کاوه دادگری-لیبرالیسم”چپ” و سربزنگاه های سیاسی

لیبرالیسم”چپ” و سربزنگاه های سیاسی

سابقه :

“مشکل” هیأت اجرایی سازمان کارگران انقلابی ایران(راه کارگر)- از این پس هیأت اجرایی راه کارگر- از آنجا سر باز کرد که در پیش نویس اعلامیه تحریم آمده بود که بخشی از توده ها به علت توهمی که به رژیم دارند  در این نمایش های انتخاباتی شرکت می کنند و نیز به مسئله به اصطلاح رای اعتراضی که دست اندرکاران هیأت اجرایی و بخش زیادی از” چپ “برای آن صف بسته بودند در پیش نویس در نظر گرفته نشده بود. در این راستا جهت جا انداختن “رای اعتراضی” مشتی فرمول‌بندی های ضد مارکسیستی و لیبرالی را ردیف کرده و برای “تحسین رای اعتراضی” هر رطب و یا بسی را به هم بافتند. اما چون نتوانستند در این عرصه مطلبی ارائه دهند و از این موضع دفاع کنند جریان اطلاعیه مشترک حزب کمونیست ایران را با چند جریان فعال در کردستان ایران  مستمسک قرار داده و با حرارت و تعصب شگفت انگیز و غریبی مقوله به اصطلاح “رژیم چنج” را به عنوان “آس برنده” دیگری وارد بحث کردند. آن گاه بیش از ۱۰ مقاله سراسر تکراری و کلیشه ای را در داخل و بیرون شورا منتشر کردند تا با اتهام زدن به اکثریت اعضای شورا آنان را نیز وارد “پرونده” حزب کمونیست ایران و “شریک در جرم” قرار دهند. روشی که می توانست فقط با تکرار هیستریک و بچه گانه و یک بند  از سنخ عقب مانده ترین روش های توده ایستی دنبال شود. سوژه‌ای که همچنان پس از هزیمت و خروج شان از شورا با همان سبک  و روش در سطح فضای مجازی ادامه میدهند. طبیعی بود که بخش غالب گرایشات درون شورا با این سبک کار تفرقه افکنانه و جنجال‌آفرین و غیرمسئولانه همراهی نمی‌کنند. بنابراین اعلامیه تحریم انتخابات علیرغم در نظرگرفتن اصلاحات پیشنهادی هیأت اجرایی راه کارگر به غیر از موردی که اصرار داشتند نام تشکل‌های کردی را به عنوان هواخواهان “رژیم چنج” در اعلامیه بگنجاند ،مسئله‌ای که هنوز در توافقات جمعی شورا مورد بحث و تعیین تکلیف قرار نگرفته – با امضای اکثریت اعضای شورا منتشر گردید.

“مشکل” هیات اجرایی چرا در این مقطع وبه این شکل آشکار شد؟

اگر به برخی مواضع این سازمان در همین بازه ی زمانی ۵ ساله که از عمر شورا می گذرد توجه کنیم می‌توانیم نمونه‌هایی را ملاحظه کنیم که نشان میدهد چگونه گرایش راست خود را به صورت “چپ “نشان می دهد و جلوه فروشی می کنند:1 –  مخالفت با تکمیل بیانیه سیاسی همراه با بندهای مشخص تر و پراتیک تر که بتوانند مضمون تبلیغی و ترویجی آشکار و روشنی را به فعالیت های شورا ببخشند .جریان مذکور تا آخرین ساعت نسبت به قبول  “پلتفرم” و اضافه کردن آن در بیانیه مقاومت میکرد. در این امر البته آنان تنها نبودند وجریانات سنتی نزدیک به خودرا نیز به دنبال می کشیدند.[1]2 –  در مسئله اتحاد دموکراتیک سوریه موسوم به روژاوا یک تحول دموکراتیک ملی و ناسیونالیست که به درستی مورد حمایت بسیاری از نیروهای مترقی و چپ در سطح جهان می باشد ،هیأت اجرایی راه کارگر ظاهراً حضور “نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا” را در کنار آنان نمی بینند و به خاطر گل روی “فدراتیو” به آنان تبریک و شادباش می گویند.۳ -در مسئله رفراندوم اخیر اقلیم کردستان عراق همچون برخی از نیروهای “چپ” دیگر ایرانی وجود مسئله ملی در این “فدراسیون” را فراموش می کنند و به سبب مخالفت رژیم های ارتجاعی منطقه از از قبیل رژیم حاکم بر ایران، رژیم پوشالی عراق،رژیم شووینیست ترکیه، سرمایه داری غرب و سایر بلوک های قدرت، با این رفراندم  و احتمال استقلال این منطقه، آن را رد می‌کنند و بیانیه صادر می کنند. معلوم نیست اگر رژیم های ارتجاعی و امپریالیستی با مسائل ملی کنار می‌آمدند،این همه سرکوب و تالان گری و ستم تاریخی را چرا تاکنون باشدت وحدت دنبال‌کرده اند. آشکار است که هیأت اجرایی راه کارگر درک روشن ،پیگیرانه و تاریخی از مسئله ملی ندارد  و حق ملت ها در تعیین سرنوشت را با اصرار در چهارچوب فدراتیو حبس می کند. 4 – در مسئله “رژیم چنج” علاوه بر این که علی رغم فرصت‌های زیادی که در اختیار داشتند-گفتاری و نوشتاری- از ارائه هرگونه فهم و درک مستند و مستدل سیاسی و نظری در خصوص این مقوله عاجز بودند. ظاهراً “رژیم چنج”برچسبی بوده است در دست امثال این جریان که به طور دلبخواهی می‌توان به هر شخص و حزبی زد و صرف زدن برچسب کافیست و نیازی به اثبات ندارد. تصور رژیم خود معادل تصدیق آن است و نیازی به اثبات ندارد. به این می گویند فلسفه ناب ارسطویی. میزان آدرس های غلط و قاطی کردن نمونه های مختلف تحولات سیاسی چند سال اخیر مانند مصر تونس لیبی عراق افغانستان سوریه و غیره بایکدیگر توسط هیات اجرایی نشان می دهد که از این تحولات درک روشنی ندارد و با قافیه پردازی های رایج و کلیشه پردازی های سردستی و سهل انگار، از حد ژورنالیسم میان مایه به ظاهر چپ بهره ای بیشتر ندارد. این که چه تحولات استراتژیک “رژیم چنج”، هجوم نظامی، جنگ نیابتی، کودتا، تحریم، مذاکره و غیره را در این جا و آن جا در دستور کار آمریکا و نیروهای معظم اروپایی و منطقه ای وی قرار می دهد نزد هیات اجرایی چندان مهم نیست و ضرورتی به کنکاش و پرسش و پاسخ نیست. در نامه نگاری زنجیره ای و جلسات بحث و گفتگو و گردش کار داخلی شورا این ضعف جبلی و درمان ناپذیر گردانندگان هیات اجرایی به تمامی به نمایش درآمد و به نتیجه غایی یعنی هزیمت و خروج آنان از شورا منجر گردید. 5 – احتمالا نقطه ضعف اصلی هیأت اجرایی در مقطع انتخابات ،دفاع شرم گینانه از نمایش انتخاباتی در ایران تحت عنوان “رأی اعتراضی مردم به رژیم ولایت فقیه” باشد.نقطه ضعفی که اساس حمله ی او به پیش نویس اعلامیه شورا قرار گرفت، و عملا به پاشنه آشیل وی تبدیل گردید؛ به طوری که در موج آژیتاسیون و شانتاژی که علیه شورا به راه انداخت و اطلاعیه مشترک فعالین عرصه کردستان را ابزار این بحران سازی کرد،هرگز به این ادعا برنکشت و نتوانست توجیحی برای این عدم فراموشی تعمدی ارائه دهد.

روایت دلبخواهی ازوضعیت شورای همکاری و سبک کار پوشالی:

هیأت اجرایی در مقاله ی  دیگری مندرج در سطح سایت ها، می نویسد:” فعالیت های نشست که نام خودرا به “شورای همکاری نیروهای چپ و کمونیست ” تغییر داد،پس از برگزاری نشست چهارم به شکل چشم گیری رو به افزایش نهاد و “شورای همکاری” فعال ترین دوره حضور سیاسی خودرا تجربه کرد”.[2]این ادعا حقیقت ندارد. علیرغم امیدواری و خوش بینی در میان اعضا پس از نشست چهارم که در اکتبر 2016 تشکیل شد- و هیأت اجرایی راه کارگر با شرط گذاری های سکتاریستی  خود تا هفته آخر قبل از تشکیل می کوشید از برگزاری آن جلوگیری کند – به هیچ وجه چنین افزایش معناداری رخ نداد؛ بلکه تا اندازه ای سطح همکاری های پیشین نیز کاهش یافت.منظور هیأت اجرایی راه کارگر از این روایت غلوآمیز این است که بتواند سوژه مورد نظرش را بهتر آب و رنگ بزند. می نویسد:”اما متاسفانه در ادامه این روند تغییری اساسی در سیاست های ائتلافی حزب کمونیست ایران به وقوع پیوست .این چرخش سیاسی با شروع همکاری های سیاسی میان حزب کمونیست ایران و نیروهای کرد ایرانی برای سرهم بندی یک جبهه کردستانی یا ” جبهه ملی نیروهای کرد”[کذا !] آغاز شد”. سپس ترجیع بند دایمی اش را مانند مشق شب در مورد این به اصطلاح جبهه کردستانی تکرار می کند.مطالعه ادبیات و طرز استدلال این اعلامیه و ده ها اعلامیه مشابه صادر شده توسط این سازمان ، در حین بحران آفرینی اش در شورای همکاری ،فقط مصداق این کلام عامیانه اما صریح است که این چیزها و مدعیات با صدمن سریشم هم ، به هم نمی چسبند.اول این که تا آن جا که مستندات شماست یک اعلامیه مشترک ده خطی میان این حزب و چند جریان فعال در کردستان ایران است.به فرض که این جریانات خواهان “رژیم چنج” باشند .این مسأله چه ارتباطی به کار و هدف و ساختار ” شورای همکاری” دارد؟مگر حزب کمونیست ایران اصرار داشته که “شورای همکاری” هم پای اعلامیه مشترک آن ها با احزاب کردی امضا بگذارد؟ و یا این که آیا این حزب به اردوگاه “رژیم چنج” پیوسته است و بایستی از داخل شورا خارج شود؟پاسخ همه ی این سئولات منفی است و یا حداقل هیأت اجرایی مصلحت نمی بیند وارد این پرسش ها شود. دوم این که به چه دلیل امضا گذاردن اعضای شورا پای اعلامیه تحریم انتخابات صادره از سوی شورای همکاری که به طور معمول سیر حک و اصلاح در آن اعمال گردید،وبه طور اصولی منطبق بر توافقات و نقطه نظرات همه ی اعضا بود و در نهایت با امضای دوسوم اعضا اجازه انتشار یافت ، معنای ضمیمه شدن به “جبهه کردستانی” و از طریق این “کاتالیزور” به گناه نابخشودنی “رژیم چنج” محکوم می گردد؟سوم و مهم تر این که ادعاهای “هیأت اجرایی راه کارگر” در این “دعوا” نشان می دهد که سرکردگان این جریان تصور و اندیشه ی پریشانی از کارکرد “شورای همکاری” دارند.این پریشان فکری به آنان این “امکان” را می دهد که اسب اتهام زنی و محکوم سازی و برچسب سازی خودرا در میدان بسیار تنگ و کوچکی هم چون شورای همکاری در هرسو بجهانند و لاجرم همه را لگدکوب نمایند.شورایی که در هیچ یک از مدعیات هیأت اجرایی راه کارگر دارای اختیار ،امکان و دستورالعمل نیست چگونه می تواند عملکرد اعضای خودرا در حوزه های مختلف سیاسی، اعم از کارگری ، ملی ، خارجی و غیره تحت کنترل بگیرد؟کل طول و عرض و عمق شورا تاکنون محدود به این بوده است که در موضوع معینی ، اعلامیه ای با توافق و امضای حداقل دوسوم اعضا و با نظرداشت به سه بیانیه مصوبه پیشین صادر کند.هیچ گونه مانعی هم وجود ندارد که اعضای این شورا با یکدیگر به نام خود اعلامیه مشترک داده و یا هر فعالیت دیگری که مایل باشند به اتقاق انجام دهند و یا همین فعالیت ها را با تشکل های غیر عضو متحدانه به عمل آورند؛امری که در گذشته بی سابقه نبوده است .این که “حزب کمونیست ایران” اعلامیه مشترکی با برخی احزاب کردی صادر کرده در حال حاضر ارتباطی به شورا ندارد ؛ بلکه اعضا مجاز هستند انتقادات خودرا به عمل آورند و برخی نیز این کار را به صورت داخلی و بیرونی انجام داده اند.نماینده این حزب نیز بنا به درخواست شورا در جلسه ای ویژه حاضر گردید و با پذیرش برخی انتقادات ، ادعاهای هیأت اجرایی راه کارگر را نیز به شیوه ای دوستانه  پاسخ داد.[3] این رویکرد در مقاله ی رفیق هلمت احمدیان در نوشته اش تحت عنوان(“غوغاسالاری” هیأت اجرایی راه کارگر)  نیز آمده است.این که پاسخ رفقای حزب کمونیست ایران برای رفقای منتقد قانع کننده نبوده است مسئولیتی را متوجه “شورای همکاری ” نمی کند.بحث در بیرون شورا تا هرجا که این دسته رفقای منتقد مایل باشند می تواند ادامه یابد؛ نکته ای که نماینده این حزب نیز مورد تأکید قرار دادند.اکثریت قاطع اعضای شورا ادامه این مجادلات را در داخل شورا بی مورد دانسته وخواهان توقف این جروبحث ها و پرداختن به امور دیگر شده اند ؛که مهم ترین آن تعیین تکلیف با جایگاه و کارکرد شورا از جنبه ی ساختاری است.ما جلوتر برای روشن کردن ذهن خواننده با نقل بخشی از نوشته پیشنهادی خود به شورا به این نکته بر می گردیم.اما در این جا لازم به تذکر است که در شورای همکاری هیچ گونه سندی دال بر تعلق آن احزاب کردی به مقوله”رژیم چنج” آن هم با درک سطحی و کلیشه ای که سران هیأت اجرایی راه کارگر ارائه می دهند وجود ندارد و اتهام زنی هیأت اجرایی – در صورتی که حقیقت هم داشته باشد – شورا مصوبه ای در این باره ندارد که مطابق با آن در اعلامیه های موردی به ضرورت به این تشکل ها تحت همین مقوله “رژیم چنج” برخورد کند.اساساً چنین بحثی در ارتباط با مطالبات مردم کردستان و فعالین این جنبش در چارچوب جنبش ملی قرار می گیرد که در شورا مانند بسیاری مسایل برنامه ای و تاکتیکی دیگر، فقط در خطوط کلی ترسیم گردیده اند؛ و نمی توان اعضای شورا را در این چارچوب با بحثی درگیر کرد- و می توان گفت “مشغول” کرد – که بنا به کارکردهای تاکنونی شورا اساسا مورد انتظار نیست.مورد دوم پیشنهاد هیات اجرایی در این میان پیش نویس اعلامیه ای تحت عنوان ” صف اردوی دشمنان و دوستان اردوی کارگران و زحمتکشان را  به دقت متمایز کنیم ” می باشد که علیرغم ادعای دروغین هیات اجرایی مدتهاست در شورا به گردش درآمده  اما تاکنون تمایلی به وارد شدن به این بحث و ضرورت مورد علاقه و اشتیاق پیش نهاد دهندگان این اعلامیه، برای بقیه اعضا مکشوف و محقق نشده است !گیریم که این یک بحث برنامه ای است و فقط می تواند در یک کنفراس رسمی در دستور کار قرار گیرد.[4]

وضعیت واقعی شورای همکاری:

برای این که خواننده اطلاعات مشخص تری از محیط و زمینه فعالیت و وضعیت کنونی شورای همکاری در اختیار داشته باشد بخشی از نامه ی پیشنهادی ما که در کنار سه پیشنهاد دیگر به رأی گذارده شد و همراه با پیشنهاد هیأت هماهنگی بالاترین رأی را آورد،و به این ترتیب پیشنهاد هیأت اجرایی راه کارگر را از دستور کار خارج ساخت نقل می کنیم :” شورا نه در گذشته و نه در حال حاضرهیچگونه اتوریته ای بر عملکرد اعضای خود ندارد و چنین  اختیاری تاکنون به شورا داده نشده است .از همین رو پلمیک های شورا اساسأ  رو به داخل است و در اطراف موضوعات و مباحثی است که یا به طور آزاد ارائه می گردد (در چهارچوب پالتاک ها و نوشته ها) و یا در متن صدور یک اعلامیه موضوعیت می یابد. شورا هیچگونه مسئولیتی درباره مبارزه ایدئولوژیک با تشکیلات های عضو و یا غیرعضو شورا ندارد. یعنی اگر مثلا گرایش و موضع خاصی از سوی جریانات چپ اتخاذ گردد که این یا آن عضو شورا خواهان برخورد با آن باشند ،این امر تاکنون مرسوم نبوده است و این برخوردها را به همان سازمانهای علاقه‌مند و پیشنهاد دهنده واگذار می‌کنند.

بنابراین شورا اساسا ابزاری هم برای رصد کردن این فعل و انفعالات در سطح جنبش ندارد و نسبت به آن بی تفاوت است ؛یعنی نه اطلاعی دارد؛نه اختیاری دارد ؛و نه ابزار و ارگانی برای رصد کردن و برخورد کردن به این گونه موارد در اختیار دارد.

نکته دیگر این است که بیانیه‌های شورا برای هر یک از اعضا ،در عرصه پراتیکی الزام آور نیست. هیچ دستورالعمل ،قرار و توافقی در این زمینه وجود ندارد که اگر ضرورت همراهی و پشتیبانی از رویداد و جنبشی مورد توافق اعضا قرار گرفت، تشکل های عضو الزام داشته باشند که در عرصه پراتیک در جاهای معین و با حرکات مشخص با این رویداد ها همراهی کنند .هم از این رو است که کمتر مواردی بوده که شورا فراخوان ویژه ای را حتی در مورد مراسم های بسیار روتین  و متداول مانند اول ماه مه، یادمان کشتار زندانیان دهه ۶۰ ،هشت مارس و مانند  آن صادر نماید و اعضا را ملزم به شرکت در این مراسم ها کرده باشد .اغلب شورا به این اکتفا می‌کند که بگوید رفقا می توانند در هر کشوری با سایر نیروهای انقلابی همکاری کنند ؛که البته این توصیه به جایی است اما تعیین کننده نیست: از پیش ترها معمول بوده و در هر جایی طبق مناسبات و روابط جاری عمل می‌کنند و یا خیر.

بیانیه های سیاسی شورا کف و سقف پرنسیب های عام و مورد قبول و توافق شده اعضا را تا حدودی مشخص می کند .بر خلاف برخی نظرات ، این پرنسیب ها مواضع حداقلی نیست بلکه مواضع حداکثری و سقف مانور شورا را نیز معین ، محدود و مشروط می سازد”

” علاوه بر اینکه شورا در زمینه چگونگی مناسبات با روابط عمومی و شبکه اجتماعی سازمان ها و نهادهای عضو در خارج از شورا دستورالعمل ویژه ای ندارد- و با وجود محدودیت های گوناگون نمی تواند هم داشته باشد- به ‌طور ایجابی نیز فاقد راهکار و برنامه ای برای وصل شدن با جریانات معینی در بیرون از خود است. متاسفانه تا هم اکنون نه تنها این رابطه تنظیم نگردیده و لذا جذب و هم گرایی و اتحاد عمل و تعاملی صورت نگرفته،بلکه به طور متقابل جریان دلسردی و دوری و کناره گیری چندین تشکیلات و نهاد عضو در کارنامه پنج ساله “شورا” وجود دارد.

همه این موارد آشکار می سازد که مجادله های گروه گرایانه برخی  از جناح ها و تشکل های داخل شوراها بر سر موضوعات و پراتیکی که در خارج از شورا انجام شده کاملاً بلاموضوع و ناموجه است و شورا فاقد توان، اتوریته و مشروعیت لازم برای مداخله گری در این مواضع است.  “مبارزه ایدئولوژیک” و “تسویه حساب ” در این زمینه‌ها ،در حدودی است که اکثریت شورا به پای یک اعلامیه امضا می گذارند؛امضایی که کف و سقف پرنسیب های شورا – یا آن چه که به نام توافقات موسوم است- را یک بار دیگر مورد تأکید قرار می دهند.این که این اعلامیه آیا وسیله ای برای برخورد و مبارزه ایدئولوژیک با جنبش است ، چندان محرز نیست: فی المثل تاکنون براساس این اعلامیه ها نه در جنبش موجی ایجاد شده ونه کسی به آن ها برخورد کرده است.البته در این میان فقط می توان به صف آرایی های اخیر هیأت اجرایی راه کارگر در عدم امضای دو اعلامیه اخیر استثنا قایل شد ؛ آن هم نه به عنوان برخورد به اعلامیه منتشر شده از سوی اکثریت شورا در موضوع تحریم انتخابات بلکه به اعلامیه دیگری از یک جمع دیگر کردستانی که ارتباطی با این شورا ندارند.اعلامیه دوم (جان فشانان ) هم که مسکوت ماند. این ها هیچ یک مصداق ترتیبات و تنظیماتی نیست که ما در این جا به آن پرداخته ایم.بنابراین شورا اساسا در این موارد بلاوظیفه است و هیچ نهاد و ارگانی برای این برخورد در شورا تعبیه نشده است.

همه این نکات و بسیاری نکات دیگر ناظر به این نتیجه  کلی است که شورا فاقد یک ساختار نظام‌مند،نسبتا استوار ،مسئول و صاحب میزانی از اختیار است که بتواند بیانیه های الزام‌آور صادر نماید و مشروعیت قابل ابراء و پذیرش از سوی اعضا برای انجام وظایف معین و روزانه داشته باشد؛ یا حداقل می توان گفت این مکانیسم ها درسطح بسیار ابتدایی ،محدود و نارسا عمل کرده اند . چاره چیست و چه روش هایی را بایستی در پیش گرفت تا بر همه یا بخشی از این نارسایی‌ها غلبه کرد تا بتوانیم گام‌هایی را به سوی جلوبرداریم؟”[5]

اصرار هیأت اجرایی راه کارگر در این روند اتهام زنی،دروغ پراکنی و کذب واقعیت ها و تکرار طوطی وار نسبت های ناموجه به دیگران ناشیانه است.اتخاذ این روش از سوی آنان اتفاقی و یا از سر صداقت انقلابی نیست .مجموعه ای از بدفهمی ها ، کژاندیشی ها و تزلزل های ایدئولوژیک-طبقاتی به درستی که سرمنشأ این سبک کار و روش برخورد به همراهان و متحدان طبقه کارگر است.جمعی که برای یک کار مشترک و “اتحاد عمل” متناسب با توان و ظرفیتی که در خود سراغ دارند گرد می آیند و می کوشند در راستای منافع طبقه کارگر و زحمتکشان ایران تلاش ورزند و در این راه گام هایی مقدماتی برداشته اند،اکنون برای این سازمان به مانعی برسر راه منافع سکتاریستی و محفلی وی تبدیل شده اند و از شانتاژ و غوغا سازی و بحران آفرینی آن ها عقب نمی نشینند و این برای دسته جات فرقه گرا و محفل سازسخت و ناگوار است.اما برای آن که کنترل امور را از دست ندهند و خود را پیش هواداران بازنده نبینند گرد و خاک می کنند و با توسل به فتنه انگیزی و اتهام زنی و دروغ پراکنی می کوشند گلیم پوسیده خودرا از آب بیرون بکشند.حقیتی است که این سازمان دیرگاهی است ، یعنی از بدو تأسیس! که نظرگاه و سمت گیری پنهان و آشکار طبقه متوسط – و در فرهنگ سیاسی نوعی لیبرالیسم جهان سومی – را با خود حمل می کند.در مقطع جنگ ایران و عراق در همان سال آغازین ،نویسنده ،دفاع طلبی و هم نشینی آنان رادر کنار سایرساکنان اردوگاه راست ،در مقاله ای تحت عنوان ” راه کارگر و به زیرپرچمی لیبرالیسم” مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. اصرار هیأت اجرایی راه کارگر در این جنبه ها همه ناشیانه و از سر پنهان کاری مواضع راست در برخورد به رژیم جمهوری اسلامی ،جنگ های جناحی داخل رژیم،نمایش های انتخاباتی ، جداکردن سرمایه داری از امپریالیسم،عدم درک تاریخی مسأله ملی و حق ملت ها در تعیین سرنوشت ، نداشتن درک منسجم از سازمان یابی طبقاتی کارگران و چگونه گی شکل گیری حزب انقلابی – که در این بیماری عمده نیروهای چپ شریک هستند- و نداشتن آلترناتیو تشکیلاتی برای جمع فعلی و بسیاری موارد دیگر است که بحث راجع به هریک از این موارد ضروری است اما به این نوشته مربوط نمی شود. آن چه که به طور مشخص در این زمان به جمعی تحت نام شورای همکاری مربوط می گردد بایستی گفت که هیأت اجرایی راه کارگر این شورا را با تریبون،محفلیسم ،مکانی برای تسویه حساب، شلوغ کاری و جبهه سایی اشتباه گرفته است .متاسفانه رفقای دیگری نیز در این جبهه سایی و میدان دهی مقصر هستند .

جمع بندی از یک عملکرد  :

به عنوان جمع بندی در خصوص جایگاه و نقش هیأت اجرایی راه کارگر در این بحران آفرینی نکات زیر را مورد تأکید قرار می دهیم:در مباحثی که به مدعیات هیأت اجرایی راه کارگر مربوط می شود خیلی بیش از آن چه که می توان در روابط داخلی در اختیاریک گرایش، فرصت و امکان نوشتاری ، گفتاری و استفاده از محدود امکانات موجود قرار داد، در اختیار آنان گذارده شد.بارها بر تکرار و زیاده گویی آن ها انتقاد وارد شد؛اما متاسفانه بی توجه به این هشدارها و انتقادها با لجاجت و خودسری نامعمول به این روش و سبک کار تفرقه افکنانه ادامه داده و چیزی به نام انصاف و مسئولیت و همراهی با جمع را در چرخه سکتاریسم خود برنتافتند.در تداوم این جنجال آفرینی و وقت کشی ها ، هم اکنون که این جریان روایت خودرا از خروجش از شورا رو به جنبش طرح می کند مطالب نامربوط ، ساختگی و دست سازی را به پیش می کشد که صحت ندارد و اغلب ناموجه هستند.از سوی دیگر این جریان نسبت به چند پرسش مشخص که از سوی جمع با آن مواجه شد قادر به پاسخ گویی نبود؛ و اساساً  در مواجهه  با این پرسش ها و انتقادها رویه بی اعتنایی ،غرض ورزی و تعصب، شانتاژ و آژیتاسیون و بی توجهی صرف به دستور کارها را سرسختانه در پیش گرفت.به این ترتیب عدم صداقت انقلابی و بی احترامی به جمع را به طرزی جاهلانه از خود  به نمایش گذاشت.می توان گفت که این جریان در پیشبرد مواضع ساختگی و بی ربط با شورا زمینه را از دست داد و برایش راهی جز عقب نشینی و خروج باقی نماند.

-[1] به نقل از بیانیه سیاسی نشست چهارم شورای همکاری نیروهای چپ و کمونیست این پلاتفرم آورده می شود تا نشان دهیم مضمون و میزان مخالفت های این طیف در برخورد به عمومی ترین محورهای جنبش مطالباتی و دموکراتیک توده های کارگر و زحمتکش به چه قرار است :

” در عین حال، نشست نیروهای چپ وکمونیست برای تحقق محور های زیرکه از جمله خواستهای جنبش های سیاسی و پیشرو اجتماعی است، قاطعانه مبارزه می کند.

  1. آزادی فوری و بی قید و شرط کلیه زندانیان سیاسی و عقیدتی؛
  2. محاکمه علنی همه كسانی كه در طول حاكمیت جمهوری اسلامی مسئول، آمر و یا عامل كشتار و جنایت علیه مردم بوده اند؛
  3. لغو مجازات اعدام و ممنوعیت شکنجه تحت هر عنوان و بهانه؛
  4. جدائی کامل مذهب از دولت، از سیستم قضائی و از آموزش و پرورش.الغاء مذهب رسمی، آزادی همه افراد در داشتن و نداشتن مذهب، . ممنوعیت هر گونه کمک دولتی به موسسات مذهبی و فعالیت های آن ها؛
  5. آزادی بی قید و شرط عقیده، بیان، اجتماعات، مطبوعات، تظاهرات، تشکل وتحزب، اتحادیه ها و تشکل های کارگری و حق اعتصاب؛
  6. اعلام برابرى کامل و بى قيد و شرط زن و مرد در همه عرصه های زندگی سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و خانوادگی، لغو کليه قوانين و مقرراتى که ناقض اين اصل است. لغو حجاب اجباری و جداسازی جنسیتی؛ الغاء همه اشکال تبعیض قانونی و عملی علیه همجنسگرایان  و دگرباشان جنسی
  7. ممنوعیت کار حرفه ای برای کودکان و نوجوانان زیر ١٦ سال؛ پایان دادن به اشکال گوناگون تبعیض و سواستفاده از کودکان درهرسطح، کاربست اکید اصل تحصیلات اجباری برای همه کودکان و نوجوانان، منع خشونت در خانواده و جامعه علیه آن ها
  8. الغای قانون کار جمهوری اسلامی و تدوین قانون کار جدید با شرکت و توافق نمایند گان تشکلهای مستقل کارگری
  9. اعلام برابرى کامل حقوق همه شهروندان، صرفنظر از جنسيت، مذهب، مليت، نژاد و تابعيت؛
  10. پایان دادن به ستم ملی و تبعیض بر اساس ملیت. الغای کلیه تبعیضات قانونی و عملی بر اساس ملیت، تضمین حق ملل در تعیین سرنوشت ودفاع از اتحاد داوطلبانه همه ملیت های ساکن ایران؛
  11. الغاء تبعیض علیه مهاجران افعانستانی و سایر مهاجران ساکن ایران و اعطای حق شهروندی به کلیه آنان؛
  12. حفاظت از محیط زیست، تلاش برای پایان دادن به بحران فاجعه بار زیست محیطی در ایران، مبارزه با آلودگی محیط زیست و نابودی طبیعت؛

[2] – بیانیه هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران ( راه کارگر)،چرا از« شورای همکاری نیروهای چپ و کمونیست» خارج شدیم! به تاریخ 11 اکتبر 2017

[3] – ر.ک به دومقاله ذیل در سایت حزب کمونیست ایران،هردو به قلم هلمت احمدیان:

تاکتیک مشترک بایکوت انتخابات در کردستان و دغدغه”چپ”ها ،جهان امروز،شماره 374

غوغا”سالاری” راه کارگر،جهان امروز،شماره 381

[4] – این ادعای کاذب را در اعلامیه ای تحت عنوان ذیل در سایت خود به تاریخ 11 اکتبر 2017 طرح کرده است:

“گزارش آخرین جلسۀ شرکت ما درشورای نمایندگان نیروهای چپ و کمونیست!”

 [5]- این نوشته تحت عنوان ” ساختار شورای همکاری: امکانات و محدودیت ها” در سطح شورا به گردش در آمد و به عنوان یکی از پیشنهادها به جلسه ماهانه شورا  طرح و به رأی گیری گذاشته شد و به همراه پیشنهاد هیأت هماهنگی اکثریت آرا را جذب کرد و به این ترتیب دستور کار “هیأت اجرایی راه کارگر ” را از دستور کار بعدی خارج کرد.

کاوه دادگری

20/10/2017 (28 مهر 1396 )

Kavedadgari@gmail.com