کارگر کمونیست- شورا یا اتحادیه؟مصاحبه “کارگر کمونیست” با کاظم نیکخواه

 شورا یا اتحادیه؟

مصاحبه “کارگر کمونیست” با کاظم نیکخواه

کارگر کمونیست: حزب کمونیست کارگری در ادبیاتش بر شورا و مجمع عمومی تأکید ویژه ای می کند، اما اتحادیه را هم تشکل گرایش سندیکالیستی می داند و هم آن را برای جائی مثل ایران کارآ نمی داند. فرق تشکل شورائی و تشکل اتحادیه ای، از نظر شما چیست؟ منظور از اینکه می گوئید “اتحادیه تشکل گرایش سندیکالیستی درون جنبش کارگری است و یا شورا تشکل گرایش سوسیالیستی درون جنبش کارگری است”، چیست؟

 

کاظم نیکخواه: سوال بسیار مهمی است. اولین نکته ای که باید تاکید کنم اینست که هم شورا و هم سندیکا و کلا تشکلهای کارگری همه حاصل توازن قوا میان کارگران و سرمایه‌داران هستند. هیچکدام بخودی خود یا به خاطر لطف سرمایه داران یا نفس وجود سرمایه داری ایجاد نشده اند. هر کس که تاریخ جنبش کارگری دنیا را بخواند متوجه میشود که برای تک تک انواع تشکل‌هایی که الان کارگران در هر کشوری دارند، یک عالمه مبارزه صورت گرفته، رنج‌هایی کشیده شده، کارگران قربانی داده و زندان رفته‌اند. برای نمونه توصیه میکنم “ساختار طبقه کارگر انگلیس” نوشته” ای. پی. تامسون” (E.P. Thompson) را، که به فارسی هم ترجمه شده هر کس نخوانده بخواند تا یک گوشه از این جدال سخت و مشقت بار برای تشکل و کلا حقوق انسانی را متوجه شود. به همین دلیل وجود هر کدام از این نوع تشکلها در هر سطحی، یک دستاورد برای کارگران است و ما از همه آنها عملا دفاع کرده ایم و دفاع میکنیم.

نکته دوم اینکه ما آنطور که بعضی ها دوست دارند وانمود کنند ایجاد کننده تقابل یا اختلاف یا آنطور که گفته میشود دو راهی “شورا و سندیکا” نیستیم. شورا و سندیکا سنتا و تاریخا دو تعریف و کارکرد متفاوت دارند. سندیکا و اتحادیه طبق تعریف ابزار چانه‌زنی با سرمایه‌داران برای بهبود شرایط کار است. اما شورا همه کاره است. شورا هم ابزار بهبود و رفرم است و هم ابزار دخالتگری در کل مسائل سیاسی و اجتماعی. سندیکا تاریخا با بوروکراسی و از بالای سر کارگران هدایت و اداره میشود. یعنی دقیقا بخاطر تعریف پایه ای و سیاست اساسی که اتحادیه دارد یعنی ظرف مذاکره و چانه زدن، ساختار بوروکراتیک هم در اتحادیه ها تاریخا نهادینه شده و به جزئی از ساختار آنها تبدیل شده است که بسادگی نمیشود آنرا کنار زد. تعداد بسیار معدودی از تشکل‌های اتحادیه‌ای هستند که توانسته اند با دست بالا پیدا کردن گرایشات چپ و رادیکال بوروکراسی را بدرجه ای کنار بزنند. اما در غالب آنها بوروکراسی حکومت میکند. اما شورا یعنی خود توده کارگران متشکل. شورا یعنی ظرف دخالت مستقیم کارگران در مسائل اساسی شان. اینها دو تفاوت مهم این دو تشکل است. و تفاوتهای بسیار مهمی است که در سرنوشت مبارزه کارگران تاثیر حیاتی دارد.

اینهم باید روشن باشد که تشکل کارگری باید ظرف مبارزه کارگری باشد. کارگران همین الان دارند در همه جا و بویژه در ایران برای مسائل و موضوعات و اهداف بسیار متنوعی مبارزه میکنند. سوال اینست که ظرف این مبارزه متنوع چیست؟ اتحادیه و سندیکا اگر بخواهد در چارچوب محدود و صنفی که تعریف آنست بماند، بهیچ وجه پاسخگوی مبارزه چند وجهی کارگران در هیچ کشوری نیست. بلکه این شورا و مجمع عمومی است که میتواند ظرف مبارزه همه جانبه کارگران باشد. این اساس بحث ماست.

حال برسیم به سوال مشخص شما. سندیکالیسم گرایشی است که با توجیهات مختلف تلاش میکند مبارزه کارگران را در چارچوب صنفی نگه دارد. سندیکالیسم در واقع یک گرایش حفظ وضع موجود است. این امر را همانطور که میدانیم اینها خیلی با از خود ممنونی و جنجال و “کارگر کارگری” کردن و مخالفت با تحزب و احزاب سیاسی به پیش میبرند. سندیکالیسم مبلغ عدم دخالت کارگران در سیاست است اما عملا سیاست دفاع از وضع موجود را تبلیغ میکند. در ایران ما سندیکالیسم به مفهوم کلاسیک آن که در کشورهای غربی وجود دارد را نداریم. در غرب سندیکالیسم معمولا یک جریان درون جنبش کارگری است و از نظر سیاسی جزئی از جنبش سوسیال دموکراسی میباشد که معمولا در جناح چپ بورژوازی قرار میگیرد. اما سندیکالیسم ایرانی در قامت جریانات توده ایستی و خانه کارگری خود را بیان میکند که مدافع یک جناح حکومت اسلامی است. گرایش سندیکالیستی محسوسی خارج از این جریانات عملا مشاهده نمیشود. یعنی سندیکالیسم ایرانی یک جریان سیاسی راست و دنبالچه حکومت است. و این جریانات هستند که ظرف اصلی مبارزه کارگران را سندیکا تعریف میکنند. روشن است که این پوچ است که در ایران کسی به کارگران بگوید در سیاست دخالت نکنید، در حالیکه حتی مامور شهرداری با پنجه بوکس کارگر بیکار دستفروش را کنار خیابان مورد حمله قرار میدهد و به قتل میرساند. یا بسیج و پاسدار کارگرانی را که دستمزد توافق شده‌اشان را طلب می‌کنند سرکوب و دستگیر می‌کنند.

بحث ما بطور خلاصه اینست که تشکل کارگری مناسب وضعیت مبارزه کارگران شوراست که به صنف و رسته معینی بستگی ندارد و دخالتگری مستقیم توده کارگران در همه امور اساس تعریف و خصوصیت آنست. و بعلاوه همه کاره است و صرفا بهبود شرایط کار یا فعالیت صنفی را هدف خود قرار نمیدهد. حتی در رشته های کاری معینی که اتحادیه و سندیکا عملی‌تر بنظر میرسد لازم است این تشکل‌ها متکی به مجمع عمومی کارگران باشند. یعنی به در چارچوب جنبش شورایی قرار داشته باشند و از این طریق دخالتگری مستقیم کارگران را تامین و تضمین کنند و مانع بوروکراسی معمول اتحادیه‌ای شوند.

بنابرین شورا به دلیل دو خصوصیت مهم خود مناسب ترین ظرف مبارزه کارگران است. و ما فکر میکنیم هر کس واقعا خیر کارگران را میخواهد باید مبلغ شورا بعنوان ظرف مبارزه و فعالیت عمومی کارگران باشد. یکی به دلیل تامین دخالتگری مستمر و مستقیم توده کارگران که از طریق مجامع عمومی منظم صورت میگیرد و ثانیا به دلیل اینکه همه کاره است و میتواند ظرف مبارزه همه جانبه کارگران باشد. این بطور خلاصه حرف ماست.

 

کارگر کمونیست: جمهوری اسلامی نتوانسته است خفقان حاکم کند، اما یک لحظه از سرکوب کردن غفلت نکرده. با این حال کارگران و جنبش کارگری هم دائم در حال اعتراض بوده‌اند. آیا شما با این مشاهده من موافقید که نه تشکل شورائی توانسته است در یک سطحی وسیع، به آن صورتی که مد نظر ادبیات حزب کمونیست کارگری بوده پا بگیرند و نه تشکل سندیکالیستی؟ اگر موافق این مشاهده هستید، دلیل این عدم موفقیتها را چه می‌دانید؟ اگر موافق نیستید بنابر چه فاکتورهایی می توانید این ادعای من را رد کنید؟

 

کاظم نیکخواه: اینکه میگویید بدرجه‌ای واقعی است. اما ما باید پیشروی‌های محسوسی که در ایران در امر تشکل کارگری در جریان است را ببینیم و جلوی چشم قرار دهیم. ما در ایران هر روز شاهد مبارزات و اعتصابات و اعتراضات کارگری هستیم و در اکثر مبارزات اولا کارگران به حکومت و دزدیها و حقوقهای نجومی و تبعیضات اعتراض میکنند، یعنی از مبارزه صنفی صرف فراتر میروند. و ثانیا مجامع عمومی کارگران تشکیل شده و در مورد روند مبارزه تصمیم گرفته‌اند. یعنی عملا مجمع عمومی دارد به جزئی از سنت مبارزه کارگران در ایران تبدیل میشود و جای خود را باز میکند. که این بسیار مثبت است و تاییدی است بر جهتگیری‌ای که مورد تاکید قرار داده‌ایم. یک سری تشکلهای مستقل کارگری نیز از سالها پیش شکل گرفته‌اند و گرچه اکثرا هنوز توده کارگران را در بر نمیگیرند اما نقش موثری در پیشبرد جنبش کارگری ایفا میکنند. اینها عمدتا تحت نام سندیکا و اتحادیه و کانون فعالیت میکنند. اما عملا اتحادیه نیستند. بلکه تشکل‌های مبارزاتی فعالین کارگری هستند و تا آنجا که به مبارزه کارگران یاری میرسانند نقش و کارکرد موثری داشته اند. هیچکدام از این تشکل‌ها مثلا سندیکای شرکت واحد یا اتحادیه آزاد کارگران یا کانون صنفی معلمان بهیچوجه نتوانسته‌اند در محدوده تعریف اتحادیه و سندیکا یعنی “صنفی” محدود بمانند و عملا ناچارند در مورد مسائل و موضوعات مختلفی از جمله مسائل سیاسی و حکومتی و مسائل اجتماعی موضع بگیرند و اعلامیه و بیانیه بدهند. از این نظر هم موضع ما در مورد محدودیت سندیکاها عملا کارایی و درستی خودرا اثبات کرده است.

میدانم هنوز همانطور که اشاره کرده اید نه شورا و نه سندیکا به مفهومی که ما از آن سخن میگوییم تشکیل نشده است. اما جنبش مجامع عمومی از دل مبارزات کارگران شکل گرفته است و به یک  واقعیت مبارزه کارگران تبدیل شده است. کارگران در خیلی از مبارزاتشان از تشکیل مجمع عمومی سخن میگویند و بعضا حتی مثل مورد کارگران بازنشسته ذوب آهن اصفهان یا کارگران نورد لوله صفا و هفت تپه اعلام کرده‌اند که بعد از پایان مبارزه هم مجامع عمومی شان را تشکیل خواهند داد؛ که عملا نتوانسته‌اند. این شروع امیدبخشی برای جنبش شورایی است. چونکه مجمع عمومی همانطور که ما همیشه تاکید کرده و نشان داده‌ایم پایه شوراست. بر متن این تحولات است که شخصیتها و چهره‌های شناخته شده کارگری جلو آمده‌اند و نقش ایفا میکنند.

روشن است که هنوز وضع تشکل کارگران بهیچ وجه از هیچ نظر مطلوب نیست. دلایل متعددی برای این وضعیت وجود دارد. جدا از مساله سرکوب و تعرضات حکومت اسلامی، من فکر میکنم اولا سابقه و تاریخ ضعیف تشکل در ایران و همچنین فقر گسترده کارگران که اجازه نمیدهد به چیزی بیش از امرار معاش بپردازند از دلایل اصلی آن باید ذکر کرد. اما به تحول و پیشروی تدریجی اما مداومی که برای متشکل شدن به جریان افتاده است خوش‌بین هستم. بسیار امیدوارم که بتوانیم در آینده نه چندان دوری شاهد شکلگیری تشکل‌های گسترده کارگری با شرکت هرچه وسیع تر توده کارگران باشیم. روند اوضاع دارد این را نشان میدهد و ما این را تاکید کرده ایم و تلاش میکنیم تقویت کنیم.

 

مصاحبه با کاظم نیکخواه توسط ناصر اصغری از اعضای تحریریه کارگر کمونیست انجام شده