جلوه ای از مبارزه طبقاتی

جلوه ای از مبارزه طبقاتی

یاشار سهندی

این روزها جعفر عظیم زاده به نمادی از مقاومت و مبارزه جنبش کارگری تبدیل شده است. او با خطر انداختن جانش تکان بزرگی نه تنها در جنبش کارگری بلکه در عرصه سیاست ایران به راه انداخته است. اعلامیه ها و بیانیه های حمایتی تشکلات موجود کارگران و معلمان از بیانیه اسماعیل عبدی و جعفر عظیم زاده شوری در میان فعالین کارگری و معلمان ایجاد نمود. اکنون بعد از آزادی اسماعیل عبدی تمام توجهات به جعفر عظیم زاده متمرکز شده و طومار حمایتی از ایشان تاکنون سه هزار نفر امضا داشته است. اما این همه گویا به مذاق بعضی ها خوش نمی آید. چون گویا این مبارزه شامل مبارزه طبقاتی نمی شود که بدتر از آن “ترمز جنبش کارگری را میکشد.”

یک بابای به نام “کوشا شایان” به گفته خودش در یک ” انتقاد رفیقانه و صمیمانه به طرح شعار” تمام مبارزه و مقاومت جعفر عظیم زاده را زیر سوال میبرد و مدعی است این مبارزه “خاک پاشيدن به چشم جنبش كارگری ايران و عقب نشيني در قبال خواست حكومتي ها ، و نشان دادن حسن نیت … به رژیم جمهوری اسلامی ” است. معلوم نیست اگر انتقاد ایشان دشمنانه میبود دیگر چه میخواست بگوید؟ ایشان اصرار دارد طرح شعار””حذف اتهام اقدام علیه امنیت ملی از پرونده فعالین صنفی و اجتماعی” لیبرالیستی و پوپولیستی و خلقی است. چرا؟ چون در این شعار واژه صنفی بکار برده شده است. وی بطور ضمنی به خواننده اطمینان میدهد که این شعار حتما از سوی شخص عظیم زاده مطرح شده در نتیجه جعفر عظیم زاده و به طبع ایشان اتحادیه آزاد کارگران در پی “کیش شخصیت سازی و تقدس گرایی فردی،سازمانی، و حزبی،  و  اتحادیه،” است نه مبارزه طبقاتی!

 جناب شایان ” ضمن تقدير از كار پر ارزش … جعفر عظیم زاده، و یا دیگر فعالین و رهبران عملی جنبش طبقه کارگر ایران!” تاکید میکند: “نقد من به شما رفقا و دوستان محترم ، و فعال سیاسی جنبش کارگر، و مضافا به جعفر عظیم زاده در رابطه با شعار عنوان شده و اساسا محتوای راست روانه این شعار می باشد!،…طرح چنین شعاری میخواهند در قبال خواسته های به حق، در دوران فزونی گرفتن رادیکالیسم جنبش کارگری ایران، شان نزول نموده و با راست روی و طرح  شعاهای همسو  با خانه کارگری های رژیم، (شوراهای زرد کارگری!)  ترمز جنبش کارگری را بکشند!؟….تنزل دادن ليبراليستي مبارزات چند دهه جنبش كارگري ايرانً به يك خواست صرفا صنفي ، اجتماعي ، و نگاه لیبرالیستی ملی-مذهبی و خلقی و پوپولیستی  به این جنبش و مخدوش نمودن مرز طبقاتی با طیف های مذکور،جز  توجيهات رأست روانه این شعار، از جانب هر فرد و یا نیرو و نهاد کارگری،  چيزي جز باج و امتياز دادن به جمهوري اسلامي از موضع همان ملي مذهبي ها نخواهد بود!” واقعا؟

ایشان در ادامه اطمینان میدهد: ” سراسر تاریخ مبارزه طبقاتی ، بعینه و تجربه،  و از جمله در تاریخ جنبش طبقه کارگری ایران بوفور شاهد چنین عینیت و تجربه ای از مبارزه و سازش طبقاتی  بوده و خواهد بود! میدان مبارزه طبقاتی پر فراز و نشیب،  و بویژه در رابطه با جنبش کارکری ایران و جنبش چپ و کمونیستی ایران تاریخا چنین مبارزه ای ، سازش های طبقاتی را بارها و بارها به خود دیده است!” خب بد نبود ایشان با ذکر یک مثال از سراسر تاریخ مبارزه طبقاتی خودش را شیر فهم میکرد که کی و کجا و چطور شاهد سازش طبقاتی بوده که چنین آشفته وار به مبارزه جاری حمله میکند؛ یا حداقل شعار خودشان را در این مبارزه مشخص علیه سرکوبگری جمهوری اسلامی بیان میکردند تا ما می فهمیدیم که شعاری که مبارزه طبقاتی را پوشش میدهد چگونه شعاری است؟ آیا عظیم زاده و همه کسانی که درگیر این مبارزه هستند باید تاکید میکردند” حذف اتهام اقدام علیه امنیت ملی فقط از پرونده فعالین کارگری” آیا آن موقع این مبارزه طبقاتی واقعی بود؟

معلوم نیست جنبش کارگری ایران برای چی همیشه بدهکار یک کسانی هست و هر کاری میکند نمی تواند این بدهی را پاک کند؟ تا همین دیروز (از جانب بهانه گیران که نمیخواهند کاری کنند و اصولا معتقدند که مبارزه اصولا بی مورد است و به جای نمی رسد)  جنبش کارگری نه افق داشت، نه از آگاهی طبقاتی برخوردار بود. نه اصولا تشکیلاتی دارد که بخواهد آنرا نمایندگی کند و مبارزات کارگران هم که یکسره دفاعی است و رزمنده نیست. اکنون که مبارزات سیاسی در ایران روز بروز قطبی تر گردیده ایشان خرده میگیرند هنوز با مبارزه طبقاتی فاصله دارد و اصولا مبارزه طبقاتی گنجایش این را دارد که به سازش برسد و نه به جای دیگر.

 مبارزه طبقاتی در ایران از شکل نهانش به شکل آشکاری در آمده است. دیگرمبارزه سیاسی خلاصه به مبارزه میان جناحهای مختلف بورژوازی نمی شود و کارگران با پرداخت  هزینه سخت و گران اکنون یکی از نیروهای تعیین کننده مبارزه سیاسی حال و حاضر ایران هستند.مبارزه اخیر بر سر “”حذف اتهام اقدام علیه امنیت ملی از پرونده فعالین صنفی و اجتماعی” تنها گوشه ای از این مبارزه است و تاکیدی است بر اینکه کارگر آزاد نمیشود مگر همه مردم آزاد شوند. وقتی که در بیانیه جعفر عظیم زاده و اسماعیل عبدی تاکید میشود اقدامات ما امنیت غارتگران را به خطر می اندازد آیا از این گویاتر میشد تاکید کرد که دو طبقه مشخص رودروی هم ایستادند؟ اگر جناحهای مختلف بورژوازی در لابلای قانون جمهوری اسلامی به دنبال بند و تبصره ای هستند که زندانبانشان را محدود کنند، مبارزه برای حذف اتهام اقدام علیه امنیت ملی از پرونده فعالین صنفی و اجتماعی جلوه دیگری از آزادی بدون قید وشرط سیاسی است که این فقط به نفع کارگران و توده مردم است نه هیچ جناحی از بورژوازی. آنانی که به دنبال مبارزه طبقاتی میگردند تا شاید در آن شرکت کنند لطف کنند یک شعار مشخص مطرح کنند که دست سرکوبگری حکومت را کوتاه کند؟

مبارزه طبقاتی آیین خاصی نیست که دارای آیین نامه مشخصی باشد. مبارزه طبقاتی نیروی محرکه تاریخ بشری است که در طول تاریخ به شکلهای مختلفی خودش را نشان داده است. این مبارزه ای است بین دو طبقه اصلی جامعه که اکنون بین کارگر و سرمایه دار در جریان است. اگر باور داریم که دولتهای حاکم نماینده طبقه حاکم یعنی بورژوازی است مبارزه کارگران مستقیما علیه این طبقه حاکم است. از مبارزه بر سر دستمزد تا مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی تا بدست گرفتن قدرت سیاسی هر کدام جلوه ای از این مبارزه را به نمایش میگذارند. اینکه در یک جاهای مبارزات کارگران ناکام مانده نتیجه شکست از طبقه حاکم بوده نه “سازش طبقاتی”؛ کمون پاریس، انقلاب اکتبرروسیه، انقلاب 57 ایران در نتیجه سازش طبقاتی به شکست کشیده نشد بلکه  نتیجه به خون کشیدن این انقلابها به خشونت بارترین و بی رحمانه ترین شکل از سوی بورژوازی بوده است. مبارزه طبقاتی امری جاری در جامعه است اگر کسانی منکر آن هستند و نمی توانند آنرا ببینند نه بدین خاطر است که وجود ندارد یا پیشاپیش محکوم به سازش طبقاتی است بلکه بدین خاطر است حداقل نمی خواهند “طرف درست تاریخ” بایستند. و اتفاقا همین جلوه اخیر مبارزه طبقاتی است که آنها را وادار میکنند علیه کارگران و مبارزاتشان بنویسند.