گفتگو – با سلام زیجی در باره تحولات کردستان عراق (رفراندوم، کرکوک، ناکامی ها، درسها و راحلها)

گفتگو با رفیق سلام زیجی در باره تحولات کردستان عراق

 (رفراندوم، کرکوک، ناکامی ها، درسها و راحلها)

سوسیالیسم امروز: همچنانکه می دانید در ٢٥ سپتامبر امسال علیرغم فشارهای آمریکا و کشورهای ایران و ترکیه و عراق، در کردستان عراق رفراندومی برای استقلال کردستان برگزارشد. متاسفانه همچنانکه پیش بینی هم شده بود، این رفراندوم آنطور که می بایست و خواست شهروندان مقیم کردستان بود پیش نرفت. تنها چند روز بعداز برگزاری رفراندوم دولت عراق در یک هماهنگی نظامی  با ایران و ترکیه و گرفتن چراغ سبز از امریکا  و در “تبانی” با بخشی از رهبری احزاب حاکم در “حکومت اقلیم کردستان” یورش نظامی گسترده ای را شروع و در گام نخست  شهر نفت خیز کرکوک  را بدون مقاومت و رویاروی جدی نیروی مسلح پیشمرگ، به کنترل خود در آورد. حزب سوسیالیست انقلابی ایران  این رویدادها را چگونه ارزیابی میکند؟ چرا باید برگزاری و شرکت در یک رفراندوم  بدون توصل به زور و خشونت شهروندان کرد زبان به چنین مسیر خونین و جنگ و کشمکشی کشانده شود؟

سلام زیجی: اینکه چرا پاسخ برگزاری  یک رفراندوم بدون هیچ گونه خشونت و توسل به زور و شرکت  آزادانه در آن با تهدید و جنگ و ‌قشون کشی جواب داده میشود گویای حقانیت همان شهروندانی است که میگویند همزیستی با چنین دولتی در عراق ممکن نیست و ناچارا باید جدا شد و کشور مستقل ایجاد کرد.

 برخی مدعی هستند این پروسه به موقع نبوده و ملزومات کافی فراهم نشده بود و یا حتی اشتباه بود وغیره، اما درهر صورت عامل اصلی پیش آمدن شرایط کنونی اینها نیست، بلکه وجود فرهنگ سرکوب و رواج وقاحت سیاسی و میدان داری آشکار کانگستریسم دولتی و اسلامی است که چنین پاسخی به مردمی می دهد که بدون توصل به زور و خشونت رفته اند در یک رفراندوم شرکت کرده اند. همینها در روزهای آفتابی و در راستای منافع و سیاست ونیرگ خود به مردم  قول” دمکراسی” و “اراده مردم” و “حق تعین سرنوشت” و “خشونت گریزی” و “حق انتخابات” و غیره میدهند. دم خروس کلیه اینها در چنین مواقعی بیرون می افتد! و بدینترتیب پوچی و حقه بازی همه مدعیان بورژوازی، اعم از دولتها و احزاب ناسیونالیستی و اسلامی و  دروغگو بودن آنها حول چنین مفاهیمی بر ملا میگردد. میتوان گفت این اتفاق یکبار دیگر چهره کریان و جنایتکارانه و مدافعین”مردمی” همه آنها را بر ملا نمود. از دولت مردان امریکائی تا جنایتکاران حاکم در ایران و عراق و ترکیه و تا ناسیونالیستهای بورژوای  همیشه سر بزیر دولتهای حاکم واما شیر در مقابل شهروندان “خودی”.

اینکه  با پدیده رفراندوم و مراجعه به ارا مردم و انتخابات کردن که بسیار پذیرفته شده است حتی در عرف دنیای کاپیتالیستی و مناسبات درونی ارتجاعی خودشآن اینگونه با جنگ و لشکر کشی و تهدید و همکاری همزمان چند کشور علیه آن عکس العمل نشان داده شد، این پیام تلخ و سخت تاریخی را از نو اعلام کردند که  چنین دولتهای از جمله دولت اسلامی حاکم برعراق در ادامه همان دوره صدام حسین هیچ تصمیم و قصدی ندارد برای حل واقعی مساله کورد و پایان دادن به این معضل دیرینه، جز تلاش برای تبدیل آنها به مزدوری و زیر مجموعه خود و تمکین کردنشان به وجود ستم و کشمکش بی پایان. دوباره به ثبوت رسید که جز به کرنش کشاندن  احزاب ناسیونالیست کرد و از این طریق کل جامعه کردستان عراق به زیر سایه حاکمیت اسلامی –عربی-شوینیستی و تداوم جنگ و کشمکش بی انتهای ناسیونالیستی وقومی  به بهانه مزخرفاتی چون  دفاع از”تمامیت ارضی کشور و قانون اساسی”  و “نظام  فدرالیستی” ارتجاعی و شکست خورده.

 دولتهای مستبد اسلامی و شوینیستی حاکم دقیقا همین شگردها و توجیهات را برای سرکوب گرهی ترین مسائل سیاسی اجتماعی و سیاسی در کل جامعه تحت حاکمیت خود دنبال کرده اند. مگر غیر از رفراندوم  بقیه مطالبات هر روزه کارگران و و زنان و یا  آزادی بیان و نشر و تحزب و بیان  نقد و مخالفت سیاسی با آن دولتها و دین و مذهب و ملیت پرستی شان با سرکوب مستمر و عریان همواره روبرو نشده است؟. واقعیت این است ما  حتی با دولتها و احزاب نرمال بورژوائی، ملی و مذهبی به معنی “کلاسیک” آن در این مناطق روبر نیستیم!  همین واقعیت گویای این است که با مبارزه کلاسیک سیاسی و مدنی و استاندارهای امروزی مبارزه و اعتراض حتی رایج در دیگر مناطق پیشرفته سرمایه داری هم نمیتوان با آنها مقابله نمود! اینا آشکارا افسار پاره کرده اند، آشکارا آدمکش و دزدند! اپوزسیونی هم که از خود بیرون می دهند غالبا کوپی خودشان هستند! از خامنه ای تا عبادی  و مالکی، از اردوغان  و اسد  تا  دیگر مقامات و پادشاهان  دوره  قرون وسطی حاکم درکشورهای عرب زبان، بوش و ترامپ امریکایی “متمدن”  و”پدر کردها”  تا اپوزسیون راست و بی خاصیت آن منطقه یکی پس از دیگری افسارشان پاره شده است و دارن زندگی دها میلیون انسان را هر روزه به تباهی میکشانند و این امر جنایتکارانه را به تکیه گاهی برای ادامه حاکمیت خود و چپاول ثروت و منافع آن جوامع قرار داده اند.

 از اینرو شما تا زمانی که زور به مراتب بیشتر و بسیج توده ای به مراتب گسترده تر و احزاب به مراتب مربوط تر به منافع جامعه از جمله احزاب چپ و سوسیالیست و غیر قومی و غیر مذهبی دیگری نداشته باشید و نتوانید اعلام کنید که دیگر بس است! و در میدان عمل نتوانید افسار پاره شدگان را از میدان بدر کنید، متاسفانه باید گفت از مسئله رفراندم گرفته تا افزایش دستمزد کارگر و آزادی زن و غیره  همچنان بی پاسخ می ماند و  این در همچنان بر روی آن پاشنه  ویرانگر و ارتجاعی خواهد چرخید!

 حزب ما بر عکس هزیمتهای صورت گرفته فکری و عملی کنونی، بر عکس ارزیابی های سطحی و احساسی و بخشا ناسیونالیستی -ساده نگرانه  چپ و راست که گویا عامل یورش مسلحانه و رفتار غیر عقلانی و شوینیستی و زورگویانه ای که اتفاق افتداد در عراق و کردستان عراق به نفس اشتباه آمیز بودن “برگزاری رفراندوم”، یا اینکه چون “بارزانی فراخوان داده”، یا حتی گفته شده این “طرح امریکائی” بوده وووو، از درستی و اصولی بودن چنین رفراندومی حمایت نموده و خواهیم کرد.

ما علل چنین یورش و طرحها و تبانی ها و ناکامی ها را آنطوری که مختصر اشاره کردیم  عدم اعتقاد و تحمل و تمایل به اراده توده مردم ناراضی  و راه حلی برای پایان دادن به بیش از یکصد سال کشمکش و دعوای تحمیلی فی مابین دولت فاشیست و اسلام عراق و نیروهای بورژوا ناسیونالیست کرد می بینیم  که به قدمت این تاریخ کارگر و زن و آزادی و سوسیالیسم و حق مطالبات و جنبشهای پیشرو به بهانه تداوم چنین کشمکش ارتجاعی سرکوب و به حاشیه رانده شده است. ما عاملین سرکوب و  فریب و توطئه  و جبهه بندی های ارتجاعی محلی و منطقه ای علیه شهروندان، و کسانی که به مردم دروغ گفته اند،  و بنا به دلیل عدم حضور یک نیروی جدی توده ای و مسلح سوسیالیست در راس پروسه رفراندوم و طرف حساب  اصلی با همه دولتهای مرتجع را دلیل پیش امدن شرایط کنونی می دانیم. ما سرزنش کردن جامعه و مردمی که رفتند به درست رای مثبت دادن بدترین و سمی ترین شکل سیاست کردن می دانیم. چنین ارزیابیها و برخوردی را مستیقما در خدمت همان دولتها و نیروهایی ارزیابی میکنیم که با  زبان تهدید و لشکر کشی و جنگ و سرکوب و کشتار وارد عمل شدند تا بگویند رفراندوم  کردن ممنوع است!

هر کسی نفس اصولی بودن رفراندوم و حق شرکت در آن و رای به استقلال شهروندان در چنین جامعه ای را اگر با دیگر واقعیتها و نقطه ضعفها و موانعهای سر راه مانند رهبری غیر قابل اعتماد  که در راس آن قرار گرفته و اتفاقی که در این باره رخ داده در این دوره، یا تصمیم و رفتار وحشیانه و ضد مردمی دولتهای سرکوبگر را از هم جدا نکند اشتباه بزرگی خواهد کرد.ما در این وسط از حق رفراندوم دفاع نموده و علیه دو پدیده دیگر بوده ایم و را‌ه حل برای رفع آن نیز داشته ایم و گفته بودیم.

همینجا یاد آورمیشوم آنچه که امروز ما شاهدش هستیم و تناسب قوای که فعلا به زیان پروسه درست رفراندوم شهروندان مقیم کردستان عراق تمام گردیده است برای حزب ما کم و بیش قابل پیش بینی بود به همین دلیل از ماها پیش خواهان رفع کمبودها شدیم که در صورت عدم رفع ان معلوم بود با رهبری “حکومت اقلیم” نمیشود پروسه یک رفراندوم آزاد و مترقی و اصولی را  در مقابل یک دولت دست ساخت امریکا و جمهوری اسلامی و تا مغز استخوان اسلامی و مرتجع و شووینیست به سر آنجام واقعی خود رساند.

در اولین موضع گیری خود در  تاریخ ٨ تير ١٣٩٦ – ٢٩ ژوئن ٢٠١٧ از طریق نشریه سوسیالیسم امروز، در مطلبی تحت عنوان “در دفاع از رفراندوم برای استقالل کردستان عراق نه قومی نه مذھبی! زنده باد يک کشور مستقل سکولار ومتمدن“( http://www.azadi-b.com/G/2017/06/post_303.html)هم  هم سیاست و استراتژی که باید دنبال گردد و هم  نگرانیهای جدی خود را گفته بودیم. گفتیم در صورت عدم رفع سریع خلا  آلترناتیوی رادیکال و سوسیالیستی موجود در جامعه، با آینده خطرناک و سختی روبروی خواهیم شد. گفته بودیم  اگر فرمان رفراندوم دست احزاب حاکم داده شود ناکامی و شکست و معامله با آنرا تجربه خواهیم کرد. همانجا ملزومات و شروطی برای به سر آنجام رساندن پروسه و نتیجه رفراندم بر شمرده بودیم که چنانچه تامین نگردند نباید  از راه امید بستن به احزاب حاکم کرد و امریکا و غیره به آینده رفراندوم خوشبین بود.

 واقعیت این است هیچکدام از آن ملزومات اساسی تامین نگردید. صف و آلترناتیو توده ای و سوسیالیستی و سازماندهی مسلح توده ای قدرتمند، مستقل از احزاب حاکم، شکل نگرفت. در کنار این خلا رادیکال در جامعه خود احزاب حاکم با ارزیابی به شدت غلط و متوهم آمیز به امریکا و دولتهای منطقه کاری کردن که کل جامعه را نا آماده تر از هر زمان  و دست بسته وارد رویاروئی و تهدید و جنگی کردند که نصفی از خودشان نیز نه تنها آماده نبودند که فرار کردن و “خیانت” را چون پتکی بر سر شور وشوق و روحیه جامعه فرود آوردند. بجای آماده سازی برای مقابله با مخاطراتی که هر کودکی می دانست جلو درب جامعه  را خواهد گرفت ما  فقط شاهد جنجال و تبلیغات ناسیونالیستی بودیم که اتفاقا در این مواقع بیش از هر زمانی چون سمی عمل می نمود .چرا که مانع جلب توجه و حمایت و آرامش بقیه شهروندان غیر کرد زبان  میشد.

شما اگر قرار است بسوی استقلال از یک کشور پر آشوب  و در دل چند کشور مرتجع اسلامی و سرکوبگر گام بردارید، اگر قرار است بعداز بیش از یکصد سال دعوا و کشمکش تصمیم یکطرفه برای جدائی گرفته شود باید در بعد میلیونی شهروندان را سازمان داده باشید، در داخل و خارج کشور و آنهم در دوره ای که به دلیل نبرد با داعش بطور کلی مسئله کرد با دید مثبتی در جهان روبرو است افکار مترقی جهان را با خودت همراه کنید، بجای آماده سازی نیروی مسلح خود و جامعه در دفاع و نبرد قهرمانانه علیه هر زورگوی و قلدری، بیائید همانند همه تاریخ ورشکسته ناسیونالیست کرد اساس مسئله را به بدوبستان و دوهم پراکنی نسبت به دولتها و در پشت صحنه  و بدور از جامعه و بدون کوچکترین اطلاع رسانی درست و صادقانه به همان مردم سرگرم معامله و فروختن همین مردم و رفراندوم  باشید معلوم است که یکبار دیگر جامعه را به همراه سیاستهای ارتجاعی و بورژوائی خود به قهقرا حول خواهی برد.  شما برای پیروزی یک رفراندوم تا انتها باید شهروندان را شریک نمایید نه اینکه همواره به آنها دروغ تحویل دهید و از مسائل دور نگاهداشت. وقتی موضوع”خیانت کردن” طرع میشود یک پدیده فردی نبوده که بطریق اولی همه رهبری “اقلیم” کم و بیش از احتمال وقوقع چنین اوضاعی باخبر بوده اند، خودشان میدانند که بر زمینه و بستر سنت و روشی صورت گرفته است که کل داستان رهبری اقلیم حول پدیده رفراندوم طی کرده است و از روز حول “گفتن رفراندوم الزاما برای استقلال” نیست!.

 برای به سر آنجام رساندن چنین پروسه ای باید همه جوانب و احتمالات را با قاطعیت بررسی و برای آن راه حل داشت و جامعه را از پیشی برایش آماده کرد.  از فرودگاه و مرز بستن تا حمله نظامی و واقعیت درون اتحادیه میهنی و تماس مستقیم اوباش مسلح ایران و امریکا و بقیه همه بطور علنی روی میز همه جامعه قرار میگرفت و آنها برای مواجه با آن آماده میشدند.  بسیار بدهی بود بر عکس قولها  و ادعاهای نادرست مسعود بارزانی اوضاع به این راحتی هم نبود که همه چیز به خوشی و خرمی پیش برود! در دل شرایط امروز عراق و منطقه تحت حاکمیت تفنکچیهای اسلامی و ملی گرایان تروریست ، و در شرایطی که خود گرادنندگان اقلیم تاریخ پر از زور و سروکوب و حق کشی علیه شهروندان کردستان عراق با خود یدک میکشند، و در دوره ای که خود آنها کم و بیش تا غر غره با دولتهای مرتجع “دوست” هستند، وظیفه پیشروان آن جامعه و سوسیالیستها و سکولارها بود که جامعه را از این واقعیتها آگاه نموده و فراخوان اقدامات و آنترناتیو سازیهای دیگر داده میشد.رفراندومی به نتیجه میرسید و خواهد رسید که رهبری آن در دست جریانات رادیکال، سوسیالیستی و انقلابی باشد که امرش مبارزه انقلابی و آزادیبخش است، نه معامله و دیپلماسی بازی و “خیانت” پیشه کردن و غیر شفاف با جامعه.

بنظر من اگر یک جریان رادیکال و اهل عمل انقلابی حتی با چند صد نفر نیروی سازمانیافته مسلح در کردستان عراق و خصوصا در شهر کرکوک حضور میداشت و همان روز اول حمله به کرکوک را به مقاومت کل شهر علیه حشد شعبی و “تبانی”های احزاب کرد تبدیل می کرد و رابطه انسانی و خوبی با شهروندان عرب و ترکمن شهر میداشت، کل سناریو را میتوانستعوض کند. بجای فرار و هزیمت و عقب نشینی ، داستان کاملا بر عکس میشد. با چنین اقدامی نیروی مسلح  پیشمرگ احزاب  فراری را هم  بدون تردید به سوی خود جلب می کردند. مقاومت و اعتراض اولیه  و چند ساعته جوانان در آن شهر و خانقین  که براستی بخشی از نیروهای حشد را بیرون راندند، گویای چنین زمینه و ظرفیتی بود. اگر چنین مقاومتی سازمان داده میشد بی تردید امروز ما شاهد تناسب قوای دیگری میبودیم و بنظرم پوزه دولتهای عراق و ایران و ترکیه و امریکا هم مالیده میشد و جهان مرعوب و مسکوت نیز صدایشان در میآمد. مردم در ایران و ترکیه و غیره هم در حمایتشان می ریختند خیابانها.  برای چنین امری نیازمند عملی کردن نوعی دیگری از سناریوی کوبانی در کرکوک بودیم. بگذار آنهایی که اسم چنین اقدام  انقلابی و بجایی را “گشتن مردم” تئوریزه میکنند  و زوزه های شبیه شوینیستی و غیر رزمندگی خود را سر بکشند، و در مقابل کشتار شبیه داعش که امثال حشد شعبی و ارتش اسلامی عراق و سپاه پاسداران و قاسم سلیمانی ها علیه شهروندان در کرکوک و دوزخورماتو و خانقین و منطقه انجام دادند سرگرم نصایح  و اگاهگری “طبقاتی”( در واقع ضد طبقاتی) خود باشند!

  ما میدانستیم و می دانیم که احزاب حاکم و غیر حاکم ناسیونالیسم و مذهبی مطرح در کردستان عراق هر کدام حول جبهه بندیهای منطقه با کشورهای سرکوبگروحول منافع آنها  از جمله در همراهی با ایران و ترکیه و امریکا در آن تحولات نقش ایفا میکنند. ما می دانستیم   و میدانیم احزابی که بخش اساسی رهبری آن جز سرمایه داران، صاحبان میلیاردها دلار و شرکت و ساختمان و باغ و خاک و چاه نفت هستند، نیروی که  رابطه عمیق سیاسی و اقتصادی با امثال جمهوری اسلامی جنایتکار یا ترکیه اسلامی دارد، و با به خطرافتادن منافعشان دیر یا زود، داوطلبانه یا زیر اجبار، با رای و سرنوشت مردمی که رفتن پای رفراندوم بازی خواهند کرد. قبلگاه آنها چه قبل از رفراندوم و چه بعداز استقلال، منافع اقتصادی و چگونگی حراست از همین منافع کور و فاسد و قدرت سازمانی و فردی شان است. بقیه داستان “پرچم کردستان “و “سرود کردی”و “شهیدان” تنها  در خدمت احساسات ناسیونالیستی تحریک کردنها  وحکایتهای پیروامونی است که قرار است اتفاقا به همین جنبه از ‌هدف محوری احزاب بورژوازی کورد خدمت نمایند. همیشه و در طول تاریخ چنین بوده است، تازه امروز صاحب نفت و ثروت عظیمی هم هستند. علاوه بر نقش دولتهای منطقه و وابستگی احزاب حاکم به یکی از آنها اساسا دعوای واقعی درونی بخشهای مختلف سرمایه داران کرد، مشخصا دعوای اتحادیه میهنی و حزب دمکرات و امثال گوران و جریانات اسلامی هم جبهه ای آنها در اقلیم کردستان نیز با هم در همین مسئله  پایه ای قدرت و اقتصاد نهفته است نه امر آزادی و رفاه و امنیت و پیشرفت جامعه. و متاسفانه همین دعوا در امر رفراندم  انعکاس پیدا کرد و به زیان شهروندان تمام گردید.

سوسیالیسم امروز: با این حساب  راه و امیدی باقی نمانده برای آینده مردم کردستان عراق و نتیجه رفراندوم؟

سلام زیجی: مسئله کرد امروز در منطقه و در عراق یک  موضوع حل نشده و امر واقعی است  که هیچ دولت و نیروی نمی تواند از آن چشم پوشی کند. نه با شعار پوچ تمامیت ارضی و سرکوب میتوان پاسخ آنرا داد، نه با هیاهوی ناسیونالیستی و راسیستی کردی و نه ادعاهای “سوپر چپی” که چنین مسائل گرهی و اجتماعی را به آینده نامعلوم و “مبارزه طبقاتی” صرف حوله می دهند. تا این معضل  واقعی و دیرینه حل نشده باشد ما به مثابه نیروهای کمونیست و مسئول باید به نسبت شرایط ویژه هر کشور و منطقه ای پاسخ روشن و اقدام عملی جدی برای پایان دادن به آن در دستور خود داشته باشیم، که بنظر من ما کمونیستها همواره پیگیرترین نیروی مدافع حل فوری این جدال تاریخی بوده ایم، چون علاوه بر نفس ظالمانه بودن ستم ملی و ممانعت از خواندن و نوشتن به زبان مادری و غیره  تداوم این کشمکش تحمیلی بر روند مبارزه سوسیالیستی و کارگری و اتحا‌د شهروندان برای بیرون کشیدن حق خود از حلقوم سرمایه داران و دولتهای حاکم در آن کشورها نقش مخرب گذاشته است، و در مقابل دو طرف اصلی دعوا یعنی دولت مرکزی و سرمایه داران حاکم و احزاب ناسیونالیست کرد و سرمایه داران مناطق کرد نشین از این دعوا و تداوم کشمکش همواره به نفع خود سود جسته اند.

 رویدای که رخ داد مانند دوران و موارد تاریخی پیشین فقط میتواند دردهای این زخم را کش دارتر کند. تا زمانی که این پدید پاسخ اصولی و عادلانه نگیرد این جنگ و دعوا  ادامه خواهد داشت. اما شروط اول و آموزنده درس عبرت گرفتن  از اتفاقات ناگوار و شکست و ناکامیها است.  بنظر من تا بازی دست “حکومت اقلیم” باشد، تا زمانی که صاحبان ثروت و قدرت در حرم قدرت باقی بماند، تا زمانی که واقعا دست جمهوری اسلامی و ترکیه و امریکا کاملا از سر جامعه کردستان  عراق قطع نگردد، تا زمانی که احزاب و جنبش و سیاست  دیگر و سازماندهی مبارزه قاطع برای رهایی و پایان دادن به این کشمکش به میدان نیاید  نباید به اوضاع کنونی و نیروهای درگیر امیدی بست. اما در هر صورت نباید نا امید بود. از نو باید برخواست و با تجربه و آمادگی بیشتر مبارزه برای به نتیجه رساندن نتیجه رفراندم در کردستان عراق را به یک امر واقع تبدیل کرد. و این کار را در همین دوره پیشرو باید آنجام داد نه موکول کردن آن به آینده نامعلوم. اتفاقا این شکست و ناکامیها را با وجود دلسردی و نتایج مخربش در شکل دیگری میتواند عاملی برای تحرک جدید جامعه و نیروهای مترقی و سوسیالیست برای بسیج توده ای و سازماندهی جدید و تلاش جدی تر برای به  نتیجه  رساندن رفراندوم  و اعلام استقلال تبدیل نمود. بدون چنین تحرکی شکست کامل این پروژه حتمی است.

سوسیالیسم امروز: روزچهار شنبه بعداز توافق دفتر سیاسی اتحادیه میهنی و حزب دمکرات کردستان عراق و طرفهای  درگیر در”حکومت اقلیم” طی بیانیه ای اعلام گردید که نتیجه رفراندوم را”معلق” میکنند و حاضر به گفتگو با دولت عبادی هستند. نماینده رهبری جمهوری اسلامی ظاهر ازآن استقبال نموده،و گفته “پیش بینی” میگردند. امریکا هم همچنین و اما عبادی  که مزه پیروزی را چشیده است راضی نیست وگفته باید “رفراندوم ابطلال” گردد.  و سر آنجام دیروز جمعه ٢٧ اکتبر ترفین اعلام آتشب کرده اند. شما فکر میکنید سر آنجام این روند به کجا منتهی خواهد گردید؟

سلام زیجی: همچنانکه گفتم تا زمانی که در بر روی این پاشنه بچرخد و رهبری رفراندوم و تصمیم گیری حول اراده میلیونها انسان دست  یک  جمعی در حکومت اقلیم شکست خورده و همزمان در دست رهبران دیگر در خانواده طالبانی قرار بگیرد بنظر میرسد قدم به قدم  هر چیزی که  عبادی و جمهوری اسلامی و ترکیه و امریکا  بخواهند اینها انجام خواهند داد.  آنها در یک چشم به هم زن نزدیک به چند شهر و بیش از ٤٠ درصد از مناطق تحت کنترک خود که مورد مناقشه بود تحویل دادند، زمانی که شاهد فاجعه مبنی بر نقشه رهبری کننده یک مزدور چون سلیمان قاسمیانی  دی ایجاد شکاف عمیقی بین سیستم حاکمیتی “حکومت”اقلیم هبودیم و بخشی از نیروی نظامی شان  را از کرکوک و مناطق دیگر وادار به عقب نشینی چرا نباید  انتظار داست در صورت غیبت نیروی جدی تر در صحنه تا آخرین مرحله سیاست تسلیم کردنشان جلو بروند. اما  نباید  گذاشت تسلیم شدن آنها  به تسلیم جامعه و شهروندان که به درست از حق خود برای شرکت در رفراندوم استفاده کردن ترجمه عملی گردد.  بنظر میرسد پخش جنایت و نقش جنایت کارانه  حعشد سعبی و سپاه پاسداران ایران  و در اختیار داشتن تانک و صلاح مدرن امریکا یان و دیگر صحنه های آوارگی و و ویران کردن زندگی شهروندان و گسترش نفرت همگانی از امریکا که عملا در کنار جمهوری اسلامی و حکومت عبادی و حشد چنین سناریوئی را تحمیل کردند باعث گردیده که مقداری  شرم و فشاررا بر نیروهای امریکائی  به افزاید. دولت امریکا که دنبال هدف خود است، چند روز پیش در راستائی “ایجاد فشار به ایران” در صدد نزدیکتر کردن عبادی با پادشاهی عربستان و دنیای عرب بر آمده، به هدف رام کردن بیشتر ایران. از این جهت ممکن است مقداری مانع ایجاد شود در مقابل  فشار نظامی  که مستقیما از سوی ایران علیه کردستان عراق هدایت میگردید. دفاع از پیام اتش بس “اقلیم کردستان” به ویژه وقتی دیدند که در چند نبرد اخیر  نیز نیروهای تروریست حشد و عراق و ایرانی شکست خوردند، امریکا را وادار کرد در راستای اهداف خود، عبادی را  نیز که کوتاه نیامده بود، و در حالی که با مقامات ایران در حال “رایزنی” بود و از همانجا اعلام کردند باید کل رفراندوم “باطل “شود،   ناچار کرد که  فعلا آتش بس را بپذیرند. اما اصل صورت مسئله مخالفت کلیه آنها علیه اعلام استقلال سر جائی خود است چرا که امریکا بیش از عبادی و خامنه ای مخالف چنین پروژه ای بوده و هست. امریکا “کردها” را برای جنگهای همسو با هدف خودش، پیاده نظام لازم دارد!  بر عکس تصورات رایج و توهم پراکنی احزاب ناسیونالیست کرد امریکا هیچگاه “پدر کردها” نبوده! بر عکس، همدست و همکار کلیه دولتهای مرکزی بوده که بر شهروندان کرد زبان ستم اعمال نموده اند، در طول تاریخ چنین بوده است. تا زمانی که استقلال به نفع امریکا نباشد و ابزاری در خدمت سیاستهای منطقه ای آن، هر گز از آن حمایت نخواهد کرد.

اما در صورت ادامه این فشارها  علیه شهروندان مقیم کردستان عراق ممکن است دیر یا زود  انفجار اجتماعی هم علیه حکومت اقلیم و هم دولت بغداد و ایران و ترکیه منجر گردد. در صورت غیاب حضور نیروهای مترقی، ممکن است حتی به  بروز جنگ و کشمکش داخلی بین احزاب ناسیونالیست کرد نیز منجر گردد. من فکر میکنیم در صورت تداوم فشار بیشتر بر مناطق کرد نشین باید علیه آن وسیعا به میدان آمد، و هم  دولت اسلامی عراق و هم حکومت اقلیم را مورد تعرض توده ای و گسترده قرار داد. تلاش برای پایان دادن به جنگ و فضای جنگی بین دولت بغداد و اقلیم کردستان خوب است و توصیه ما هم بوده است، اما این امر باید دو طرفه و متکی به حداقلی از حفظ حق و حرمت حق شهروندان رای دهنده  باشد نه بر بستر تسلیم کردن کامل جامعه. در هر صورت نباید خواست احمقانه عبادی و همفکرانش را مبنی بر ابطلال نتایج رفراندوم به هیچ وجه  پذیرفته شود. پذیرش آن توسط احزاب حاکم کورد به معنی توهین آشکار و فروختن رسمی و قانونی و” خیانت” مجدد و اشکار و دیگری علیه کلیه شهروندان است، در چنین حالتی  حق است و ضروری است  که جامعه بیرون بریزد و  آنها را با نفرت و تعرض و قیام توده ای خود از سر راه بر دارند.

سوسیالیسم امروز: شما چه اقدامات و راحلی را در این موقعیت مناسب می دانید.

سلام زیجی: قبلا گفته ایم اعلام استقلال، آماده شدن برای دفاع از آن، تحت رهبری و نیروی انقلابی مترقی و سوسیالیست و دفاع از یک کشور مستقل غیر قومی و غیر اسلامی جدید در کردستان “عراق”. متاسفانه از آنجا که کردستان عراق و عراق محل فعالیت مستقیم ما نبوده و نیست نمی توانیم نقش موثر و مستقیمی ایفا نماییم به نفع شهروندان کرد زبان و کارگران و زحمتکشان در آن جغرافیا. با این وجود حاضر بودیم و هستیم  تا در صورت به حرکت در آمدن نیروی سوم و انقلابی هم برای  دفاع  سیاسی و عملی از نتیجه رفراندوم و استقلال و هم در صورت لزوم  از نظر نظامی نیز  در دفاع از شهروندان که مورد تعرض آدمکشان اسلامی حشد شعبی و سپاه پاسداران و غیره  قرار میگیرند و در کمک به نیروهای چپ و مترقی اقدام نماییم.

اکنون بعداز نزدیک به دو هفته از یورش نظامی به کرکوک و مناطق دیگر و به دنبال به وجود آمدن شکاف عمیق  در اتحادیه میهنی و حکومت اقلیم و دادن امتیازات زیاد به دولت عبادی و ایران و ترکیه  میگذرد، اوضاع  کنونی به شدت سختر و پیچیده تر شده است.  مهمترین جنبه و عوارض منفی آن احساس شکست و ناکامی است که شهروندان رای دهنده برعکس دوره قبل از حمله نظامی به کردستان عراق و اعمال فشارها که میشد ملزومات بهتری را فراهم نمود اکنون کارها به مراتب سختر شده است.

 آنهایی که فکر میکنند از راه دیپلماسی، مذاکره و “تقسیم قدرت” و غیره میتوانند “حق مردم کرد” و مسئله استقلال را به نتیجه برساندد قبل از همه سر خود کلا می گذارند. آنهایی هم که راه حل را “جنبش شورائی”  صرف و در دل این اوضاع و بدون حزب و نیروئ رزمنده و عمل انقلابی را برای آن جامعه نسخه پیچی میکنند پوپولیستهای بی عمل و پرتی بیش نیستند. همه این راها امتحان خود را در شرایط خاص درعراق و کردستان عراق حساب پس داده است و شکست خورده اند.

ما میگوئیم امر مهم به نتیجه رساندن استقلال آن منطقه به نفع آزادی و برابری و رفاه و سکولاریسم است. و  ضرورت فوری تامین ملزومات اولیه تحقق آن یک مبارزه  توده ای و انقلابی سازمانیافته مسلح و دفع شر و جنگجوی  دولتهای سرکوبگر و “خیانت” کنندگان محلی وجد فوری، بیرون راندن کلیه عوامل جمهوری اسلامی و ترکیه در کردستان عراق،  ایجاد احزب و جنبش سیاسی سازمانیافته جدید و مترقی سوسیالیستی و سکولار و متحد غیر مذهبی و غیر قومی و آماده  برای هزینه کردن ضروری و بیرون راندن هر نیرویی که بخواهد با زور مانع ایجاد نماید.

بدون چنین تلاش و نتیجه ای آینده کردستان حتی قبل از اینکه در دست “اقلیم کردستان” بماند بیشتر در اختیار “روابط دوستانه” با امثال ایران و سلیمان قاسمیانی ها و حشد شعبی ها و “دوستان شیعه” و ترکیه و امریکائیان برای دوره بسیار طولانی گرفتار باقی خواهد ماند.

سوسیالیسم امروز: به نقش سپاه پاسداران و به طور مشخص قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس  که مستقیما در این حملات شرکت داشته و رسما هم با جناحی از اتحادیه میهنی بر سر کرکوک توافقاتی آنجام داده بود، اشاره گردید. به نظر شما سپاه پاسدارن و جمهوری اسلامی در منطقه به دنبال چه هستند ؟

سلام زیجی: آنها به دنبال این هستند که بجای جلال طالبانی اکنون همه اتحادیه میهنی و یا اگر بتوانند همه مردم کردستان عراق  را ببرند روی قبر خمینی وحشی آدمکش گریه کنند!  میخواهند از این طریق هر شکلی روحیه مبارزاتی و وجود سکولاریسم و چپ بودن در مناطق کرد نشین را به نفع مساجد و سینه زنی و مزخرفات دینی و شئونات مذهبی و فرهنگ امام حسینشان تمام کنند، دنبال این هستند که بگویند ما “دوست کردها هستیم” اما کرد زبانان کشور تحت سلطه خود را سلاخی میکنیم. در واقع دنبال کسب هژمونی کامل بر اتحادیه میهنی بعداز طالبانی هستند که از این طریق سیاستهای خود را در کردستان عراق به پیش ببرند و “حلال شیعه-کردی”( کثیف ترین و جانی ترین طرح و نقشه) خود را از عراق به سوریه و حزب الله‌‌و غیر وصل کنند. این هدف محوری این رژیم آدمکشان است.

دنبال این هستند که همانطوری که از طریق عبادی و حشد شعبی عراق را تقریبان از آن خود کرده است از طریق اتحادیه میهنی یا حتی جنبش گوران و جریانات اسلامی دیگر کردستان عراق را تحت کنترل خود در بیاورد و بلاخر دنبال این است که  کل شهروندان کردستان عراق را مجازات کند که چرا رفتند پای صندوق انتخابات و حرف و تهدید آنها را نادیده گرفتند. و سر آنجام با این فشارها و تحقیرها  میخواهند اعتراضآت و مخاطرات که در ایران و خصوصا در  مناطق کردنشین ایران همواره گریبان جمهوری اسلامی را گرفته خنثی و تضعیف نماید. جمهوری اسلامی برای تداوم بقای خود در کشور و دور زدن بحرانهای متعددی که گریبانش را گرفته است نیازمند دخالت در بیرون مرزها، نفوذ در دولتها و احزاب اسلامی و دست ساخت خود و ایجاد دیوار حفاظتی -ارتجاعی از خود در قبال ما اپوزسیون، مردم مبارز ایران و همچنین مخاطرات و فشارهای که از سوی امریکا وعربستان و غیره متوجه خود می بیند.

سوسیالیسم امروز: شهر کرکوک به عنوان یک شهر نفت خیز سالهاست مورد اختلاف طرفهای درگیر در منطقه می باشد و بارها بر سر مسئله کرکوک درگیریهایی پیش آمده است وتا به حال مسئله کرکوک به عنوان یک پرونده باز باعث پیش آمدن درگیریهای بیشتر شده است ، راه حل های شما برای پایان دادن به بحران کرکوک چه می تواند باشد؟

سلام زیجی: همین داستان”نفت خیز بودن” کرکوک  عمق اهداف غیر انسانی طرفهای درگیر بر سر کروک را بر ملا میکند. همه تلاششان برای چپاول نفت و پولهای باد آورده ناشی از آن برای تداوم حاکمیت و اعمال زور و حکومت ابدی خود بر شهروندان در عراق و کردستان عراق است.

بنظر من راه حل کرکوک راه حل تامین همزیستی همه شهروندان مقیم آنجا بطور برابر و بدون دخالت فاشیسم و ناسیونالیسم ترک، اسلامی و کورد و دولتها و احزابشان است،. راه حلی که منفعت و برابری شهروندان را مستقل از خرافات ملی و مذهبی باید مبنا قرار داد. نه حکومت “کردی” نه حکومت” عربی” نه سیستم ورشکسته فدرالیستی جوابگوئی اوضاع نه کردستان و عراق است و نه  بطریق اولی  راهی برای اداره کرکوک ! . اینها خود آتش بیار معرکه جنگ و نفرت قومی و مذهبی بوده و هستند. عقل و درایت و نیرو و سیاست و تصمیم سومی باید جایگزین آنها نمود، سیاست و تصمیمی که طبعا باید در کل روند کردستان عراق نیز دست بالا پیدا کند. باید  تصمیم بر سر موضوعات نفت و گاز را از سرنوشت زندگی شهروندان در آن شهر  و کل جامعه کردستان و عراق جدا کرد!.

راه حل اول و واقعی تر پایان دادن به حکومت اسلامی قومی در کل عراق و کردستان عراق است. با نماندن چنین نظامهای بنظر من ٩٩ درصد کل معضلات جامعه حل خواهد شد. اما متاسفانه به دلیل خلا کارگری سوسیالیستی بسیار جدی در عراق و کردستان بنظر میرسد چنین راه حل انسانی در سطح آرزوی ما فعلا باقی بماند، اما را‌حل دوم این است که تصمیم نهای را به رای و تصمیم خود شهروندان مقیم کرکوک و دیگر مناطق مشابه واگذار شود. به هر شکلی از زندگی مشترک، با هم زیستن تا جدائی، به عراق وصل شدن یا به اقلیم کردستان  تداعی شدن را با رای خود شهروندان و  با حضور نهادهای بیطرف بین المللی به سر آنجام رساند. در صورت موافقط اکثریت با هر طرحی باید  آنرا پذیرفت واجرا گردد. اصل صورت مسئله  تامین حق و حقوق شهروندی برابری در همه زمینه های سیاسی- اداری و اقتصادی بر اساس رای گیری وتضمین شراکت همگانی در همه امور باید باشد.

شما اگر جدائی ها و رفراندومها و همچنین ماندگاری در چهار چوب کشور واحد را بر مبنای پدیدهای مخرب چون مذهب و قوم و ملیت در نظر نگیرید ، انسانیت و منفعت و حق برابر شهروندی را مبنا بگیرید نیازی به این همه دعوا و جنگ و مشکلات نیست! اما تا زمانی که دست مذهب و ناسیونالیسم ارتجاعی در کل عراق و کردستان عراق کوتا نگردد،  تا زمانی که کلیت پدیده مساله کورد تکلیفش با حکومت عراق به تمامی حل و فصل نگردد نه عراق و کردستان و نه متاسفانه شهروندان کرکوک از دست جنگ و دعوای حاکمیت فاشیست عراق و ترکیه و ایران و همچنین از دست احزاب ناسیونالیست کورد خلاصی پیدا نخواهند یافت.

سوسیالیسم امروز:  به عنوان آخرین سوال،  آموزه ها و درسهای این اتفاق کدامند؟

سلام زیجی: این رویدادها یکبار دیگر چند درس بسیار مهم و  فراموش نشندنی برای طبقه کارگر و کل شهروندان  از جمله شهروندان کرد زبان به همراه داشت،از جمله:

١-  اولین درس و تجربه: راه حل اصولی و سر راست  و کم مشقترین آلترناتیو برای پایان دادن به سرکوب و استبداد و نابرابریها و کانگستر بازیهای نظامی و زورگوئی، از جمله حول مساله کورد و ستم ملی، سرنگونی کامل دولتهای حاکم منطقه، ایران، عراق و ترکیه و سوریه از مجرائی مبارزه و خیزش انقلابی و قهر انقلابی، با پرهیز از خرافات کشنده و احساساتی مذهبی و ملی گرای، و از راه تامین اتحاد صفوف کل طبقه کارگر و شهروندان مترقی و نیروهای آزادیخواه و سوسیالیست و با هدف استقرار یک نظام سوسیالیستی و غیر قومی و غیر مذهبی است.

٢- درس دوم : اگرچه جنبش ناسیونالیسم کرد و احزابش بخشی از صورت مسله کورد و محصول اعمال ستم ملی از جانب دولت مرکزی است در مناطق کرد نشین، اما به دلیل منفعت سیاسی و اقتصادی مشترک طبقاتی شان با همان دولتی که با آن درگیر هستند  نمیخواهند همه پلهای پشت سر خود را با همان دولتها خراب کنند، از اینروتوان مقابله انقلابی و متکی به خود شهروندان و تلاش برای جلب همراهی جامعه جهانی و شهروندان برای پاسخ به حل مسئله کورد را ندارند و نباید برای پایان دادن به مسئله ملی و ستم ملی به آنها متکی بود و رهبری و سیاست آنها را پذیرفت. آنها هرگاه منفعتشان به خطر به افتد، از هیچ نوع ناپیگیری، تبانی و “خیانتی” نه به همقطاران خود در احزاب هم جنبشی خود د و نه نسبت به کلیه شهروندان دیگر کوتاهی نخواهند کرد. تمام تاریخ این نیروها و جنبش گویائی این حقیقت ساده است!

٣- درس سوم : برای پایان دادن به کشمکش ملی و مسله کورد در منطقه نباید با هیچ دولتی همسو و تبانی کرد،  نباید به امریکا هیچ اعتمادی کرد، نباید به هیچ حزبی که برای خود ثروت اندوزی کرده و ثروت کلان جامعه را به ملک شخصی  و سازمانی  تبدیل کرده است یک ثانیه اعتمادی نمود، چون بخاطر آن ثروت و منفعت اقتصادی هم  هم شده مردم را می فروشند. نفس دعوائ احزاب بورژوا ناسیونالیست کرد اساسا بر سر این است که چرا بطور”برابر” در قدرت و اقتصاد کشوری سهیم نیستند. اختلاف اینها با هیچکدام از دولتهای فاشیست و سرکوبگر نه بر سر آزادی و برابری و مسئله رهائی کارگر و زن و  جنایات مانند اعدام و زندان و سرکوب بوده و نه امروز هم دعوا بر سر این مسائل پایه زندگی  شهروندی است.( شما فقط به امار کشتار و سرکوب زنان، یا سرکوب مخالفین سیاسی، یا تحقیق و حق کشی کارگران و غیره در اقلیم کردستان رجوع کنید و با ایران ٨٠ میلیونی زیر حاکمیت فاشیسم اسلامی مقایسه کنید متوجه آن واقعیت انکار ناپذیر خواهید شد). آنچه که صد درصد قطعی است که هیچکدام از حکومتهای فاشیست اسلامی و بورژوائی حاکم هرگز با زبان خوش تن به حل مسئله کورد و هیچ معضل اساسی اجتماعی دیگر نخواهند داد. به تامین حقوق برابری شهروندی واقعی  نیز هرگز تن در نخواهند داد! سه جریان شونیستی-اسلامی عرب زبان، فارس زبان و ترک زبان بر این ممالک حکمروا هستند که فقط راه زور و اقدام انقلابی توده ای است میتوان به حداقلی از حق و حقوق شهروندی دست یافت!

٤-درس چهارم:عکس العمل دولت اسلامی عراق و دیگر مرتجعین همپیمان  طی این دوره یکبار دیگر ثابت کرد که نه تنها اصل رفراندوم بر حق بوده که استقلال کردستان عراق از آن کشور یک پدیده ضروری و حتمی شده است، اما ‌همچنانکه تاکید شد یا  نباید پای مساله مهم مانند رفراندوم و استقلال رفت یا اگر میرویم باید ملزومات کامل آنر را تدارک دید، رهبری آنرا بدست نیروهای که همیشه شکست و ناکامی به جامعه و مردم کردستان تحمیل کرده اند نباید داد، و بلاخره تا آخرین لحظه و آخرین نقطه مبارزه و مقابله با هر شکلی از تهدید و لشکر کشی و جنگ تحمیلی احتمالی باید جلو رفت و به نتیجه رساند. سازماندهی توده ای، و حضور فعال سیاسی کل شهروندان مترقی و آزدیخوا ه، آمادگی نظامی و اقتصادی کافی و توان جلب افکار عمومی مترقی بخش مهمی از ملزومات پیروزی چنین اقدامی است.

٥-درس پنجم: وبعلاوه، مهمترین درس دیگر تحولات کنونی در کردستان عراق برای  مردم آزادیخواه در ایران  وکردستان ایران این است که نباید آن تجربه و مسیر را الگوی خود بدانیم. بر عکس در گام نخست و فوری تلاش برای پایان دادن به عمر ننگین  رژیم جمهوری فاشیست اسلامی را  وظیفه محوری خود دانسته و راه حل بخش اعظم مشکلات تحمیلی از جمله مسئله کرد در کردستان ایران را نیز از این مجرا میتوان با کمترین هزینه به سر آنجام رساند. مردم کردستان ایران باید طرحهای ضد انسانی که کشمش ناشی از آنرا در این چند سال و امروز در عراق تجربه کردیم مانند فدرالیسم قومی و تقسیم قدرت بر اساس ملیت و مذهب، که نیروهای ورشکست اپوزسیون مسلح کرد طرح میکنند هر گز پذیرا نباشیم، به خود این نیروا نباید اعتماد کرد زیرا قبل از کردستان عراق در ایران و کردستان ایران ما شاهد “خیانت” انها بوده ایم. به احزاب و سیاست و نیروهای جدید باید روی آورد  و متکی شد.

٦-بنیادی ترین درس و تجربه: این است که،هم راه رسیدن به هدف “مشترک”سرنگونی کامل رژیم جانی اسلامی حاکم بر ایران،  و هم راه دستیابی به یک جامعه آزاد و برابر و مرفه، و هم  راه حل  واقعی پایان دادن قطعی به ستم ملی و دیگر تبعیضات و اعمال  نابرابریها در کشوری که همواره از جانب ناسیونالیسم عظمت طلب ایران یا فاشیسیم  اسلامی گری  ستم و جنایتهای بی شماری در حق کل شهروندان اعمال شده و میشود، تنها و تنها از راه پیوستن  به سیاست و اهداف سازمانهای مترقی، انقلابی، غیر قومی و غیر مذهبی، وسکولار و سوسیالیستی، از جمله حزب سوسیالیست انقلابی میسر و ممکن خواهد بود!  به جای امید بستند به این و آن دولت و توصل به سیاست و تبلیغات راسیستی و ناسیونالیستی و مذهبی، که همیشه شکست و جنگ و سرخوردگی به ارمغان آورده است، برای دستیابی به آزادی و برابری باید به خود و به سیاستهای انقلابی و سوسیالیستی و رهبران و نیروهای که خود بخشی از ستم و چپاولگران اقتصادی و سرکوب نیستند متکی بود!

امروز پیروزی شهروندان  در کردستان عراق و دیگر مناطق عراق نیز به منظور پایان دادن به قرنها کشمکش و جنگ و ویرانگری تحمیل شده بر خود هیچ راهی جز توصل به سیاستها و را‌ه حل ها فوق و رضایت دادن به استقلال کردستان عراق از کشور عراق پیش روی خود ندارند، هر چه زوتر این امر اتفاق به افتد عوارض و درد و رنج اجتماعی آن برای توده کارگر و زحمتکش و صف آزادیخواهان کمتر خواهد شد.

منبع: شماره ٢١ نشریه سوسیالیسم امروز

٢٨ اکتبر ٢٠١٧