما بعضی وقتها محافلی که به عنوان دفاع از طبقه کارگر و “سرمایه ستیزی” شدیدوغلاظ کاری میکنند که حکم نبریدن دسته چاقو توسط خودش نقض شود. از آن امامزاده های هستند که عوض شفا کور میکنند.

محفلی به نام “جنبش فعالین لغو کارمزدی” مثلا آمده است بار دیگر سرمایه ستیز بودن خودش را ثابت کند و در یادداشتی به اعتصاب غذایی شهابی و کروبی تحت عنوان” دو اعتصاب غذا، وقتی که کارگران در صف دشمن می جنگند” پرداخته است. خب عنوان به حد کافی گویاست که میخواهد چه گفته شود. رضا شهابی یک سندیکالیست معرفی میشود که:” :” … در طول عمر خویش، به کفن و دفن جنبش ضد سرمایه داری طبقه خود در گورستان مصالح بورژوازی کمک هم کرده است…” وکارگران هم یک طبقه بی خاصیت است که ” کلید نابودی سرمایه در دستش زنگ خورده است، در دفاع از فعال زندانی خود، دست به هیچ کاری نزد و هیچ ندایی سر نداد.” دانشجو “کارگر زاده” خائن به طبقه خود است که “سینه چاک کروبی”  است. با چنین توصیفی از طبقه کارگر، براستی روزگار چنین که این محفل میگوید دهشتناک است و طبقه کارگر در باتلاق سیاه فرو رفته است!

کروبی ( یکی از سرکوبگران حکومت جمهوری اسلامی که مورد غضب ولی فقیه دست پرورده خودشان قرار گرفته) اعتصاب غذا کرد، رسانه های بورژوازی تا جا داشت آنرا بزرگ کردند و این محفل مثلا ضد لغو کار مزدی این اتفاقات را به حساب “جمعیت کثیری” گذاشته که کارگر زاده هستند و در بیمارستان یا حسین میر حسین کردند!معلوم است که ایشان زیادی تحت تاثیر رسانه های بورژوازی قرار گرفتند. البته اگر دقت میکردند رسانه های مانند بی بی سی و غیره که اعتصاب غذایی کروبی را پوشش وسیعی دادند ( این البته کارشان است و قرار نیست اخبار مبارزاتی طبقه کارگر را منتشر کنند که نمی کنند)  کارگران را حامی کسانی مانند احمدی نژاد معرفی میکنند و کروبی و میرحسین را متعلق به “طبقه متوسط هوشیار شهری” میدانند… بگذریم. “جمعیت کثیر”، آنهم “کارگرزاده” این محفل از کجا آمده است؟ معمای است ساده چون قرار است  که به کارگران سرکوفت زده شود.

رضا شهابی بی شک یکی از فعالین پیگیر کارگری برای رسیدن به حقوق کارگران است که همین موجب شده به شدت مورد نفرت حکومت باشد. با وجود اتمام دوره زندانش، حکومت به  کینه تمام او را مجددا به ٩٦٨ روز زندان محکوم کرده است. و این موجب شده است که رضا شهابی به محض ورود به زندان دست به اعتصاب غذا بزند. بعد از چندین روز از این اعتصاب غذا، کروبی به جرم اینکه میخواسته “دوران طلایی امام” را احیا کند چند سالی است در “حصر خانگی” است، دست به اعتصاب غذا زد. و چنان که انتظار میرفت با وجود رسانه های وسیع و قدرتمند بورژوازی این اعتصاب غذا به سرعت در بوق و کرنا شد و گویی هیچ کس دیگر اعتراضی ندارد. اعتصاب “شیخ شجاع!” که تمام شد اعتصاب سی زندانی زندان رجای شهر کرج و رضا شهابی هیچ شد. اگر مجبور بودند در همان یک روزی که شیخ مهدی اعتصاب غذا کرده بود به اختصار به این دو اعتصاب اشاره کنند دیگر آنرا هم حذف کردند. چون همه چیز به خوبی و خوشی تمام شده تلقی شد.

در تمام یادداشت این محفل یک کلمه هم پیدا نمی کنید و یا حتی این حس را به شما انتقال نمی دهند که باید از رضا شهابی  حمایت کرد و باید صدای او باشیم بلکه به شدت به کارگران و دانشجویان و از جمله خود شهابی حمله میکند. قرار است ظاهرا این یادداشت رگ غیرت طبقه کارگر را بجنباند که به روایت ایشان تا از باتلاق سیاهی که گرفتارش شده بیرون بیایید اما به شدت به هر چه فعالیت برای حمایت از رضا شهابی میشود حمله میکند و به حمایتهای بین المللی از رضا شهابی اینگونه تاخته اند:” فاجعه اینجا است.اگر کسی در این یا آن گوشه دنیا از شهابی گفت نیز میلیون ها بار بدتر از نگفتن بود. از بیخ و بن سندیکالیستی و سرمایه سالار و رفرمیستی و چندش آور بود. …این دلالان پلید فروشنده جنبش ضد سرمایه داری طبقه کارگر به نظام بردگی مزدی نه کمک به شهابی ها، نه مبارزه طبقاتی که کمک به بورژوازی در کندن گور این مبارزه است. ..”، ایشان در کمال بی شرمی مدعی اند “باتلاق سیاه سکوت طبقه ما” باعث استمرار وضعیت سخت رضا شهابی است:” طبقه ما، طبقه ای که کلید نابودی سرمایه در دستش زنگ خورده است، در دفاع از فعال زندانی خود، دست به هیچ کاری نزد و هیچ ندایی سر نداد.”

بله اینچنین است که محفلی که قرار است به روزگار دهشتناک اعتراض داشته باشد چنین به سرکوفت کارگران و دانشجویان و رضا شهابی می پردازد که مثلا مبارزه طبقاتی را به راه راست هدایت کرده باشد. حقیقت این است که دیدگاه ایشان راست ترین نظرات علیه کارگران در پوشش “سرمایه ستیزی” است

ایشان به مبارزه طبقاتی قداست دروغین بخشیده اند تا زمینه ای فراهم باشد که تا میتوانند هر فعال کارگری که به زبان ایشان سخن نمی گوید و کل طبقه کارگر را با شدیدترین لحن ممکن کوبیده باشند.مبارزات روزانه و وسیع کارگران را نمی بینند اما چندنفر از همفکران کروبی که به سراغش در بیمارستان رفتند کارگر زاده میخوانند (گیرم که کارگرزاده، خب که چی؟!) ایشان کاش یک کم از محجوب ها یاد میگرفتند که چگونه از طبقه خودشان دفاع کنند. تکفیر کردن و لجن پرت کردن به سوی فعالین کارگری فقط به تیز کردن چاقو در دستان بورژوازی کمک میکند.

  رضا شهابی شایسته بیشترین حمایتها در زندان است. رضا شهابی و هر فعال کارگری که در بیرون از زندان هر دو خشتی که به نفع کارگر روی هم می چیند قابل دفاع و حمایت هستند. رضا شهابی وقتی در زندان از جان خودش مایه میگذارد شایسته شدیدترین حمایتها است. به واقع مبارزات و حمایتهای هم طبقه های رضا شهابی ها در سالهای اخیر بوده است که این فعالین اسم و رسم شان باقی مانده است و امیدوارانه به مبارزات خود ادامه میدهند.اگر مبارزات طبقه کارگر برای این محافل گران می آید مشکل از کارگران نیست، ایشان باید فکری به حال خودشان بکنند.