یاشار سهندی دست از سر کچل ما بردارید

دست از سر کچل ما بردارید

یاشار سهندی

خانم مینا فرخنده در نوشته ای اشاره کردند که “در جلسه ی پالتاکی بحثی ارائه شد تحت مضمون کارفرما بودن مدعیان سوسیالیست کارگری و فعالین کارگری در ایران. گفته شد که این مسئله محوری و معضل جنبش کارگری است و می بایست با آن به مبارزه برخاست و اینکه سکوت تا کنونی ما در مقابل این مسئله انحرافی بوده است. البته در این بحث، فعالین کارگری در خارج از کشور مستثنی شده بودند، مشروط بر اینکه برعلیه “کارفرمایان داخلی” (فعالین کارگری داخل) به مبارزه برخیزند و به محق بودن این بحث مهرتایید بزنند.”راستش همه جور عیب و ایراد از جنبش کارگری دیده بودیم اما بعضی چیزها واقعا نوبر است. مثلا شنیده بودیم که افق سوسیالیستی کارگران شکل نگرفته. یا اینکه آگاهی طبقاتی کارگران پایین است. مبارزه طبقاتی هنوز درست و حسابی شکل نگرفته، کارگران ریا کار هستند، با ماشین شخصی شان میروند سرکار تا استثمار شوند، با گرفتن یارانه مبارزه تاریخی علیه سرمایه را فراموش کردند، مبارزاتشان کلا تدافعی و بیخود است. یا اینکه سندیکا سازی میکنند در حالی که سندیکا کیلو چنده، باید جنبش ضد سرمایه داری را چسبید، یک عده هم که حزب و حزب میکنند که آخرش میشود استالین. یا میخواهند مبارزاتشان رسانه ای شود یا مبارزه طبقه کارگر شده ضد رژیمی و بسیار عیب و ایرادهای دیگر. یعنی کلهم اجمعین طبقه کارگر خلاص! و بنابراین باید آموزش ببیند که بابا جان تو ناسلامتی کارگری، به دستات نگاه کن که من قربان آن پینه هایش بروم که شناسنامه توست، مبادا با آنانی که دستانشان تا حالا به آچار نخورده یکی شوی و بروی تو حزب شان، آره قربونت خودت باید حزبت را بسازی اصلا چرا حزب بسازی تو آخر ضد سرمایه هستی، مبادا تشکیلات راه بیندازی. اگر راه انداختی منحلش کن. بهرحال مبارزه طبقاتی این شکلی است و نه آن شکلی. مارکس خوب است اما قبل از دیدارش با انگلس. لنین بد نیست اما نتیجه اش شده استالین، نری طرف منصور حکمت اون یک بچه یهودی مایه دار بوده… خلاصه کار از بیخ ویران است و حالا حالا درست بشو نیست. اما این مشکلی که جدیدا کشف شده، عمرا تا از صفوف کارگران و جنبش کارگری طرد نشود، هیچ جوره جنبش کارگری پیش نمی رود و طبقه کارگر خالص و خلاص نمی شود.

تو را خدا! یکی پیدا شود به چپ سنتی حالی کند ما دوست داریم با همین کارفرمایان داخلی از جنس خانم فرخنده دست به یکی کنیم شما را سنه نه! بیچاره مینا فرخنده مجبور شده برای اینکه بتواند امورات زندگی اش با یک نوزاد و همسر تازه از زندان آزاد شده اش که گرفتاریهای خودش را داشته بگذراند، مجبور است به صورت شخصی خیاطی کند، شده معضل جنبش کارگری! مینا فرخنده میگوید:” راستش تا همین جلسه (پالتاکی) که مرا و امثال مرا کارفرما خواندند، نفهمیده بودم که از صفوف کارگران جدا افتاده ام. اگر بازار کلاه کلاه و دلالی در سرمایه داری ایران باب نبود و کارخانه ها یکی پس از دیگری به بهانه نبود مواد اولیه بسته نمی شد و بی کاری گریبان ما را نمی گرفت، اگر کارفرمایان واقعی برای سود بیشتر خود به جان کارگران نمی افتادند و از کار اخراجمان نمی کردند، اگر صاحبکارانی اینچنینی که می گفتند:” بی کاریم که لباس تولید بکنیم، صرف ندارد، از روسیه از چین ، … لباس ارزون وارد می کنیم و گرون هم می فروشیم” نبودند، اگر سرمایه دارانی نبودند که پای تلفن در یک ثانیه معاملات بزرگ کنند و آب دهان سرمایه داران دیگر را راه بیاندازند که هر چه دارند و ندارند بفروشند و دیگر حتی استثمار ما هم برایشان سود کافی نداشته باشد، انوقت ما به روز سیاه نمی نشستیم که حالا کارفرما هم بشویم و به صف کارفرمایان بچسباننمان. بدبختی اینجاست که الان روزگار طوری است که هر چه به سرمایه داران التماس می کنیم، بابا تو را بخیر و ما را به سلامت، جان ما و جان تو، لطفا بیا و ما را استثمار کن، کسی به فریاد ما نمی رسد.”

اما شما خواننده محترم فکر میکنید چپ سنتی کوتاه می آید؟ عمراً! من نمیدانم کی به اینها این اختیار را تفویض نموده که راه حل جلو پایمان بگذارند. انصافا یک کمی در ادبیات همین ده ساله اخیر این چپ بگردید اگر یک کلام پیدا کردید که مبارزات ما کارگران برجسته کرده باشند، بنده نامم را تغییر میدهم تا کسانی از همین چپ سنتی یاد سلسه پیشدادیان نیفتد. ذره بین دستشان است که کوچکترین مثلا نقطه ضعفی پیدا کنند چنان بی آبرو بازی درمی آورند که چه احتیاج به دشمن! سندیکا میسازیم میگویند نه درست نیست، مجمع عمومی تشکیل میدهیم میگویند اصلا حرفش را نزن، تشکیلات کارگری شکل میدهیم میگویند چه فایده داخل کارخانه نیست، برای حقوق هایمان مبارزه میکنیم مدعی میشوند تدافعی در نتیجه بی خاصیت، به خیابان میرویم میگویند از انقلاب بالایی ها یعنی بورژوایی، طومار مینویسیم خفت مان میدهند که چی! بیانیه میدهیم میگویند ضد رژیمی است به کارگر چه مربوط و بالاخره حرف میزنیم میگویند خجالت نمیکشد میخواهد رسانه ای شود.

حضرات چپ سنتی خواهشاً، تمنا میکنم دست از سر کچل ما کارگران بردارید اگر مرهمی بر زخم نیستید نمک روی زخم نریزید. آقاجان یا خانم جان ما اصلا دوست داریم با این معضلات کارمان را پیش ببریم شما این وسط چکاره اید؟