چیمن دارابی – تاریخ ٣٤ سال جنایتهای جمهوری اسلامی

تاریخ ٣٤ سال جنایتهای جمهوری اسلامی

رژیم جمهوری اسلامی در طی بیش از سه دهه گذشته در کنار بساط زندان و شکنجه و سرکوب و به خون کشیدن هر اعتراض و ندای آزادیخواهانه، مجازات اعدام را بعنوان خشونتی آگاهانه و سازمانیافته برای نابودی مخالفین سیاسی، ناراضیان اجتماعی و قربانیان همین نطام ظالمانه سرمایه داری بکار گرفته است. مجازات اعدام بعنوان یک جنایت سازمانیافته از همان آغاز به قدرت رسیدن جمهوری اسلامی تا کنون یکی از پایه های حاکمیت رژیم جمهوری اسلامی برای مرعوب کردن مردم بوده است. رژیم جمهوری اسلامی در هنگام یورش به کردستان، جلادی مانند خلخالی را به جان جوانان انداخت و با بر پا کردن جوخه های مرگ صدها نفر از انسان های پر شور و انقلابی و عاشق آزادی را در خون غلطاند. این رژیم در ماه های مرداد و شهریور سال 1367 با هدف ایجاد رعب و وحشت در جامعه و جلوگیری از رشد اعتراضات توده ای در دوران پس از جنگ ایران و عراق، دست به جنایتی هولناک در درون زندان ها زد كه هم اكنون نیز آثار و اسناد آن شاهد زنده ای بر قصاوت و درنده خویی رژیم هاراسلامی هستند.در آن سالها زندانيانى به جوخه هاى اعدام سپرده شدند كه بعضى هايشان  دوره محكومیت خود را طی کرده و در انتظار آزاد شدن به سر می بردند ويا دلیل بازداشتشان  هنوز ناروشن و در انتظار باصطلاح تفهیم اتهام بودند. سران جمهوری اسلامی نقشه مند و آگاهانه دنبال حربه ای می گشتند تا شور و شوق مردم از عجز جمهوری اسلامی و پایان جنگ را، به یآس و ناامیدی تبدیل کنند. سران رژیم این بار نیز همچون 30 خرداد 1360 شمشیر زهرآلود خود را در پشت میله های زندان و علیه زندانیان سیاسی به کار انداختند. در آن روزها دستگاه كشتار و جنایت رژیم اسلامی هزاران زندانی با گرایشات مختلف سیاسی را به جوخه مرگ سپرد و در گورهای دسته جمعی مدفون کرد. در جریان این جنایت هولناک هزاران انسان جانشان را در راه ایستادگی بر عقاید و باورهایشان از دست دادند. تاریخ حیات رژیم جمهوری اسلامی در ایران مملو از چنین جنایتهایی است . رژیم جمهوری اسلامی گاه از سر انتقام جویی و گاه برای اینکه قدرتش را به رخ مردم بیدفاع بکشد، عده ای از فرزندان مردم را به مرگ محکوم میکند و به قتل میرساند تا چند صباحی دیگر به حیات ننگین خود ادامه دهد. قصد رژیم از مجموعه اقدامات جنایتکارانه در شرایط سیاسی کنونی، نمایش قدرقدرتی بر متن روند سازش با آمریکا است. رژیم با تشدید فضای سرکوب می خواهد تأثیرات شکست و عقب نشینی در مقابل آمریکا را بر روحیه و ذهنیت توده های مردم خنثی نماید. رژیم می خواهد روند سازش با آمریکا کاملا کنترل شده پیش برود. احکام اعدام زندانیان سیاسی و حتی احکام جزایی قربانیان نظم وارونه سرمایه داری در ایران و نمایش آن در ملا عام، قبل از اینکه نشانه قدرت رژیم باشد، اقدامی پیشگیرانه و از سر استیصال بر متن عقب نشینی از بلند پروازی تبدیل شدن به یک قدرت اتمی در منطقه است. سران رژیم جمهوری اسلامی برای به انحراف کشاندن افکار عمومی از توجه به ریشه های مصائب و نابسامانی های اجتماعی، از طریق بلندگوهای تبلیغاتی خود مجازات اعدام را بعنوان راه مقابله با این نابسامانی ها و عکس العملی قاطع در برابر این معضلات اجتماعی جار می زنند. می گویند که اگراعدام نباشد بزهکاران اجتماعی تشویق مشوند و امنیت جامعه را به مخاطره می اندازند. اما این چه جامعه ای است که برای دفاع از خود به جلاد نیاز دارد؟ این ادعاها در حالی مطرح می شوند که بنا به تجربه عینی در کشورهایی که مجازات اعدام منسوخ شده است و بنا به نتیجه تحقیقات کارشناسان امور اجتماعی هیچ آمار مستند و شواهد قابل اعتمادی که نشان دهد از طریق اعدام می توان از بروز و گسترش جرائم و بزهکاری جلوگیری کرد وجود ندارد. در عوض همین تحقیقات نشان می دهد در جوامعی که شکاف بین فقر و ثروت عمیق تر می شود و نظام اقتصادی باعث فقیرتر شدن اکثریت مردم و همزمان انباشت ثروتهای کلان در دست گروهی کوچک می گردد، همواره فقر و محرومیت های اجتماعی به بستری برای گسترش جرم و جنایت تبدیل می شود. در واقع این خود نظام سرمایه داری است که نوع و مقدار جرمی را که مورد مجازات قرار می گیرد را تولید و باز تولید می کند. تجربه تاریخی نیز این حقیقت را به اثبات رسانده است که در کشورهای پیشرفته سرمایه داری آنجا که مبارزات طبقه کارگر و مردم آزادیخواه پاره ای از اصلاحات اجتماعی و برنامه های رفاهی را به دولت ها تحمیل کرده است، از میزان جرائم و بزهکاری بطور چشمگیری کاسته شده است. از طرف دیگر تجارب تاکنونی بیانگر این واقعیت است که اعمال مجازات اعدام از جانب دولت ها، جامعه را آسیب پذیرتر می کند و شرایط و زمینه های روانی مناسبتری را برای بازتولید و گسترش خشونت و جرائم فراهم می نماید. امروزه برای توده‌های مردم، درک اینکه ،اعدام صرفا” یک “مجازات” قانون مند نیست، کارچندان مشکلی نیست. مردم آزادیخواه و بخصوص طبقه کارگر که درد و رنج ناشی از ستم طبقاتی را با تمام وجود خود لمس کرده‌اند، خوب میدانند که علل جرم و جنایت ناشی از ناهنجاریهای اجتماعی است که نظام طبقاتی به زنان و مردان و کودکان تحمیل نموده‌است. مردم میدانند که اعدام قتل عمدی است، که توسط دولت ها و سیستم سیاسی کشورها، با نقشه و طرح قبلی انجام میگیرد وابدا” اجرای عدالت در حق قربانیان ناشی از نابسامانی های اجتماعی، نیست. اعدام درواقع رواج قانونی آدمکشی توسط دولت است که عمدتا” برای حفاظت ازتقدس مالکیت وایجاد ترس و وحشت در دل توده‌های مردم انجام میگیرد. . رژیم جمهوری اسلامی هم اکنون صدها تن از بزهکاران اجتماعی را در سلول های مرگ در انتظار اجرای حکم اعدام نگه داشته است. هر چند که رژیم جمهوری اسلامی اعدام این زندانیان را با توجیه فریبکارانه ارتقا امنیت اجتماعی و اجرای عدالت انجام می دهد، و با این عوامفریبی ها تلاش می کند تا مسئولیت خود را در ایجاد بستر و شرایطی که اینگونه جنایت ها مدام در آن بازتولید می شوند، پرده پوشی نماید و نظام اجتماعی ظالمانه ای را که خود بر زندگی انسان ها حاکم کرده، از زیر ضرب خشم و اعتراض مردم خارج کند، اما رژیم با موج کشتار زندانیان در شرایط کنونی اهداف سیاسی مشخص تری را نیز تعقیب می کند. کشتار این زندانیان از جانب رژیم سیاستی آگاهانه است که برای وحشت پراکنی در جامعه و زهر چشم گرفتن از انسانهای مبارز و فعالین سیاسی برنامه ریزی شده است. تداوم موج اعدام ها بر متن تعمیق بحران و فقر و فلاکت اقتصادی و در آستانه سازش با آمریکا اقدامی است پیشگیرانه و از سر استیصال بمنظور مقابله با “خطر” طغیان خشم کارگران و مبارزات توده ای . لغو مجازات اعدام و یا به تعلیق در آوردن اجرای آن در 139 کشور جهان بیانگر این واقعیت است که مبارزات طبقه کارگر و مردم آزادیخواه جهان در راه بر چیدن این مجازات ضد انسانی پیروزی های درخشانی را به دست آورده و دستاوردهای عظیمی را به حکومت های سرمایه داری تحمیل کرده است. تردیدی نیست، تا زمانی که ننگ وجود مجازات اعدام بر روند پیشرفت تمدن و ارتقای فرهنگ و نوع دوستی انسانها سنگینی کند خواست ممنوعیت مجازات اعدام، موضوع مبارزه و خواست بشریت آزادیخواه باقی می ماند
چیمن دارابی
١٣ دسامبر ٢٠١٣