کمپین دفاع از رضا شهابی و دیگر زندانیان سیاسی / گوتنبرگ ـ سوئد-اطلاعیه شماره ۱۰ به مناسبت انقلاب اکتبر، و وضعیت اسفبار بار کارگران و زندانیان سیاسی در بند

اطلاعیه شماره ۱۰

به مناسبت انقلاب اکتبر، و وضعیت اسفبار بار کارگران و زندانیان سیاسی در بند

یکصدمین سالروز انقلاب روسیه، در شرایطی فرا می رسد که کارگران جهان هنوز درگیر زنجیرهایی که سرمایه داری جهانی بطور عام، و کارگران ایران بطور خاص درگیر آن می باشند. انقلابی که به گفته ی جان رید، “ده روزش جهان را لرزاند”  و در عین حال برای  کارگران تمام جهان مسجل شد که تحقق دنیایی آزاد و برابر و عاری از استثمار انسان از انسان امکان پذیر است. انقلاب اکتبر نخستین انقلاب کارگری در تاریخ بود که موفق به شکست تمامی مناسبت های ظالمانه شد و در پی آن موجب تحکیم اولین حکومت کارگری شد. هرچند این انقلاب با نفوذ فرصت طلبان، نتوانست در ادامه روند تاریخی خود، دست آوردهای آغازین انقلاب را جامعه عمل بپوشاند، ضمن اینکه باید یادآور شد که دست آوردهای گرانبهایی را برای جنبش کارگری ایران و جهان به ارمغان آورد که هنوز بعد از گذشت صد سال، می توان از آنها به نیکی یاد کرد.

با نگاهی به هفته هایی که گذشت، در خواهیم یافت که موج نوینی از مبارزات بر حق طبقه کارگر که عمدتا در اشکال مختلف همچون اعتصاب، دست کشیدن از کار، بستن راه ها، جاده ها و ریل های قطار، تجمع و اعتراض در محیط کارخانه ها و همچنین جلوی مجلس ضد مردمی، دوایر دولتی، فرمانداری ها و استانداری ها، راه پیمایی در سطح شهرها، تظاهرات و تجمع در اکثر شهرهای ایران همچون تمامی هفته ها، ماه ها و سال های گذشته رخ داده است. اما درست در چنین شرایطی است که باز نوکران سرمایه با ماشین سرکوبی که در اختیار دارند، یکبار دیگر به فعالین کارگری در داخل و خارج از زندان تعرض می کنند. این موضوع  درعین حال بطور تردید ناپذیری عمق شرایط دهشتناکی را در سایه ی نظام سرمایه داری حاکم بر ایران و رژیم سرکوبگر و کارگر ستیز جمهوری اسلامی را هرچه بیشتر به نمایش می گذارد.

رضا شهابی پس از گذشت ۳۷ روز (ازساعت ۲۱ به وقت ایران در روز پنجم مهر) از پایان مشروط اعتصاب غذایش می گذرد درپیام خود، اعلام نمود که وضعیتش در زندان همچنان نا روشن است و این در حالی است که دادستانی جنایتکار تهران و نهادهای (ضد) امنیتی رژیم علی رغم پایان به اصطلاح محکومیت این راننده ی زحمتکش و قول هایی که به ایشان داده بودند که در صورت پایان دادن به اعتصاب غذا، به پرونده اش رسیدگی می کنند و حتی آزاد می شود، نه تنها او را آزاد نمی کنند بلکه با شرایط پس از اعتصاب غذا و زنگ خطری که او را تهدید می کند، کماکان  در زندان رجایی شهر کرج نگهداری می شود.

محمد نظری، یکی از قدیمی ترین زندانیان سیاسی که از هشتم امرداد ماه سال جاری در اعتراض به وضعیت حقوقی خود دست به اعتصاب غذای تر زده است، در آخرین پیامش نوشته است که: “من رهسپار بوکان خواهم شد چه با آزادی و چه با مرگ”. بر اثر گزارشات رسیده وضعیت سلامتی محمد نظری روز به روز وخیم تر می شود و به گفته ی پزشکانی که او را معاینه کرده اند، به دلیل تحلیل رفتن ماهیچه های قلبش در معرض خطر فوری ایست قلبی قرار دارد، بطوری که فشار خون او همچنان زیر ۹ و ضربان قلبش به شدت نامنظم است و تاکنون نزدیک به ۲۷ کیلو از وزنش را از دست داده است و در ناحیه ی معده احساس سوزش و درد شدیدی می کند. او فقط ۵ میلیون تومان با آزادی فاصله داشت تا پس از سال‌ها بتواند آن سوی دیوارهای بلند زندان را ببیند و مادرش را در آغوش بگیرد. اما باز درهای زندان همچنان بر روی محمد نظری بسته ماند تا بالاخره مادرش در سال ۱۳۹۰ فوت کرد؛ مادری که آرزوهایش بر باد رفت و پسرش را ندید، مادری که تنها پشتیبان محمد بود. یک سال طول کشید تا خبر فوت مادر از دیوارهای سربه ‌فلک‌ کشیده زندان عبور کند و به گوش محمد برسد. این تلخ‌ترین روز دوران حبس او بود. جان محمد نظری در ۹۵ روز (تا دوم نوامبر ۲۰۱۷ برابر با ۱۱آبان ۱۳۹۶) در خطر جدی است.

از سوی دیگر دستگاه (ضد) امنیتی رژیم، در روز شنبه ششم آبان ۱۳۹۶ برابر با ۲۷ اکتبر۲۰۱۷  زمانیکه محمود صالحی این چهره ی شناخته شده جنبش کارگری پس از انجام دیالیز کلیه قصد خروج از بیمارستانی در سقز را داشت، توسط چهار تن از مامورین سرمایه محاصره گردیده و با وجود اعتراض شدید محمود و همسرش خانم نجیبه صالح زاده، برای اجرای حکم او را به بی دادگاه سقز بردند. لازم به ذکر است که این دستگیری بدون حکم و یا اخطار قبلی و در پی حکم دادگاه تجدید نظر صورت گرفت. همان عصر دادستانی شهر سقز، محمود صالحی را روانه ی بازداشتگاه می کند. محمود صالحی، کارگرآگاه صنف خبازان شهرستان سقز و عضو کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکل های کارگری، که از بیماری کلیه و عمل جراحی قلب (دو بار در تهران مورد جراحی قلب قرار گرفته است و قرار بود که برای بار سوم مجددا مورد عمل جراحی قلب باز قرار بگیرد) رنج می برد. لازم به ذکر می باشد که محمود صالحی تمام بیماریهایش و سلامتی اش به همراه جوانیش را در زندان های جمهوری اسلامی از دست داده است، بطوریکه در حال حاضر او فاقد دو کلیه می باشد و می بایست در هر هفته دو بار دیالیز شود. این اولین بار نیست که محمود صالحی را به زندان می برند، او بارها و بارها آنهم فقط بخاطر دفاع از مطالبات و خواسته های به حق طبقه ی کارگر دستگیر و به زندان محکوم شده است. یکی از اتهامات مضحک را خود محمود صالحی اینچنین بیان می کند: “می‌گوید تو به خانواده زندانی ها کمک کردی . کمک مالی جمع کردی . خوب به هر حال این وظیفه من است . تو بابا رو انداختی زندان ده سال است توی زندان است خانواده اش توی جامعه سرگردان است . من چه جوری وجدانم راه میدهد همین جوری بنشینم توی خانه زندگی کنم ولی همسایه‌ام که پدرش توی زندان است هیچی نداشته باشد. یعنی این اتهام من است که « تو به خانواده زندانی کمک کردی»” .

ما ربودن و به اسارت گرفتن محمود صالحی را شدیدا محکوم کرده و هرگونه اتفاقی که بیافتد، تمامی عوامل رژیم، قوه قضائیه، دادگاه و دادستان انقلاب اسلامی و … را مسبب اصلی معرفی کرده و اعلام می داریم که ما “صدای اعتراض و دادخواهی تمامی زندانیان کارگر و سایر زندانیان سیاسی هستیم” و تا به آخر در کنار آنها خواهیم ماند و آنها را تنها نمی گذاریم.

با چنین وضعیتی است که دامنه ی تجاوزات به حقوق اجتماعی از جانب جمهوری سرمایه داری اسلامی را شدیداً محکوم می کنیم. جدا ازرضا شهابی، محمد نظری و محمود صالحی، می توان به زندانیان دیگری چون اسماعیل عبدی، محمود بهشتی لنگرودی، محسن عمرانی، سعید شیرزاد، آرش صادقی، سهیل عربی،  فواد زندی فعال کارگری وعضو کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکلهای کارگری در سنندج حدود یکماه است که بازداشت و از سرنوشتش خبری نیست، رضا اکوانیان (شاعر و فعال مدنی به اتهام توهین به مقدسات از طریق سرودن شعر و تبلیغ علیه نظام به تحمل ۳ سال حبس تعزیری و ۴۰ ضربه شلاق محکوم شد.) شاهوعمری حدود سه ماه پیش توسط نیروهای امنیتی استان کردستان بازداشت شده است وعلیرغم گذشت زمان طولانی تاکنون هیچ خبری از سرنوشت او بدست نیامده. از طرفی دیگر محکومین به اعدام زینب جلالیان، زانیار مرادی، لقمان مرادی، رامین حسین پناهی می باشند که هر لحظه حکم اعدام آنها می تواند اجرا گردد. و بسیاری دیگر از زندانیان که امروز در بند دژخیمان جمهوری اسلامی اسیر هستند.

ما هرگز جانباختن عزیزانی چون، کورش بخشنده، ستار بهشتی، افشین اسانلو، شاهرخ زمانی و محمد جراحی را نه فراموش می کنیم و نه می بخشیم.

رفقا و آزادیخواهان مترقی!

بدون شک الگو برداری از انقلاب اکتبر، که صد سال از آن می گذرد و حتی هر انقلابی دیگر اشتباه بوده ولی می توان از تجربیات انقلابات گذشته، درس هایی را آموخت و از آنها بهره گرفت. دقیقا ما بر این نکته تاکید داریم که، با تحلیل مشخص از شرایط مشخص همچون تمامی سوسیالیست ها خود را برای قیام و انقلاب آماده می نمائیم، و با اتکا به جنبش طبقه ی کارگر، و بویژه پیشروان این طبقه و جنبش های دیگر، تاکید می کنیم که تنها راه نجات از بند و یوق رژیم سرمایه داری، اتحاد و تشکل یابی انقلابی و واقعی طبقه کارگر است که می تواند جامعه ما را به آزادی و برابری و رفاه رهنمون سازد.

کمپین دفاع از رضا شهابی و دیگر زندانیان سیاسی / گوتنبرگ ـ سوئد

سرنگون باد رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی در ایران

۲ نوامبر ۲۰۱۷ برابر با ۱۱ آبان ۱۳۹۶