پ. احمزادە-برگی از تاریخ

برگی از تاریخ

 

پ. احمزادە

خفاش امد، خفاش امد،

خفاش خونخوار امد،

خفاش امد،  خفاش امد،

خفاش باجنگ امد، باطناب دار،

باتجاوز واعدام با شکنجه امد،

با بالهای سیاهش،  سیاهی را بر زنان پوشاند،

خفاش شب پرست امد،

او امد با کینه ای در دل،

بی احساسی به ایران امد،

او امد  بی عشق به زندگی،

 او امد بی عشق به خوشبختی،

او امد بی عشق به ازادی،

او ازادی را اسیر کرد،

زنان را رخت عزا پوشاند،

کودکان را بی پدر،

جوانان را اسیر کرد،

ملت را دربند خرافات کرد،

خفاش شب پرست با جادوی سیاە امد،

خفاش امد با جادوی سیاه امد،

آری کودکانم خفاش امد،

او مرد مرگ بود،

در گورستان سخن راند،

آری او با اصل ولایت فقر امد امد،

پیاله شاد شراب راحرام شکست،

نشگی و خماری  زنان و مردان را در پای نوحه خوانی،

در کنج  دیوار های شهر حلال کرد،

خفاش امدا، دست نوازشگر پدر طو فان خشم شد بر کودکانش،

 کودکان کار در گوشه وکنار خیابان، به جای میز مدرسه، خیابان کلاس درس  زندگیش شد

 آری کودکانم انروز که خفاش امد،

زندگی رفت،

شادی و لبخند رفت،

فقر و فحشا و رنج و درد و شکنجه و دار اعدام  امد!

 کودکانم، این درس تاریخ امروز ١٢ بهمن بود.

١٢ بهمن ١٣٩٤