کمونیست ماهانه – گفتگو با موید احمد، دبیر کمیته مرکزی حزب کمونیست کارگری عراق، در باره تحولات عراق

گفتگوی نشریه کمونیست ماهانه با موید احمد، دبیر کمیته مرکزی حزب کمونیست کارگری عراق، در باره تحولات عراق

 

کمونیست ماهانه: جامعه عراق بیش از دو دهه است  به دنبال حمله آمریکا و متحدانش به آن کشور و ساقط شدن حکومت بعث  قربانی اولیه “نظم نوین” و دمکراسی آمریکائی شدند. میلیونها انسان نابود شده اند، شیرازه جامعه از هم پاشید، به جای صدام حسین ده ها گروه ارتجاعی  دیگراسلامی و قومی  سر بلند کردند  و به جان مردم افتادند.  در یک سال اخیر نیز بر بستر این ویرانگری و سناریو ضد انسانی نیروی ارتجاعی دیگری به اسم “داعش” عروج میکند و همچنانکه دنیا شاهد آن است ابعاد جنایت این گروه تروریستی روی تروریستهای دیگر اسلامی و ناسیونالیستی را “سفید” کرده است. دامنه جنگ جنایتکاران و بمب و ویرانگری و تخریب بی وقفه ابعاد وحشتناکی پیدا کرده است. این اوضاع تا کی ادامه خواهد داشت؟ شما موقعیت عمومی امروز عراق را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا چشم اندازی برای پایان دادن به این همه فجایع  و جنایتهای هولناک در عراق وجود دارد؟ چگونه؟

موید احمد: هیچ کس نمی تواند پیش بینی کند که این شرایط چه وقت آرام  می شود. ولی از سوی دیگر وقتی که تجربه 12 سال گذشته را نگاه می کنیم متوجه می شویم که  اوضاع نابسامان و سناریوی سیاه در عراق خود را به شیوه های گوناگون باز توليد مي كند و در همین راستا است که نیروی ارتجاعی داعش می تواند به وجود بیاید و انواع فجایع  وحشتناك  وجنايت  هولناك را بر ضد مردم عراق، کردستان و منطقه ارتكاب كند. خود سیستم سياسي اسلامی – قومي و “پروسه سیاسی”اي ، که آمریکا و هم پیمانانش بعد از اشغال عراق در سال 2003 پایه گذاری کردند، و از اين راه  حاكميت عراق بر اساس سهميه بندي “محاصصة”  طايفي وقومي شكل دادند، زمینه وعوامل ادامه بي پایان اين ویرانگری وقتل عام است.

نیروهای بورژوا اسلامی و قومی حاکم و تمامی اپوزسیون رسمی وغير رسمي شان در عراق و کردستان و با همه جریانات و گرایشاتشان افق بسیار تاریک و خونین را برای مردم عراق و کردستان پیش رو گذاشتند. اگر نگاهی به معادله  سیاسی داخل عراق  و نقش ضد انسانی آمریکا و قدرت های دیگر در عراق بياندازيم و اگر فاکتورهای سیاسی، نظامی و اجتماعی دیگری اضافه نشوند، باید منتظر باشیم که این شرایط غیر انسانی برای یک دهه ديگر به شیوه های گوناگون ادامه  داشته باشد. در حال حاضر آمریکا در جنگ علیه داعش سخن از چند سال جنگ به میان می آورد، در واقع معنای عملی این حرف یک دهه جنگ و نا آرامی در منطقه است البته به غیر از زمان لازم برای استقرار سیاسی و برگشتن آرامش به منطقه.

برای بررسی اوضاع سیاسی و اجتماعی کنونی عراق باید بدانیم از کجا شروع کنیم و مشخص کنیم که چه چیزهایی باعث به وجود آمدن این همه جنگ و ویرانی و کشت و کشتار شده است. با حمله آمریکا به عراق در سال 2003 و اشغال و فروپاشاندن نظام بعثی فاشیست عراق به مرحله تازه ای از کشمکش سیاسی و اجتماعی وارد شد.  با حمله آمریکا، ویرانی بسیار بزرگی به عراق وارد آمد و پایه های زندگی مدنی جامعه در هم شکست و قربانی منافع جهانی آمریکا و غرب شد و سناریوی سیاهي بي نظیر وتراژدی بزرگ سایه خود را بر زندگی سیاسی عراق کشید که نتیجه آن چیزی جز کشتن صدها هزار انسان و بی خانمانی میلیون ها انسان و قرار دادن عراق  در يك منجلاب و بن بست سياسي  بزرگ و تسلط افق قوم پرستی، اسلامیزم وطايفه گری. پروژه آمریکا برای تقسیم قدرت در عراق و نظام سیاسی مد نظر سیستمی است بر اساس فدرالیزم و تقسیم مردم عراق به شیعه، سنی و عرب و دیگر اقلیت ها. در همان ابتدا تمام سخنان آمریکا و غرب در مورد به وجود آوردن نظامی دمکراتیک در عراق رسوا شد، دمکراسی که آمریکا از آن سخن به میان آورد به ابتدایی ترین حقوق مردم بعنوان شهروندان برابر، بي احترامي كرد و آنها را به عرب، کرد، سنی، شیعه و غیره تقسيم كرد و سيستم  سياسي عراق بر اين تقسيم بندي ساخته شد.  بطور خلاصه آمریکا یک سيستم سياسي و “بروسه سیاسی” درست كرد که به غیر از تقسیم کردن بیشتر جامعه و ایجاد بستری برای جنگ و خونریزی طایفه ای و قوم پرستی هیچ حاصلی برای مردم نداشته است.

نقطه شروع در ارزيابي وضعيت سياسي عراق تشخيص جایگاه و قدرت سیاسی، اجتماعی گرایشات مختلف بورژوازی قومی و اسلامی در عراق است ونقش شان در تعيين  خصلت زندگی  سياسي جامعه است. اما مشخص است که دخالت و تاثیر کشورهای امپریالیستی و نیروهای منطقه نقش به سزایی در تقسیم قدرت بین نیروها و میزان ویرانی را از واقعیت سیاسی امروز عراق نمی توان جدا کرد. تاریخ 12 سال گذشته عراق تاريخ  شریانی خونین ” پروسه سياسي ” محلي عراق و دخالت نیروهای امپریالیستی و قدرت های منطقه اي  بوده است.

قبل از حمله داعش به موصل اوضاع سیاسی عراق و مسير تكامل و توسعه “پروسه سياسي”، دو قدرت منظم وحكومتي نسبتا قدرتمند ايجاد كرده بود. جریانات اسلامی سياسي شیعه و حکومت مالکی از يك طرف  و از طرف دیگر حکومت اقلیم کردستان مخصوصا نیروهای پارتی و بارزانی.  جریانات اسلامی سياسي سنی و قومي عربي – اسلامي را به حاشیه رانده بودند. سیاست ها و سرکوب مالکی بر ضد مردم غرب و شمال غرب عراق به صورت آشکارا اعمال می شد، مردم این منطقه زیر فشار حاصله  رنج مي بردند. با درست کردن “اتهامات” برای افراد سیاسی مانند رافع عیساوی وزیر دارایی کابینه مالکی وضع را در ابتدای سال 2013 به شدت وخیم تر کرد. اوج گیری بحران کنونی فقط به سیاست فدرالیزم و”سهيمه بندي” و استبداد زیاد مالکی بر نمی گردد بلکه  فساد اداری و مالی نیز به عنوان فاکتورهایی تاثیر بسزایی  درهم شکستن قدرت حاکمیت نظامی ایفا کرده است. در چنین شرایطی بود که داعش توانست با همکاری حکومت های منطقه و مخصوصا ترکیه این فجایع را در عراق به وجود بیاورد.

با ورود داعش به موصل این پروسه به مرحله دیگری رفت و وجود داعش تاثیر خود را بر زندگی سیاسی عراق گذاشت، از يك طرف داعش  شرایطی را به وجود آورد که تمام مرزهای بین نیروهای سیاسی و نظامی مناطق غرب و شمال غرب عراق را در هم شکست و مهر سیاسی خود را به افق و موقعيت سياسي  جریانات ارتجاعی اسلام سياسي  سنی و”بعثي” ها فعال در اين مناطق  زد، و از طرف دیگر این بستری فراهم کرد که جریانات مرتجع در عراق و کردستان نیرو گرفتند و ارتجاع سياسي بطور كامل افزايش پیدا كرد. سیاست ضد داعش از سوی جریانات اسلامي سیاسی شیعه به سوی طائفه گرایی سوق پیدا کرد و از سوى ناسیونالیسم کرد به سیاست قوم پرستی، به بیان دیگر ارتجاع بر تمام زندگی سیاسی حاکم شد.

در شرایط کنونی، عراق در یک بحران قرار دارد، مشخص نیست که خطر داعش چه زمانی رفع خواهد شد و متعاقبا عراق برای حمله به داعش و بیرون راندنش از موصل خود را آماده می کند، البته در حال جنگ نیروهای نظامي حكومت،  “حشد الشعبي”  (بيسجي ) جرياناتي ئيسلامي سياسي شيعه، نيروهاي عشيرتي با پشتوانه ایران و آمریکا و نیروی پیشمرگ اقلیم کردستان، با داعش  در جریان است. اکنون نیروی اسلامی شیعه “عصائب الحق و البدر وسرايا السلام ” به صورت جداگانه از حکومت به پشتوانه جمهوری اسلامی ایران و قاسم سلیمانی کنترل مرکز و جنوب عراق را در دست دارند وهمین مسئله خود خطری برای مردم عراق به حساب می آیند. به غیر از تمامی این مسائل امروز عراق در یک بحران اقتصادی به سر می برد و با توجه به پایین آمدن نرخ نفت دولت سیاست ریاضت اقتصادی را در پیش گرفته است و این سیاست جز فقر و بیکاری برای کارگران و مردم زحمتکش نداشته است و این بستری فراهم نموده که مردم به شرایط کنونی معترض باشند.

آمریکا و هم پیمانانش چشم انتظار این هستند که حیدر عبادی کاری انجام دهد؛ اما بسیار روشن است که لیدر “حزب الدعوة الاسلامیة” هنوز مالکی است و قدرت حیدر عبادی حتی در این حزب هم  کم  است. وجود نظام فدرالی “سهيمة بندي”  همراه فساد و دخالت ایران و قدرت گيري نیروهای گوناگون اسلامي سیاسی شيعه نقش بسزایی در جریان سیاسی عراق و پروسه شکل گیری استبداد سیاسی در مرکز و جنوب عراق دارد که احتمالش با درهم شکستن داعش بسیار زیاد مي شود، به همین دلیل عراق در یک شرایط انتقالی به سر می برد و از این رو اعتراض کارگران و مردم زحمتکش در این متن خود را نشان می دهد.

در مورد خروج از این اوضاع تنها یک راه وجود دارد و آن هم حضور و دخالت مستقل طبقه کارگر و چپ و کمونیزم در جامعه است. این آلترناتیو به عنوان یک احتمال و حتی بشكل عيني وجود دارد و براي خروج از اين اوضاع باید تا آنجا به پیش رود كه  بتواند يك عقب نشيني بزرگ بر  نیروهای نظامی و سیاسی بورژوا اسلامی و قومی تحميل كند .

کمونیست ماهانه: موقعیت طبقه کارگر و جبهه چپ و مردمی، که در روند ویرانگر تحمیلی بر عراق نه تنها ذینفع نبوده بلکه قربانیان اول آن نیز بوده و هستند، چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا اعتراض و اعتصاب و حرکت اجتماعی که علیه وضع موجود بایستد در جریان هست؟ اگر هست  تاثیرات آن در کجای تحولات  قرار دارد و چگونه منعکس شده یا میشود؟ آیا  اصولا امکان اعتراض توده ای موثر بر بستر جامعه ای که ارتجاع  و نیروهای ضد مردمی و ضد مدنیت از هر سو آن را نظامی و خونین کرده است وجود دارد؟

موید احمد: معلوم است که قبل از همه طبقه کارگر و مردم زحمتکش و زنان  دچار این ویرانی و كشتار در عراق بودند و صدها هزار نفر قربانی جنگ و خونریزی ترور و حمله های انتحاری و اتومبيل های انفجاری شدند که اکثریت آنها از مردم زحمتکش بودند و ده ها بار کارگرانی که برای فروش نیروی کار خود در محل هاي ویژه گرد هم می آیند کشته و زخمی شدند. تروریست هایی مانند القاعدة و داعش  جنايت هولناک و بزرگی بر سر طبقه کارگر ومردم زحمتكش  جامعه عراق آوردند.

اعتراض کارگران و مردم به شیوه های مختلفی وجود داشته اما بحث بر سر این است به چه شیوه و در راستای چه افق سیاسی این اعتراضات شکل گرفته و به پیش می رود. یکی از مشکلات عمده چپ و کمونیست ها این بوده است که نتوانسته اند تاثیری بر این اعتراضات داشته باشند. مقاومت مردم بدون وجود تاثیر نیروی سیاسی کمونیستی و چپ که بتواند در راستای خواست ها و مطالبات رادیکال به پیش ببرد ممکن است در قالب دیگری برود و ابزاری شود در دست جناح های مختلف بورژوازی و در بهترین حالت به ابزاری در دست حزب اصلاح طلب گردد.

مسئله اصلی در جامعه عراق مانند هر جامعه دیگر سرمایه داری تضاد طبقاتی بین دو طبقه اصلی یعنی طبقه کارگر و طبقه سرمایه دار است. امروز تمامی جریانات سیاسی عراق که جامعه عراق را به میدان کشمکش و نزاعشان  تبديل كرده اند،  بر ضد طبقه کارگر ومردم زحمت کش  متحد هستند. در واقع منافع کل بورژوازی را در برابر طبقه کارگر نمایندگی می کنند و خواهان آن هستند که سیاست نئولیبرالی اقتصادی را در عراق تحمیل کنند. با نگاهی به کردستان می توان مشاهده کرد که فردگرایی بورژوازی و نئولیبرالیزم و کاپیتالیزم سرکش به كجا رسيده است.  در زیر لوای ناسیونالیزم کرد وجریانات سیاسی نماینده آن چگونه هيچ حرفی از  جامعه  و دخالت اش در ميدان نيست. بستری مهیا تر از این برای طبقه سرمایه دار کرد وجود ندارد که طبقه کارگر و مردم زحمتکش را به وسیله قوم گرایی و مسئله ملیت مشغول كرد. امروز فقط داعش نیست که جامعه کردستان را تهدید می کند بلکه فقر، نابرابری های اجتماعی و آپارتاید جنسی در زیر حاکمیت 24 ساله کرد و سیاست نئولیبرالیزم، کردستان را به قهقرا می کشاند.

در چند ماه گذشته جنبش بزرگ کارگران ساختمان سازی (الصناعة) در عراق که صدها شرکت و کارگاه های کوچک و بزرگ را در بر می گیرد که اکثر این کارگاه ها تحت مدیریت وزارت صنایع هستند شروع به کار کرده اند. ده ها تظاهرات و اعتصاب در بغداد، بصره، كوت، حله و ديوانيه در مقابل بیکارسازی ها و در حمایت از کارگران بر ضد خصوصی سازی اعتراض کردند. در سه ماه گذشته نمایندگان 250 هزار کارگر چندین کنفرانس و جلسات مشخصی داشته اند و یک سیاست رادیکال را بر ضد دولت به مثابه نماینده بورژوازی و بر ضد سیاست خصوصی سازی و استثمار و سیاست ” التمويل الذاتي” ایستاده اند. حتی کارگران پترو شیمی بصره که زیر نظر وزارت صنایع  قرار دارند بندر بزرگ عراق را برای 3 روز تعطیل کردند که در آخر با حمله دولت و فشار بر روی آنان مجبور به شکست اعتصاب شدند. هم زمان با آن اعتراضات کارگران بیکار شهرهای نجف و کارگران اداره برق و خدماتی بصره اعتراض کردند. در این چند روز گذشته کارگران خدماتی شهر سماوه چند روز است  در حال اعتراض هستند. همین امروز نیز خبرها حاکی از آن است که شرکت “حديد وصلب” در بصره  را به بخش خصوصی واگذار کنند و کارگران بر ضد این خصوصی سازی در حال سازمان دادن اعتراض هستند. به غیر از کارگران نفت بصره و ناصریه که مدام در حال اعتراض و تظاهرات برای تحقق خواست های خود هستند.

بسیار مشخص است که نظام بورژوا اسلامی عراق به هیچ وجه منتظر این نمی ماند که جنگ با داعش تمام شود و شرایط سیاسی عراق امن تر شود و سپس به طبقه کارگر و حق و حقوق خواستش تعرض کند، همین امروز حکومت بورژوا اسلامی دولت عراق با شدت هر چه تمام تر و با استفاده از شرایط و بستر مناسب به حقوق و خواست و مطالبات طبقه کارگر و مردم زحمتکش تعرض می کند. البته همراه عقب نشینی هایی که در میدان جنگ به داعش می کنند هر قدم که به پیش می روند همراه آن سیاست نئولیبرالی اقتصادی را تثبیت می کنند. سردمداران حکومت عبادی  به بهانه  بحران اقتصادی، ناشئ از  پایین آمدن نرخ نفت، و جنگ با داعش  بار بحران را بر دوش طبقه کارگر و مردم زحمت کش می کشاند.

کارگران صنایع برای اولین بار بعد از 12 سال به اين درجة  ثبات و شیوه ای رادیکال و متحد و هم بسته بر ضد بورژوازی حاکم به میدان آمده اند. امروز خوشبختانه ما هم در این  مبارزه طبقاتی کارگران شرکت داریم و در بخش های مختلف آن نقش ایفا می کنیم. کنگره سوم کارگران صنایع در ارتباط  با  “اتحاد المجالس والنقابات العمالية في العراق ”  در روز 6 مارس شروع به کار کرد و پلاتفرم سیاسی رادیکال اين اتحادیه و کارگران “الصناعات الجلدية” را در دستور کار خود قرار داده است. در این کنگره نمایندگان کارگران دارو سازی شهر سامراء نیز شرکت داشته اند و این نشانگر آن است که کارگران، بر خلاف فضای حاکمه طایفه گری و عشیره گری  در عراق، متحد و همبسته برای خواست و حقوق خود مبارزه می کند . در شرایط کنونی مبارزه  طبقه کارگر با بورژوازی به شدت نمایان است و راه خروج از وضعيت بن بست سياسي عراق در واقع مرتبط است  با پيشرفت  سياسي اين مبارزه، حتی امروزه  در عراق فقط طبقه کارگر و کارگران بخش های متفاوت آن نیست که با حکومت در تضاد هستند ومبارزه مي كنند  بلکه دختران و پسران نیز بر ضد اسلام سیاسی شیعه و محدودیت های این سیاست ها در جامعه به تنگ آمده و خواستار تغییر شرایط کنونی هستند.

در شرایط کنونی از هر زمانی بیشتر، بستر لازم برای حضور جنبش کمونیزم کارگری وكاربرد متد  مارکس فراهم است كه نقش ايفاء كند در تقويت و پيشرفت يك جنبش سياسي طبقاتي بزرگ. این جنبش می تواند نقش بسزایی را برای  رهبری جامعه و بیرون بردن از این بحران به عهده بگیرد. مقابله با سیاست خصوصی سازی در عراق، در واقع بخشی از مبارزه کارگران عراق و جهان بر ضد نظام سرمایه داری و نئولیبرالیزمی اقتصادی است، کارگران عراق در حال حاضر در این جنگند. پیشرفت جنبش کارگری  در شرایط کنونی عراق مشخصات ویژه خود را دارد ولی البته پروسه خروج از بن بست سیاسی عراق در چهارچوب و مسیر پیشرفت مبارزه  طبقاتی کارگران است.

کمونیست ماهانه: اخیرا “حکومت اقلیم کردستان” در ادامه کشمش طولانی مدتی که با “حکومت مرکزی عراق” حول نفت و حقوق کارمند و غیره داشته اند گویا به توفقاتی رسیده اند. شما پروسه این کشمکش ها را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا چشم اندازی برای پایان این کشمکش و ادامه عواقب مخرب و فریبکارانه اش برای مردم عرب و کرد زبان قابل تصور هست؟ اگر پاسخ منفی است شما چه سیاست و راه حلی را در مقابل کارگران و مردم آزادیخوا می گذارید؟

موید احمد: کشمکش میان حکومت اقلیم کردستان و حکومت مرکزی عراق مدت زیادیست که وجود دارد و در درجه‌ی اول میان پارتی و بارزانی از یک طرف و جریان‌های حکومتی اسلامی سیاسی شیعه موجود در حکومت مرکزی از طرف دیگر است. زمانی که نوری مالکی نخست وزیر بود منافع سیاسی عملی خاص خود را در ادامه دادن به این کشمکش دنبال می‌کرد. مالکی از طرفی مقداری ناسیونالیسم عرب را از خود بروز می‌داد تا همچون رهبر حفظ تمامیت ارضی عراق و پیشوایی “وطنی” چهره نمایی کند و جایگاهش را در بخش ملقب به “سنی” نشین حفظ کند و هم مردم در بخش‌های مرکزی و جنوبی عراق را مشغول می‌کرد و از جدال قومی مابین “کرد” و”عرب”‌ سود می‌برد. علاوه بر این ‌که در سطح منطقه باز هم با حزب دمکرات کردستان در تقابل قرار می‌گرفت، در منطقه  مالکی استراتژی سیاسی خود را در ‌راستا  و همسو با جمهوری اسلامی ایران  اجرا می‌کرد. امروزه همچنان همه‌ی این فاکتورها کم وبیش وجود دارند و حزب «دعوه» و دیگر جریان‌های اسلامی شیعه از چنین وضعیتی سود می‌برند.

آن‌ چه کاملا مشخص است این است که حکومت اقلیم و به طور اخص حزب دمکرات کردستان عراق منافع سیاسی و اقتصادیش را با استراتژی‌ای دیگر و در جایی دیگر دنبال می‌کند و هر لحظه با نیروهای اسلامي سیاسی شیعه در تقابل قرار می‌گیرد. مسائل اساسی حزب دمکرات، نفت و تقویت جایگاه خود و گسترش قدرتش است هم‌ چون نماینده‌ی بورژوازی کرد و از این روی مساله‌ی ملی و ایجاد  دولت مستقل كردستان را به عنوان سیاست و استراتژی اصلی خود به پیش می‌برد. در این راستا حزب دمکرات کردستان عراق در منطقه با دولت ترکیه است واین نیز نوبه‌ی خود به کشمکش‌های بین این حزب و اسلام سیاسی شیعه‌ی در قدرت بیشتر دامن می‌زند.

در گذشته هر دو بخش این نیرو‌ها هم ‌چون دو قطب اصلی، بر روند سیاسی در عراق تاثیر داشتند. پس از آن‌ حمله‌ی «داعش» به شهر موصل و تسلط بر آن این تعادل دچار تغییر شده است. به هر روی این مساله تا به امروز وجود داشته وچون بمبی هر لحظه امکان انفجار دارد و در روند سیاسی عراق مساله‌ای بزرگ است و در چهارچوب نظامی – سیاسی امروز عراق قابل حل نیست وهر لحظه می‌توان به عنوان اصلی‌ترین عامل جنگ قومی میان “عرب” و “کرد” عمل کند. سیاست‌های حکومت مرکزی عراق علاوه بر آن‌ که کارگران و کارمندان اقلیم کردستان را از نظر اقتصادی دچار مشکلات جدی‌ای کرده است، همراه با افزایش این کشمکش، درجه‌ی قوم‌گرایی عرب در مرکز و جنوب عراق بالا می‌رود و در کردستان نیز به همین ترتیب و حتی بیشتر از آن مناطق تعصب قومی بیشتر و بیشتر می‌شود.

سیاست ما برای حل این مساله این است که از طریق یک رفراندوم سرنوشت سیاسی کردستان تعیین شود. در این رفراندم مردم کردستان در مورد ماندن در چهارچوب کشور عراق و یا تشکیل یک  دولت مستقل در کردستان نظر دهند. آن ‌چه مشخص است امروزه حل مساله‌ی ملی کرد بیش از هر زمان در اختیار نیروهای در قدرت بورژوای کرد است و در حال حاضر پرولتاریای کردستان به طور مستقیم در حل این مساله دارای نقش نیست. حال باید بدانیم که واقعیت مساله‌ی ملی کرد در کردستان عراق در ارتباط با هر دو طبقه‌ی بورژوا و پرولتاریی کردستان چه وضعیتی دارد؟.

حزب دمکرات کردستان هم‌ چون نیروی صاحب قدرت بورژوازی ناسیونالیست کرد مدت‌هاست که مساله‌ی ملی کرد را به عنوان ابزاری برای تامین قدرت وحفظ جایگاهش در کردستان به کار می‌برد و ٢٤ سال است که ناسیونالیسم کرد و احزاب اصلی آن در کردستان عراق حاکمیتی دفاکتو دارند اما سرسوزنی وضعیت کارگران و زحمتکشان رو به بهبود نرفته است. اختلاس، محدود کردن آزادی و حقوق زنان و ترور صدا‌های معترض کارنامه‌ی این احزاب است و به طور مشخص‌تر حزب دمکرات کردستان حاكميت میلیشیایی ودیکتاتوری را بر کردستان حاکم کرده‌اند.

امروزه مساله‌ی ملي کرد در کردستان عراق براي كمونيستها نمی‌تواند مستقل از منافع پیشرو مبارزه‌ی طبقاتی پرولتاریای کردستان برخورد كرد. چنان فجایعی در دوران «انفال» و در «حلبچه» رخ دادند که جلوگیری از تکرار چنین فجایعی برای کمونیست‌ها کافی است تا بدون هیچ تردیدی از استقلال کردستان و ایجاد دولت مستقل در کردستان دفاع کنند. ما در این لحظه چنین آلترناتیوی را پیشنهاد می‌کنیم. اما در واقع راه ‌حل مساله‌ی ملی کرد امروزه در دست نیروهای سیاسی در قدرت است وهر کدام به شیوه‌ای از این مساله به نفع خود استفاده می‌برند. پایه‌ترین انتظار از یک کمونیست این است که در چهارچوب این بازی‌های سیاسی و خطرناک ناسیونالیسم کرد قرار نگیرد و با نگاهی عمیق و از جایگاه طبقاتي خودش خود به مساله نگاه کند.

کارگران و زحمتکشان در كردستان  برعلیه حکومت بورژوا-ناسیونالیست کرد تظاهرات به راه انداخته‌اند. مساله‌ی پیشبرد مبارزه‌ی سیاسی واقتصادي پرولتاریا در کردستان عراق علیه بورژوازی کرد مساله محوری هر مبارزه و کشمکش سیاسی و اجتماعی جدی در این جامعه است. این امکان وجود ندارد که مساله‌ ملی کرد وراه حل ان  را جدا از منافع پيشروي این  مبارزه در نظر گرفت. اگر کمونیست‌ها تا به امروز نتوانسته‌اند که نیروی اعتراض کارگران و زحمتکشان کردستان و زنان و جوانان آزادیخواه به جنبشی نیرومند علیه ناسیونالیسم کرد تبدیل کرده و نتوانسته‌اند همچون نیروای داراری قدرت مستقل خودش تاثير عملي داشت بر حل مساله‌ی ملی كورد، اين توجيه نيست  تا راه خود را از دست داد، بر عكس لازم است مشخص‌تر از دریچه‌ی منافع پیشرو مبارزه‌ی طبقاتی طبقه‌ی کارگر برخورد كند به  حل مساله‌ی ملی . سخن من این است که پس از 24 سال حاکمیت ناسیونالیسم کرد، مساله‌ی ملی در کردستان چنین چهره‌ای به خود گرفته که نمی‌ تواند بدون در نظر گرفتن منافع پیشرفت مبارزه‌ی موجود پرولتاریای کردستان مورد بحث قرار گیرد. به همین دلیل است که نمی‌توان بدون در نظر گرفتن چنین مساله‌ای به سیاست حزب دمکرات کردستان عراق در مورد استقلال نگاه کرد و به آن مارک زد. با چنین نگاهی بود که در زمان حمله‌ی داعش به موصل ما سیاست حزب دمکرات در مورد جدایی کردستان را رد کردیم.

کمونیست ماهانه: موقعیت کنونی “داعش” بعداز شکستشان در کوبانی در عراق و منطقه چگونه است؟ چرا آن مقاومت شورانگیز توده ای و مسلحانه ی که در کوبانی علیه جنایتکاران حکومت اسلامی،”داعش” شکل گرفت در عراق و کردستان عراق صورت نگرفت؟ چرا نیروهای چپ و کمونیستها و سکولارها در عراق ،مستقل از حاکمیت سیاه مذهبی حاکم بر عراق و حاکمیت احزاب بورژوا ناسیونالیستی حاکم در کردستان عراق، دست به سازماندهی مقاومت توده ای-مسلحانه علیه داعش نبردند؟  از نظر شما آیا هنوز ایجاد  جبهه سومی، مقاومت مسلحانه و توده ای، ضروری هست؟ موانع ها ی سازماندهی سر راه آن کدامند؟

موید احمد: هر چند تا به امروز داعش در عراق ناحیه‌ی گسترده‌ای را در اختیار دارد اما قدرتی را که چند ماه پیش داشت دیگر از دست داده است و این نیز به دلیل فاکتورهای مختلف اتفاق افتاده است که بخشی از این فاکتورها سیاسی و بخش دیگر عقب‌نشینی‌های نظامی است.

از نظر سیاسی، همزمان با کنترل موصل و آن ‌همه جنایت و بربریتی که علیه ساکنان موصل بخصوص زنان و افراد عشیره‌ها و نیروهای حکومت که بخشی از آنان ساکنان منطقه بودند، انجام داد سبب شد که درندگی داعش برای مردم این نواحی کاملا آشکار شود. مساله‌ای سیاسی که در بخش‌های غرب و شمال غربی عراق وجود داشت وخود را در اشکال طایفه‌گری نشان می‌داد ونیرو‌های بعث وهمه‌ی طرفداران نیروهای اسلامی سياسي سنی از طریق آن کسب قدرت می‌کردند، پس از آمدن داعش و درآمیختن این مساله با قدرت گرفتن داعش شکل و شیوه‌اش تغییر کرد. کشمکش سیاسی ناسیونالیسم عرب واسلام سیاسی سنی وجنگ مسلحانه و حملات تروریستی ايش بر علیه اسلام سیاسی شیعه و حکومت مرکزی ومردم  هم‌چنین جنگ‌های طایفه‌ای که مالکی و حکومتش علیه مردم آن منطقه روا می‌داشتند، از لحاظ سیاسی به شدت تحت شعاع جنايات داعش قرار داد. مساله‌ی سیاسی آن منطقه پس از حضور داعش، جنایات داعش شد.

مساله‌ نیروهای اسلام سیاسی سنی وناسيوناليستي عربي، منظورم همه‌ی آن بخش‌ها و نیروها و جریان‌هایی است که جنگ مسلحانه داشته و یا در پروسه‌ی سیاسی عراق نقش داشتند، همراه با کنترل موصل توسط داعش به سادگی به مساله‌ی تروریسم اسلامی داعش تغییر یافت. به گفته‌ی برخی از تحلیل‌گران بورژوازی این نیروی ناسیونالیست واسلامي “سنی” عرب در مناطق غرب و شمال غربی عراق، یعنی موصل، الانبار و سامرا حداقل ١٠ سال فرصت لازم دارند تا دوباره از نظر سیاسی و امکانات به جایگاهی دست یابند که قبل از تسلط داعش بر موصل در واقعيت سیاسی عراق در اختیار داشتند. تمام این مسائل شرایطی را به وجود آورده است که نیروهای عشایر و مردم تحت هر شرایطی می‌خواهند که از دست داعش نجات پیدا کنند. به همین دلیل است که در این شرایط نه تنها نیروهای حکومت و «حشد الشعبی» بلکه نیروهای متشکل از مردم آن ناحیه وعشیره‌ها همراه با حکومت علیه داعش به مقاومت پرداخته‌اند.

داعش از نظر نظامی فشار زیادی را متحمل می‌شود و مکان‌های تحت کنترلش را به طور مداوم از دست می‌دهد. نیروهای حکومت مرکزی و حکومت اقلیم کردستان با کمک نظامی ایران وآمریکا و دیگر همپیمانانشان از طریق حضور در میادین جنگ و دیگر شیوه‌ها در جنگ با داعش حضور دارند. جمهوری اسلامی ایران به شیوه‌ی مستقیم دارد به نیروهای نظامی اسلامی سیاسی شیعه وبه «حشد الشعبی» ، آموزش نظامی می‌دهد. همچنین نیروهای آمریکا و هم‌پیمانانش علاوه بر کمک‌های لوجستیکی و نظامی، به نیروهای حکومت مرکزی و حکومت اقلیم کردستان آموزش‌های نظامی می‌دهند. در این لحظه داعش در چندین جبهه از «الانبار» گرفته تا «سامرا» و «کرکوک» و «دیاله» در هم کوبیده شده و در «تکریت» نیز در آستانه‌ی شکست قرار دارد.  شکست داعش در کوبانی یکی از فاکتورهای مهم به ویژه در کردستان بود که نقش مهمی در افزایش روحیه‌ و نیروی مردم برای مبارزه‌ی مسلحانه با داعش داشت.

در مورد عوامل شکل نگرفتن مقاومت مسلحانه‌ی توده‌ای در عراق، از آن نوع که در کوبانی شکل گرفت باید بگویم که این مساله به درجه‌ی زیاد و به دور از هر نوع وضعیت ابژکتیوی سیاسی و نظامی، به عدم آمادگی سیاسی و نظامی چپ‌ها و کمونیست‌ها در این جامعه برمی‌گردد و معضل اینجاست. شرایط عینی سیاسی و توازن قوای نیروها در عراق و سوریه متفاوت است و این نیز تاثیر خود را به جای خواهد گذاشت. وضعیتی که برای «پ.ی.د» به وجود داشت متفاوت از وضعیتی است که برای چپ‌ها و کمونیست‌های کردستان و عراق وجود دارد و مقاومت کوبانی از همان آغاز بخشی از یک حرکت بزرگتر و اجتماعی‌تر بود.

به هر روی ما به عنوان حزب کمونیست کارگری عراق و کردستان از همان آغاز اعلام کردیم که تنها راه مقابله با داعش مقابله‌ی نظامی است و با مقابله‌ی مسلحانه‌ی زنان و مردان، شبیه ‌آن‌ چه در کوبانی اتفاق افتاد، می‌توان داعش را به عقب‌نشینی واداشت. مبارزه‌ای مسلحانه که مستقل از نیروهای اسلام سیاسی شیعه‌ی حاکم بر عراق و نیروهای ناسیونالیست کرد در کردستان باشد. در همین راستا چند کار ابتدایی صورت گرفت اما نتوانست سبب چنین مقاومت مردمی‌ای را فراهم کند. در عراق و در جاهایی که در زیر سایه‌ی حکومت قرار دارد، حکومت اجازه نمی‌دهد که کسی مستقل از حکومت و نیروهایش یعنیى «حشد الشعبی» نیروی نظامی خود را سازمان دهد و ما از همان ابتدا ارتباط این نیرو را با حکومت و زیر سایه‌ی وی رد کرده بودیم. اما در جاهایی که در کنترل داعش بود و به کنترل دولت درنیامده بود می‌شد چنان جنبش مسلحانه‌ای شکل داد و ما در منطقه‌ی «سامرا» در این راستا اعمالی انجام دادیم که به خوبی پیش نرفت و مشکلات خاص خود را داشت.

تا این لحظه هم‌چنان داعش وجود دارد و ما عمل در این راستا را ضروری می‌دانیم. در واقع امر هم مقاومت مردمی در «زلوعیه»، «امرلی» و «هیت» و مناطق «الانبار» و جاهای دیگر تحت لوای عشیرت وجود داشته است اما برای اینکه چنین جنبشی رنگ و بوی چپ و پیشرو داشته باشد باید چپ‌ها و کمونیست‌ها در آن مناطق تاثیر کارا داشته باشند. مساله مقاومت مسلحانه مردمی علیه داعش برای کمونیست‌ها تاکتیک مهمی است و باید برای سازمان دادن چنین امری از کمترین فرصت‌ها استفاده کرد. اما رابطه‌ی چنین تاکتیکی با کلیت مبارزه‌ی سیاسی کمونیست‌ها بحثی جداست که می‌شود در موقعیتی دیگر از آن سخن گفت.

کمونیست ماهانه: در عراق ومنطقه ما شاهد اتحاد وبند وبست وتوافقهای عملی  سیاسی ونظامی دستجات مختلف بورژوازی وسناریو سیاهی اعم از مذهبی و ملی گرا هستیم که یا علیه همدیگر ویا در جهت به تصرف در آوردن مناطق بیشتر وایجاد جو رعب و وحشت در جامعه با همدیگر همکاری می کنند. موقعیت جنبش طبقه کارگر، خصوصا رهبران آن و همچنین حزب شما، به عنوان یک حزب کمونیست کارگری، و دیگر جریانات چپ در منطقه و عراق در این رابطه چگونه است؟ آیا همکاری و تلاش مشترک سیاسی و عملی برای پس زدن ارتجاع و دفاع از امنیت جامعه در دستور کمونیستها و سکولارها و آزادیخواهان  و فعالین جنبش زنان هست؟ شما چه سیاست و برنامه ی عملی در این رابطه دارید و چه اقدامی کرده اید؟

موید احمد: بورژوازی اسلامی و قومی عراق فقط به جنگ داخلی خود نپرداخته‌اند و نمی‌پردازند بلکه همه‌ی آن‌ها علیه طبقه‌ی کارگر و انسان زحمتکش و زنان و جوانان‌اند. آن‌ها حتی یک ثانیه این میدان از جنگ را رها نکرده‌اند.

شرایط امنیتی عراق به شیوه‌ای نیست که نتوان آن را به وضعیت نرمال درآورد و آن ‌چه سبب تداوم این وضعیت و شرایط می‌شود، خود این نیروها هستند که سبب ادامه‌ی چنین وضعیتی می‌شوند. روند سیاسی و امنیتی در عراق خودش یک سناریوی ویژه است و هیچ یک از نیروهای سیاسی و قومی حتی لحظه‌ای دست از سرکوب زنان برنداشته‌اند و چنین شرایطی سبب نشده است که از یاد ببرند که از بیکاری جوانان و فقر حاکم بر جامعه سود برده و آن‌ها براي خدمت به منافع این یا آن نیرو وحزب سياسي و صف حکومت دعوت کنند. هرگز یک لحظه از تحمیل بازار آزاد و اقتصاد کاپیتالیستی به شکل نئولیبرالی‌اش  از دست ندادن و حتی زمانی که در جنگ با داعش قرار دارند تلاش ميكنند صدها هزار کارگر را از کار بیکار كنند و دستمزدهایشان را به بهانه‌ی پایین آمدن قیمت نفت و جنگ با داعش پرداخت نکرده‌اند و می‌خواهند سیاست ریاضت اقتصادی را بر مردم تحمیل کنند. حتی یک نفر و یک رای در مجلس (برلمان) وجود ندارد که در مقابل بی‌حقوقی زنان بایستد وحتی «قانون جعفری» در کابینه‌ی «نوری مالکی» به موافقت همه‌ی اعضای کابینه اش به پارلمان پیشنهاد داده شد. اینان همه احزاب و نیروهای بورژوازی هستند که در مساله‌ی استثمار کارگران و زحمتکشان با هم توافق دارند. در میان خود کارهایی  که شما از آن گفتید انجام خواهند داد اما در نهایت اینان جبهه‌ی طبقاتی خود را ایجاد کرده تا هر چه بیشتر در مقابل طبقه‌ی کارگر کردستان و عراق قرار بگیرند.

از طریق سازماندهی نیروی طبقه‌ی کارگر ومردم زحمتکش وزنان و جوان و انقلابیون در مقابل این دشمن طبقاتی است که می‌توان کاری انجام داد و وضع موجود را تغییر داد. نمی‌توان با هیچ فرد وگروه چپی وارد اتحاد عملی شد مگر آن‌ که این تقابل طبقاتی به صورت عملی در نظر گرفته شود. از همین دریچه است که می‌شود جبهه‌ای بزرگ و قدرتمند از نیروهای چپ وکمونیست وآزادیخواه ایجاد کرد و در راه تقابل با وضع موجود سياسي و امني  قدم برداشت.

ما در درجه‌ی اول بر اتحاد طبقه‌ی کارگر و پیشبرد مبارزه‌ی آن‌ها تمرکز کرده‌ایم. در این زمینه کارهای جدی صورت گرفته وهم ‌چنان صورت خواهد گرفت وما می‌خواهیم نیروهای چپ نیز دور پیشروی مبارزه کارگران و پیشرفتها يش  جمع شوند تمحور كند. ما می‌خواهیم در زمینه‌ی دفاع از حقوق زنان با هر کسی که حتی سرسوزنی از حقوق و آزادی‌های زنان دفاع می‌کند، کار مشترک انجام دهیم. برای جنبش جوانان نیز به همین شیوه و برای دفاع از سکولاریزم و مدنیت و پیشرفت و دفاع از امنیت و آسایش مردم و رفاه اجتماعی نیز همین شیوه را در پیش گرفته‌ایم.

در واقع ایجاد چنین جبهه‌ی بزرگی جهت تامین امنیت جامعه در روند سیاسی چندین سال قبل عراق و همچنین در لحظه‌ی حال به شدت ضرورت دارد اما واقعیت قضیه این است که از طرف چپ‌ها و کمونیست‌ها بدین منظور کمترین کار ممکن صورت گرفته است. همان‌طور که قبلن اشاره کردم در میان توده‌ی مردم نوعی از مقاومت در مقابل این وضعیت وجود دارد و نیروهای چپ و کمونیست می‌توانند تبدیل به قطبی شوند تا اعتراضات مردمی و دفاع از زندگی و آینده‌شان حول آلترناتیو چپ و کمونیسم جمع شود. نه تنها در عراق بلکه در سطح منطقه نیز باید چنین اتحادی علیه اسلام سیاسی و نیروهای مرتجع شکل بگیرد.

همزمان با تسلط داعش بر «موصل» ما به عنوان حزب کمونیست کارگری عراق و حزب کمونیست کارگری کردستان، پلاتفورمی سیاسی تنظیم کرده و در چنین وضعیتی کوس هم‌ سرنوشت بودن ومنافع مشترک کارگران و زحمتکشان و مردم آزادی‌خواه عراق و کردستان و منطقه را به صدا درآوردیم وشعار هم‌سرنوشتی این نیروی بزرگ را در مقابل نیروهای داعش و دیگر نیروهای منطقه و دولت‌ها و همه‌ی آن نیروهای اسلام سیاسی و قومی که هر یک به شیوه‌ای می‌خواهند جامعه را به منجلاب بکشند، سر دادیم. ما همیشه مبلغ این رویکرد بوده‌ایم و اتحاد طبقه‌ی کارگر و آزادیخواهان و چپ و کمونیست‌ها را ضروری می‌دانیم تا در میدان عمل کاری انجام داده و علیه این ارتجاع تحمیل شده بر عراق و منطقه بایستیم. در همین راستا از مقاومت مسلحانه‌ی مردم علیه داعش سخن گفته‌ایم.

مسائل خاورمیانه در هم گره خورده‌‌اند ودر حقیقت به شیوه‌ی عملی مرزها از بین رفته‌اند وهمانطور که می‌بینیم سوریه وعراق برای نیروهای داعش ونیروهای اسلامی وقومی یک میدان شده‌اند. همانطور که می‌بینیم جمهوري اسلامي ایران با تمام قوا در شرایط امروز عراق موثر است و دخالت می‌کند. باید و می‌شود که این ارتباط را که مانع مبارزه‌ی همزمان طبقه‌ی کارگر و مردم آزادی‌خواه عراق و ايران ومنطقه است، قطع کرد. هر چند موانع سیاسی و ایدئولوژیک وعملي زیادی بر سر عملی کردن چنین کاری وجود دارد اما ما هر لحظه بیشتر به حضور در چنین میدانی می‌اندیشیم تا بتوانیم نمونه‌ای  جدی را عملی کنیم.

کمونیست ماهانه: با تشکر فراوان از شما رفیق موید احمد برای شرکتتان در این گفتگو، اگر ناگفته ی باقی مانده به عنوان سخن آخر لطفا با خوانندگان نشریه در میان بگذارید؟

موید احمد: من نیز سپاس‌گذارم برای فرصتی که در اختیار من گذاشتید و برای شما آرزوی موفقیت دارم.