کاوه دادگری – ” هسته های مطالعاتی بازخوانی مارکس “

” هسته های مطالعاتی بازخوانی مارکس “

1 –  تبلیغ و ترویج سوسیالیسم علمی بر اساس آموزه های دست اول و اصلی نوشته های مارکس و انگلس ، امر دایمی و روتین کمونیست ها و تشکل های کارگری و کمونیستی می باشد . آن چه که ما را نسبت به تاکید کنونی بر پیش برد چنین فعالیتی ، در کنار سایر فعالیت های مبارزاتی و اعتراضی بر می انگیزد ، خود ویژگی شرایطی است که هم اکنون در ایران ، منطقه و غرب وجود دارد . هم چنین این خودویژه گی به شکلی است که نیروها و ظرفیت های متفاوتی در سی ساله اخیر به شکل تبعید ، مهاجرت و یا اشکال دیگر ، در خارج از عرصه مبارزاتی کشور های خود به سر می برند . افزون بر این نسل تازه ای از کارگران ، جوانان ، زنان و دانشجویان ، پای به عرصه ی زندگی اجتماعی گذارده اند که در وضعیت نابه سامان کنونی، آنان را با انواع نابرابری ها ، ستم ها و بی عدالتی های جامعه ی سرمایه داری روبه رو می سازد و لاجرم امر مبارزه ، مقاومت و اعتراض را به جزئی جدا ناپذیر از زندگی و کار آنان تبدیل می سازد .این تغییرات ، هم چنان که آگاهیم یک امر جهانی و سراسری است و همه ی جنبه های زیست و کار کارگران و توده های زحمتکش را در همه ی کشور ها تحت تاثیر قرار داده و در یک کلام زهر آگین نموده است .

شکست های متعددی که جنبش چپ در سطح بین الملی متحمل گردیده و موج های برگشتی در میان فعالان و پیش روان جنبش کارگری ، از یک سو و تعرض طبقاتی ، ایدئولوژیک و سیاسی بورژوازی در پوشش نئولیبرالیسم ، جهانی سازی، ارتجاع مذهبی ،  و پروسه ” دولت های انتقالی ” سازی ، شرایط مایوس کننده ای را بر جنبش جهانی کارگری تحمیل گردیده است .

از سوی دیگر ، در همین شرایط ویرانگر و متضاد، بورژوازی و سرمایه داری جهانی ، به اشکال مختلف، ناتوانی ، عدم کفایت و بی مسئولیتی خودرا در قبال توده ها و مسائل بغرنج و عدیده زیست و کار آنان آشکار ساخته است . ویرانی طبیعت و محیط زیست ، بیکاری و تورم ، گرسنگی و موج های عظیم جمعیت های انسانی که از مقابل نیروهای جنایت کار و جنگ های داخلی و نیابتی می گریزند ، استثمار لجام گسیخته زحمتکشان و رشد پدیده ی برده گی انسانی و پامال کردن حقوق اساسی و کرامت انسانی و صدها آسیب و عارضه ی اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی ، تنها فهرست کوچکی از این اوضاع مشقت بار است .

2 – در عین حال ، گرایش عمومی دیگری نیز ، در تقابل با این کلبی مسلکی ، انحطاط ایدئولوژیک و فروپاشی حقوق انسانی آغاز به پیدایی می کند و آن سوسیالیسم است که از میان گرد و خاک و ابرهای تیره حاصل از یک قرن پروسه نبرد سخت طبقاتی – ایدئولوژیک طبقه کارگر ، ملل تحت ستم و انسان های آزادی خواه علیه ستم گری های استعمار ، امپریالیسم ، سرمایه داری جهانی و دولت های دیکتاتوری وابسته به آن ها در کشورهای تحت سلطه ، قد راست می کند و امید و شوق مبارزه را در دل ملیون ها کارگر و زحمتکش و انسان های آزادی خواه ، می افکند. بر آمدن موج تازه ای در میان کارگران ، دانش جویان ، دانشگاهیان ، پژوهش گران و به طور کلی در میان اردوی چپ و سوسیالیسم ، در بازخوانی مارکس با رویکرد های آزاد ، انتقادی و غیردگماتیستی و فاصله گیری از روایت و تفسیر رسمی بلوک بندی های سنتی ، دولت مدار و اقتدار طلب  پیشین، موقعیت مناسب و امکانات تازه ای را در تجربه و فهم نوینی از مارکس و سوسیالیسم در اختیار  طبقه کارگر و توده های زحمتکش و جنبش های اعتراضی قرار داده است . این واقعیت مارا به این ارزیابی می کشاند که در قبال تکالیف و وظایف روزمره ی خود ، به یک میانجی متحد کننده ، آموزنده ، دگرگون ساز ، فعال و منعطف بیاندیشیم و برای عملی کردن آن ، آستین ها را بالا بزنیم . این میانجی بایستی به صورتی باشد که به عنوان گذرگاه و جایگاه و نقطه ی کانونی در میان عناصر و محافل پراکنده چپ – اعم از افراد وابسته به احزاب و سازمان های موجود و نیز افراد بیرون از تشکل های مذکور- پایه ریزی ، ایجاد و گسترش یابد .این میانجی و مفصل می تواند تا اندازه ای به فهم و درک از مارکس یاری رساند و پیش شرط های لازم را برای تشکل های پیشرو و مبارز فراهم آورد.

3 –  شرایط کنونی برشمرده در فوق را ، تا آن جا که به شرایط مشخص ایران و  جنبش کارگری و رادیکالیسم انقلابی مربوط می گردد ، می توان به صورت زیر تراز بندی کرد :

3/1 – وجود آثار رو به گسترش مارکسیستی و تنوع نگرش چپ در این آثار.

3/2– تنوع و افزایش ترجمه و نشر آثار اصلی مارکس در داخل و خارج کشور .

3/3– سطح نازل آشنایی و فهم مارکس در میان نسل مبارز و چپ در انقلاب 57 به بعد .

3/4 – فاصله عمیق و معنا دار نسل جدید در داخل و خارج با ادبیات چپ ، سوسیالیسم و گرایش مارکسیستی .

3/5 – دور شدن و جدایی عناصر چپ و کمونیست از تشکل های سنتی و موجود و انفعال نسبی در  میان اکثریت آنان . این جدایی و انفعال به نوبه ی خود شرایط ناگواری را برای جدایی هر چه بیشتر آنان از کمونیسم ، طبقه ی کارگر ، سیاست و مسایل ایران ، فراهم می آورد . کناره گیری بخش اعظم نیروها و اعضا و هواداران سازمان ها و احزاب چپ از این تشکل ها ، و انزوای نسبی تشکل های مذکور از روند مبارزه ی طبقاتی ، حاصل این فرایند است .

3/6 – قرار گرفتن بقایای نیروهای فعاله در کانون ها ، انجمن ها و تشکل های غیر سیاسی که عمدتا به کار فرهنگی ، هنری و در بهترین حالت همراهی و هم دلی با اعتراضات سیاسی ایران در خارج کشور پرداخته اند .

مجموعه ی این شرایط ، علاوه بر غلبه ی گرایش های ضد تشکیلاتی ، سیاست گریزی و کمونیسم ستیزی ، لاجرم و هم چنین به رشد رویکرد های لیبرالی ، سلطنت طلبی ،رفرمیسم و دموکراتیسم سطحی انجامیده است .

4 – اگر بتوان از میان این گونه گونی گرایش ها ، سلیقه ها ، کج فهمی ها و انفعال ، این واقعیت های مثبت و منفی ، پیش برنده و بازدارنده ، راهی به سوی جلو یافت ، می توان با امیدواری و اعتماد به نفس بیشتری به هماوردی ها و مبارزات پیش رو در اردوی کار و سرمایه ، دست به عمل زد .

ایجاد ” هسته های مطالعاتی باز خوانی مارکس ” یکی از راه ها و ملزوماتی است که می توان به درستی  به عنوان میانجی متحد کننده و نقطه کانونی و مفصلی عناصر و محافل پیشین و نوین جنبش در داخل و خارج کشور ، از آن یاد کنیم .

ایجاد ” هسته های مطالعاتی بازخوانی مارکس ” با گزینش متن های اصلی و انتشار یافته مارکس ، در جمع های 2 تا ده نفره ، به طور هفته گی حدو د 2 تا 3 ساعت ، قرائت تفسیر و بحث در باره متن ، انگیزه های لازم را برای دامن زدن به گرایش مارکسیستی در میان جوانان و عناصر پیشین چپ و سایر علاقه مندان و مشتاقان ادبیات مارکسیستی فراهم می آورد.نسل پیشین چپ که لازم است فهم تئوریک خودرا نوسازی کرده و صورت بندی تازه و به روزتری به آن دهند ، می توانند هم پای رویکرد آزاد ، انتقادی و غیردگماتیستی از مارکسیسم، در احیای سوسیالیسم علمی و جنبش انقلابی کارگری سهیم گردند و در هم پایی با نسل تازه ای از مبارزان و متحدان جنبش کارگری ، از انتقال تجربیات انقلابی و تشکیلاتی خود نیز به این نسل استفاده نمایند .

گزینش متون مطالعاتی ، تقسیم کار میان اعضای هسته  و روش اداره آن ، اختصاص هرجمع به یک جنبه از نظریه مارکس و غیره ، از مواردی است که در خود هسته ها بایستی مورد بحث قرار گرفته و کار را با حداقل ها آغاز نمود . اما آن چه به طور کلی در باره ماهیت و جایگاه این هسته ها بایستی مورد توجه قرار داد و انتظارات و توقع خود را با این ماهیت و ساز و کار متوازن نمود ، به قرار زیر است :

  • این هسته ها الزاما رابطه ای با یکدیگر ندارند و هر یک به طور مستقل می توانند ایجاد و کار خودرا شروع نمایند.
  • در پایه ریزی این هسته ها ، هیچ گونه محدودیت سنی ، جنسی ، سازمانی ، صنفی و طبقاتی لحاظ نمی گردد و میدان عمل آن به همین صورت در داخل و خارج کشور انجام می شود .

– در داخل کشور اصول امنیتی ویژه ای الزاما بر آن حاکم نیست و صرفا یک هسته ی مطالعاتی محسوب می گردد که البته بنا به مصلحت هر جمع ، بایستی به تناسب آدم ها ، و میزان معینی از اعتماد و اطمینان کار را آغاز کرد .طبعا این امر در اساس در میان محافل و جمع هایی شکل می گیرد که به طور طبیعی با یکدیکر دوست ، همکار ، خانواده و غیره بوده و بر اساس و زمینه همین پیوند های مرسوم و طبیعی ایجاد می گردد .

5– نتایجی که از این هسته ها به بار می نشیند این هاست :

– گسترش فهم مارکسیستی در میان شرکت کنندگان.

– پرورش نیروها و عناصر مبلغ و مروج از میان آنان.

– فشار از بیرون به سازمان ها و تشکل های چپ که خودرا با روند های کنونی در سطح جنبش کارگری و سوسیالیستی جهانی هماهنگ و نوسازی نمایند و بر ضعف ها و خلاء های بزرگ و کوچک نظری و تشکیلاتی خود برخورد نمایند .

– در مصاف های آتی و ایجاد گردان های تازه کادرهای کمونیست در میان کارگران و سایر جنبش های اجتماعی ، از یک نیروی کارآزموده و در آموخته سود برد.

– در ارتباط با جنبش کارگری و فعالین و پیشروان طبقه،مکانیسم مناسب و قابل اتکایی برای ایجاد هسته های مخفی کارگری – کمونیستی که سلول های واقعی حزب کمونیستی و کارگری آینده را تشکیل می دهند، فراهم می سازد.

– …

کارگران کمونیست،فعالان ،پیشروان و مبارزان جنبش کارگری ،بایستی امر پایه ریزی،ایجاد و سامان دهی این هسته ها را به امر جدایی ناپذیر از مبارزات و اعتراضات روزمره خود علیه کارفرمایان ،نظام سرمایه داری و رژیم جمهوری اسلامی تبدیل نمایند . هرگونه دستاورد مقطعی و کسب پیروزی  های پراکنده کارگران تنها  و فقط در پرتو پیش روی سنگر به سنگر در تشکل یابی، اتحاد و همبستگی سراسری جنبش کارگری و طبقه کارگر تثبیت می گردد و پایدار می ماند.در فقدان اتحاد و تشکیلات استوار و متحد کارگری،بورژوازی و دولت سرمایه داری ، در اولین فرصت و با اولین ضد حمله، آنچه را که کارگران پیش تر از مبارزه خود به دست آورده اند، بازپس می گیرد.چنین حقیقت تلخی را کارگران در ایران و سراسر جهان همواره تجربه کرده اند.کارگران آگاه ،انقلابی و کمونیست،این تجربیات را فراراه طبقه خود قرار می دهند و لحظه ای از تبلیغ و ترویج این حقایق فروگذاری نمی کنند.

7 ژانویه 2015

کاوه دادگری

Kavedadgari@gmail.com