کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری-گزارشی ازتظاهرات با شکوه 19 آذر بازنشستگان مقابل مجلس

گزارشی ازتظاهرات با شکوه 19 آذر بازنشستگان مقابل مجلس

از صبح زود بازنشستگانی که از نقاط مختلف جهت شرکت در تجمع قصد رفتن به سوی مجلس را داشتند به اشکال گوناگون سعی داشتند خود را به مقصد برسانند. حضور این بازنشستگان در خطوط مترو بسیار شاخص بود.عده ای از شهرستانهای دور و نزدیک آمده و عده ای هم از نقاط مختلف تهران سعی داشتند خود را به محل تجمع برسانند. حضور افراد بسیار مسن که به سختی راه می رفتند و عده ای که حتی عصا به دست داشتند در کنار بازنشستگان میانسال نشان از همت و عزم راسخ آنها در کسب حقوق حقه شان داشت .جالب اینکه بلندگوی مترو مرتبا اعلام می کرد که:”امروز استثنائا در میدان بهارستان توقفی صورت نخواهد گرفت!” و مترو به عنوان یک وسیله نقلیه عمومی که وظیفه دارد مردم را به نقاط مورد نظرمسافران برساند، به منظور جلوگیری از تجمعبازنشستگان آشکارا دست به کارشکنی می زد ! با اینهمه بازنشستگان که مصمم بودند به هر شکلی که شده خود را به مقصد برسانند بلافاصله ایستگاههای نزدیکتر راشناسایی و آن ها را به همدیگر و به خصوص به کسانی که از شهرستان ها آمده بودند توضیح می دادند. آخرین ایستگاه پیچ شمیران بود. بازنشستگان در این ایستگاه پیاده شده اکثرا پیاده و عده ای هم که پیمودن این مسافت برایشان مشکل بود با تاکسی به سوی مقصد به راه افتادند. تعداد زیادی نیروهای انتظامی و لباس شخصی و موتوری که بنا به گفته خودشان از صبح زود در اطراف مجلس مستقر شده بودند قصد پراکنده کردن مردم و جلوگیری از تجمع را داشتند.نیروهای امنیتی سعی داشتند آن تعداد از بازنشستگان را که ازساعت 30/9 و قبل ازساعت تعیین شده یعنی ساعت ده خود را به مقصد رسانده بودند به اشکال مختلف متفرق کنند. مرتب می گفتند برگردید این تجمع غیر قانونی هست اجازه ندارید تجمعی داشته باشید وبعضی افرادنفوذی در بین جمعیت هم سعی داشتند با شایعه پراکنی و اظهار اینکه تجمع به پل چوبی منتقل شده از جمع شدن بازنشستگان مقابل مجلس جلوگیری کنند. بازنشستگان به هر شکل که بود خود را به مقابل درب شمالی رساندند با توجه به اینکه هنوز ساعت ده نشده بود و تعداد زیادی جمع نشده بودند نیروهای انتظامی سعی داشتند با هل دادن افراد را به عقب برانند و نیروهای انتظامی زن نیزکه به قصد متفرق کردن خانمها آمده بودند خانمهای بازنشسته را هل می دادند به طوری که نزدیک بود چند نفر ازخانم های مسن و عصا به دست تعادل خودرا از دست بدهند و زمین بخورند. و البته هر بار که دست به این عمل می زنند صدای اعتراض جمعیت از جایی بلند می شد که هل نده هل نده، تو حق نداری هل بدی و از این صحبت ها. در این هنگام نیروهای امنیتی سعی داشتند آقایی را که بیشتر از بقیه اعتراض می کرد دستگیر کنند اما جمعیت با گرد آمدن دور آن شخص و سر دادن شعار ولش کن ولش کن مانع از دستگیری وی شدند. در همان حال افرادی که به نیروهای انتظامی نزدیکتر بودند با انها صحبت می کردند و می گفتند” شما همسن وسال نوه های ما هستید” ” فردا شما هم بازنشسته خواهید شد” ویا می گفتند:” ما با همین حقوق اندک خود باید خرج جوانهای بیکار خودمان راهم بدهیم. همسن وسالهای شما همه بیکار هستند.” خانمی گفت:” من دو جوان تحصیلکرده در خانه دارم که هردو بیکارند.” لحظه به لحظه بر تعداد تجمع کنندگان افزوده می شد در تمام این مدت دوربینهای نیروهای امنیتی ازدور ونزدیک مشغول فیلمبرداری بودند. بعد از ساعت ده که جمعیت بسیار زیاد شده بود، نیروهای امنیتی وانتظامی متوجه شدند که دیگر قادر به جلوگیری از تجمع نیستند بنا براین این افراد محل را ترک ودرداخل ماشین هایشان مستقر شدند در این زمان یکی از بازنشستگان به بالای یک وانت رفت و شروع به دادن شعار کرد و جمعیت هم شعارها را تکرار می کرد. یکی از نکات حائز اهمیت وجود دو بلندگو، یکی در دست آقایی در بالای وانت و دیگری با فاصله ای نه چندان دور از آن در دست خانمی در میان جمعیت بود که همزمان شعار می دادند. صدای یکی بسیار بلند بود و دیگری را تحت الشعاع قرار می داد. این موضوع تا حد زیادی در تکرار شعارها اخلال ایجاد می کرد. پلاکاردها و تراکت هایی که دردست تجمع کنندگان بود منعکس کننده خواسته های آنها بود. به عنوان مثال بر یکی از پلاکاردها نوشته شده بود ” صندوق ها در هر شرایطی که هستند دولت باید حقوق بازنشستگان را به موقع پرداخت کند”. و یا “آیا می دانید بازنشستگان زیر خط فقر زندگی می کنند؟”. همچنین شعارهایی مبنی بر اینکه “همه بازنشستگان باید از همه امکانات مادی و معنوی برخوردار گردند”.برخی از شعارها عبارت بودند از:

“فریاد فریاد از این همه بیداد” / و “این همه بی عدالتی هرگز ندیده ملتی” / “یه اختلاس کم بشه مشکل ما حل میشه” / “منزلت معیشت حق مسلم ماست” / “بیمه های کار آمد حق مسلم ماست” / “حقوق ها که کم میشه سفره ما جمع میشه” /

“اسلامو پله کردن مردمو ذله کردن” / “دولت اعتدالی سفره ما شد خالی” / “روحانی روحانی کلیدتو عوض کن” /

“پز شما عالیه سفره ما خالیه” / “تا حق خود نگیریم از پا نمی نشینیم” / “نه تسلیم نه سازش به پیش تا آسایش” /

“ما همه همبسته ایم از وعده ها خسته ایم” / و در پایان نیز شعار ” زندانی سیاسی آزاد باید گردد” چند بار تکرار شد. و در فواصل شعارها به دفعات شعار “اتحاد اتحاد” با صدای بلند و هماهنگ، همراه با گره زدن دست ها بالای سر از جانب بازنشستگان تکرار می شد که شور و حالزیادی به جمعیت حاضر در تجمع می بخشید.

درحدود ساعت یک تجمع با قرائت بیانیه خاتمه یافت اما بازنشستگان در فضایی آکنده از همدلی و صمیمیت اینجا وآنجا به دور هم جمع شده و از مسائل و مشکلاتشان حرف می زدند .یکی می گفتما بازنشستگان با اینهمه مشکل جسمی از بیمه مناسبی برخوردار نیستیم. دیگری می گفت اگر از سال 87 ترمیم حقوقها شروع شده بود تا حالاحقوق ها حداقل به چهار میلیون تومان رسیده بود.

فضا بسیار صمیمانه بود واز یکدیگر می پرسیدند که از کجا امده اند؟ تهرانی ها شهرستانی ها را به نهار دعوت می کردند.بعضی ها نیز با پیدا کردن همکاران قدیمی خود در بین جمعیت به شوق امده و لبخند شادی بر چهره های پر چین و چروکشان می نشست. ساعت حدود دو ی بعد از ظهر بود که جمعیت به تدریج پراکنده شد وعده ای که از راههای دور به تهران آمده بودند در پارک مجاور سازمان برنامه و بودجه بساط نهار خود را پهن کرده ودر فضایی صمیمانه ضمن صحبت با یکدیگر مشغول صرف نهار شدند. بین سفره های مختلف لقمه وغذا رد وبدل می شد که فضای پارک با حضور تعداد زیادی از نیروهای انتظامی مرد وزن امنیتی شد. همه با تعجب از هم سئوال می کردند که اینها اینجا چه می کنند؟ به زودی مشخص شد که این نیروها به قصد دستگیری همان خانمی که شعار می داد به پارک آمده اند اما خوشبختانه موفق به این کار نشدند و یک بار دیگر هوشیاری و همدلی بازنشستگان مانع از دستگیری کسی که به مانند همه جمعیت فقط در پی احقاق حقوق خود و دیگر بازنشستگان بود گردید.

صحبتهای بین بازنشستگان در پارک و در مسیر بازگشت همچنان ادامه داشت. این صحبتها بسیار آموزنده و تفکر برانگیز بود.بعضی ها می گفتند که شعار زندانی سیاسی آزاد باید گردد ربطی به تجمع بازنشستگان نداشت ونباید این شعار داده می شد و متقابلا عده ای اینگونه استدلال می کردند مگر بقیه معلمان وفعالین و کارگرانی که در زندان هستند چه کرده بودند که دستگیر و زندانی شدند؟ انها هم مثل ما جمع شده بودند و چنین خواسته هایی را مطرح می کردند. اگر همین خانم و یا دیگران را در این تجمع که تنها به منظوراحقاق حقوق بازنشستگان صورت گرفته است دستگیر می کردند و سپس آن ها را به اتهام اقدام علیه امنیت ملی و تشویش اذهان عمومی و بهانه هایی از این دست محاکمه و زندانی می کردند ما نباید برای آزادی آن ها تلاش می کردیم و خواسته خودمان را از طریق شعار اعلام می کردیم؟

اگرچه دل کندن از این محیط گرم وصمیمی مشکل بود اما در نهایت در حالیکه در نگاههای همه برقی از امید می درخشید و در دلهای همه شور همدلی و همبستگی موج می زد با هم خدا حافظی می کردند.

کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری

20/09/96

https://t.me/khamahangy