برجام، تحریم و انقلاب

برجام، تحریم و انقلاب

یاشار سهندی

در روز جمعه ٢٠ مهر ماه دو سوی، دو قطب تروریسم جهانی نمایش تلویزیونی مشمئز کننده ای را به نمایش گذاشتند. راست و دروغ را بهم بافتند تا به همدیگر درس تاریخ و جغرافی داده باشند! رسانه های فارسی زبان بورژوازی فرصتی یافتند تا ترس بیشتری در دل توده مردم بیندازند. تا به مردم حقنه کرده باشند سرنوشت ایشان گره خورده است به یک معاهده بین دول سرمایه داری که همه امور به دست ایشان است. جمهوری اسلامی به مدد این رسانه ها آبروی برای خودش دست و پا کرد چرا که “به تعهداتش عمل کرده” ودیگری چگونه روز بروز درعرصه سیاست بین اللملی منزوی تر میشود. وسعی کردند بقولانند که  “هنر دیپلماسی ظریف و روحانی” جواب داده. و فرصتی فراهم شد که ناسیونالیسم ایرانی و اسلامی  دوباره بر سر نام خلیج همه نکبت خودش را بروز دهد.

“برجام” بهانه ای است که هر چند وقت یکبار برای چند روز هم که شده تبلیغات بر روی آن متمرکز کنند “اگر این معاهده به شکست بینجامد ممکن است جنگی درگیرد” یا “دنیا با یک کره شمالی دیگرروبرو میشود” تا با ایجاد رعب و هراس مردم را به سکوت وادار کنند، تا مردم را راضی کنند آش کاچی بهتر از هیچی است، امنیت کاذب بهتر از شکم گرسنه است. با این معاهده گویا اقتصاد ایران وضعش بهتر شده، از رکورد به افزایش تولید رسیده است. هواپیما برجامی بر فراز آسمان ایران در پرواز هستند، میلیاردها دلار پول به ایران سرازیر شده است، توتال پایش به ایران باز شده و فرانسه سرمایه گذاری کرده است و همین امروز و فردا است که رئیس جمهور فرانسه به ایران بیاید ( البته همسرش بخاطر احترام به میزبان حجاب را رعایت میکند، به شرطی که به خاطر همین احترام  خانه نشین نشود!). یک سوی دیگر این ماجرا آن اپوزیسیونی است که امیدهایش با روی کار آمدن ترامپ زنده شده است. و از خوشحالی نمیداند چگونه به ترامپ آدرس بدهند که ایشان را انتخاب کند. و بسیار تقلا میکنند که گوشه چشمی ترامپ به ایشان بیندازد و ایشان سخت مشغول به این هستند که به ترامپ یادآور شوند که صدایش را شنیدند و قدردان هستند و ایشان میتوانند رویای ترامپ باشند.

در دیپلماسی تلویزیونی جمعه شب، به مانند دیپلماسی در پشت درهای بسته آنچه مطرح نبود و نیست رفاه و آسایش توده مردم بود. بلکه با تصمیم سازیشان هر چه بلا هست بر سر مردم می آورند و همیشه خدا نتیجه مذاکرات ایشان دودش به چشم مردم می رود، حتی آنجا که مثلا پای صلح و دوری از تهدید و جنگ هسته ای در میان است. هزینه همه این امور از جیب اهالی تامین میشود. البته ما را هم در این مذاکرات شرکت میدهند آنجا که میخواهند “غیرت ایرانی” ما را تحریک کنند. روایت میکنند در پشت درهای  بسته فلانی متعصبانه و غیرت مندانه به عتاب به طرف مقابل فرمودند:” هیچ وقت یک ایرانی را نترسان!” و در روایت تلویزیونی دیپلماسی نام آبراهی برجسته میشود تا یکی ناسیونالیسم طرف مقابل را تحقیر کند و طرف مقابل هم همین را بهانه کند “وای که ناموس وطن بر باد رفت”.

اما وقایعی که در کف خیابانهای ایران و درکارخانجات در همین چند روز اخیر روی داده است یادآور این است که مسئله برای مردم ایران نه برجام که خود نفس وجود حکومت اسلامی است.تظاهرات غارت شدگان موسسات و بانکهای جمهوری اسلامی و اعتصابات و اعتراضات کارگران در شهرهای مختلف گویای  وضعیت واقعی حاکم بر ایران است. مردم ایران بخوبی متوجه شده اند که مسئله شان خود حکومت است نه پایبند بودن یا نبودن طرفین برجام. این را بورژوازی به خوبی درک میکنند برای همین یکی جاسوسی دختر صادق لاریجانی را بزرگ میکند و آن دیگری نامه دختران موسوی به مراجع تقلید را مهم میشمرد و همگی البته نام “خلیج همیشگی فارس” ( البته برایش شناسنامه جمهوری اسلامی هم صادر کردند که تاریخ تولدش و والدین اش شاهنشاهی است!)؛ در عین اینکه کاملا آگاهانه خبر تظاهرات هزاران نفره غارت شدگان در اهواز و در تهران را سانسور میکند در کنار سانسور کامل اخبار اعتراضات کارگران به نبود امنیت شغلی و اخراج های وسیع، نپرداختن حقوف برای ماههای طولانی و حذف کامل شعارهای مردم به جان آمده. بوی الرحمان حکومت چنان فضا را اشباع کرده که فلان استاد دانشگاه به خود جرات میدهد “آقای  خامنه ای” مسئول بیدادگری صادق لاریجانی بشمارد و آن مجری آبروباخته تلویزیون حکومت محاسن مبارکش را به نشانه اعتراض می تراشد. یکی دیگر از مجریان سیمای زشت و کریه حکومت که خودش را “ری استارت” کرده فرمان به آتش زدن مساجد داده است و نفرت از مذهب و حکومت چنان عمیق است که جوانانی اینکار را می کنند.

برجام برای ما مردم هیچ نفعی نداشته است و ندارد. هیاهوی بر سر آن نه برای دوری از یک جنگ هسته ای بلکه بهانه ای است تا برای جمهوری اسلامی برای خودش فرصتی بخرد یا فرصتی برایش دست و پا کنند. اما اینبار کاملا دیر شده است. اینجا کره شمالی نیست. اینجا ایران است با تجربه سخت و سنگین از صد سال مبارزه و انقلاب. درنزدیک به چهار دهه حکومت جمهوری اسلامی همیشه صحبت از انقلاب دیگری در میان بوده است، حتی بیدادگری مذهبی در تمام عرصه های زندگی نتوانسته شعله اشتیاق به تغییر در وجود مردم خاموش سازد. جمهوری اسلامی و به طریق اولی سرمایه در معرض تهدید یک انقلاب دیگر قرار گرفته است. جمهوری اسلامی را نه تحریمهای امریکا و ترامپ بلکه انقلاب مردم ایران تهدید میکند. جمهوری اسلامی اولی را بلد است دور بزند و به وقتش کوتاه بیایید اما دومی را نه میشود دور زد نه میتواند در برابر آن “نرمش قهرمانانه” داشته باشد، تنها یک راه دارد این حکومت باید برود.