گفتگو – موقعیت زنان در گتوهای اسلامی اروپا گفتگو با پروین کابلی

موقعیت زنان در گتوهای اسلامی اروپا
گفتگو با پروین کابلی

کمونیست: اخیرا و مجددا بحثهای قدیمی راجع به حقوق و موقعیت زنان و کودکان در محیطهای اسلامی در سوئد باز شده است. سوال و یا سوالات اصلی مورد بحث کدامند؟

پروین کابلی: يكی از سوالاتی كه اين دوره مسئله را بار ديگر در مقابل جامعه قرار داده اين است كه گروههای اسلامی فعال فشار زيادی روی زنان و دختران جوان در محلات مهاجر نشين گذاشته اند و اين گروهها تا آنجا پيش رفته اند که عملا زندگی را بر آنها حرام كرده اند. مهاجرينی كه در مناطق حاشيه شهرها زندگی ميكنند از قشر كم در آمد هستند. اینان قربانيان سياستها اقتصادی و فرهنگی دولت هستند. بيكاری و نبودن امكانات مناسب و زندگی در گتوها به امکانی برای جذب نیرو و تغذيه عقب مانده ترين عقايد تبديل گشته است. زنان و دخترانی که در این محلات بدنيا می آيند و بزرگ ميشوند، از یکسو از حقوق برسمیت شناخته شده در همین جوامع برخوردار نیستند و از سوی دیگر با فشار گروههای “خودی” روبرو ميشوند. گروههای اسلامی از اين موقعيت برای ساختن جوامع یا كاميونتی مسلمانان برای پيشبرد مقاصد سياسی – مذهبی خود بهره میجویند. در اين محلات حتی دختران جوانی كه خود را مسلمان ميدانند ولی الزاما محجبه نيستند و انتخاب لباسهايشان به زعم اسلامیون “مناسب” نيست، مورد اذيت و تعقيب و تهدید قرار ميگيرند. چند سال پيش آكسيون دامن پوشان برعليه همين وضعيت توجه زيادی را جلب نمود. با توجه به سياست مماشات دولت سوئد با اين گروهها و رشد نارضايتی منتج از بيكاری و فشار اقتصادی و رشد راسيسم، گروههای اسلامی متاسفانه رشد کرده اند و فشار بيشتری را اعمال ميكنند. سوالی که اکنون در مقابل سیاستمداران و فعالین حقوق زنان قرار گرفته اینست که چگونه باید جلو رشد و قلدری گروههای مذهبی گرفته شود. سوئد از جمله کشورهایی است که بیشترین تعداد از جوانان به نسبت دیگر کشورهای اسکاندیناوی به صفوف داعش پیوسته اند. دیدن این واقعیت و مهمتر بلند شدن صدای اعتراض زنانی که در محلات حاشیه شهرها زندگی میکنند، بالاخره شرایطی را برای زیر سوال بردن فعالیت گروههای اسلامی فراهم آورد.

کمونیست: شما بعنوان یکی از فعالین حقوق زن در بحث جاری شرکت دارید. پاسخ شما به مسئله مورد بحث چه بوده است و چه واکنشی در میان نیروهای سیاسی و جامعه ایجاد کرده است؟

پروین کابلی: من در این دوره روی دو مسئله جدی انگشت گذاشتم و تلاش کردم از این دو زاویه و رابطه آنها با همدیگر نظراتم را توضیح دهم و به مسئله جواب بدهم. مسئله اول برای من سکولاریسم و پرنسیپ های یک کشور سکولار بود. بجز کشور فرانسه ما در اروپا با سکولاریسم نیم بند روبرو هستیم. اما سوئد از جمله کشورهای جهان است که در آن حقوق زن ظاهرا در سطح بالائی برسمیت شناخته شده است. طبق قوانین سوئد زنان حق دارند از یک زندگی مستقل بهره مند شوند. مذهب و قوانین مذهبی حق هیچگونه دخالتی در زندگی مردم ندارند. در سوئد هیچ مرجعی حق ندارد از زنی بپرسد که پدر فرزند شما کیست؟ با چه کسی رابطه دارید؟ علیرغم تلاش سوسیال مسیحی ها مذهب هنوز زیر ضرب سکولاریسم است. البته باید این را هم بگویم که مثلا با رشد تاسیس مدارس خصوصی مذهبی در سه دهه اخیر مواجه هستیم که دلیل این امر مذهبی تر شدن مردم نیست بلکه به تغییر سیاست از جمله در قلمرو آموزش و پرورش مربوط است. کلیساهای زیادی در سالهای اخیر متروکه شده اند و یا به افراد شخصی فروخته شده است. دلیل آن به اعتراف خود سازمان کلیساها خلوت بودن و شرکت نکردن مردم در مراسمهای مذهبی است. وقتی در چنین جامعه ای تعداد مساجد بیشتر میشود و دختران زیر سن قانونی تحت فشار محجبه میشوند و یا دختران تین ایجر در محلات تحت سلطه اسلامیون نمیتوانند با دامن کوتاه خود را نشان بدهند، آنوقت این سوال را باید جواب داد که این یک بام و دو هوا چیست؟ چطور یکی رو به افت میرود و دیگری صعود میکند؟ آنهم در دوره ای که اسلام در همه جا با توحشش نمایان میشود. از جمهوری اسلامی جنایتکار تا اسلاف شان در داعش و هزار و یک بدبختی که برای مردم بویژه در خاورمیانه و شمال آفریقا آفریده اند. باید پرسید چطور اینان در جامعه ای بشدت غیر مذهبی جرئت دارند مردم را بخاطر بی حجابی تعقیب کنند؟

وچه دوم بحث مورد سوال قرار دادن فعالیت و جنبش فمینیستی در سوئد و اروپا است. اینجا باید این توضیح را برای خوانندگان شما بدهم که فمینیسم در اروپا صرفا یک گروه و یا سازمان با تعدادی فعالین سرشناس نیست. فمینیسم در اروپا یک کارخانه عریض و طویل از استادان دانشگاه را تشکیل میدهد که مدام مشغول آنالیزهای جنسیتی هستند. رشته های مختلفی در تمام دانشگاه ها به این مسئله اختصاص داده شده است. وزیران و دولتها خود را فمینیست اعلام میکنند و دولت خود را دولتی فمینیستی می نامد. برای همین بحث کردن و باز نمودن سیاستهای این گرایش مهم در جامعه سوئد و اروپا مهم است. من در بحث اشاره کردم که چرا جریانی که خود را طرفدار حقوق زنان می داند برای دفاع از آنها محجبه میشوند. (کاری که گروهی از فمینیستها دوسال پیش نمودند) مگر نه اینکه حجاب نشانه تحقیر زنان است. ما که از حاکمیت اسلام سیاسی فرار کرده ایم میگویم که حجاب کودکان را ممنوع کنید، شما میگوید “انتخاب” خودشان است! چرا از سکولاریسم و قوانین برابر برای دفاع از زنان استفاده نمیکنید؟ آیا به این دلیل نیست که شما طرفدار نسبیت فرهنگی هستید؟ آیا عجیب نیست جوانانی که در این جامعه به دنیا آمده اند، در مهد کودک سوئد پرورده شده اند، در مدرسه سوئد با قوانین زندگی و علم آشنا شده اند به داعش می پیوندند؟

مگر نه اینکه مذهب یک امر خصوصی است؟ پس چگونه شما میتوانید اینقدر دست در دست اسلامیون راه بروید و زنان و دختران را در محلات حاشیه ای شهر به حال خود بگذارید؟ در جدل رادیویی که با یکی از سردمداران ابتکار فمینیستی سوئد داشتم؛ گفتم چرا شما وقتی فروشگاههای لباس برای کودکان دختر بیکینی عرضه میکنند بشدت اعتراض میکنید؟ اعتراضی که به نظر من به حق است. ولی چرا به حجاب کودکان اعتراض نمیکنید؟ چرا مدارس مذهبی رشد میکنند؟ چرا به ختنه کودکان معترض نیستی؟ اینها پیش شرطهای دفاع از حقوق کودک و یک جامعه سکولار است. این ها بطور مختصر نکات یادداشت من بود که در یکی از روزنامه های اصلی سوئد منتشر شد و تاکنون با استقبال زیادی مواجه شده و مباحث مختلفی را دامن زده است.

کمونیست : این بحث ها چه واکنشی در میان نیروهای سیاسی و جامعه ایجاد کرده است؟

پروین کابلی: بحث من از این دو زاویه توجه زیادی را به خود جلب نمود. تا کنون بیش از ۲۶۰۰ نفر فقط از سایت روزنامه آفتون بلادت آن را پخش نموده اند. در تویتر و فیسبوک هم وسیعا پخش شده است. گستردگی پخش این مقاله را به این خاطر توضیح میدهم که بگویم زاویه بحث هایم مورد توجه بوده است. ولی این توجه طبعا مخالفین خود را هم داشته است. بیش از ۸۰ نفر برای من مایل فرستاده اند، از کسانی که اصلا من نمیشناسم. مردی نوشته بود که هنگام جدل مستقیم رادیویی در حال رانندگی بوده و مجبور شده که ماشین را جایی متوقف کند که به بحث ها گوش کند. استاد دانشگاهی هم تماس گرفت و گفت چند نفر همکار هستیم که در اتاق کار من جمع شده ایم و به بحث تو گوش داده ایم. دوست داریم در پائیز حتما ملاقاتت کنیم. سیاستمداران مجبور به واکنش شدند. رهبر حزب ابتکار فمنیستی در مقاله ای تحت عنوان “من هم نگرانم کابلی” به من جواب داد. جوابی کاملا پوپولیستی و از سر منفعت سیاسی و طبعا دیدگاهی است که دارد. همینطور وزیر سابق برابری از حزب مردم در جواب من گفته که فمینیسم متعلق به همه است و به جایی تعلق ندارد. ایشان کسی بود که چند سال پیش گفته بودند که در سوئد آپارتاید جنسی اعمال میشود و اشاره به رشد گروههای مذهبی داشت. بحث در فوروم های مختلف در موافقت و مخالفت با بحث من بسیار بوده است. رادیو سوئد همان روز بحث مستقیمی با من و یکی از رهبران حزب ابتکار فمینیستی داشت که آنهم بحث خوبی بود. همان جا هم روی همان سوالها صحبت کردم. لینک این مصاحبه هم روی سایت رادیو سوئد موجود است.

کمونیست: چرا سازمانهای فمینیستی در سوئد عموما از درگیر شدن با مباحث مربوط به موقعیت زنان به اصطلاح مهاجر اجتناب میکنند؟ مشکل کجاست و چگونه باید بر این معضل فائق آمد؟

پروین کابلی: سوال خوبی هست. فمینیسم و گرایشی که خود را امروز با این جریان تداعی میکند به نظر من امروز نه از یک موضع چپ و انترناسیونالیستی بلکه از موضعی پوپولیستی و فرصت طلبانه و راست به وضعیت زنان نگاه میکند. این گرایش عامل اصلی ستم بر زن را نه در سیسم سرمایه داری بلکه در تقابل با مرد و مردسالاری می بیند. شعار “خشونت مرد علیه زنان” یک شعار اساسی و پایه ای است که در تمام بحث ها و تزهایشان بوفور مطرح میشود. تزهایشان از سر جنسیت زن و خشونتی که بر زنان اعمال میشود گرفته میشود نه از سیستمی که خشونت را دائم بازتولید میکند. مثلا یکی از تلاش های اصلی فمینیست ها افزایش درصد مدیران عامل شرکتهای بزرگ است. این در حالی است که صدها هزار، بدون اغراق صدها هزار زنی که میخواهند صد در صد کار کنند و بتوانند خود و خانواده هایشان را تامین نمایند مجبور به کار کمتری هستند. اغلب این زنان کارمندان کم درآمد کمون ها هستند. هنوز در مقابل کار برابر دستمزد برابر به زنان پرداخت نمیشود. فرسودگی ناشی از کار شاق در کمونها و کارخانه ها در میان زنان بیداد میکند. زنان مهاجر در موقعیت بدتری قرار دارند. همه مسائلی که در بالا برشمردم به اضافه تلاش گروههای مذهبی و ناسیونالیزم خودی شرایط نامناسبی را برای زیستن فراهم نموده است. راسیسم چه از طرف جامعه سوئد و چه در میان گروههای “اقلیت” به فاکتوری بسیار مهم در زندگی آنها تبدیل گشته است. راسیسم دولتی از طریق لاس زدن با گروههای مذهبی و انتخاب آنها به عنوان “نمایندگان و کاربدستان مسلمانان مقیم سوئد” که در واقع امتیاز دادن به جریانات اسلامی است، دیگر گندش درآمده است. دختران مهاجر از خانواده های مسلمان تحت فشار عقب ماندگی و مردسالاری خانواده و مسجد محل و کافه محل و انجمن همشهری هایشان هستند. همه اینها می توانست موضوع فعالیت مهمی برای آکتیویستهای چپ و زنان باشد.

ما فعالین کمونیست کارگری طی سالهای طولانی پیشرو و پرچمدار این مباحث در سوئد و کشورهای اروپا بودیم. بحث ما در شرایط امروز بیشتر گوش شنوا دارد. اکنون با این بحثی که مجددا شروع شده و فعالین ما در آن شرکت دارند، بار دیگر نکات اساسی جدلهای قدیمی در شرایطی جدید طرح شده اند. ما نماینده همان پرچم برابری طلب و بدون تخفیف در دفاع از حقوق زنان و کودکان در جوامع اسلام زده حاشیه شهرهای اروپا هستیم. این بحثها باید بطرق مختلف ادامه یابد و حول آن نیرو جابجا شود. ما باید فشارمان را روی جریاناتی بگذاریم که از هر سو یا وضع موجود را توجیه میکنند و یا از پاسخ به یک معضل واقعی اجتماعی فرار میکنند. امروز اسلام سیاسی نیروئی است که همه جا بقول منصور حکمت سهم خود را از قدرت میخواهد. ما هم باید روشنتر از هر وقتی بگویم که کجا ایستاده ایم و از برابری کامل و بدون و قید شرط و تغییر قوانین در این راستا دفاع کنیم. مذهب امری خصوصی است و باید به خانه مذهبیون برگردد. اما حتی در خانه هم اجازه مثله کردن کودکان دختر و پسر باید ممنوع شود. کودکان نباید به وسیله معامله سیاسی و مذهبی هیچ گروه و حزب و دولتی تبدیل شوند. ما باید خطر اسلامیزه شدن را گوشزد کنیم و اجازه ندهیم که مذهب بیش از این قربانیان خود را از میان جوانترین ها انتخاب کند. ما باید راسیسم دولتی و غیر دولتی را مورد تهاجم قرار دهیم و از موضع برابری طلبی بار دیگر پرچم برابری را با قدرت بلند کنیم.

فراخوان ما به فعالین جنبش برابری زن و مرد و بویژه نسل جوان در سوئد اینست که فعالانه در این بحثها شرکت کنند و جنبشی اجتماعی و قدرتمند را علیه اسلام سیاسی و علیه تبعیض و نابرابری و برای برابری سازمان دهیم.
***