کمیته یادمان کشتار زندانیان دهه ۶۰ در ایران – مونترال کانادانگاهی به بسته شدن سفارت رژیم جمهوری اسلامی در کانادا، تبعات و پیامد های آن

نگاهی به بسته شدن سفارت رژیم جمهوری اسلامی در کانادا، تبعات و پیامد های آن
میدانیم که مهاجرت به خارج از کشور در دوره رژیم ترور و سرکوب جمهوری اسلامی قدمتی دارد به درازنای حیات این رژیم ، اما به دنبال کشتارهای و حشیانه در دهه ۶۰ و تثبیت رژیم اسلامی ، سیل مهاجرت وتبعید نا خواسته ایرانیان بویژه فعالین سیاسی به خارج رشد فزاینده ای یافت . از همان زمان خواست بستن سفارتخانه های رژیم مورد توافق اکثریت مهاجرین و تبعیدیان جدید یعنی نیروهای چپ و دمکرات و سر نگونی طلب قرار گرفت . در طی سالیان تمامی جنبش های اعتراضی اپوزسیون و رادیکال براین نکته تاکید داشته اند که سفارتخانه های جمهوری اسلامی مرکز تو طئه و محل سازماندهی ترور و فعالیت های جاسوسی اند.
رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی از طریق همین سفارتخانه ها عناصر این جریانات شبه فاشیستی بمثابه سر بازوان بخش خارج کشور را سازماندهی کرده ، آموزش داده و تامین مالی می کند تا که عملیات تروریستی ، جاسوسی ، آدم ربایی و… را به انجام رسانند. امروزه بویژه در سایه شواهد تکذیب ناپذیر ( نظیر دادگاه میکونوس در آلمان روشن است که در تمامی کشتارها و عملیات تروریستی ، و آدم ربائیها ، رژیم از طریق سفارتخا نه هایش اینگونه اعمال جنایتکارنه را هدایت و سازماندهی می کند .
کشتار مخالفین سیاسی ، روشنفکران دگراندیش ، هنرمندان مخالف همانگونه که در ایران رویه رژیم است در خارج نیز ادامه داشته است که از آنجمله قتل بختیار ، قاسملو ، غلام کشاورز ، کاظم رجوی، حمید رضا چیتگر ، فریدون فرخزاد و ….. از آن جمله اند . ربودن پناهندگان و مخالفین در ترکیه ، پاکستان ، فرانسه و … کماکان در دستور کار رژیم و سفارتخانه های آن است . بررسی دقیق عملکردهای سیاه این رژیم در خارج از کشور ، نقش بنگاه های آدم کشی و تروریستی به نام سفارتخانه را بیشتر می سازد .
امروزه به سبب تلاشهای نیروهای مخالف در خارج از کشور طشت رسوایی این رژیم از بام افتاده است . بویژه با جنایاتی که این رژیم در خیزش سال ۸۸ در مقابل چشمان جهانیان انجام داد ، چهره اش بیش از پیش افشاء شد و هر گونه مشروعیتی را در افکار عمومی جهانی از دست داد . اینک اکثریت قاطع افکار عمومی جهان از جمهوری اسلامی به عنوان رژیمی تروریستی و ناقض حقوق بشر نام می برند . اگر بدنبال نسل کشی دهه ۶۰ دولتهای غربی واز جمله کانادا با وجود آگاهی کم و بیش نسبت به دامنه این جنایات بخاطر منافعشان چشم بر آن بستند و به معامله با این رژیم پرداختند و در واقع به نوعی با حکومت همراهی کردند ، اما امروز ه بنا به علل گوناگون از جمله با گسترش فعالیتهای تروریستی در عرضه بین اللملی نظیر افغانستان ، پاکستان ، عراق ، سوریه ، لبنان و غیره و حمایتهای رژیم ایران از گروههای تروریستی که به وحشیانه ترین شیوه ها مانند بمب گذاریها در اماکن عمومی سر زدنها و قطع دست و غیره ، جهان غرب مجبور به عکس العمل شده است . در چنین و ضعیتی ، ایرانیان خارج بایستی در ایزوله کردن و به انزوا کشاندن رژیم فعالیت ها یشان را بیشتر از پیش سازماندهی کنند .
رژیم همراه با عملیات تروریستی، و جنایتکارانه ، سازماندهی برنامه های هد فمند در خارج از کشور را نیزدر دستور کار داشته است . ایجاد به اصطلاح فرهنگ سرا ، مدارس ، انجمن های رنگارنگ فرهنگی و ادبی ، کلوپهای به اصطلاح آموزشی و تفریحی و ورزشی و غیره که طی سالهای اخیر چون قارچ بعد از باران در هر گوشه ای سر برافراشته اند و برخی شان در ارائه برنامه هایشان خیلی هم سخاوتمندانه بذل و بخشش می کنند بطور مستقیم از طریق همین سفارتخانه ها هدایت و رهبری می شوند. در کنار این فعالیت های وزارت اطلاعات ، لابی های جمهوری اسلامی که گاهأ خود را طرفدار ” حقوق بشر” “ضد جنگ ” و غیره می خوانند نیز سعی در ایجاد تشکلاتی از این قبیل دارند . جریاناتی که وجه مشترکشان آن است که فعالیت بر علیه رژیم ایران را با تکیه بر انواع دستاویز ها سد می کنند و با نفوذ در انجمنهای مختلف ایرانیان در خارج و بویژه انجمن های دانشجویی و ادبی و… کوشش دارند تا آنها را در مفابل رژیم خنثی نگاه دارند .
برخی از این دستجات با تهیه نشریاتی که موضوع شان فعالیتهای ” اقتصادی علمی ” ادیی و فرهنگی ” است سمت و سوی خاصی را دنبال می کنند . در این نشریات از مصائبی که بر سر ۷۵ میلیون مردم ایران می رود و جنایاتی که رژیم بطور روزمره انجام میدهد خبری نیست تو گوئی جامعه ما خالی از هر مشکلی است ، اما سربزنگاه وقتی منا فعشان به خطر می افتد و از آنجایی که منافع رژیم ایران به منافع این جریانات گره خورده است ، یکبار لباس سیاسی و فعال سیاسی به تن کرده و برای مصائب مردم ایران (بخوان رژیم جمهوری اسلامی و اعوان و انصارش ) اشک تمساح میریزند . همین کسانی که با صطلاح با سیاست کاری نداشتند بناگاه فعالین سیاسی از نوع دفاع از باز شدن سفارت (لانه جاسوسی ) می شوند
بی جهت نیست که با بسته شدن سفارت در کانادا این جریانات که ادامه این وضع منافعشان را به خطر انداخته است بدست و پا افتاده اند . از طریق سازمانها و محافل به اصطلاح فرهنگی حرفه ای آموزشی و… که خود و امثالشان ایجاد کرده اند سعی دارند که در پوشش دفاع از منافع ایرانیان ( دانشجویان ، سالخوردگان ، مهاجرانی که به ایران رفت و آمد می کنند و..) تلاشهای خود را برای باز گشایی سفارت موجه جلوه دهند.
ما میدانیم که بسته شدن سفارت اولین گام در جهت ایزوله کردن رژیم است گام بعدی اما افشای دهها سازمان و گروه به ظاهرغیر سیاسی و غیرانتقاعی نظیر مساجد ، موسسات مهاجرتی و سرمایه گذاری در کانادا و غیره اند. اینان از نظر ما جایگزینان سفارت خانه رژیم اسلامی اند . با نشریات و فعالیت هایشان بدور از مسا ئل مردم ایران و به سیاست زادئی و مقاومت زدائی مشغولند و در واقع نقش بازوان سفارت جمهوری اسلامی را بازی می کنند . فراموش نمی کنیم برخی از این نهاد ها در چندین سال پیش از طریق همین سفارت رزیم جشن نوروزی آنچنانی را در هتل هیلتون مونترال و با حضور و سخنرانی سفیر برگزار کردند. راستی میزبانان “اسفندیار رحیم مشائی ” در مونترال چه کسانی بودند ؟ مادامیکه در فعالیتها و ادبیات این جریانات از فجایعی که بر مردم ایران میرود خبری نیست ، مادامیکه از اخبار سنگسار ، دار زدنها ، کودک کشی ها ، جوان کشی ها ، قطع دست و پا تجاوز و زندان و… خبری نیست ، مادامیکه در فعالیتهای آنها به دزدیهای کلان آیت الله های میلیا ردی و سردارهای قاچاقچی اش اشاره ای نمی شود ، مادامیکه ماهها حقوق عقب افتاده ، کارگران ، بیکاری ، گرانی ، فقر ، فحشا و اعتیاد با آن ابعاد عظیم در ایران از نظر آقایان و نشریات و ادبیاتشان نادیده انگاشته می شود ، آنها دانسته یا “نادانسته ” در خدمت رژیم و بازوهای سفارت اند.
در این میان نشریات شیک و پر بودجه ای که تنها کارشان مشاوره دادن به سرمایه گذاران ایرانی در کانادا ست که در واقع به پولشوئی عوامل رژیم مشغولند ، خود جایگاه خود را تعیین کرده اند . اینان نه تنها در بخش مالی کلان فعالند بلکه با فرستادن لابی های ریز و درشت برای عادی سازی رابطه با رژیم کانادا از یک سو و نفوذ و رخنه در سازمان های دانشجوئی ، محافل ایرانیان مقیم خارج انجمن های حقوق بشر و… از سویی دیگر سعی در اخلال در مبارزات ایرانیان خارج دارند .
همانگونه که رژیم در آمریکا از طریق تریتا پارسی و هوشنگ امیراحمدی و با منا بع مالی عظیمی
که در اختیار نا یاک و قاسمی قرارداد توانست از طریق لابی گری به جنبش ضربه وارد کند ، اینجا نیز عوامل رژیم بیکار ننشستد اند . وظیفه ماست که از طرق مختلف آنها را افشاء کرده وبویژه خواستار قطع روابط و بستن همه سفارتخانه های رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی و افشاء کلیه عوامل و جاسوسان آن باشیم . آفریقای جنوبی و رژیم آپارتاید را در دهه ۸۰ میلادی بیاد بیآوریم ! مثال بسیار خوبی برای ایران می تواند باشد. قطع رابطه سیاسی بسیاری از کشورهای جهان ، رژیم نژاد پرست آنجا را در انزاوی کامل کشاند و از این طریق کمک ارزنده ای به جنبش داخل آن نمود.
مردم ایران تحت سلطه این رژیم آپارتاید و جنایت سالهاست در زندانی بزرگ بنام ایران اسیرند ، حال اگر این موقعیت را با اتحاد و یکپارچگی به تحریم رژیم و درخواست قطع کلیه روابط با آن برسانیم ، حداقل قدم کوچکی در خدمت مردم ایران بر داشته ایم .
دیگر به شعارهای عام بسنده کردن کافی نیست . اکنون زمان تعرض همه جانبه برای به انزوا کشانیدن و محاصره رژیم است. باید از مردم جهان خواست که با آوردن فشار دولتهایشان را مجبور به قطع رابطه با رژیم کنند . این رژیم فاشیستی تا زمانی که در سطع بین اللملی رابطه داشته باشد و به انزاوی کامل کشیده نشود همچنان به جنایت و فساد خود ادامه خواهد داد . آنانیکه از بسته شدن سفارت (لانه جاسوسی ) اشک تمساح برای آمد وشد هموطنان می ریزند ، بیاد داشته باشند که بیش از یک میلیون ایرانی در آمریکا زندگی می کنند و بیش از ۳۰ سال است که رژیم ایران هیچ سفارتی و رابطه رسمی با آن کشور ندارد اما ایرانیان در آمریکا همچنان در آمد ورفت هستند. پس این مردم نیستند که در این میان ضرر کرده اند بلکه گروههای ذینفع و عوامل رژیم از این وضع دچار نگرانی اند. برای ما بسته شدن سفارت خواست سی و چند ساله مان بوده است . ما نه تنها این رژیم را به رسمیت نمی شناسیم بلکه خواستار سرنگونی انقلابی کلیت آنها هستیم . ما که سالهاست در مقابل سفارت این خواسته ها را تکرار کرده ایم این اقدام دولت کانادا را مثبت ارزیابی کرده و آن را در جهت منافع دراز مدت جنبش سرنگونی طلبی میدانیم . فارغ از اینکه در ۳۰ سال گذشته دولت کانادا چشم بر روی کشتار سیاسیون و دگراندیشان بسته بود ، فارع از آنکه در چهارچوب منافع سرمایه داری غرب سازش با جمهوری اسلامی و از سر گیری روابط دوباره با رژیم ایران امکان پذیراست ، فارغ از آنکه دولت اسرائیل در این میان چه نقشی داراست ما همچون همیشه در کنار مردم فلسطین و در دفاع از حقوق آنان پایدارانه ایستاده ایم ، با اینوجود تا آنجا که سمت و سوی حرکت کانادا در چارچوب مطالبات ماست وبدان سو در حرکت است (بستن سفارت ) از آن حمایت کرده و خواهان تعمیق آن می باشیم. در این راستا این خواستهایی را که به باور ما در چهار چوب منافع درازمدت مردم ایران و جنبش آزادی خواهانه و عدالت طلبانه آنان است مطرح می کنیم.
۱- بایستی رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی ایران بمثابه یک حکومت تروریستی شناخته شود.
۲- محکومیت همه جانبه رژیم ایران تا سطح اخراج از کلیه مجامع بین اللملی و قطع روابط دیپلماتیک با آن از طرف کلیه کشورهای جهان بدلیل نقض بی وقفه حقوق بشر.
۳- از دولت کانادا میخواهیم که صراحتآ نسبت به هر گونه در گیری نظامی و جنگی علیه مردم ایران موضع گیری کرده و صریحآ بیان دارد که این گونه حرکات به زیان مردم ایران است.
۴- افشاء ، دستگیری و محاکمه عوامل و جاسوسان رژیم که در کانادا فعالند . بلوکه کردن دارائی های سران رژیم و این عوامل بعنوان همکاران فاشیسم و جنایتکاران علیه بشریت .
بنابرآنچه گفته شد بسته شدن سفارت در کانادا قدم بزرگی برای شناساندن این حکومت به افکار عمومی جهان است و در نتیجه ما را در مقابل و ظیفه خطیر گسترش این حرکت و استفاده بهینه آز آن قرار میدهد.
اما بعد از بسته شدن جاسوس خانه رژیم ایران سرو صدا هائی از اینجا و آنجا بلند شد و بویژه در مونترال از طرف نشریه” پرنیان ” که سردبیر آن با افتخار پرچم جمهوری اسلامی را بر فراز میزش به احتراز {شماره اول این نشریه) در آورده این حرکت (بستن سفارت ) مورد حمله قرار گرفت . پرسش اساسی اما اینجاست که راستی چه کسانی در دراز مدت از بسته شدن سفارت ضرر میکنند. ایرانیان خارج از کشور؟ یا آنانی که در حال توطئه علیه منافع ملی مردم ایران اند ؟؟ آنانی که در کار تجارت و پول شوئی و کشاندن ثروتها ی مردم ایران به اینسوی آبهایند تا چپاولگران این ثروتهای “باد آورده” در فردای جامعه ایران ثروتهایشان در امان باشد. سوال ما از این حضرات آنستکه راستی نقش شما از منافع تاجران مرگ وخون یعنی کارگزاران و حامیان جمهوری اسلامی چیست ؟؟ چرا تا به حال شواهدی که نشان دهد پولهائی که در ارقام نجومی به اینسو می آیند از چه راه هایی بدست آمد ه اند ارائه نکرده اید ؟ براستی این مجله پر زرق وبرق “پرنیان” از کجا تامین مالی می شود ؟تهیه نشریاتی که موضع اش مسائل داخل ایران نیست و صد البته بد گویی و لجن پراکنی به فعالین سیاسی – اجتماعی بخشی از کار و شغل این حضرات می باشد.

اگر در کانادا سفارت جمهوری اسلامی بسته شده است هنوز بسیاری از افراد وابسته به آن که از این امر ضربه خورده اند ، در تلاش برای اعاده موقعیت خویش هستند. در نشریات اینان از فجایعی چون اعتیاد ، فحشا و فروش کلیه خبری نیست . در تهران و دوبی و کانادا دفتر و دستک دارند ، آزادانه به ایران میروند و بیزنس و تجارت ( پول شویی ) می کنند در کنار آنها صدها عامل رژیم با سرمایه گذاری های کلان و از ثروتهای که از مردم ایران به سرقت بردند در اینجا فعالند . در این میان ” پرنیان ” می تواند و باید به پرسش های زیر پوست جامعه ایرانی مونترال پاسخ دهد . از رنج و درد مردمان ایران در این مجله خبری نیست . موضع شما در منافع تاجران مرگ و خون و کارگزارن جمهوری اسلامی چیست ؟ نگاهتان به هزاران هزار فعال سیاسی که به دلایل کاملآ سیاسی از مسافرت به ایران محرومند چگونه است ؟ روز نامه نگارانی که در زندانند ، زنانی که در دفاع از حقوقشان مورد تجاوز قرار می گیرند ، به دار کشیده می شوند ، دزدیهای میلیاردی ، هوای آلوده تهران و دیگر شهرهای بزرگ و… نظرتان در این موارد چیست ؟ به لحاظ حقوقی این بی حقوقی مطلق در ایران در کجای “کارنامه و تراز نامه ” شما قرار می گیرد . به راستی شما از حقوق چه کسانی دفاع می کنید؟
کمیته یادمان کشتار زندانیان دهه ۶۰ در ایران – مونترال کانادا
بیست ششم مارس ۲۰۱۳ برابر با ۶ فروردین ۱۳۹۲
Koshtaredahe60@gmail.com
www.massacreiniran.com