کمونیست ماهانه – میزگرد در باره اعتراضات معلمان رضا کمانگر، پروین کابلی، سیاوش دانشور، فاتح شیخ

میزگرد کمونیست ماهانه در باره اعتراضات معلمان
رضا کمانگر، پروین کابلی، سیاوش دانشور، فاتح شیخ

کمونیست ماهانه: در تاریخ ایران مبارزات معلمین ھمواره بعنوان بخش رادیکال و چپ جامعە شناختە شده است. بعد از سالھا سکوت نسبی دورە تازە ای از جنبش اعتراضی معلمین از ٩ بهمن سال ٩٣ شروع شدە است. در همان اعتراض اولیە نهم بهمن، معلمین در بعد سراسری وارد میدان شدند. با توجه به ھیاھوی “مذاکرات ھسته ای” رژیم و دولتهای غربی و گسترش ھمزمان دامنه سرکوب و اعدام، مطالبات و زمینە هائی که موجب گردید معلمین دوباره بمیدان بیایند و مبارزه آنھا گسترش پیدا کند کدامند؟

رضا کمانگر: همانطور کە شما اشارە میکنید معلمین نقش مهمی بعنوان بخش چپ و پیشرو جامعە در تاریخ مبارزە عدالتخواهانە ایران داشتە اند. معلمین بنابە موقعیت شغلیشان جزو بخش آگاە جامعە ایران هستند. در سالهای گذشتە هم هیچگاە در مقابل ناعدالتی کە در جامعە حاکم است سکوت نکردە، بودند و بعنوان بخش آگاە جامعە بە نابرابری های کە حاکم است اعتراض داشتەاند. اما شکل اعتراض معلمین همیشە تابع شرایط عینی جامعە است بە همین دلیل تشخیص این دورە برای شروع مبارزە اعتراض آمیز در ابعاد سراسری جزو خصلت آگاهانە این بخش جامعە است. شغل معلمی در جامعە ایران علیرغم اهمیت حیاتی کە دارد، اما بدلیل ناعدالتی و نابرابری ای کە جمهوری اسلامی بە جامعە تحمیل کردە است به تنهای تامین کنندە زندگی یک خانوادە عادی معلم نیست. حقوق و مزایای معلمین زیر خط فقر قرار دارد. هر معلمی علیرغم اینکە بە شغل معلمی خود اهمیت و افتخار میکند، اما زندگیش از طریق دستمزدی کە دریافت میکند تامین و کفاف زندگی اش را نمیدهد. در نتیجە شغل دوم و سوم برای امرار معاش بە قشر معلم در ایران تحمیل شدە است. مبارزە برای بالا بردن حقوق و دستمزد در کنار اعتراض معلمین بە منابع غیرە استاندارد، خرافی و عقب ماند کە در آموزش و پرورش بە کار گرفتە شدە دو عرصە مهم اعتراضات جنبش معلمین را در این دورە تشکیل میدهند. اما برگردم بە بخش آجر سئوال شما.
ببینید، روحانی با شعار “دولت امید و.. و شعار برداشتن محاصرە اقتصادی و توافق با غرب و آمریکا ” سر کار آمد. جمهوری اسلامی هرگاە در مقابل غرب و آمریکا خواستە است سازشی انجام دهد، فضای داخل ایران را سرکوبگرانە و امنیتی کردە است. بکار انداختن مجددا ماشین کشتار جمعی اعدام، تحمیل خفقان و شکنجە و زندان تاکتیک شناختە شدە و فرسودە در طول حیات ننگین جمهوری اسلامی بوده است کە دیگر کارائیش را از دست دادە است. معلمین، طبقە کارگر، زنان، جوانان و در یک کلام مردم دیگر مرعوب این عملکرد و تاکتیک فرسودە نمیشوند. معلمین بعنوان بخش آگاە جامعە اتفاقا شرایط عینی اوضاع سیاسی را خیلی خوب تشخیص دادەاند، اگر قرار است محاصرە اقتصادی برداشتە شود و سرمایە های بلوکە شدە آزاد شوند، پس سهم مردم چە میشود؟ بهانە وصل کردن مبارزات اقشار جامعە بە دشمنان خارجی و پاپوش دوزی برای رهبران و فعالین جنبشهای اجتماعی دیگر کارائیش را از دست دادە است. طبقە کارگر و معلمین میدانند در توافقات هستەای با آمریکا و غرب تا جیب گلە آخوند، سپاە و دستگاە های فاسد رژیم باشد سهمی بە مردم نمیرسد. اما، همین کم شدن فضای تنش با آمریکا و غرب زمینە ساز بمیدان آمدن جنبش های اجتماعی است کە هم اکنون معلمین این نقش را در زمین واقعی جامعە دارند، ایفا میکنند.
پروین کابلی: مبارزات معلمان همیشه در تاریخ ایران بعنوان یک بارومتر سیاسی – اجتماعی عمل نموده است. از لحاظ اجتماعی معلمان با وجود تقبل کاری مهم و شاق دارای موقعیت معیشتی بسیاری بدی هستند. در آمد بسیار کم معلمان عملا این گروه از جامعه را به پائین ترین رده فقر پرتاب نموده و شرایط نامناسب کاری مانند کلاسهای پر جمعیت ، نبود وسایل آموزشی مناسب ، ساعتهای طولانی تدریس، کار در ساختمانهای فرسوده و قدیمی ،. فقدان بیمه های خدمات اجتماعی و درمانی مناسب ، بازنشستگی نامناسب ، گرانی مواد غذایی و مسکن همه و همه شرایط را برای انفجار در یکی از فقیرترین قشرهای جامعه ایران آماده نموده است. همه ی اینها در کنار یک نظام پوسیده درسی و توسعه جهل و خرافات، آپارتاید جنسی، پائین بودن کیفت آموزشی، خصوصی سازی مدارس و وجود سیستم پلیسی و مذهبی تمام اعتراضات معلمان را خواه ناخواه به یک مسئله سیاسی و تقابل مستقیم با سیستم حکومت اسلامی تبدیل میکند.

سیاوش دانشور: اگرچه در میان معلمان و فرهنگیان گرایشات گوناگون و متمایز وجود دارد و بعبارتی دیگر معلمان و اعتراضات آنها نیز از گرایشات و تمایلات و سنتهای مبارزاتی ریشه دار در جامعه تاثیر می پذیرد، با اینحال این واقعیت را نمیتوان منکر شد که معلمان در جامعه اختناق زده ایران همواره و اساسا نیروئی در دفاع از آرمانهای پیشرو و مطالبات آزادیخواهانه بوده و این واقعیت خود را بویژه در تلاقی های سیاسی در آن جامعه نشان داده است. این پیشرو بودن معلمان و حرکت آنها در همین نکته خود را بروشنی نشان میدهد که معلمان تسلیم فضای مذاکرات هسته ای نشدند، سر پای خودشان ایستادند و عملا علیه سیاست صبر و انتظار حکومتی و اپوزیسیون پرو رژیم و رسانه ها بمیدان آمدند. تبلیغات سنگینی راه افتاده بود که “مردم ایران” در انتظار نتایج این مذاکرات اند! تلاش داشتند هر تحرک برحق و واقعی و مربوط به جامعه را در اتاق انتظار نتایج مذاکرات هسته ای زمینگیر کنند و از این طریق برای روحانی و جمهوری اسلامی وقت بخرند. معلمان با درایت قابل تحسینی کل این معادله را پوچ اعلام کردند. معلمان با اعتراض و اعتصاب سراسری شان و طرح مطالباتی واقعی و مربوط در عین حال نامربوط بودن تبلیغات قلابی سیاست انتظار را پاسخ دادند. تنها نیروئی پیشرو، روشن بین و آگاه به منفعت مادی و متمایز خود میتواند در متن چنین فضائی اینگونه عمل کند. انتخاب این زمان معین برای اعتراض فی النفسه نشان پیشرو بودن معلمان و اعتراض آنهاست و راه را برای دیگر اعتراضات برحق اجتماعی هموار کرد.

زمینه اعتراض معلمان بسیار روشن است: فقر و تبعیض شدید، شکاف طبقاتی گسترده و سرکوب و اختناقی که برای سرپانگهداشتن این اوضاع ضروری شده است. معلمان علیه این اوضاع بپاخواستند و بروشنی در شعارها و مطالبات و قطعنامه های آنها میتوان دید که این جنبشی علیه فقر و تبعیض و اختناق و برای آزادی و برابری و رفاه است. اینها زمینه اجتماعی و نقطه عزیمت این اعتراض است که در واقع امری صرفا مربوط به معلمان نیست بلکه معلمان بعنوان یک تریبون اجتماعی و بخشی پر سر و صدا در جامعه پرچم اعتراض علیه آن را برافراشته اند. واضح است در این اعتراضات مسائل و خواسته های مشخص تر معلمان و همینطور مسائل مربوط به حوزه تخصص و کار آنها بعنوان آموزکار و امر آموزش و چگونگی آن نیز طرح میشوند. اما تقلیل این اعتراضات به خواسته های مشخص معلمان و آنطور که عده ای دوست دارند با مارک “صنفی” آنرا محدود کنند و محدود نشان دهند، عمیقا اشتباه است. اگر خود معلمان در تناسب قوای نامناسب از اعتراض خویش بعنوان اعتراض صنفی نام میبرند بحث جداگانه ای است. واقعیت اما اینست که این اعتراضات سراسری و پرشور را باید در کنار اعتراضات توده ای کارگری در دوره اخیر گذاشت و از کلیت آن بعنوان یک تحرک جدید علیه وضع موجود نام برد. حزب کمونیست کارگری حکمتیست اعتراضات معلمان را یک جبهه مهم از اعتراض اردوی کار در ایران میداند و هر درجه پیشروی آنرا پیشروی کل طبقه کارگر قلمداد میکند.

فاتح شیخ: مطالبات جنبش اعتراضی جاری معلمان روشنتر و همه جانبه تر و رادیکالتر و اجتماعی تر از همه تحرکات اعتراضی گذشته آنهاست. این خود فاکتور مهمی بود که موجب شد این جنبش اعتراضی این بار چنین پرشور برپا شود و چنین پردامنه و استوار ادامه یابد. طی چند ماه اخیر بیانیه ها و فراخوانهای انجمنهای سراسری و محلی معلمان مطالباتی را در زمینه آموزش نسل جوان و سرمایه آتی پیشرفت جامعه برجسته کرده اند که درد مشترک توده های کارگر و زحمتکش و محروم اعماق جامعه هستند. مطالباتی مانند آموزش و پرورش علمی و مدرن، آموزش رایگان به عنوان حق همگان آحاد جامعه، حق دخالت معلمان در اداره مدارس و انتخاب مدیران، تشکیل شوراهای معلمان در هر مدرسه به عنوان حق صنفی و مدنی مسلم آنها، تاکید بر معیشت مناسب و منزلت شایسته همچون حق بدیهی معلمان، تاکید بر اصل عمومی علیه فقر و تبعیض، خواست آزادی فوری معلمان زندانی که تنها به خاطر دفاع از حقوق خود به زندان انداخته شده اند و بالاخره خواست سی درصد افزایش حقوق در کنار مجموعه ای از بیمه ها و امکانات دیگر. این مطالبات در عین حال کاملا نقطه مقابل نظام آموزشی ارتجاعی و پوسیده ای هستند که رژیم اسلامی حاکم در سه دهه و نیم گذشته بر جامعه مدرن ایران تحمیل کرده است. به این معنی مطالبات معلمان و جنبشی که حول آنها برپا کرده اند این بار به شکل کامل و آشکاری مطالبات یک جنبش خلاف جریانی و خصلتا چپ هستند.
زمینه های مساعد برپایی جنبش جاری معلمان را هم باید در وضعیت کنونی جامعه زیر حاکمیت رژیم اسلامی حامی سرمایه و بحرانهای مرکبی جستجو کرد که این نظام سراپا ارتجاعی بر جامعه تحمیل کرده و تنگناهای معیشتی و سیاسی و فرهنگی حادی فراهم آورده است که این بخش هشیار و پیشرو پائین جامعه را در این شرایط مناسب زمانی به حرکت فراخوانده است. با کمی دقت روشن میشود که جنبش اعتراضی جاری معلمان ایران در کنار اعتصابات پی در پی کارگران ایران آئینه ای است که اولا بحران اقتصادی لاعلاج رژیم اسلامی در آن منعکس است چراکه نمیتواند و نمیخواهد معیشت این بخش وسیع جامعه را در حد بالای خط فقر تامین کند، ثانیا بحران سیاسی رژیمی که تمام و کمال وصله ناجوری به جامعه است را به نمایش گذاشته است و ثالثا هم به طرز بسیار روشنی بازتاب بحران فرهنگی و ایدئولوژیکی رژیم اسلامی حاکم بویژه در عرصه نظام آموزش و پرورش است.
با توجه به این مطالبات و زمینه ها میتوان گفت جنبش جاری معلمان یک تحول سیاسی – اجتماعی مهم و دارای پتانسیل خلاف جریانی قوی و گسترده در جامعه ایران است که ظرفیتهای آن در پروسه تداوم خود بیشتر و بیشتر بالفعل خواهد شد. (توجه خوانندگان را به نوشته دیگری در همین زمینه جلب میکنم با عنوان: “جنبش اعتراض سراسری معلمان یک تحول سیاسی اجتماعی مهم در ایران” از فاتح شیخ در نشریه کمونیست هفتگی شماره 280 که در 28 فروردین 1394 – 17 آوریل 2015 منتشر شده است. http://hekmatist.org/attachments/article/4967/Communist%20weekly%20280.pdf).

کمونیست ماهانه: مطالبات و شعارھائی که جنبه پیشرو و مترقی و قابل حمایت بودن مبارزه معلمین را تامین کند کدامھا ھستند؟ آیا چشم اندازی برای تحقق مطالبات آنھا ھست؟ تلاش و ریاکاری مقامات جمھوری اسلامی بمنظور به بیراهه بردن و به شکست کشاندن این مبارزه توانسته تاثیر گذار باشد؟ رهبران جنبش کارگری و دیگر جنبشهای اجتماعی در قبال این مبارزات چه وظیفه ای برعھده دارند؟

رضا کمانگر: سە عرصە مهم یعنی بهبود شرایط معیشت زندگی اقتصادی و ایجاد تشکل صنفی مستقل معلمین و همراە با تغییر منابع آموزشی از خرافی و عقب ماندگی مذهبی کە اکنون بە منابع آموزش و پرورش تحمیل شدە است بە استاندارد های جهانی و علمی و همچنین آموزش علمی باید رایگان باشد، خواست و مطالبات اصلی جنبش معلمین را تشکیل میدهند. شعار اصلی اعتراضات معلمین کە بنوعی بە پرچم هویت مبارزات سراسری تبدیل شدە است این است “معلم بیدار است از تبعیض بیزار است!” خود این شعار گویای خواست و آگاهی معلمین و در عین حال قابل حمایت بودن اعتراضات معلمین از طرف دیگر اقشار جامعە ازجملە طبقە کارگر و همە آزادیخواهان و برابری طلبان جامعە است کە متاسفانە باید گفت تاکنون مورد حمایت شایستە بخشهای دیگر جامعە قرار نگرفتە است. چشم انداز تحقق خواسته های معلمین در گرو تداوم مبارزە معلمین و همچنین حمایت و پشتیبانی طبقە کارگر و دیگر جنبشهای اجتماعی و حمایت اکثریت مردم است. معلمین آموزگاران فرزندان طبقە کارگر و ما مردم هستند، تحقق خواستها و مطالبات آنها کمک بە رشد و شکوفایی ذهنی و علمی فرزندان جامعە ایران است! از این رو مبارزە و اعتراضات معلمین شایستە گرمترین حمایت و پشتیبانی طبقە کارگر و همە مردم جامعە ایران هستند! ترفند و ریاکاری حکومت گوناگون است، از طرفی با ایجاد فضای رعب و وحشت و بگیر و ببند و تهدید تلاش میکند در میان صف اعتراض معلمین شکاف و دو دستگی ایجاد کند و از طرف دیگر با راه اندازی کمپین جهت تعدیل مطالبات و خواستهای معلمین بە خواسته های ناچیز و جزئی در صدد لوث کردن کل اعتراضات جنبش معلمین است. در مقابل هم معلمین با هوشیاری خیلی خوب بە تقابل با کل ترفندهای رژیم رفته اند و ارادە متحدانەای پشت تداوم مبارزە معلمین موجود است!
پروین کابلی: مطالبات معلمان اساسا بر علیه فقر است. دستمزدهای کم و عدم امنیت شغلی معلمان را به فقر و فلاکت کشیده است. معلمان خواهان امنیت شغلی و یک زندگی انسانی هستند. این اولین خواست است که در سر لوحه ی خواستهای آنها قرار دارد. معلم گرسنه معنا ندارد، وقتیکه بالایی ها بر سر سفره رنگین می نشینند و تمام ثروث جامعه را صرف خوش گذاری خود میکنند. معلم و خانواده اش گرسنه است. معلمان جزو مردم زحمتکش و طبقه کارگر امروز جامعه محسوب میشوند و زیر خط فقر زندگی کردن عملا تمام انرژی معلمان را برای راست و ریس کردن و تامین زندگی خود و خانواده اش را گرفته است. بسیاری از معلمان در شهرهای برزگ عملا شغل دومی برای گذران زندگیشان دارند.
این جنبش دارای ریشه های وسیع اجتماعی است. گستردگی مدارس در ایران و رابطه مستقیم معلمان با دانش آموزان و والدین آنها و همچنین دهها هزار نفر دیگر از کارکنان تهیدست مدارس شرایط ویژه ای را برای موفقیت معلمان میتواند فراهم نمایند. یکی از اهداف این اعتراضات برگشت معلمین اخراجی بکار است . وضعیت معیشتی معلمین بازنشسته هم یکی دیگر از موضوعاتی است که در این اعتراضات مورد توجه قرار گرفته است. خدمات درمانی و بهداشتی معلمین یکی از مشگلات عدیده ای است که در مقابل این گروه از زحمتکشان جامعه قرار گرفته است. بی جهت نیست معلمان فریاد میزنند” معلم بیدار است از تبعیض بیزار است” . تمام نکاتی که تاکنون برشمردم بخوبی قدرت بالقوه ی این جنبش را نشان میدهد.
معلمان در مبارزه برای یک زندگی بهتر تنها نیستند و مبارزات و پیروزیشان میتواند شرایط بهتری را برای طیف وسیعی از زحمتکشان جامعه فراهم نماید. طیف وسیعی از طرفداران رژیم و جنبش های دیگر اجتماعی در درون صفوف این جنبش قرار دارند. طبعا این طیف تلاش میکنند که صورت مسئله را عوض کنند و به هر ترتیبی که شده جنبش را به شکست بکشانند. تهدید و دستگیری معلمان مبارز و رهبران عملی این جنبش و استفاده از خشونت برای به سکوت کشاندن آنهاست. تنها راه ادامه و تظمین یک معادله قوی در این رابطه دخالت رهبران کارگری و ایجاد همبستگی با معلمان است. نباید این جنبش که بخش وسیعی از طبقه کارگر است را به تنهایی رها کرد. همبستگی طبقاتی و دخالت رهبران جنبش کارگری اهمیت ویژه ای در پایداری و موفقیت معلمان دارد. غیر از این، بخش مهمی از معلمان را زنان تشکیل میدهند. رهبران رادیکال و بخش پیشرو جنبش زنان باید اعتراضات معلمان را بعنوان یک نقطه عطف مهم برای پیشبرد جنبش زنان نگاه کند و تلاش نماید که بعنوان یکی از جنب های مهم این جنبش دخالت مستقیم و فعالتری داشته باشد. نقش جوانان و دانشجویان که طیف وسیعی از جمعیت ایران را تشکیل میدهند و ارتباط مستقیم و روزمره با معلمان خود دارند از اهمیت دوچندانی برخوردار است. این نیرو برای شرکت در اعتراضات از پتانسیل بالایی برخوردار است. میتواند در پیشبرد اعتراضات معلمان نقش مهمی را بازی کند.

سیاوش دانشور: اگر داریم راجع به اعتراضات معلمان صحبت میکنیم و نه جست و خیز معدودی عناصر دستگاهی و پرووکاتور و نهادهای دست ساز و گوش بفرمان، آنوقت باید گفت که کل این اعتراض و مطالبات و شعارها و قطعنامه های آن پیشرو و مترقی و قابل حمایت است. در چند مورد نهادهای حکومتی و وابسته به وزارت آموزش و پرورش تحت عنوان “معلم و سازمان معلمان” تلاش کردند با نصب شعارها و بنرهائی در محل اجتماعات تصویر دیگری از خواستهای معلمان بدهند. خوشبختانه این ترفند با هشیاری معلمان در همان قدم اول شکست خورد. همین جریان و گرایشی سازشکار تلاش میکرد از اختناق سوبسید بگیرد و در فرمولبندی اسناد و فراخوانها در برخی جاها لحنی متملق در قبال حکومت و نهادهای حکومتی و اسلام بگیرد و یا شعارها و تاکتیکهائی را جلو براند که تناسبی با فضای معلمان و روحیه اعتراضی و تجمعات آنها در هشتاد شهر ایران نداشت. اما به شهادت اسناد و روایت دست اندرکاران واقعی تر این اعتراضات، این تلاشها قطره ای از دریا را بخود اختصاص دادند. ماهیت و مضمون و اساس اعتراض و اعتصاب سراسری معلمان پیشرو و قابل حمایت و مترقی و رو به جلو بود و باید بعنوان نقطه عطفی در سیاست ایران فهمیده و درک شود.

مطالبات در اسناد و قطعنامه ها بروشنی بیان شدند اما مجموعا میتوان آنها را در سه گروه دسته بندی کرد: اول، مطالبات معیشتی و رفاهی و مشخصا خواست افزایش حقوقها، موقعیت شغلی و استخدامی و ایمنی شغلی، مسکن و بیمه. شعار محور معلمان علیه فقر و تبعیض بود. دوم، اعتراض به بازاری شدن اصل آموزش که در واقع حق آموزش را از یک حق بدیهی و پایه ای شهروندان به یک امتیاز تبدیل میکند و آنرا منوط به موقعیت اقتصادی افراد و خانواده دانش آموز میکند. طرح آموزش رایگان برای همگان بعنوان نگرشی انسانی و برابری طلب و آزادیخواهانه، مخالفت با بیزنس شدن اصل آموزش. همینطور بحث مضمون مفاد آموزشی و نفس سیستم آموزشی که در ایران امروز در اسارت خرافه و جهالت است و آموزگار را بخشا وادار میکند علیه وجدان علمی خویش سخن بگوید. این وجه از خواستهای معلمان که خود را در فرمولبندی یک سیستم آموزشی علمی و مدرن طرح میکند، در کنار اصل آموزش رایگان، از پیشروترین مطالبات اجتماعی است که تاریخا خواست طبقه کارگر و برنامه سوسیالیستی بوده است. سوم، اعتراض به اختناق در محیط و مراکز آموزشی. خواست بدیهی و برحق ایجاد شوراهای معلمان، خواست انتخابی بودن مدیران مدارس توسط معلمان که عملا به معنی لغو انتصابها و انحلال نهادهای حکومتی در میان معلمان است. خواست آزادی معلمان زندانی و زندانیان سیاسی و برچیده شدن فضای پلیسی و جاسوسی در محیط آموزشی. ایجاد شرایطی آزاد و باز که با محیط آموزشی خوانائی دارد. اینها سه رکن اساسی خواستهای معلمان در سراسر ایران است که در واقع خواست دهها میلیون انسان کارگر و آزادیخواه است که توسط معلمان طرح شده است.

پاره ای از خواستهای معلمان نه فقط در جمهوری اسلامی بلکه در حکومت سرمایه داری بدون عمامه هم ممکن است تماما محقق نشود اما این ابدا مهم نیست. معلمان و هر جنبش پیشرو برای طرح خواستهایشان از امکانات و امکانگرائی حرکت نمیکنند اگرچه از محدودیتها انتزاع نمیکنند. طرح یک مطالبه پیشرو به معنی عملی بودن و مطلوب بودن و ممکن بودن آنست و افق جامعه و توقع توده کارگر و مردم زحمتکش را بالا میبرد. این تقابل با سیاست طبقات حاکم است که همواره تلاش میکنند با انواع ترفندها و سیاست ها توقع و انتظار جامعه را پائین بیاورند و پائین نگهدارند. این یک کشمکش سیاسی است و مقدورات و امکانات خود موضوع تغییر و مبارزه هستند و نه اصلی برای همیشه. یک جنبش پیشرو از محدودیتهای عملی و تاریخی و اجتماعی انتزاع نمیکند اما در عین حال تلاش میکند که با پراتیکی پیشرو آنها را درهم شکند و چهارچوبهای جدیدی به مبارزه و کشمکش سیاسی تحمیل کند. طرح این خواستها این نقش را ایفا میکنند.

اعتراضات معلمان بخشی از اعتراض و تحرک اردوی کار ایران است. رهبران جنبش کارگری و دیگر جنبشهای اجتماعی در قبال این مبارزات وظیفه ای جز حمایت قاطع و فعال و بدون تردید ندارند و بدرجه ای که تاکنون چنین سیاستی اتخاذ نکردند، تنها نیروی اعتراض جنبش طبقه خود را تقویت نکردند و یک سنگر و جبهه مهم مبارزه سیاسی و طبقاتی را با بی تفاوتی نظاره کرده اند. امری که بسود طبقه کارگر و اردوی کار ایران نیست.

فاتح شیخ: همه مطالباتی که بالاتر به آن اشاره شد، تامین کننده خصلت پیشرو و شایسته گرمترین حمایت جنبش اعتراضی معلمان هستند. واضح است که بعضی از مطالبات، که مهمترینها هم هستند، مانند آموزش و پرورش علمی و مدرن، چشم انداز تحققشان در گرو برچیده شدن نظام ارتجاعی حاکم و برپایی یک نظام سیاسی سکولار است که در آن دین از دولت و از سیستم آموزشی جامعه جدا گردد. طرح این مطالبات از جانب معلمان در واقع نه تنها جنبه پیشرو روشنگرانه دارد بلکه به نوعی شرکت کردن این بخش آزادیخواه جامعه در حرکت به سوی چنان تحول سیاسی مهمی در جامعه و تلاش برای تحقق بخشیدن به استقرار یک نظام سیاسی امروزی مبتنی بر سکولاریسم است. هم از این روست که میگوئیم مطالبات این بار معلمان بیان درد مشترک توده های محروم اعماق جامعه و نشان دادن راه علاج آن است. در عین حال بخشی دیگر از مطالبات معلمان با پیگیری و تداوم مبارزاتشان قابل تحقق است. افزایش سی درصدی حقوق و به طور کلی تامین معیشت بالای خط فقر، آنچنانکه بارها در سخنرانیهای اجتماعات معلمان تاکید شده است، حق مسلم و بدیهی معلمان و کارگران و پرستاران و همه اردوی زحمتکش جامعه است و البته قابل تحقق است به این معنی که باید با سنبه پرزور مبارزه مداوم و گسترده و رادیکال بر رژیم تحمیل گردد. جای تقدیر و امیدواری است که بر اثر تداوم و گستردگی و سراسری بودن و سازمانیافته بودن این جنبش، تا کنون تلاش و ریاکاری مقامات جمھوری اسلامی به منظور به بیراھه بردن و به شکست کشاندن آن نتوانسته است تاثیر چندانی به جا بگذارد.
این سوال که رهبران جنبش کارگری و دیگر فعالین جنبشهای اجتماعی در قبال مبارزات معلمان چه وظایفی بر عھده دارند را باید خود رهبران و فعالین کارگری و جنبشهای اجتماعی پیشرو پاسخ بدهند. آنچه من و شمای کمونیست میتوانیم و باید یادآور شویم این واقعیت است که جنبش اعتراضی معلمان در شرایطی برپا شده و ادامه دارد که همزمان با آن اعتصابات کارگری هم در جریان است، مبارزات پرستاران هم در جریان است. بنابراین چه چیزی بدیهی تر از این که رهبران جنبش کارگری بویژه رهبران عملی و سازماندهندگان اعتصابات جاری کارگران و پرستاران و همچنین فعالین جنبشهای اجتماعی دیگر مانند جنبش آزادی و رهایی زن هم باید در کنار و در پیوند فشرده با رهبران و سازماندهندگان جنبش اعتراضی معلمان باشند و برای تحقق مطالبات مشترک خود شانه به شانه و دست در دست هم تلاش کنند و از پا ننشینند؟ خیلی واضح است که یک نقطه ضعف خطرناک اعتراضات جاری کارگران و توده های محروم اعماق جامعه در برابر رژیم سرکوبگر اسلامی، پراکندگی و نبودن همبستگی و پیوستگی لازم و کافی در صفوف آنها بوده است. پس چه فرصتی بهتر از فرصت امروز برای تلاش در جهت غلبه بر این نقطه ضعف مهلک میتوان سراغ کرد؟ آیا نباید مکرر در مکرر تاکید کرد که رهبران و فعالین مبارزات جاری کارگران و پرستاران و زنان و غیره با هشیاری تمام این فرصت را غنیمیت بشمارند و آن را از دست ندهند؟

کمونیست ماهانه: در فصل تابستان مدارس تعطیل است، کارفرما و دولت هم بە امید رسیدن فصل تعطیلات مدارس جواب قانع کنندەای بە خواست و مطالبات اعتراضات معلمین ندادە اند. چە باید کرد؟ ادامە اعتراضات و پیگیری مطالبات در فصل تابستان چگونە میتواند تداوم پیدا کند؟

رضا کمانگر: سیاست دولت تاکنون تفرە رفتن از جواب قانع کنندە و روشن بە خواسته ها و مطالبات معلمین بودە است. سیاست انتظار برای شروع تعطیلات تابستان همزمان تلاش جهت فرعی کردن خواسته های طرح شده، تاکتیک رژیم برای لوث کردن مبارزات و همچنین ایجاد دو دستگی و اختلاف میان معلمین و ایجاد فضای امنیتی و در کنار همە اینها ریاکاری دولت و ازجملە روحانی کە برای معلمین اشک تمساح میریخت تا تلاش وزارت آموزش و پرورش برای ترتیب دادن دیدار تعدادی از عوامل رژیم تحت عنوان معلمین با خامنەای توطە ای، برای مقابلە با کل خواستە های معلمین است. در فصل تعطیلات تابستان معلمین در مدارس و محل کارشان حضور ندارند و این یک کمبود است کە باعث کم شدن ارتباطات حضوری میان معلمین میشود. اما دنیای امروز عصر ارتباطات اجتماعی است، معلمین هم اکنون بە شبکە های ارتباطات جمعی و اجتماعی وصل هستند و در این شبکە های اجتماعی باید تلاش کنند در جریان تحولات و پیگیری خواست و مطالبات خود قرار گیرند.
رهبران و فعالین میتوانند نقش تعین کنندەای ایفا کنند. اکنون معلمین تشکلاتی مانند کانون صنفی، انجمن صنفی معلمین را بشکل دوفاکتو بە رژیم تحمیل کردەاند. در فصل تعطیلات تابستان باید تلاش کرد. موقعیت تشکلات موجود معلمین را محکمتر و در بخشهای دیگر کشور گستردە تر کرد و همچنین بفکر تدارک، سازماندهی مجامع عمومی این تشکلات بشکل شهری، بخشی و استانی معلمین بود کە میتواند ظرف مناسبی برای تداوم اعتراضات و پیگیری خواسته های معلمین باشد. همچنین در فصل تابستان فرصت مناسبی برای ارتباط با سایر جنبشهای اجتماعی ازجملە با طبقە کارگر است و لازم است، خواهان حمایت و دخالت عملی جنبش کارگری از اعتراضات شوند.
پروین کابلی: فرا رسیدن تابستان طبعا میتواند شدت و تاثیر این مبارزات را کند کند. ولی این به معنای پایان این مبارزات نیست. معلمان رهبر و مبارز هم اکنون باید خود را برای چند مسئله آماده نمایند. اول اینکه چگونه در تابستان میتوانند شبکه ارتباطی خود را حفظ کنند. خبر رسانی کنند و احتمال دستگیری و ضربه پذیری را کمتر کنند. یافتن راههای معقول برای دسترس به همدیگر را باید پیدا کرد. ایجاد شبکه های خبر رسانی از میان دانشجویان و خانواده های آنها همراه با سازماندن و آنها میتواند یکی از این آلترناتیوها باشد.
اما مسئله دوم به نظر من این است که چگونه معلمان برای پاییز خود را آماده می نمایند. آیا میشود که شروع سال تحصیلی آینده مدارس را به سردرد رژیم تبدیل نمود؟ آیا میشود مقدمات این کار را از هم اکنون فراهم نمود؟ اینها سوالاتی است که قبل از تابستان به نظر من در مقابل معلمان قرار خواهند گرفت. این وظیفه ی مهمی در مقابل رهبران این اعتراضات و جنبش کارگری قرار میدهد. باید از هم اکنون به سوالات جواب دهند.

سیاوش دانشور: تعطیلی نسبی مراکز آموزشی نمیتواند دلگرمی مهمی برای جمهوری اسلامی و یا به عقب راندن این جنبش باشد. این حرکت بسیار ریشه دارتر و سراسری تر و قدرتمندتر از آنست که بتوان با وقت خریدن در فصل تعطیلات آنرا به فراموشی سپرد. بالاخره مدارس باز میشوند و مسائل با شدت و حدت بیشتری مجددا طرح خواهند شد. به نظر من سرمایه گذاری روی تعطیلات بیفایده است. صورت مسئله را نمیتوان خط زد.

اتفاقا فضای تعطیلات نسبی برای معلمین این امکان را فراهم میکند که تدارک کارهای بزرگ را ببینند. پایه های تشکل هایشان را محکم و با نیروئی قدرتمندتر به صحنه برگردند. از اعتراضات تاکنونی و نقاط قوت و ضعف آن جمعبندی روشن و تصویر ابژکتیوی داشته باشند. قدر اتحاد ایجاد شده تاکنونی را بدانند و روی آن سنگرهای محکم تری بسازند. ارتباط شبکه های مبارزاتی در شهرهای مختلف را مستحکم کنند و قدرت عمل کل جنبش را بالا ببرند. کارهای زیادی میتوان کرد که همه آنها در گرو هم جهتی، هم خطی، اتحاد و سیاست روشن داشتن است. این فرصت اتفاقا وقت مناسبی برای رفع گیر و گرفت های فکری و سیاسی، متحد شدن و نقشه ریختن، دیدن رهبران و فعالین کارگری و پرستاران و بحث حول مهمترین اهداف کلان و بلافصل اردوی کار ایران است. کارهای زیادی باید کرد و میتوان کرد که همه به فرصت و وقت و برنامه و کار نیاز دارد که فرصت تعطیلات اگر غم نان بگذارد خود غنیمتی است. من نگران تعطیلات تابستانی نیستم. قدرت این جنبش بسیار فراتر از محاسبات خرد است.

فاتح شیخ: جنبش جاری معلمان تا همینجا اثبات کرده که به میدان آمده است تا در میدان بماند. چه کسی بهتر از خود آنها میداند که تابستان دارد فرا میرسد و مدارس تعطیل میشوند؟ ممکن است من و شما واقف نباشیم که این حرکت اعتراضی در ماههای آینده چگونه پیگیری میشود اما شکی نیست که رهبران و سازماندهندگان این جنبش همچنانکه تا کنون با نقشه و سازمانیافتگی سطح بالا و با درایت سیاسی عملی شایسته ای جنبش خود را پیش برده اند، برای پیشبرد آن در ماههای آینده هم هشیارانه عمل خواهند کرد.

کمونیست ماهانه: سخن پایانی شما برای معلمین کمونیست درون مبارزات جنبش معلمین چیست؟

رضا کمانگر: دو مسئلە باید مورد توجە رفقای کمونیست باشد، اول تقابل با این دیدگاە چپ حاشیەای کە فکر میکند معلم کارمند دولت است، در نتیجە بلحاظ پایگاە طبقاتی جزو خوردە بورژوا تعریف میشود و در نتیجەی برخورد پاسیو بە مبارزات معلمین میکنند. شغل معلمی علیرغم اینکە پایە پیشرفت جامعە است متاسفانە در ایران موقعیت زندگی معلمین جزو قشر فرودست جامعە است. معلمین در کنار این شغل ناچارند چندین نوع کار دیگر را جهت تامین زندگی انجام دهند. اتفاقا از این رو معلمین بخشی از طبقە کارگر جامعە را تشکیل میدهند کە امروز با اتحاد عمل و همبستگی محکمتری در ابعاد سراسری در میدان مبارزە با دولت و کارفرما قرار گرفتەاند. مسئلە دوم، در میان معلمین پیشنهاد های مبنی بر جلب حمایت دانش آموزان برای همراهی در تحصن معلمین مطرح شدە است، تاکنون بدرست این پیشنهاد جنبە عملی بخود نگرفتە است. باید توجە داشت دانش آموزان زیر سن ١٦ سالە را نباید تشویق بە مبارزە کرد. اگر قرار است دست مذهب و خرافات اززندگی دانش آموزان در این سن، کوتاه شود قاعدتا، نباید کودکان “دانش آموزان زیر سن 16 سال” را بە اعتراض و مبارزە تشویق کرد. بجای تشویق کودکان باید خانوادە ها و والدین دانش آموزان را بە همراهی و حمایت جلب کرد. از این رو برنامە ریزی برای دعوت از والدین بشکل منظم میتوان خانوادەها را با خود همراە کرد. معلمین کمونیست میتوانند در ایجاد همبستگی بین معلمین و خانوادها نقش مهمی ایفا کنند.
پروین کابلی : جنبش معلمان و اعتراضات آنها یک جنبشی برعلیه کلیت رژیم است. تاریخ مدرن ایران گواه خوبی بر این واقعیت است . معلمان همیشه بخش پیشرو و چپ جامعه را تلاش داده اند. برای معلم فقیر و تنگدست راهی جز اعتراض وجود ندارد. شکم خالی خدا و پیغمبر نمی شناسد. معلمان چپ و پیشرو باید تلاش نمایند که این اعتراضات از دریاچه ها و نهرهای کوچک به اقیانوسی از اعتراض تبدیل شود. باید شبکه های ویژه خود را تشکیل دهند. شعارها را رادیکالتر کنند و خواست و توقع معلمان را برای یک زندگی بهتر و آسایش بیشتر بالاتر ببرند. خواست بالا بردن دستمزدها، بیمه های مناسب، بازنشستگی ، امنیت شغلی و توقف خصوصی کردن مدارس را در سرلوحه ی خواستهای خود قرار دهند.

سیاوش دانشور: کمونیستها باید در درون شبکه مبارزاتی معلمان نقش شایسته خود را ایفا کنند. کمونیستها بعنوان افرادی که منفعتی جدا از منفعت کل جنبش طبقاتی ندارند باید بعنوان عامل متحد کننده کل این اعتراض در سطوح مختلف عمل کنند. مسائل کلان امروز عبارتند از فائق آمدن به محدودنگری ها و درکهای ابتری که ویژه کمونیسم و جنبش آزادیخواهی و رفع تبعیض نیست بلکه برای به شکست کشاندن آن طرح و بخشا رایج شده است. یکبار برای همیشه باید مسائلی مانند: “ما فرهنگی هستیم و آنها کارگرند” و هر نوع سیاست و شعاری که نوعی جدائی میان کارگر و معلم قائل میشود خاتمه یابد. شعار “کارگر، معلم، اتحاد، اتحاد” اگرچه نیت خیری دارد اما فرض را برجدائی ایندو گذاشته است. این جدائی نه واقعی است و نه باید برسمیت شناخته شود. هیچ کمونیستی نیروی جنبش اش را براساس اینکه در بخش تولیدی یا خدماتی است تقسیم بندی نمیکند. ما نباید از مفروضات سازمان کار جامعه کنونی و نیازهای ایدئولوژی بورژوائی حرکت کنیم. سیاستها و شعارها و روش و نگرش غیرکارگری و غیر سوسیالیستی در میان هم معلمان و هم کارگران مراکز صنعتی علیه هر دو بخش این طبقه واحد است. بحثهائی مانند “چه کسی ارزش اضافه تولید میکند” و به این اعتبار معلم “کارگر نیست” تا مغز استخوان غیر مارکسیستی و غیر کمونیستی است و علیه شعار محوری جنبش اعتراضی معلمان یعنی “علیه فقر و تبعیض” است.

بگذارید سوال را اینگونه طرح کنیم که آیا بورژوازی بازار که مشغول دلالی است و یا بورژازی و سرمایه مالی که مشغول خرید و فروش ارز و تامین سود از مجرای ربا و نرخ بهره و اوراق قرضه و غیره است، از کل ارزش اضافه تولید شده توسط کل سرمایه اجتماعی سهیم و منتفع نمیشود؟ آیا بورژوازی صنعتی و تولیدی شاخه های دیگر سرمایه را بعنوان طبقه خویش برسمیت نمی شناسد و یا اصولا به آنها نیاز ندارد؟ آیا اصولا سرمایه بدون این نوع تقسیم کار و این شاخه ها میتواند کارکرد داشته باشد؟ اگرنه، چگونه است که برای کارگر صنعتی و یا برای کارگر خدماتی باید این سوال مطرح باشد که چه کسی کارگر است و چه کسی نیست؟ نفس این سوال و این نگرش به اعتراض بخشهای مختلف یک طبقه واحد وارونه و نادرست است و منشا آن تئوری های ضد کارگری برای تضعیف و انزوای نیروی واحد طبقه کارگر در اعتراض علیه سرمایه داری و انقیاد و تبعیض و نابرابری نهادینه در آنست. کالا تنها در کارخانه تولید نمیشود و به کارخانه ختم نمیشود. آموزش و تخصص یک وجه مهم تولید است. خدمات و ارائه خدمات بعد از تولید و شبکه های توزیع کالا از تولید تا رساندن به دست مصرف کننده و خریدار یک پروسه واحد است. هیچ جامعه ای نمیتواند خود را بازتولید کند بدون اینکه تعداد زیادی از انسانها در شاخه های مختلف اعم از تولید مادی و غیر مادی و کار مولد و غیر مولد در آن شریک باشند. اما سرمایه و مناسبات سرمایه داری، مستقل از اینکه کدام گرایش در سرمایه داری در هر دوره مسلط است، براساس قانون واحد و پایه ای استثمار و پروسه انباشت سرمایه عمل میکند.

کمونیستها و رهبران پیشرو اردوی کار باید از نقطه عزیمت انتقاد اجتماعی کارگری به نظم موجود حرکت کنند و نیروی طبقاتی خود را در تمامیت آن ببینند و برای اتحاد و بمیدان کشیدن این نیروی عظیم اجتماعی و طبقاتی تلاش کنند. کارگر کمونیست و انتقاد کارگری به نظم و مناسبات بردگی مزدی سرمایه داری نمیخواهد همه را “کارگر” کند بلکه میخواهد اساس طبقاتی بودن این نظام را برچیند. کمونیستها باید اساسا عناصر بمیدان کشیدن نیروی کل طبقه در اعتراض به حکومت اسلامی و نظم سرمایه داری باشند اما در اینراه ناچارند موانع ذهنی و رسوبات غیر کارگری و ضد کارگری در درون طبقه خود را بشناسند و کنار بزنند تا نیرویشان آزاد شود. راستش این یک عقبگرد تمام عیار فکری و سیاسی است که بخشی از فعالین دلسوز در میان معلمان و کارگران و یا کمونیستها با بی میلی و با اتکا به همین نوع استدلالها به اعتراضات تاکنونی کارگری و یا اعتراضات پرستاران و معلمان بی لطفی میکنند و نظارگر پاسیف آن هستند. کمونیستهائی که باید علی القاعده محمل اتحاد بشریت آزادیخواه و در محور آن جنبش طبقه کارگر علیه وضع موجود باشند، باید بدوا میان محافل فعال معلمان و محافل کارگری این نوع نگرش را با قاطعیت و با حوصله نقد کنند و پس بزنند تا نیروی هرچه بیشتری از اردوی کار را علیه سرمایه و وضع موجود و حکومت اسلامی بمیدان بکشند.

فاتح شیخ: شخصا به عنوان یک معلم کمونیست سالخورده آرزو دارم که مستقیما در این جنبش دخیل بودم. علاوه بر دخالتگری در امر سازماندهی و تدارک فکری و عملی خود جنبش، به نظر من یک معلم کمونیست باید به طور جدی پلی باشد برای پیوند فشرده و محکم میان جنبش اعتراضی معلمان و جنبش کارگری و بالاخص در جهت همبستگی با مبارزات جاری کارگران و پرستاران و غیره هرچه در توان دارد تلاش کند. آشکار است که اهداف اساسی همه این مبارزات به تحول سیاسی اساسی در جامعه در راستای به زیر کشیدن رژیم اسلامی حامی سرمایه و کل ارتجاع اسلامی حاکم و حرکت به سوی برقراری یک دنیای بهتر، یک جامعه آزاد و برابر سوسیالیستی گره خورده است. معلمان کمونیست این قطب نما و این افق سوسیالیستی را در هیچ لحظه مبارزات جاری نباید از نظر دور بدارند و از مشغله خود کنار بگذارند. تنها با چنین افق و پرچمی است که میتوان برای پیشبرد و پیشروی مبارزات جاری کارگران و معلمان و پرستاران و زنان و مردان برابری طلب و نسل جوان جویای زندگی شاد و شایسته، چشم اندازی ماکرو و امیدبخش تامین کرد.
برای همه این کوشندگان پیگیر راه آزادی و سوسیالیسم آرزوی موفقیت دارم.
منبع: کمونیست ماهانه14، 31-5-2015
http://www.hekmatist.org