پیشرو علی پور -فقر، بیکاری و گرانی در ایران، جوانان را به اعتیاد و به کام مرگ سوق می دهد!

فقر، بیکاری و گرانی در ایران، جوانان را به اعتیاد و به کام مرگ سوق می دهد!

پیشرو علی پور

اعتیاد جوانان به مواد مخدر، آن بلای ویرانگری است که یاس و نا امیدی را در وجود معتادین رشد می دهد، بطوری که جز مرگ و آینده ای نا مفهوم چیز دیگری برایشان قابل روئیت نیست.
در جامعه ایران و در دوره کنونی، این وضعیت دهشناک به مراتب بیشتر از سال های قبل دیده می شود. آمار مبتلایان به این طاعون به مرز زیر ١٦ سال رسیده و این در حالیست که هر روز جوانان اعم از دختر و پسر بیشتر به این دام می افتند و قربانی می شوند.
مبتلا شدن به اعتیاد می تواند دلایل متعددی داشته باشد، اما بروز بارزترین این دلایل را می توان از دولت، اقتصاد، نبود آزادی های فردی و سیاسی، و کلا فقر و بیکاری که به این جامعه وارد شده را مشاهده کرد. جوانانی که شغل، آسایش، رفاه، تفریح، امکانات تحصیلی نداشته باشند، از آزادی بهرمند نباشند و با جیب خالی به جامعه ای نگاه کنند که حاکمان آن همگی فاسد، دزد، جانی و جنایتکار هستند چه امید و آرزوی برای زندگی کردن می توانند داشته باشند؟ به کی و کجا پناه ببرند؟
در جامعه ایران و در این وضعیت فلاکت بار مگر اینکه انسان خیلی با اراده باشد که به اعتیاد کشیده نشود،مگر اینکه باید چنان محکم و استوار باشد که به دگرگونی این نظام فاسد اسلامی بیندیشد و امیدوار باشد، مگر اینکه در فضایی رشد کند که راه مبارزه و ایستادگی را در مقابل خود قرار دهد و امید و آرزوهایش را از دست ندهد و به آن متکی باشد. بنا به آمار و ارقام مبتلایان به مواد مخدر و اخبارهای حوادث ناگوار از این قبیل، متاسفانه روز بروز جوانان بیشتری به این راه کشیده شده اند و خبر های تکان دهنده ای بگوش می رسد که انسان را شوکه می کند.
بانی و مسبب همه این وضعیت و فجایع جز رژیم آدمکش اسلامی کس دیگری نیست برای من قابل درک است که اندک انسانهایی مشکلات اقتصادی ندارند ولی به این راه کشیده می شوند و خصوصا نوجوانانی که خیلی راحت و ساده به این بلای اعتیاد به مواد مخدر دچار می شوند، اما کیست که بانی این وضعیت را نشناسد و انگشت اتهام را به سوی آن دراز نکند؟ جز حکومت آیت الله های دزد و میلیاردر اسلامی کسان دیگری را می توان سراغ داشت؟
وقتی که در جامعه ایران و زیر حاکمیت ننگین رژیم اسلامی نفس کشیدن هم ممنوع هست، فقر، بیکاری، گرانی، زندان و شکنجه و اعدام انسانها برای اوباشان اسلامی و خامنه ای مثل آب خوردن شده است و در یک کلام سلاخی کردن مردم به اوج خودش رسیده. مگر می توان به همه این آدمها گفت مقصر اصلی خودتان هستید؟ می توان گفت که خیلی بی اراده شده اید و می توانستید مقاومت کنید؟ می توانستید از مواد مخدر فاصله بگیرید؟. واضح و روشن است که نتیجه همه این بلاها و از هم پاشیده شدن شیرازه خانواده ها از کجا ناشی می شود، از آنجا که اقلیتی مفت خور رژیم اسلامی با زور اسلحه و گردنه بگیری تمام هست و نیست این جامعه را به غارت برده اند، تمام ثروت و رفاه را برای خود قبضه کرده اند و زندگی یک جامعه هفتاد میلیونی را به تباهی کشانیده اند و جوانی که همه امید و آرزوهایش را از دست بدهد، قطعا در دامی که توسط باندهای حکومت برای جوانان گسترانیده اند گرفتار می شود. معتادین به مواد مخدر قربانیان این نظام ضد انسانی هستند.
وقتی از شهر های ایران و کردستان هر روز خبر مرگ و یا فاجعه ای از این قبیل را می شنویم، قلب هر انسان شرافتمندی بدرد می آید. اخیرا شنیدم که در جایی مثل شهر سردشت جوانانی که همیشه پر از امید و انرژی بود و همیشه در صف اول اعتراضات بر علیه جمهوری اسلامی حضور داشته اند اکنون برخی از آنها به اعتیاد کشیده شده در گوشه ای افتاده و شانس زنده ماندنشان بسیار پاین است و یا اینکه خبر همسایه و هم کلاسی سابقم که قبلا همراه با پدرش دکه میوه فروشی داشته و با هزار زحمت در تلاش برای تامین گزران زندگی بوده و با هیولای اعتیاد بیگانه، اما بوسیله اعتیاد جان خود را از دست داده برایم خیلی تکان دهنده است. بسیاری از این جوانان از قبل هیچ رابطه ای با اعتیاد به مواد مخدر نداشته اند، کسانی نبوده اند که چنین روزی در انتظارشان باشد.
وقتی سرنوشت چنین کسانی به اینجا کشیده می شود باید کاری کرد و در مقابل با این هیولای خانمان برانداز ایستادگی کرد. اعتراض و مبارزه علیه شرایط و موقعیتی که برای جوانان بوجود آمده است و دیگر راهکارها و ابتکاراتی که بتواند مانع از تباهی بیشتر جوانان شود وظیفه هر انسان شرافتمندی است. دولت و مقامات آن از بانیان پخش مواد مخدر هستند، می خواهند با این کارها عزم و اراده مردم را در هم بشکنند که بلکه چند صباح به عمر ننگین خودشان ادامه دهند.
شکی در این نیست که با سرنگونی جمهوری اسلامی بسیاری از فاکتورها از جمله، مسائل اقتصادی، شادی، رفاه و کلا زندگی مردم به حالت عادی باز خواهد گشت و شرایطی مهیا خواهد شد که انسانها به همه آرزو و آزادی هایشان برسند و کاملا در رفاه زندگی کنند و در آن جامعه سالم انسانها مجبور نخواهند بود که به این دام بیفتند.