کمونیست میپرسد- درباره جنگ موصل مصاحبه با فاتح شیخ

کمونیست میپرسد

درباره جنگ موصل

کمونیست: جنگ موصل برسر چیست؟ پایان داعش؟ نیروهای درگیر چه اهدافی را دنبال میکنند؟

فاتح شیخ: به گفته معروف کلاوزویتس، تئوریسین نظامی مشهور: “جنگ صرفا ادامه سیاست است با ابزارهای دیگر”. کاربست این حکم درست تئوریک در جنگ موصل، شما را به نتایج و “برسر چیست؟”های مختلف میرساند.

آکتورهای متعدد درگیر این جنگ، سیاست و اهداف جدا و متناقض خود را جلو میرانند. دولت آمریکا، جمهوری اسلامی و حشد شعبی آن، دولت عبادی و نیروهای مسلح چندگانه عراق، دولت ترکیه، حکومت کردستان و نیروی پیشمرگه مرتبط با دو حزب حاکم ناهمسوی آن، نیروهای صاحب نفوذ محلی در موصل و منطقه نینوا، نجیفیها و حشد عشایری و یزیدیها و مسیحیان که ائتلاف واحدی ندارند و با دولتهای مختلف ارتباط دارند، گریلاهای پکک و پ. ی. د. در شنگال که با جمهوری اسلامی، حشد شعبی، دولت عبادی و نیروهای مسلح عراق همسویی دارند و با دولت ترکیه در حال جنگ هستند.

تنها وجه مشترکی که این مجموعه مختلف المنافع را در جنگ موصل گرد آورده این است که داعش سیبل جنگ است. هر یک از جبهه خود در جنگ بیرون راندن داعش از موصل مشارکت دارد، اما هر یک اجندای جدای خود را دنبال میکند. این واقعیت بسیار ناهمگون بستر سیاسی و نظامی مخاطرات بزرگی است که خواه در جریان جنگ یا با خروج داعش از موصل چون بمبهای ساعتی یکی یکی عمل خواهند کرد. بمبهایی که چاشنی در آوردن و خنثا کردن آنها در چشم انداز نیست، چون سرکردگی واحدی که بخواهد و از عهده آن برآید در میدان نیست. قدری روی اهداف جداگانه آکتورهای درگیر این جنگ زوم کنیم:

۱- برای دولت آمریکا جغرافیای جنگ موصل، میدان نمایش قدرت نظامی برتر خود در راس ائتلافی از شصت و سه دولت، در راستای احیای سرکردگی جهانی از دست رفته اش است. ارزش مصرف داخلی این جنگ درلحظه کنونی تاثیرگذاری بر پروسه انتخابات ریاست جمهوری و کنگره است. اما ارزش پایدارتر آن در میدانهای جدال قدرت و زورآزمائی با روسیه و متحدانش در چند کانون بحران در جهان و خاورمیانه و مشخصا در جنگ سوریه است. به همین دلیل میکوشد در اسرع وقت جنگ موصل را با حمله به “رقه” متوازی کند تا تناسب قوا را به سود خود و متحدانش برگرداند. در همین ده روز، از جنگ موصل برای تغییری هرچند محدود، در تناسب قوای سوریه بهره برداری کرده است.

۲- هدف جمهوری اسلامی ایران در جنگ موصل مشخصا اشغال شهر استراتژیک تلعفر در غرب موصل توسط حشد شعبی با فرماندهی علنی قاسم سلیمانی است. باز کردن محور تلعفر هم اکنون در دستور روز است. اما موفقیت جمهوری اسلامی در این محور حتمی نیست. نیروهای نظامی ترکیه در اردوگاه بعشیقه هشدار داده اند که با دخالت حشد شعبی در تلعفر مقابله نظامی خواهند کرد. پافشاری دولت ترکیه بر شرکت در جنگ موصل به رغم مخالفت عبادی به همین خاطر است. مخالفت چند روز پیش روحانی با شرکت ترکیه در این جنگ هم به همین خاطر بود. همینطور حمایت اخیر دولت آمریکا (که رسما فرماندهی عالی جنگ موصل است) از شرکت دولت ترکیه در جنگ و فشار آوردن بر عبادی برای قبول آن از همین زاویه است. اهالی تلعفر ترکمان زبان و منتسب به هر دو مذهب سنی و شیعه هستند. جمهوری اسلامی و دولت ترکیه هر دو میکوشند از انتساب قومی و مذهبی اهالی تلعفر بهره برداری کنند. در ادامه کاملا امکانپذیر است که سر تلعفر با هم درگیر جنگ شوند. تسلط جمهوری اسلامی بر تلعفر پیشروی نظامی مهمی است که امکان میدهد اولا سلطه خود بر بخش اعظم کشور عراق را تکمیل کند و ثانیا با توجه به موقعیت استراتژیک تلعفر در مسیر موصل – تلعفر – شنگال و مرزهای دو کشور سوریه و ترکیه، امتداد استراتژیک سلطه خود بر محور عراق و سوریه و لبنان تا مدیترانه را مسجل میسازد. هدف جنگهای کنونی جمهوری اسلامی در سوریه و عراق و یمن همین است.

۳- هدف دولت عبادی از جنگ موصل آن است که در پناه جمهوری اسلامی ایران، نظام اسلامی – شیعی کنونی را بر سراسر جغرافیای عراق حاکم کند و همزمان به حلقه ای از محور استراتژیک امتداد جمهوری اسلامی ایران به سوریه و لبنان و مدیترانه بدل گردد.

۴- دولت ترکیه در جنگ موصل دقیقا اهدافی متناقض بااهداف جمهوری اسلامی و دولت عبادی دارد. آماده تحرک نیرو برای جلوگیری از اشغال تلعفر توسط حشد شعبی و جلوگیری از گسترش نفوذ و قدرت احزاب پ ی د و پکک در شنگال و کانتونهای کردنشین شمال سوریه است.

۵- هدف حکومت کردستان آن است که با نیروی پیشمرگ مناطق کردنشین خارج اقلیم (“مناطق مورد منازعه” با دولت بغداد) را تصرف کند تا بتواند در شکاف صفبندی قدرتهای جهانی و منطقه ای در جنگهای جاری خاورمیانه، موقعیت سیاسی کنونی خود در قدرت را تثبیت کند و در حد امکان گسترش دهد. در حالیکه احزاب حاکم کردستان در امتداد رقابت قدرتشان، به دو صف رقیب در منطقه، صف دو دولت ترکیه و جمهوری اسلامی، تقسیم شده اند.

۶- هدف نیروهای محلی موصل و نینوا، نجیفی ها، حشد عشایری، سلیم جبوری و نیروهای دیگر مناطق “سنی نشین” آن است که با حمایت دولت ترکیه به موقعیت یک اقلیم فدرالی (“اقلیم دشت نینوا”) شبیه کردستان برسند. تحولی که میتواند عملا به تقسیم عراق به سه بخش اداری سیاسی جدا و متنازع – دو منطقه عرب “شیعه” و “سنی” و کردستان – بینجامد. همزیستی این سه  بخش در چارچوب یک کشور بیش از پیش تنش آلود و دشوار و بی ثمر خواهد شد.

۷- پکک و پ. ی. د. با حرکت در شکاف اختلافات دولتهای منطقه میخواهند به سهمی از قدرت در موصل بعد از داعش و بعدا در سوریه بعد از جنگ برسند. با این هدف درحاشیه جنگ موصل شرکت دارند.

۸- رابطه جنگ موصل با جنگ در حلب و رقه و با سرنوشت جنگ سوریه آشکار است. این هم بر پیچیدگی جنگ موصل و پتانسیل مخاطرات آتی آن میافزاید.

بنابراین واضح است که اولا جنگ موصل ادامه سیاستها و اهداف مجموعه آکتورهای مختلف و بعضا متخاصمی است که در آن شرکت دارند، ثانیا سیبل مشترک این جنگ بیرون راندن داعش از موصل است و ثالثاعراق بعد از شکست داعش از نظر سیاسی و اداری عراق قبلی نخواهد ماند؛ شکل و شمایل دیگری پیدا خواهد کرد.

سرانجام اینکه خالقان و تقویت کنندگان داعش پس از دو سال و چهار ماه سلطه توحش اسلامی آن بر زندگی اهالی موصل، برای بیرون راندنش از موصل وارد جنگ شده اند، موضوعی نیست که اهالی موصل و کمونیستها و آزادیخواهان بخواهند با آن مخالفت کنند. مخالفت “تئوریزه شده” با جنگ موصل در صفوف حزب کمونیست کارگری عراق به شدت نامسئولانه و تاسفبار است، بی اعتنائی آشکار و غیرقابل توجیه به زندگی جهنمی مردم موصل زیر سلطه توحش اسلامی داعش است و نمونه بارز یک تاکتیک “عافیت طلبانه” و پاسیو نیروهای حاشیه جامعه است.

آیا جنگ موصل پایان داعش است؟ پایان اگر به معنی از دست دادن قلمرو سرزمینی اعمال سلطه و حاکمیت توحش اسلامی داعش باشد، آری! شکست داعش و بیرون رانده شدنش از موصل و نقاط دیگر عراق (“حویجه” و غیره) و بعدا شکست و بیرون رانده شدنش از رقه و مناطق دیگر سوریه را میتوان پایان داعش به حساب آورد. اما در مورد داعش به عنوان شاخه و شعبه ای از تروریسم اسلامی در خاورمیانه و بعضی کشورهای شمال و مرکز آفریقا، در افغانستان و غیره، جنگ موصل نمیتواند پایان آن به شمار رود. آن منجلاب سناریوی سیاهی که محصول اشغالگری و میلیتاریسم و جینگوئیسم دولت آمریکا و متحدان جهانی و منطقه ای آن است باید خشکانده شود تا تروریسم اسلامی امثال داعش ریشه کن گردد. این کار نیروهای درگیر در جنگ موصل نیست. برعکس مستلزم پیروزی مبارزات رهایی بخش و آزادیخواهانه طبقه کارگر و انسانهای آزادیخواه بر آن نیروهاست. همچنین به نظر من حاکمیت توحش جمهوری اسلامی در ایران در طول چهار دهه گذشته همیشه عامل اصلی گسترش تروریسم اسلامی در منطقه و جهان بوده است. بنابراین مادام که این رژیم در صحنه موجود است، تروریسم اسلامی داعشها، طالبانها، القاعده ها، بوکوحرامها و امثال آنها پایان نخواهد گرفت. جمهوری اسلامی در توحش اسلامی اش دستکمی از داعش ندارد. تنها یک بسته از جنایات ضدبشری جمهوری اسلامی در اعدامهای گسترده زندانیان در تابستان ۱۳۶۷ جوهرا معادل جنایات ضدبشری داعش است و دیدیم که سران جنایتکار جمهوری اسلامی همین ماههای اخیر از آن به عنوان “اجرای فرمان خدا” با کمال بیشرمی دفاع کردند. این عین توحش اسلامی داعش است. یکی از عوارض پلید عروج داعش در منجلاب سوریه و عراق، کمرنگ شدن همین حقیقت است که جمهوری اسلامی اصلی ترین مرکز تروریسم اسلامی در منطقه و جهان بوده و هست و خواهد بود تا آن روزی که به نیروی مردم آزادیخواه نابود گردد. شرکت جمهوری اسلامی در جنگ علیه داعش، باز به کمرنگ شدن واقعیت دژخیمانه جمهوری اسلامی در کنار داعشها خدمت میکند.

کمونیست: حزب حکمتیست در باره این جنگ، پیامدهای بلافصل بمباران ها، آوارگی وسیع، و آینده بعد از داعش چه سیاستی دارد؟ آیا در این جنگ، مردمی که اسیر داعش و اسلاف داعش هستند میتوانند نقشی ایفا کنند؟ کمونیست های عراق در این جنگ چه سیاستی را باید در پیش گیرند؟

فاتح شیخ: حزب حکمتیست در بیانیه مشروح درباره جنگ موصل، بر ضرورت برچیده شدن هرچه سریعتر بساط داعش و کل پیکره ارتجاع سیاسی حاکم بر عراق تاکید کرده است. در آن بیانیه همچنین تاکید شده که بیگمان پیامدهای بلافصل و مصائب حاصل از این جنگ شامل بمباران و توپباران و ویران کردن مناطق مسکونی و اماکن عمومی و محیط زیست باید شدیدا محکوم شود و باید با فشار افکار عمومی کاری کرد که این بمبارانها متوقف گردد. همچنین تامین مایحتاج زندگی امن و آسوده برای آوارگان این جنگ باید رکن مهم مبارزه انسانی و آزادیخواهانه در جریان مقابله با مصائب جنگ باشد. مساله آوارگان جنگی و حل مشکلات آنها در طول جنگ و بعد از جنگ، در عین آنکه مساله ای انسانی است یک مساله مسلم سیاسی است و باید با چشم انداز مبارزه آزادیخواهانه در راستای شکل دادن به آینده سیاسی بهتر برای جامعه عراق به آن نگریسته شود.

واضح است که مردم اسیر داعش و داعشیها میتوانند در مسیر پایان دادن به این توحش افسارگسیخته نقش تعیین کننده بازی کنند. در جنگ موصل بخش رزمنده و آزادیخواه اهالی که دو سال و چهار ماه در دوزخ شبانه روزی زیر سلطه توحش داعش زیسته اند، از آن کابوس خفه کننده اختناق دائم، آن اعدامهای خیابانی، آن به بردگی کشیدن زنان رنج برده اند و خون دل خورده اند، میتوانند فورا دست به اسلحه ببرند مانند زنان و مردان شجاع کوبانی مبارزه خود را به سطح مقاومت توده ای مسلحانه علیه سلطه داعش به طور مستقل از طرفهای کنونی این جنگ ارتقاء دهند. خود را از موقعیت قربانی برهانند و به موقعیت قهرمان برسانند.

این پیشروی مهم مبارزاتی در موصل ممکن و عملی است، نیروهای کمونیست و آزادیخواه موظفند به تحقق این پیشروی و سازماندهی و رهبری آن کمر ببندند. در صف اول آن نبرد رهاییبخش بجنگند. مردمی که در بیرون راندن داعش از موصل با دست و سلاح خود شرکت کنند، اولا میتوانند عامل هزیمت سریعتر داعش گردند، از طولانی شدن این جنگ و از ویرانی شهر و منطقه موصل در حد ممکن جلوگیری کنند، ثانیا مجالی می آفرینند که در شکل دادن به آینده سیاسی موصل و عراق بتواند فعالانه شرکت کنند و کسی قادر نشود آنها را حذف کند.

شعار و هدف چنین مبارزه ای علاوه بر شکست سریع داعش و خاتمه دادن به سلطه توحش اسلامی آن، باید تاکید بر ضرورت برچیدن همه بساط ارتجاع حاکم بر عراق و بنا کردن یک نظام سیاسی غیرقومی و غیرمذهبی بر مبنای حقوق مساوی سیاسی و مدنی شهروندان، مستقل از انتساب افراد به هویتهای قومی و مذهبی باشد. تنها با پیشروی این جبهه از مبارزه آزادیخواهانه با شعار نه قومی نه مذهبی هویت انسانی باعث میشود که با شکست داعش فرجه نفس کشیدنی برای مردم مصیبت زده باز گردد و جلو جایگزینی داعش با حشد شعبی و جریانات شبه داعشی دیگر گرفته شود.

***