سبد معیشتی و تصمیم سازان قالتاق!

سبد معیشتی و تصمیم سازان قالتاق!

یاشار سهندی

همه ما شنیدیم که کسی به کسی دیگر میگوید: ” طرف عجب فیلمیه!” این  هم وقتی گفته میشود که طرف دارد سیاه را سفید جلوه می دهد. به بیان دیگر تاکید میشود “طرف خیلی قالتاق است!” این وصف حال کار بدستان حکومت است که اگر این صفت مشخص را نداشته باشند در این حکومت تبهکار اساسا جای ندارند.

به گزارش ایلنا شنبه ٧ بهمن در سیمای حکومت اسلامی ” کارشناسان حوزه کارگری وکارفرمای به بررسی تعیین حداقل دستمزد کارگران پرداختند.” کارشناس کارفرمایان “جمال رازقی” نامی اظهار فرمودند: ” … حداقل دستمزد فعلی با در نظر گرفتن نرخ تورم نمی تواند زندگی کارگران را تامین کنند، …و حداقل معیشتی که تعریف شده زیر خط فقر است…” برای همین ایشان دست و دل بازی کردند و موافقت خودشان را  ” متناسب با نرخ تورم …افزایش ٧ درصدی کف دستمزد برای سال ٩٦ ” را اعلام نمودند. سر دسته مزدوران حکومت که  به روی کارگران تیغ میکشند، جناب محجوب  فرمودند:” شکاف عمیقی بین تقاضا، نیازهای اولیه و پرداخت است.” شکاف عمیق هم نتیجه کارکرد همین عالی جنابان کارگر نما است. و دیگری که یکی از کسانی است قرار است امضایش را پای تعیین دستمزد کارگران بگذارد چون ایشان ” عضو اصلی گروه کارگری شورای عالی کار و مسئول کارگروه مزدی سال ٩٦ کانون عالی شوراهای اسلامی کار کشور” هستند فرمودند:” برآورد کارگران ( و نه ایشان) از سبد اقلام زندگی خانواده‌های کارگری مبلغی بین ٢ میلیون ٦٠٠ هزار تومان تا سه میلیون و سیصد هزار تومان است. وی بابیان اینکه محاسبات انجام شده نشان می‌دهد که فاصله چشمگیری میان مزد درآمدهای کنونی با هزینه‌های زندگی خانواده‌های کارگری وجود دارد؛ ادامه داد: برای ترمیم این شکاف به برنامه منسجم زمانبدی نیازداریم.”  به گزارش ایلنا جناب خدایی “با اشاره به اینکه تعریف مشخصی از حداقل دستمزد زندگی نداریم، بیان داشت:  پیشنهاد ما توجه به سبد معیشت است و عدد و رقم سبد معیشت در جلسه عالی ستاد مزد روز دوشنبه (٩ اسفند) نهایی و ابلاغ خواهد شد.”خب وقتی یک مشت آدم شکم سیر بنشینند و بخواهند در مورد شکم گرسنه کارگران تصمیم بگیرند بهتر از این هم نخواهد شد که وعده دهند (برای ترمیم این شکاف (میان مزد درآمدهای کنونی با هزینه‌های زندگی خانواده‌های کارگری ) به برنامه منسجم زمانبدی نیازداریم. این یعنی حالا حالاها کار دارد که ایشان به یک “توافق اصولی” دست پیدا کنند. و اصولا اگر قرار باشد روزی به برنامه منسجمی برسند با توجه به زمانبدی که معلوم نیست کی باشد دست کم یک نسلی از کارگران از بین رفتند.

این همه سال گذشته ایشان هنوز تعریف مشخصی از حداقل دستمزد زندگی ندارند. یکی نیست بگوید: پس خیلی بی جا کردید که در مورد دستمزد کارگران تصمیم سازی میکنید. تازه قرار است یک کسانی مانند ایشان سبد معیشت یک خانواده کارگری را تنظیم کنند و بر اساس آن تشخیص دهند دستمزد پایه چقدر باید باشد. بنا به گفته خدایی که از قول کارگران می گوید ” سبد اقلام زندگی مبلغی بین ٢میلیون ٦٠٠ هزار تومان تا سه میلیون و سیصد هزار تومان است” این قول کارگران اصلا قابل قبول نیست و ایشان تازه میخواهند سبد معیشتی را ملاک قرار بدهند که کارگر در تنظیم آن هیچ نقشی ندارد.

اینها همه نشانه رذالت عمیقی است که ریشه در حکومت بی نهایت فاسد دارد .تا وقتی تصمیم گیری به دست امثال این قالتاق ها باشد نتیجه ای بهتر از دستمزد چند برابر زیر خط فقر نباید داشت. تا زمانی که ایشان تصمیم گیر زندگی ما کارگران باشند همین فیلم بازی کردن ها ادامه خواهد داشت. اصولا هیچ تصمیمی از سوی ایشان گرفته نمیشد مگر اینکه نتیجه اش استثمار بیشتر کارگران باشد. سبد معیشتی که قرار است به ایشان ابلاغ شود و تازه بعد از آن تصمیم بگیرند که چند درصد به دستمزد کارگران اضافه کنند مبنایش بی شک بر اساس منزلت کارگران نخواهد بود. اساسا در نظام طبقاتی یک اصل اعلام رسمی نشده اما به شدت پذیرفته شده از سوی استثمارگران مراعات میشود و آن این است که معتقدند که اگر کسی در رفاه باشد اصلا نیازی نمی بیند که کار کند! به باور اینان باید انسانها محتاج باشند تا تن به کار بدهند. اساسا چون خود بیعار و تن پرور هستند و این همه را به یمن کار میلیونها نفر زیر خط فقر تضمین کرده اند تعریف سبد معیشتی برای کارگران از سوی ایشان چیزی بیشتر از این نخواهد بود که که کارگر زنده بماند که بتواند کار کند نه اینکه آنقدر تامین باشد که فرصت کند به خودش فکر کند.

سبد معیشتی شاید بشود گفت از اصرار بمب اتم هم سری تر است. در همه این سالها هیچ کس نمی داند که در این سبد تعریف شده دقیقا چه چیزهای برای زندگی ( زندگی که چه عرض کنم برای زنده ماندن) کارگر در نظر گرفتند. اما بر اساس نتیجه اعلامی جلسات مثلا شورای عالی کار در سالهای گذشته که همیشه کف دستمزدها چند برابر زیر خط فقر رسمی بوده، بسیار روشن است که کارگر جز یک موجود زنده که میتواند کار کند بیشتر از آن به رسمیت شناخته نمیشود. امسال هم چیزی بیشتر از این  شورای کذایی بیرون نخواهد آمد. اما قالتاق تر از ایشان یک نماینده مجلس به نام نادر قاضی پور است که سخیف ترین سخنان را علیه زنان بکار می برد در نامه ای به دولت خواستار حقوق دو میلیون و ششصد هزار تومان برای کارگران شده! به قول معروف ایشان را کجای دلمان بگذاریم! این نمونه دیگری از سیاه بازی کردن کاربدستان حکومت است.

تعیین نرخ دستمزدها بر اساس معیشت و منزلت، فقط به دست خود کارگران ممکن است. کاربدستان حکومت جز سیاه بازی و تبهکاری کار دیگری نمی کنند. البته کارگران هم امیدی به این مزدوران اسلامی سرمایه ندارند. این فیلم بازی کردن ها فقط برای گذراندن وقت است که روزهای آخر سال برسد و آنموقع میزان ناچیزی که تعیین کرده اند اعلام کنند به امید اینکه تعطیلات نوروزی فرصتی فراهم خواهد آورد که اعتراضی شکل نگیرد. اما زندگی ادامه خواهد داشت و فقر سایه سیاه خود را به زندگی کارگران بیشتر خواهد گسترد و اینکه کارگر در ایران خاموش نیست و اعتراضات سال ٩٥ تاکیدی است که این طبقه می تواند و باید امور خود را خود در دست گیرد که دیگرانی که نتیجه تصمیمات شان جز سیه روزی برای کارگر ثمری ندارد کنار بزند.