اول مه؛ تقابل دو صف

اول مه؛ تقابل دو صف
یاشار سهندی
درجستجوی خود در اینترنت به تماشای عکسی نشستم که خبرگزاری رویترز منتشر کرده بود. صفی محکم از پلیس کره جنوبی با سپر و باتوم و لباس فرم ضد شورش. همگی به رنگ سیاه به سیاهی رنگ آسفالت؛ به زمختی آسفالت. زنی مسن با لباس رنگی در آن زمینه سیاه به روی آسفالت نشسته و تضادی شدید را به نمایش میگذاشت. این صف آرایی پلیس در مقابل کارگران معترض در کره جنوبی بود. پیامی آشکار به کارگران که پلیس به هر زبان و هر فرم چشم و هر رنگ مو و پوست، تماما در خدمت طبقه سرمایه دار می باشد. دلیلش هم بسیار ساده است. تا حالا شنیده اید که یک جایی، یک وقتی، حتی سهوا پلیس در صفی محکم به سراغ سرمایه داران برود که چرا حق کارگران را پرداخت نمی کنید. برعکس همیشه خدا پلیس در همه جا و همه وقت روبروی کارگران صف میکشد که میخواهند سهم شان از زندگی، بیشترازآن چیزی باشد که دریافت میکنند. این عکس یک رویارویی آشکار را به نمایش میگذارد رویارویی دو طبقه، کارگر و سرمایه دار.
روز اول مه فرا رسیده است. و هیچ وقتی از سال به اندازه این روز رویارویی این دو طبقه اینگونه نمادین به نمایش در نمی آید. دو طرف خودشان را آماده میکنند که قدرت طبقه خود را به رخ هم بکشند. در نبردی نابرابر تدارکات برای آمادگی در نمایش قدرت نیز بسیار نابرابر است. در یک سو همه دولت و به طبع آن همه امکانات جامعه به خدمت گرفته میشود که این روز بیایید و برود و هیچ صدای شنیده نشود. کسی چه میداند شاید آرزو میکنند که خورشید در این روز نتابد و چنین روزی در هیچ تقویمی ثبت نشده باشد! برای این روز تمام خدم و حشم سرمایه آماده می شوند که در هر گوشه ای صدای درآمد نگذارند در جایی انعکاس یابد. در کشوری مانند ایران توان امنیتی دولت بر این قرار میگیرد که با ارعاب و دستگیری فعالین کارگری مانع حرکتی در این روز گردند. اما چون سمبه کارگران پر زور بوده و در اوج بگیر و ببند و کشتار، حکومت مجبور شده است این روز را درتقویم به عنوان “تعطیل کارگری” به رسمیت بشناسد و وزیر جلاد این حکومت که عنوان وزیر رفاه را یدک میکشد را به زحمت بیندازد و به دست بوسی آیات اعظام بفرستد تا نصیحتی از ایشان بشنود، نصیحتی که حتی خودشان را آرام نمی کند چه رسد به توده کارگران :”کارگر خوب٬ کارگری است که احساس مسئولیت کند!”
هفته کارگر برپا کرده اند تا شاید روز اول می را تحت الشعاع قرار دهند و چون امسال این روز به جمعه افتاده ( وکسی چه میداند شاید همین جمعه مهدی بیایید!) در نمایش مشمئز کننده ای میخواهند خودشان را به صف “نمازدشمن شکن جمعه” برسانند تا مراتب ارادت خود را برای هزارمین بار به اربابان اسلامی سرمایه ثابت کرده باشند. در این میان محجوب سر دسته چاقو کشان حکومت بر سر قبر خمینی توصیه میکند که کارگران مسئله افزایش دستمزدها را مبادا رها کنند! بی شرمی حد ندارد.
در سوی دیگر کارگران با وجود همه تنگ دستی ها و فشارها، بازداشتها، بازجوییها، زندان و شکنجه؛ پنهان و آشکار در تدارک هستند به هر شکلی شده در این روز صدایشان شنیده شود. با وجود همه پراکندگی در صفوف کارگران (یک نگاه به اخبارروزمره سایت حکومتی ایلنا به همگان ثابت شده که) جنبش کارگری با تلاش بسیار در پی احقاق حق خویش است. در چنین شرایطی است که شاهد هستیم از سوی بخشی از کارگران قعطنامه اول مه با قاطعیت تمام صادر میشود. بی شک اگر مجالی باشد که این قعطنامه در متینگی خوانده شود که توده کارگر آزادانه برگزار کرده باشد با شدت تمام از سوی ایشان تایید میشود چرا که آنچه در این قطعنامه قید شده خواسته بخش وسیعی از کارگران است.
” این جنبش در شرایطی هر روزه ابعاد گسترده تری به خود میگیرد که سرمایه داری حاکم بر ایران، چنان غرق در چپاولگری و کشمکش بر سر سهم خواهی از غارت دسترنج ما کارگران و زحمتکشان است که نه می تواند و نه می خواهد نقطه پایانی بر وضعیت مشقت بار موجود بگذارد…. دست به غارت و چپاول بی رحمانه ای … دستمزد ناچیز و خفت بار میزنند و با سرکوب بر حق ترین اعتراضات کارگری، محاکمه دسته جمعی کارگران معترض و محکوم کردن آنان به شلاق و زندانهای طویل المدت در صدد به تمکین واداشتن طبقه کارگر ایران به وضعیت موجود و شرایطی مصیبت بارتر از این هستند. بدون تردید … سیاست تشدید سرکوب اعتراضات کارگری، … مفری برای سرمایه داری حاکم بر ایران نخواهد داشت بلکه ما کارگران و عموم مردم زحمتکش ایران را به مصافی تعیین کننده با وضعیت موجود خواهد کشاند و دیری نخواهد پائید که خشم در حال فوران ما کارگران و مردم زحمتکش ایران از اینهمه بی حقوقی، سرکوب و استیصال و درماندگی برای گذران زندگی، زمین را بر زیر پای عاملین و مسببین چنین وضعیتی داغ خواهد کرد. …”( مقدمه قطعنامه ٧ تشکل کارگری) بند بند این قطع نامه فریاد اکثریت عظیم کارگران است.
قطعنامه مذکور روی هوا و از سر دل خوش کنک صادر نگردیده و برای این نیست “که خود و دیگران را دلداری دهد” بلکه بر زمینه مبارزات روزمره کارگران و معلمان و پرستاران صادر گردیده است. این “مبصران اجتماعی” بار دیگرآستین بالا زده و به ما کارگران در آستانه روز کارگر یادآور شده اند که ما هیچی نیستیم: “علیرغم وقوع اعتصابات مداوم در جنبش کارگری ایران… با سطح نازلی از سازمانیابی روبرو هستیم و سطح همکاری محلی وسراسری متناسب با نیاز مبارزه طبقاتی قابل ملاحظه نیست.” اما علیرغم این تذکر ناامید کنند از سوی هسته ای که خود را اقلیت میخواند جنبش کارگری چنان پر توان است که فلان آیت الله ساکن قم را به مجیز گویی کارگران می کشاند و بهمان حزب بورژوایی که در اپوزیسیون جمهوری اسلامی قرار گرفته به تحسین قدرت کارگران واداشته است: “اول ماه مه روز جهانی کارگر، امسال در زمانی فرامی‌رسد که جنبش کارگری ایران با جنب‌وجوشی بیشتر و اراده‌ای قویی‌تر از سال‌های پیش پای فرا گذاشته و با استقامتی تحسین‌برانگیز به دنبال بازیابی حقوق از دست رفته خود است.” این حزب (مشروطه ایران) بر خلاف مبصران که ورد زبانشان “نمی شود” است از “همه هم‌وطنان خود مخصوصاً معلمان، پرستاران و دانشجویان می‌خواهد که هم‌وطنان دلیر خود کارگران شریف و زحمتکش ایران را نه‌تنها در روز کارگر که در همه روز و همه‌وقت تنها نگذاشته با شرکت در تظاهرات آرام و مسالمت‌آمیز آنان همدلی و حمایت خود را از خواسته‌های به‌حق آنان به‌نظام سراپا ظلم و ستم و تبعیض جمهوری اسلامی و به همه جهانیان نشان دهند.” آن حزب بورژوایی دراپوزیسیون بر خلاف میل باطنی اش مجبور شده قدرت کارگران را به رسمیت شناسد و گر نه الان که در اپوزیسیون است هیچ مشکلی با سیاستهای مانند حذف یارانه ها ندارد فقط ایراد میگیرد جمهوری اسلامی این کاره نیست! فردا روزی هم اگر دست ایشان به جایی بند شود و خود را در قدرت ببینند بی هیچ تعارفی صف سیاه پوش پلیس را به مصاف “هم وطنان دلیر خود کارگران شریف و زحمتکش” میفرستند. میشناسیم شان، صد سال است داریم تجربه میکنیم.
اول مه، دو صف مقابل هم می ایستند صفی که در پی تثبیت تباهی است و صفی که در پی شکستن صفوف سیاه پوشان باطوم بدست است تا سعادتمندی همه انسانها تضمین گردد.