گفتگوی رضا کمانگر با دو فعال کارگری -تعیین دستمزد براساس تامین زندگی مرفه یک خانواد ۴ نفره

تعیین دستمزد براساس تامین زندگی مرفه یک خانواد ۴ نفره

گفتگوی رضا کمانگر با دو فعال کارگری

شرکت کنندگان در این گفتگو بدلیل شرایط امنیتی با اسم مستعار حضور دارند. ضمن تشکر از فرصتی که برای شرکت در این بحث گذاشتید اجازه بدهید وارد اصل موضوع بشویم.

مسئله تعیین حداقل دستمزدها در ماههای پایانی هر سال، موضوع داغ بحث و مشغله و تلاش و مبارزه واقعی طبقه کارگر، تشکلات کارگری و فعالین جنبش کارگری با دولت و کارفرماها است. دولت و کارفرمایان تاکنون توانسته اند حداقل دستمزدها را بشدت پائین نگهدارند که موجب پائین آمدن خط فقر بیشتر در جامعه شده است. در ایران بخش کمی از طبقه کارگر شامل همین قانون ضد کارگری کار میشوند. بخش زیادی از طبقه کارگر در شرکتهای خصوصی و بعضا کارگاه های با کمتر از ۷ نفر شامل قانون کار نمیشوند. هیچ نظارتی از جانب کارگران بر میزان تعین دستمزدها نمیشود. این‏ها در کنار بیکاری گسترده میلیونی و باز بودن دست کارفرمایان در اخراج و بیکارسازی‏های گسترده سایه شومی بر پیکر طبقه کارگر است. تعیین حداقل دستمزهای تاکنونی موجب خط فقر بیشتر شده است. امروز زندگی یک خانواده کارگری با یک شغل نمی‏چرخد. اخیرا رسانه های ایران اعلام کردند بیش از ۸ میلیون کارگر دو شغله هستند یعنی شغل دوم و سوم در روز و در هفته فشار کمرشکنی بر پیکر طبقه کارگر و جامعه کارگری است. حداقل دستمزد سال جاری ۴۸۶ هزار تومان تعیین شده بود.

رضا کمانگر: بعنوان فعال جنبش کارگری بخشی از تجارب شما در سالهای گذشته مبارزه برای افزایش دستمزد بود و قطعا تجارب شما تنها مربوط زمان تعیین حداقل دستمزدها نیست. اگر ممکن است بخشی از تجارب مبارزه طبقه کارگر برای افزایش دستمزدها را تعریف کنید. نقاط قوت و ضعف های گذشته را چگونه ارزیابی میکنید؟

اژدر: ببینید اینجا بحث برسر حداقل دستمزد یعنی یک بحث سیاسی با سرکوب سیاسی. بالاخره دولت در رابطه با کارگران میزان استاندارد مشخص برای زندگی مرفه یک انسان را مد نظر نمیگیرد. حداقل میزان دستمزدی که یک انسان بتواند زنده بماند و باید اذعان داشت مبارزه برای افزایش دستمزد یک پیش نیاز ضروری دارد و آنهم ایجاد تشکلات مستقل کارگریست. (بدون دخالت نهادهای دولتی و…) واین امر میتواند توسط فعالین کارگری ونمایندگان مخفی و کم و بیش علنی کارگری (باتوجه به اینکه مراکز تولیدی فاقد شوراهای کارگری هستند) به یک جنبش واقعی برای افزایش دستمزد تبدیل شود. البته در مراحل مختلف میتوان از تاکتیک های مختلف مانند تجمع واعتصاب و اعتراض و طومار و … هرچند ممنوع اعلام شده استفاده نمود. البته این مبارزه سابقه بسیار طولانی دارد. متاسفانه دیروز تلویزیون دولتی اعلام کرد که حدود ۸ میلیون نفر اشخاص دو شغله وجود دارد. این آمار نشان میدهد که کارگران نتوانسته اند برای افزایش دستمزد کاری انجام دهند بلکه برای فرار از فقر به اضافه کاری و شغل های متعدد روی آورده اند. البته فشار بر روی دولت بیشتر شده و درهفته گذشته یک مناظره که تا بحال سابقه نداشته از صدا و سیما پخش شد که نشان میدهد شورای عالی کار بسیار آشفته است و نمایندگان غیر واقعی و خانه کارگر و نماینده کارفرمایان هر کدام یکدیگر را متهم به کارشکنی میکردند. این راه را برای دخالت کارگران در سرنوشت خویش بیشتر هموار میسازد. ناگفته نماند اکثر اعتصابات و اعتراض کارگران تاکنون (به نظرمن) جنبه تدافعی داشته و خواست و مطالباتش پرداخت حقوق معوقه بوده و تعرضی صورت نگرفته است، یعنی به صورتی نبوده که پا را فراتر نهد و خواسته های بهتری بگیرد.

رضا کمانگر: حداقل دستمزد بر اساس چه معیاری تعیین میشود؟

نینا: هر سال موضوع تعیین دستمزد سالیانه کارگران به عنوان یکی از مطالبات اصلی و دغدغه پیش روی طبقه کارگر است که از سوی تشکلهای کارگری مطرح می‌شود و بر همین اساس از نیمه دوم سال، دور جدید مذاکرات میان کارگران و کارفرمایان برای تعیین حداقل دستمزد سال آینده آغاز و تا اسفند ماه برای دستیابی به نتیجه نهایی دنبال می‌شود. امسال نیز برخی از تشکل‌های کارگری، کار گروه‏های تعیین مزد خود را تشکیل داده و کار بررسی ابعاد تعیین مزد را آغاز کرده‌اند. طبق قوانین موجود، نهاد مسئول تعیین حداقل دستمزدها شورای عالی کار است که از نمایندگانی از وزارت کار، کارفرمایان و کارگران تشکیل شده و زیر مجموعه وزارت کار به حساب می‌آید. دراین شورا کارگری که نماینده نهادهای مستقل کارگران باشد، حضور ندارد.

اما باید عنوان کرد که ملاک و معیار اصلی تعیین مزد کارگران، ماده ۴۱ قانون کار می باشد که در آن دو شاخص نرخ تورم و سبد معیشت خانوار1 به عنوان شاخص‌های اصلی تعیین مزد شناخته‌ شده است. اما در واقع این امر تنها روی کاغذ وجود دارد. تعیین حقوق ۴۸۶ هزار تومان در سال ۹۲ دال بر این ادعاست که ماده قانونی که خود حکومت آن را وضع کرده در عمل رعایت نمی شود و میزان دستمزد کارگران براساس معیشت و نرخ تورم واقعی تعیین نخواهد شد. این امر به تشدید شکاف طبقاتی و تحت فشار بودن طبقه کارگر منجر شده که خود منجر به معضلات شخصی، خانوادگی و اجتماعی در جامعه انجامیده است.

رضا کمانگر: نیازمندی های یک خانواده ۴ نفره شامل چه اقلامی میشود؟

اژدر: خوراک، پوشاک، مسکن، آموزش، بهداشت و درمان، حمل ونقل، ارتباطات، مسافرت، تفریح و متفرقه.

رضا کمانگر: یک گرایش در میان فعالین کارگری و بعضا تشکل فعالین کارگری فکر می‏کنند مبارزه و فشار بر دولت و کارفرماها از طریق جمع آوری امضا یا همان تومار انجام گیرد. واقعا جمع‏آوری امضا و طومار نویسی چه دست آوردی برای طبقه کارگر داشته است؟ آیا جمع‏آوری امضا تاثیری بر تصمیم دولت و کارفرما برای تعیین حداقل دستمزدها داشته است؟

نینا: بله چنین گرایشی در بخشی از طبقه کارگر وجود دارد و اتفاقا توانسته اند امضاهایی را جهت اعتراض به وضع اسف بار زندگی کارگران گردآوری کنند اما باید توجه داشت که هر اقدام عملی چه دستاوردی برای طبقه کارگر داشته است. تعیین حداقل دستمزد در ایران حتی براساس نصف حداقل زندگی و معیشت افراد تعیین نمی شود و طومار نویسی نتوانسته در عمل فشاری به حکومت در جهت بهبود وضع طبقه کارگر بیاورد. کسانی که به نام شورای عالی کار، تعیین دستمزد را در دستور کار دارند نه براساس منافع طبقه کارگر، بلکه براساس منافع سرمایه داران در ایران، دستمزد را تعیین میکنند. تعیین دستمزد ملاکش خشنودی بورژوازی و پر کردن جیب سرمایه داران در ایران است نه بهبود معیشت و زندگی که متناسب با نرخ تورم و تغییرات نرخ ارز در کشور باشد.

اتفاقا جمع آوری امضا به عنوان اقدامی تدافعی به بسط پاسیفیزم و انفعال در بین طبقه کارگر کمک میکند. من به عنوان فعال کارگری احساس میکنم که با یک امضا، رسالتم را در قبال خود و هم طبقه ای هایم انجام داده و مبارزه جهت بهبود را با یک امضا به دیگران می سپارم. این برخورد تدافعی و منفعلانه نوعی عقب نشینی و خواهش جهت بهبود زندگی طبقه کارگر است. حکومت و شورای عالی کار به امضا کوچکترین اهمیتی نمی دهد، رسالت طبقه کارگر چیزی ورای امضا و تفویض رسالت به دیگران و خواهش و تمنا از سرمایه داران است. بی تفاوتی و انفعال، طبقه کارگر را به قهقرا می برد و دست سرمایه دارن را در ایران برای چپاول و غارت طبقه کارگر بازتر می کند.

رضا کمانگر: طبقه کارگر و جنبش کارگری چگونه باید در تعیین حداقل دستمزدها دخالت کند؟

اژدر: همانطور که اشاره کردم نجات طبقه کارگر در پیدا کردن آگاهی و تشکل و اتحادش است. رابطه کارگر با کارفرما، یک رابطه آشتی ناپذیر و همیشه در کشمکش میباشد. لذا این امر محتاج افراد سازمانده و نمایندگان واقعی منتخب از مجامع عمومی است تا بتواند با آگاهی هدف و برنامه دخالت کارگران را افزایش دهند. به نظر من ابتدا باید به شورای عالی کار که دستمزدها را تعیین میکند حمله کرد و افشا نمود که اینها نماینده کارگران در ایران نیستند. مصاحبه های متعدد با رسانه ها و نشریات کارگری، فراخوانهای اعتراضی و تجمع در مکانهایی همچون دفتر رئیس جمهور و مجلس و وزارت کار، تحصن در مراکز کارگری بزرگ که دولت متحمل ضرر و زیان هنگفتی بشود، به صورت جمعی سازمان داد.

رضا کمانگر: از نظر من تشکیل مجامع عمومی در محلهای کار ابزار مناسبی جهت دخالت و فشار طبقه کارگر جهت تحمیل دستمزد مناسب به کارفرماها و دولت است. چگونه مشکلات و موانع پیشاروی تشکیل مجامع عمومی را رفع کنیم؟

نینا: موانع بسیاری پیش روی جنبش کارگری در ایران وجود دارد و غلبه کردن بر این موانع نیرو و زمان لازم خود را می طلبد. مهمترین موضوع و مهم‏ ترین مانع، ترس و ناآمادگی کارگران برای سازماندهی جنبش چپ هماهنگ و خیابانی طبقه کارگر است. کارگران پیشرو ای که در همه جا و بویژه در مهمترین مراکز کارگری در ایران مانند صنعت نفت و خودرو سازی و … هستند، میتوانند با سازماندهی و آگاهی دادن طبقاتی و با ساده سازی مطالبات و آموزش به کارگران مختلف، بزرگترین تحول را در جنبش چپ ایران ایجاد کنند. مانع دیگر این است که جنبش طبقاتی کارگران نتوانسته خود را به عنوان آلترناتیوی واقعی در ذهن مردم و هم طبقه ای های خودش جا بیندازد و نتوانسته نسخه ای بپیچد که پس از معرفی خودش در طی چند سال، گامی تهاجمی به جلو بردارد. عمده فعالیت های طبقه کارگر در ایران تدافعی و جهت گرفتن حقوق معوقه است. طبقه کارگر باید یاد بگیرد از لاک دفاعیش بیرون آمده و جهت بهبود وضع مادی و فضای کار حالتی تهاجمی به خود بگیرد. در جامعه تکثیر شده و جنبشی خیابانی را سازمان دهد. یکی از موانع دیگر این است که سرمایه داران از حکومت یک درس اساسی گرفته اند و آن هم اینست که بر اساس بازتولید تفرقه و پراکنده کردن کارگران، متحد شدن را ناممکن کرده اند. کار ما شکستن و عقب زدن این موانع است. ساده سازی مطالبات طبقه کارگر از طرف رهبران این جنبش و طرح مطالبات با زبانی ساده و متحد کردن کارگران در شورا و مجامع کارگری راه حلی دم دست است.

طبقه کارگر در ایران توهم دیگری نیز دارد. اینکه سازمانها و اپوزیسیون و کارگرانی پیشرو بیایند و وظیفه همه را به دوش کشیده و معضل آزادی و تشکل و بهبود زندگی کل طبقه کارگر را تامین کند. این توهم تراژیک ریشه در فرهنگ جامعه ایران دارد که همواره منتظر است تا کسی بیاید و او را نجات دهد. این یک باور غلط است، هیچ راه حل خارجی آزادی بخش و برابری طلبانه ای وجود ندارد مگر با تلاش و اتحاد همه کارگران و زحمتکشان و نیروهای چپ و مترقی در داخل و خارج کشور. جنبشی که برای بهبود زندگی اش کارناوال و تجمع را سامان دهد، شورای کارگری بیافریند و منافع خود و هم طبقه ای هایش را از منافع سرمایه داران و سازمان های کارگری مرتبط با حکومت که به فکر منافع سرمایه دارانند جدا کنند.

باید ذهنیت مبارزه برای بهبود زندگی را در کارگران پرورش داد، باید کارگران را متقاعد کرد که در تخاصم طبقاتی مابین ما و سرمایه داران، ما کجا ایستاده ایم و وظیفه مان چیست و رسالتمان چگونه تحقق می یابد. باید متحد شد، جلو رفت و به تهاجم اندیشید.

رضا کمانگر: دولت و کارفرماها مبنای تعیین حداقل دستمزدها را ۴۸۶ هزار تومان گذاشته اند. از نظر شما میزان حداقل دستمزد برای رفع نیازهای یک خانواده چهار نفره چقدر باید باشد؟

اژدر: بدون شک دولت و کارفرما با نزدیک شدن به هفته های پایانی سال بیشتر بهم چسبیده و هماهنگ برعلیه کارگران موضع میگیرند. آنها همیشه حداقل دستمزد را در ذهن دارند. ولی اگر بخواهیم براساس دو معیار تورم و هزینه ی زندگی ۴ انسان با استانداردهای نه چندان بالا درنظربگیریم و ۳۰ درصد تورم اعلام شده بانک مرکزی را درست بدانیم، برابر محاسبه اقلام یاد شده مبلغ بدست آمده چیزی بالغ بر دو میلیون تومان درماه میباشد. البته هرکسی میتواند آیتم های فوق را در یک جدول بگذارد تا متوجه بشود این چیز غیرقابل دسترس نیست و تازه وقتی هزینه مسافرت و تفریح و بهداشت کم رنگ محاسبه شده بیشتر به بدبختی خود پی میبرد.

***
1- نیازمندی های یک خانواده را در ایران تحت یک مضمون به نام “سبد معیشتی خانوار” می شناسند که شامل اقلام ذیل می باشد: خوراک، پوشاک، مسکن، آموزش، بهداشت ودرمان، حمل و نقل، ارتباطات، مسافرت وتفریح، متفرقه.

۶ بهمن ۱۳۹۲