شلاق ممنوع

شلاق ممنوع

یاشار سهندی

شلاق یکی از  قدیمی ترین ابزار سلطه طبقات حاکم  است. شلاق تاریخی دارد به درازای تاریخ استثمار انسان. این ابزار سلطه، تاریخی دارد به قدمت خود شکل گیری طبقات در جامعه. جامعه هر شکل طبقاتی به خود گرفته است این ابزار از یک طبقه حاکم به طبقه دیگر منتقل شده است. طنین صدای آن که هوا را میشکافد و گوشت تن انسان را میدرد از اعماق تاریخ تا کنون ادامه داشته است. زمانی دست برده دار بود و زمانی دیگر دست ارباب زمین و اکنون دست سرمایه دار. شلاق نمادی ترین ابزار استثمار  و اعمال خشونت طبقاتی، طبقات دارا در طول تاریخ بوده.

در اروپای امروز و امریکا شاید دیگر این ابزار شکنجه در موزه ها باشد اما نفس استفاده از آن برای بورژوازی جهانی هنوز مبارک و توجیه پذیر است. در ایران اسلامی اگر شلاق بر پشت کارگران خطی از زخم و خون می اندازد با سکوت دولتمردان اروپایی و بخصوص مفسرین سیاسی و اقتصاد دانان فارسی زبان مهر تاییدی است بر حق استفاده از آن برای سرمایه داران. “مردمان باکیفیت ایران” تا وقتی با کیفیت برای سرمایه محسوب میشوند که خموش تن به استثمار دهند نه اینکه زبان شان به اعتراض بلند باشد. هر درجه از اعتراض به کیفیت این کالای معین، یعنی نیروی کار لطمه میزند و مورد قبول سرمایه داران نخواهد بود. اگر هر درجه از اعتراض کارگر با شلاق خفه نگردد چرا باید سرمایه اطمینان کند که فوق سودش تامین خواهد شد؟ به شلاق کشیدن ١٧ تن کارگر معدن طلای آق دره اقدامی کاملا آگاهانه و تعمدی از سوی حکومت است و پیامی آشکار به دو طبقه اصلی جامعه است؛ به سرمایه دار میخواهد اطمینان دهد که با تمام قوا پشت اش ایستاده و شرایط لازم را فراهم خواهد کرد که به سودش برسد و به کارگران پیغام می دهد که تمام قد در مقابل او ایستاده و باید با هر شرایطی که دولت سرمایه داران تعیین میکند تن به بهر ه کشی طبقه سرمایه دار بدهد.

“به گزارش خبرگزاری فارس «م.ش» دلال دکل ( گم شده) ٨٧ میلیون دلاری فورچونا با حکم مراجع قضایی پس از گذشت نزدیک به یک سال حبس آزاد شد.” ما به آزاء این حکم، حکم شلاق ١٧ تن کارگران به اجرا درآمد. به گزارش پر آب و تاب رسانه ای مانند بی بی سی جنتی شد رئیس خبرگان و لاریجانی شد رئیس مجلس و در همین رسانه یک خط خبر خوانده شد که ١٧ تن کارگر شلاق خوردند، همین. مفسرین همیشه توجیه گر  نظامهای استثمارگر از “آرای شناور در صحن مجلس” گفتند که باید قند تو دل ” بدنه اجتماعی فراکسیون امید” آب کند و همین مفسرین پر سر و زبان اما در مقابل ظلمی که به کارگران میشود و شلاق بر تن نحیف شان فرود می آید کلامی به زبان جاری نمی شود و همیشه ساکتند.

اما تاریخ یک سوی دیگر هم دارد. بارها طبقات زحمتکش، شلاق این سلاح قرون طبقات حاکم را از دستش بیرون کشیده و نابود کرده است. این همه به یمن مبارزه ممکن شده است نه نصایح اخلاقی مصلحین. این بار هم، این ممکن است. باید جنبش “شلاق ممنوع” را وسعت داد وسعتی به اندازه خود دنیا. این روزها که جمهوری اسلامی به شدت دنبال این است به دروغ خود را از داعش متفاوت نشان دهد با شکل دهی یک اعتراض جهانی میتوان به مردم دنیا نشان داد که جمهوری اسلامی و کل جنبش اسلام سیاسی در هر شکل آن، جنبشی برای به خون کشیدن جامعه و غارت آن است. اکنون لازم است که در خواسته های کارگران و تشکلات کارگری بندی اضافه گردد که هیچ کارگری نباید بخاطر اعتراض به حق خواهی اش از زندگی به شلاق محکوم شود.

صادر کنندگان این احکام از جمله تبهکاران باید محسوب شوند. کسی جلو چشم جامعه فرمان شکنجه میدهد و پیگیرانه دنبال این است که حکم اجرا شود یک تبهکار تمام عیار است. لازم است تمام مجریان این شکنجه با اسم و رسم  معرفی شوند. و این با کارگران آق دره و مردم تکاب است که در این امر پیش قدم شوند . همه مفسرینی که سنگ جمهوری اسلامی را به سینه میزنند و دنبال ردیابی  آرای شناور نمایندگان مجلسی هستند که قوانین شکنجه توده مردم را به تصویب میرسانند باید رسوا شوند. باید رسانه های فارسی زبان که مهر سکوت در مورد شکنجه و آزار کارگران بر لب خود زدند افشا و مفتضح گردند. “شلاق ممنوع” کمپینی میتواند باشد که شلاق را از دست شکنجه گران سرمایه بیرون کشد. شلاق این ابزار شکنجه طبقات فرادست جامعه را باید از ایشان گرفت و نابود ساخت.