“این زبان درازی ها یعنی چه!”

“این زبان درازی ها یعنی چه!”

یاشار سهندی

مرکز دولتی آمار ایران اعلام فرمودند” یک دوم مردم ایران حال کار کردن ندارند”  البته اگر این را نمی فرمودند جای بسی تعحب است. یکبار دیگر دست اندرکان ستم واستثمار که از قبل توده های مردم به زندگی انگل وار خود ادامه میدهند ما مردم را متهم به تن پروری و بیکاری نمودند بنا به این سرشماری که در سال ٩٥ صورت گرفته ” ٢٠میلیون نفر ایرانی با وجود داشتن توانایی، علاقه ای به کار کردن از خود نشان نمی دهند…” واقعا باید به ایشان چه گفت؟ حق مطلب را خواننده های این خبر را در کامنتهای که در یکی از سایتهای حکومتی گذاشتند ادا کرده اند و من دراینجا به مواردی از آن اشاره میکنم. فقط لازم است اشاره کنم مطالبی از این دست حداقل سالی یکبار روی سایتهای خبری حکومت میرود. شاید در ٢ سال پیش همچین مطالبی منتشر میشد ٥٠ درصد خوانندگان خبر تحت تاثیر تبلیغات بورژوازی با در تایید آن کامنت میگذاشتند ولی اکنون نود درصد کسانی که کامنت گذاشتند به نوعی انزجار خودشان را از این حکومت و نحوه نگاهش را به مردم نشان داده اند این گوشه ای کوچک از این است که مردم دارند خودشان را باور میکنند و توهین حکومت را جواب میدهند:

“کار نه، بگو بردگی/ مرکز امار چقدر کار به مردم دادی وگفتند انجام نمیدیم بی لیاقتی خودتون را گردن مردم نیندازید لطفا/ اگر منظور شما کار کردن برای کارفرماهای مفت خوری هست که تا ماهها حقوق فرد رو در حساب های خصوصی برای گرفتن سود نگه میدارند و پرداخت نمیکنند همون بهتر که جوانان کار نکنند چون که اسمش کار نیست بلکه بیگاریست !!/ مملکت را کردن بنگالادش و فکر میکنند مردم با روزی ٥ دلار میتوانند زندگی کنند خجالت هم نمیکشند مملکتی که هر گوشه ان مملو از ثروت است منتها اگر دزد پروری نبود این وضع این ملت نبود/ درست میگه، یه حساب کتاب پیش خودت می کنی اگه خودمو پاره کنم کار گیرم بیاد بعد ماهی ٢ تومن بگیرم ٥٠ سال باید کار کنم هیچی هم خرج نکنم تا یه خونه بخرم،حس بی حالی که هیچ حس خودکشی بهت دست میده/ چه آمار دقیقی! چه نظریه مشعشعی! نویسنده بیاید در یک میدان عمومی این سخنان را با صدای بلند به زبان بیاورد تا مردم جوابش را بدهند!/ آره والا. اصلا حسش نیست. آخه زندگی تو این کشور برای آدم حس زنده بودن هم نمی ذاره. چه برسه به حس و حال کار کردن! … اصلا ایرادی نداره. به جاش یه چند درصد هستن که به اندازه همه بی حالان مملکت ، هم حس زنده بودن دارن. هم حس لذت بردن از زندگی. هم حس کار. هم حس تفریح./ حالا نه این که مسوولین خیلی کار میکنن/البته کار داریم تا کار. بعضی کارها بیگاری اند. طرف ٥٠٠ میلیون درمیاره (کارفرما) حقوق کارمند ١ میلیونه بعدا انتظار داره انگیزه بمونه؟ تا کی زیردست بمونم؟/مبنا را که نمایندگان مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی در نظر نگرفته باشند/کاملاً پیش بینی می شد در نهایت مردم به عنوان مقصر اصلی معرفی خواهند شد ./ شاید هم تمایلی به بردگی ندارند با این وضعیت دستمزدها/ بی شرمی و گستاخی از این بیشتر نتواند بود . مردم تاب و توان کار کردن دارند ولی به انگیزه ی ناکارآمدی و ناشایستگی شما کار می جویند و نمی یابند ! با این دستمزدهای ناچیز ، بخش بسیار بزرگی از مردم روز و شب کار می کنند تا از پس نیازهای نخستینشان برآیند . چنین مردمانی بی گمان تنبل و تن آسان نیستند . به جای آمار سازی ، مردانه و از روی راستی بکوشید این دشواری بزرگ را چاره کنید و اگر نمی توانید بر ناتوانی خود خستو شوید و کناره گیرید ./مردم ایران تنبل هستند بی مصرف، احمق و… همه چیز اینجا ارزان است ارزانترین اینترنت دنیا و… نویسنده هم تافته جدابافته! وای بروزی که مردم به صحنه بیایند و به زبانی که می فهمید حالیان بکنند این زبان درازی ها یعنی چه!…”