کاظم نیکخواه – مخمصه “کانون دفاع از حقوق کارگر”

مخمصه “کانون دفاع از حقوق کارگر”
کاظم نیکخواه

کانون دفاع از حقوق کارگر نوشته ای در پاسخ به نوشته قبلی من (“کانون دفاع” از کدام سیاست و طبقه؟) به لیستش ارسال کرده است. این نوشته تحت عنوان “وقتی نیكخواه سربازان اسراییل را مردم می‌خواند” که این بار امضای شخصی بنام “امیر عباس آزرم وند” را دارد بطور واقعی جوابی نمیخواهد چون نوشته ای کم مایه از سر بی حرفی است و جوابی به سوالات ما نداشته است و نداده است. (خوشبختانه درپاسخ به من که نوشته بودم انتشار بدون امضای مطلب به معنای تایید این نوشته توسط همه همکاران این کانون است و باید جوابگو باشند، اعلام کرده اند که حذف امضای نویسنده اشتباه بوده است. امیدوارم این تغییر به معنای فاصله گرفتن برخی از افراد این کانون از چنین خط راستی باشد). بهرحال در این مطلب اخیر نوشته اند که ما توده ای نیستیم و چرا کاظم نیکخواه ما را به حزب توده متصل کرده است. جالب اینست که من مطلقا اسم “حزب توده” را در این نوشته نیاوردم و چنین ادعایی نکردم فقط نوشتم سیاستی که دنبال میکنید “راست است” اما جالب اینست که خود اینها به مواضع و گرایشات خودشان نگاه کرده اند و “راست” را به معنای توده ای بودن معنی کرده اند!. نوشته اند چرا من دولت اسرائیل را به جای مردم اسرائیل نشانده ام. که ننشانده ام. شما با تایید نوشته اید “چپها ضد اسرائیل هستند” و یا باید باشند، و من حرفم اینست که دوستان! اگر عینک سنتی راست اسلامی را از چشم بردارید دیدن این واقعیت بهیچ وجه سخت نیست که اسرائیل هم مثل ایران یک کشور است. مثل ایران دولت مرتجع و دست راستی و فاشیست دارد. راست دارد شارلاتان دارد. اپوزیسیون “کارگری” ریاکار و طرفدار فاشیسم حاکم دارد. اما روشن است که چند میلیون کارگر و کمونیست و چپ و انسان شریف هم در آن کشور زندگی میکنند. بنابرین آن به اصطلاح چپی که بقول شما بنا به تعریف “ضد اسرائیل است”، چپ نیست بلکه خطش را از آبشخور جنبش ارتجاعی اسلامی و امثال جمهوری اسلامی میگیرد که در قاموس آن اسرائیل کلا نجس است و باید نابود شود.
اصلا اسرائیل چه ربطی به یک کنفرانس کارگری برلین داشت؟ حقیقتا اگر جریانی ریگی در کفش نداشته باشد با شرکت ما در کنفرانس برلین پای اسرائیل را که حتی یک کلمه نه خوب نه بد حرفش هم در این کنفرانس زده نشد، پیش نمیکشید. این کاری زشت از جانب “کانون” بود. اگر این جریان متوجه کراهت نکات این نوشته بود کلا این نوشته را بعنوان یک اشتباه سیاسی از لیست نوشته های ارسالی به ای میل لیستهایش حذف میکرد. (سانسور؟! یک نکته برای جنجال بعدی!)
همانگونه که در نوشته قبلی در جواب اینها اشاره کردم اینها از “سایت لیبر استارت” که برگزار کننده اصلی کنفرانس برلین بود رسیده اند به “اریک لی” که یکی از بنیانگزاران و دست اندرکاران اصلی لیبر استارت است و بعد از اریک لی چون گویا خانواده اش اسرائیلی است و روابطی با اسرائیل داشته رفته اند سراغ کشور و دولت اسرائیل و از اسرائیل نتیجه گرفته اند که ما یعنی دست اندرکاران “کمیته همبستگی بین المللی کارگری – ایران” نمی بایست به این کنفرانس میرفتیم و از کارگران ایران در حضور چند صد نماینده اتحادیه های کارگری دنیا دفاع میکردیم و شرکت ما در کنفرانس برلین به نفع اسرائیل است! روشن است که این بحث سیاسی نیست. چه خوشتان بیاید چه نیاید این یک پرونده سازی از نوع پرونده سازیهای مسخره حکومت اسلامی است. به ما چه مربوط است که اریک لی چه کاره است و کجا متولد شده و در جوانیش چه کرده است؟ او حتی سخنران کنفرانس هم نبود. خوش آمدی گفت و نشست. ما یک کنفرانس با شرکت نزدیک به ٤٠٠ رهبر و فعال سازمانها و اتحادیه های کارگری را دیده ایم و بعنوان شرکت کننده و مدافع کارگر در آن شرکت کرده ایم و صدای کارگران زندانی در ایران را به آنها رسانده ایم و از آنها خواسته ایم از کارگران ایران در مقابل حکومت کثیف اسلامی پشتیبانی کنند. و کار ما انعکاس گسترده ای در میان این نمایندگان داشت و امیدوارم از این طریق در میان میلیونها کارگران کشورهایشان هم نیز بازتاب پیدا کند. هرجریانی که واقعا از حقوق کارگر دفاع میکند میبایست بدون هیچ تردیدی از این حرکت دفاع کند. نه اینکه برافروخته شود و گرد و خاک راه بیندازد و مارک های نچسب بزند.
من از شما پرسیدم که به این سوالات جواب دهید که شرکت در کنفرانسی که نمایندگان رسمی ده ها کشور (٤٨ کشور) و اتحادیه ها و تشکلهایی با صدها میلیون عضو در آن شرکت دارند و حرف کارگر و جنبش کارگری ایران را به آنها رساندن چه ایرادی دارد؟ (واقعا شما اگر خطتتان را از اسلامی ها نمیگیرید چرا حتی در مورد یکی از این ٤٨ کشور که همگی سرمایه داری و دارای دولتهای راست و ضد کارگری هستند سوال نمیکنید؟ مثلا الجزایر، یا هند، یا کره جنوبی، یا پاکستان و آفریقای جنوبی و استرالیا و هند وکره و آلمان که در پانل هم جزو سخنرانان بودند). و شما کانونی ها جوابی ندادید. هنوز هم هر کارگری که نوشته شما را بخواند قاعدتا همین سوال را از شما میپرسد. و تازه بجای جواب دادن به سوال فوق که جوهر کل انتقاد شما از ماست جاده خاکی میزنید و از من میپرسید “باید از نیكخواه پرسید كه نظر شما به عنوان مدرن‌ترین ماركسیستهای عالم بشری نسبت به امپریالیسم و سیاستهای بین‌المللی امپریالیستها (اعم از آمریكا، روسیه، اتحادیه اروپا و…) چیست” ما جواب این سوال را هرروز داریم با نوشته ها و فعالیتهایمان درایران و در سطح دنیا میدهیم. اما جواب مشخص من به سوال شما اینست که: امپریالیسم پدیده ای است که جریانات ارتجاعی راست و ناسیونالیست پشت مبارزه با آن مخفی میشوند تا دفاعشان از دولتهای جنایتکار و سرمایه داری “خودی” و “ملی” و سیستم سرمایه داری هار و ضد کارگری “خودی” و یا جهان سومی را مخفی نگه دارند. بویژه در ایران تحت حکومت اسلامی سرمایه داران، بحث ضدیت با امپریالیسم بخودی خود مطلقا به معنی چپ بودن و کارگری بودن نیست. درست برعکس به معنای چراغ سبز دادن به جناحهای جمهوری اسلامی است. همان حزب توده را که نام برده اید یک نمونه تیپیک از این نوع جریانات ضد امپریالیست و راست است. اگر کسی چپ و کمونیست و مدافع طبقه کارگر ایران باشد باید مثل ما محکم علیه سرمایه در تمام بروزات و اشکال آن چه نوع ایرانی و پاکستانی و ترکیه ای، و چه نوع روسی و آمریکائی و اروپایی و چینی آن باشد. بویژه بگذارید خیالتان را راحت کنم از نظر من چپ کارگری ایران باید قبل از هر چیز محکم و بدون هیچ ابهامی علیه جمهوری اسلامی و طبقه سرمایه دار و نظم سرمایه داری ایران و قانون اساسی و تمام قوانین ضد انسانی و ضد کارگریش بایستد که صدبار از قوانین اسرائیل و هرجای دیگر دنیا ضد کارگری تر است. و یک ذره توهم تخفیف به این حکومت و این نظام کثیف و ضد کارگری به بهانه ضدیت و دشمنی بیشتر با غرب و “امپریالیسم” و “دشمن اصلی” را دامن نزند. باید با صدای رسا اعلام کند که با سرمایه داری و سرمایه داران ایران و سیاستهای دولت و حکومتشان و همه سیستمهای سرمایه داری جهان سومی و ملی که خون کارگر را در شیشه کرده است و کارگران را به کلیه فروشی وادار میکند، حداقل همانقدر دشمن است که با دولتهای ارتجاعی غربی وسرمایه داری استثمارگر غربی و شرقی و هرجای دیگری. خیالتان راحت شد؟ بروید هرچه میخواهید ببافید که کاظم نیکخواه و حزب کمونیست کارگری از امپریالیسم طرفداری میکند و “همانگونه که خود گفته است (کجا؟!) چشم امید به سرمایه داری مدرن دارد” (دریغ از یک جو صداقت و امانتداری و..!) مردم میروند و نوشته های ما را میخوانند و فعالیتهای ما را نگاه میکنند و تبلیغات تلویزیونی ما را گوش میکنند و میفهمند که ما چه میگوییم و امثال شما زیر لفافه مبارزه با امپریالیسم از چه دفاع میکنند.
تناقضات بی پاسخ
مضحک تر اینست که در پاسخ به من که سیاست آنها را راست خوانده ام نویسنده این نوشته اخیر در دفاع از کارگری بودن “کانون” کذایی از مجمع عمومی شان نقل قول می آورد که گویا گفته است که “نیروهای چپ و ارائه‌کنندگان جایگزین مورد نظر طبقه‌ی کارگر و زحمتکشان جامعه باید نیروی اصلی خود را در جهت ارتباط با حکومت‌ شوندگان و نیروی كار تحت ستم قرار دهند و از هر گونه تعامل با قدرت و متحد شدن با یك جناح سرمایه‌داری علیه جناح دیگر و حركت در میان خطوط قدرت بپرهیزد” (تاکیدات از من) به سوابق برخی دست اندرکاران شاخص این کانون در “تعامل با جناحهای” ناراضی جمهوری اسلامی نظیر دو خردادیها و “سبزها” فعلا کاری ندارم. در همان صفحه اینترنتی ای که این نوشته با این ادعا آمده است نامه “کانون مدافعان” به نهاد “سازمان جهانی کار” آمده است که آرزو میکند ای کاش میتوانستیم در نشست سالانه شما شرکت کنیم و میگوید ” لازم است که به اطلاع برسانیم به دلیل شرایط خاص موجود در کشور، ما برای چندمین سال متوالی نتوانستیم نمایندگان خود را به آن اجلاس بفرستیم و الی آخر..” سوال اینست که آیا سازمان جهانی کار یک سازمان از “حکومت شوندگان” است؟ آیا شما نمیدانید که سالها پیش سازمان ملل یعنی اساسا دولتهای سرمایه داری غربی در سایه سیاست گلوبالیزاسیون اقتصادی این نهاد را پایه ریزی کرده اند؟ واقعا اگر شما به خط مجمع عمومی خود و همین دو نوشته اخیر پایبندید چرا سالهاست که آرزو میکنید که میتوانستید نمایندگانتان را به این نهاد بقول خودتان “امپریالیستی” بفرستید که نمایندگان دولتها و کارفرمایان رسما بعنوان دو محور اصلی کنفرانس در آن شرکت دارند؟ در حالیکه میدانید که برای نمونه حتی کسانی که بعنوان “نماینده کارگران ایران” در آن شرکت میکنند عناصر ضد کارگری خانه کارگر و شوراهای اسلامی هستند؟ واقعا سازمان جهانی کار “تعامل با صاحبان سرمایه و قدرت” را نمایندگی میکند یا کنفرانس کارگری برلین که فقط و فقط نمایندگان اتحادیه های کارگری دنیا در آن شرکت داشتند؟
بهانه گیری های سطحی و مخالفت خوانی های کورو بی منطق با حزب کمونیست کارگری که با موضع رسمی مجمع خودتان هم نمیخواند، برایتان فقط مخمصه و درد سر درست میکند. تازه اگر هم واقعا تاثیری داشته باشد تضعیف طبقه کارگر ایران است که در برابر حکومت سرکوبگر اسلامی و کارفرمایان حریص و مفتخور که در سایه این حکومت حتی نان شب و دستمزد توافق شده کارگر را بالا میکشند، به پشتبیانی هرچه گسترده تر بین المللی بطور جدی نیاز دارد. اگر کسی واقعا طرفدار حقوق کارگر باشد باید تلاش کند بخش هرچه بیشتری از کارگران و مردم دنیا را به دفاع از کارگران ایران و موضعگیری قاطع و رادیکال علیه حکومت اسلامی سرمایه داران در ایران سوق دهد، تلاش کند این حکومت به دلیل سیاستهای ضد انسانی و ضد کارگری خود در سطح بین المللی منزوی شود، و تشکلها و اتحادیه های کارگری از سیاست های مماشات جویانه دولتهای متبوعشان با جمهوری اسلامی و جناحهای مختلف آن فاصله بگیرند و این حکومت را از نظر دیپلماتیک بایکوت کنند. این تلاشی است که ما فعالانه داریم انجام میدهیم و خواهیم داد. شما هم اگر مایلید میتوانید همچنان به مخالفت با این فعالیتها ادامه دهید.١٦ ژوئن ٢٠١٤*