شرمندگی شرم

شرمندگی شرم

یاشار سهندی

“… افشاگری نامزد‌ها علیه یکدیگر… نشان میدهد که اعتماد مردم به نهاد‌ها و شخصیت‌های رسمی کشور در سطح بسیار نازلی است. در مناظره روز جمعه، پرونده‌های سیاهی که نامزد‌ها علیه هم گشودند ضربه تازه‌ای را بر این اعتماد و در نتیجه بر «سرمایه اجتماعی» وارد میآورد. به بیان دیگر در کنار کمبود شدید «سرمایه فیزیکی» برای رونق بخشیدن به اقتصاد ایران، سقوط «سرمایه اجتماعی» نیز به وخامت محیط کسب و کار در کشور ضربه وارد می اورد. از این دیدگاه نیز می توان اقتصاد را قربانی بزرگ مناظره روز جمعه به شمار آورد.” (فریدون خاوند- رادیو فردا)

در آخرین مناظره شش تبهکار تایید صلاحیت شده از سوی رهبری نظام جمهوری اسلامی از زبان خودشان بیان کردند که کل این نظام در فساد و تباهی بی انتهای غرق است و هیچ شرمی هم ندارند که پرونده غارت گری یکدیگر را لو دهند. در رسانه ملی خودشان چشم تو چشم همدیگر دوختند و از دزدیهای یکدیگر گفتند،  از مردانگی خویش که قبلا طرف را رسوا نکردند و از طرف انتظار داشتند که قدردان باشد. ” پرونده‌های سیاهی که نامزد‌ها علیه هم گشودند” نشان از هیچ چیز ندارد جز وقاحت و بی شرمی کل این حکومت و نیز بن بست نظام الهی سرمایه در ایران واین چنان بر نگرانی استاد اقتصاد افزوده که ” اقتصاد را قربانی بزرگ مناظره روز جمعه به شمار” آورده.

 استاد در ناامیدی کامل از نقش خود به عنوان یک اقتصاد دان این چنین یاد میکند:” اقتصاد سیاسی را علمی اندوهناک و به غایت ملال آور توصیف کرده اند. هدف اقتصاد دان …. بحث‌های اقتصادی، با فرمول‌ها و تئوری‌های خسته کننده، پیرامون … تضاد میان «منابع محدود» و «نیاز‌های نامحدود» جریان دارد(است).” حالا اقتصاددانی که موی در این کار سپید کرده و سالهاست دارد سعی میکند به این حکومت سیاه راه و چاه حکومت ایده ال سرمایه را بفهماند اما نتیجه کارش را دارد مشاهده میکند که دست اندرکانی حکومتی که قرار بوده موجب بهبود محیط کسب و کار باشند برعکس بر وخامت محیط کسب و کار می افزایند.  اقتصاددانی که سالهاست دارد کوشش میکند که نقش خود را برجسته کند” که آی مردم اگر ما نباشیم دو تا آجر را هم نمی شود روی هم گذاشت و با توجه به اینکه علم اندوهناک و به غایت ملال آور اقتصاد” مدیریت منابع کمیاب است…هدف اقتصاد دان یافتن راه حل هایی برای استفاده بهینه از منابع کمیاب به منظور ارضای هر چه بهتر و بیشتر نیاز‌ها است…” و سالها است به همین بهانه خاک تو چشم مردم پاشیده است که یک بخش از این حکومت علم اقتصاد را می فهمد اگر فقط دست شان باز باشد ایران میشود قدرت نوظهور اقتصادی؛ همانها  که ایشان همیشه بزرگ شان میداشت در یک برنامه زنده تلویزیونی اعلام میکنند که علم اقتصاد مال همان خر است و غارت حرف اول را میزند و ایشان در عالم مرد و مردانگی گند رقیب شان را پنهان کردند و رقیب بی چشم و رو هم، پته هم خاندان طرف را لو میدهد که چگونه پست ها را با قیمتهای گزاف می فروشند و …

مناظرات شش تبهکار جمهوری اسلامی مشت نمونه خروار بود که بار دیگر ثابت کرد هر یک روز ادامه این حکومت زندگی مردم را بیشتر و بیشتر به سمت تباهی و نیستی می برد. همگی در اعدام و زندان و دزدی دست دارند و همه به اندازه هم وقاحت دارند که اصلا باک شان نیست که همدیگر را لو بدهند و هنوز خود را صاحب حق بدانند که حق دارند بر مملکت حکومت کنند. ناامیدی استاد خاوند قابل درک است که دیگر هیچ جوره نمی شود “رفتارهای اقتصادی” این حکومت را کنترل کرد و هدایت کرد. هزاران هزار بویینگ پرواز کنند و هزاران هزار خودرو اروپایی در ایران تولید شود باز هم کارگزاران این حکومت تنها “مدیریت منابعی” که می شناسند چگونگی تخصیص منابع به خود و اطرافیان است و این جاست که علم اقتصاد سیاسی بورژوازی به هیچ دردی نمی خورد.علم اقتصاد سیاسی رسمی و دانشگاهی سرمایه به درد ما کارگران نیز هیچگاه نخورده و نمی خورد. این علم ملال آور سرمایه داری برای ما کارگران هیچ پیامدی نداشته جز محنت ورنج بیشتر. چون قرار است این علم منابعی که فقط برای کارگر کم است مدیریت کند و که در بهترین حالت برای من کارگر جز استثمار بیشتر ثمر دیگری ندارد. نمونه معدن یورت که اقتصاددان کشتار کارگران را اصلا به خودش مربوط نمی داند، یکی از درسهای مهم علم اقتصاد سرمایه داری را تاکید کرد که باید بر سر کارگر کشته شده منت گذاشت که حقوق عقب مانده اش پرداخت شده یا می شود.

 شاید کمبود منابع باشد اما بهیچ وجه کمبود بی شرمی در نزد بورژوازی نیست. نمونه اش ترامپ، نمونه اش پوتین و ….. و نمونه اسلامی اش کل حکومت جمهوری اسلامی که پرونده سیاه شش نفر اصلح این حکومت موجب افتخارشان است. قربانی بزرگ در مناظرات نامزدهای نظام قدسی نه اقتصاد بلکه شرم بود. برای بهبود محیط زندگی انسانی تنها راه سرنگونی کل حکومت فاسد اسلامی سرمایه است. تا شرم همه احساس شرمندگی بیشتر ازاین نکند.