پروین کابلی -رای زنان سرنگونی جمهوری اسلامی است.

رای زنان سرنگونی جمهوری اسلامی است.

پروین کابلی

جمهوری اسلامی بار دیگر شعبده بازی انتخاباتی را شروع نموده است. برای این نمایش و دلقک بازی در سایه ی دوره ی برجام تلاش میکند که بازار گرمی کند و رای هایش را برای قانونیت بخشیدن به پروسه انتخابات از صندوق بیرون آورد.

روند این پروسه نه برای جمهوری اسلامی چیز تازه ای است و نه برای مردمی که قرار است به پای صندوقهای رای کشیده شوند. سوال این است که در این دوره که سرمایه داری ایران بعد از لغو تحریمها وعده وعید دروغین میدهد که وضع کارگر و اقشار تحت فشار مردم قرار است بهتر شود، چگونه میخواهد این بارمردم را به پای صندوق های رای بکشاند ؟

یکی از گروههایی که در این دوره باید متقاعد شوند که رای آنها میتواند به تغییر در سرنوشتشان منجر شود زنان هستند.

تاریخ سی و هفت ساله ی زنان در جمهوری اسلامی، تاریخی پر از مناقشه ی و رو دررویی متقابل و آشکار بوده است. این نه بر جمهوری اسلامی پوشیده است و نه بر زنان ایران، همگان بر این واقفند که رژیم ایران یکی از زن ستیزترین حکومتهای جهان است.  مبارزه علیه جمهوری اسلامی و قانونین آپارتاید جنسی با جمهوری اسلامی متولد شد و امروز جنبش برابری طلب یک رکن اصلی جنبش برای سرنگونی کلیت نظام است. جنبشی که به هیچ چیزی جز رفتن این وصله ناجور به تن جامعه ی ایران رضایت نمیدهد.

اما این به معنای پایان تلاش دولتی ها و طرفداران اصلاحات در ایران برای متقاعد کردن زنان با شعار” میشود این رژیم را اصلاح کرد” نیست.

اخیرا در شروع تبلیغات انتخاباتی زنان اصلاح طلب در جلسه ای که در استان گلستان برگزار شد اصلاح طلبان خواهان سهم سی درصدی برای  انتخابات مجلس و حضور زنان در عرصه انتخابات شدند.

زهرا شجاعی دبیر این مجمع میگویدحضور زنان در عرصه های تصمیم گیری و قانون گذاری می تواند به ایجاد توازن جنسیتی کمک کند و این کشور را به سمت توسعه پایدار رهنمون می سازد“.

ایشان نیت خیر دارند و میخواهند برای زنان در ایران کاری انجام دهند .  فرضمان این است که

کدام توازن را زهرا شجاعی میخواهد عوض کند؟ بیکاری وسیع در میان زنان؟ رفع خشونت علیه آن؟ جلوگیری از حمله ی گروههای و دستجاب لمپن به زنان برای مقابله با بدحجابی؟ ممنوعیت تجاوز به کودکان تحت عنوان ازدواج ؟ اقدامات فوری برای کمک به زنان کارتون خواب؟ چرا  هیچکس حتی اشاره ای کوتاه به این همه بدبختی مردم نمی کند؟

 به نظر زهرا شجاعی ایجاد توازن جنبسی کمکی به توسعه ی پایدار در کشور است . از نظر ایشان و بقیه رژیمی ها این دقیقا همان تفاهمی است که همگی دارند.” پایداری رژیم “.

 هیاهوی شرکت زنان از طرف ایشان کمک به بقای رژیم است. والا ایشان میدانند که  حضور سی در صد زنان در مجلس قرار نیست حتی یک خشت را هم جابجا کند.

به این لیست میتوان دهها خواست فوری را در رابطه بابهترشدن موقعیت زنان اضافه نمود. زهرا شجاعی و همپالکی های توده ای و اکثریتی اش نه تنها خواهان این تغییرات نیستند بلکه در پی وقت خریدن بیشتر برای نظام و ابقای آن هستند. در یک انتخابات آزاد و بدونه گذاشتن صدها فیلتر عقیدتی و سیاسی هرکدا م از این خواست ها میتواند سرلوحه یک مبارزه ی انتخاباتی شود. اما آیا این در جمهوری اسلامی امکانپذیر هست ؟ اگر بود که کلیت رژیم را آب می برد.

تمام ترس رژیم در همین است. نگرانی سردمدران اسلامی ایران از نارضایتی و تنفر عمیقی است که در میان مردم وجود دارد. مبارزه و اعتراص زنان علیه دولت اسلامی ایران به قدمت عمر ننگین جمهوری اسلامی است. زمینه های این اعتراض زن ستیزی عریان جمهوری اسلامی با اتکا به قوانین اسلامی در جامعه ایران است که زنان هیچ وقت زیر بارش نرفتند به آن تمکین نکردند.

امروز در بحبوحه انتخابات مجلس، چهره های اصلاح طلب و چهره های توده ای اکثریتی به تکاپو افتاده اند تا زنان را به حمایت از جناح اعتدال و اصلاح طلبان حکومتی پای صندوق های رای بکشانند و از این طریق رژیم مرتجع و قرون وسطایی را سرپا نگاه دارند. زنان باید با عدم شرکت خود و خالی گذاشتن صندوق های رای جواب دندان شکنی به این طیف از طرفداران جمهوری اسلامی بدهند.

سود زنان در این انتخابات چیست؟ زنان کارگر و زحمتکش امروز مجبورند که بیشترین مشقات و سرکوب را قبول کنند. فقر و تنگدستی و دستمزد های پرداخت نشده، صدها هزار دختر و زنان جوانان را در ایران به خیابانها کشانده و به دامن باندهای مافیایی مواد مخدر و سازماندهندگان فروش سکس کشانده است. ابعادکودکان فقر در خیابانها افزایش یافته ، فروش کلیه برای تهیه ی نان و درمان فرزندان و عزیزان طبقات ستم کشیده ابعاد بیسابقه ای یافته است. تلاش معلمان که بیشترین آنها را زنان تشکیل میدهند برای تامین زندگیشان با تهدید و زندان جواب گرفته است.

این چه انتخاباتی است که تداوم فقرو سرکوب را وعده میدهد در حالیکه کیسه سران غارتگر هر روز بیشتر انباشته میشود.

 انتخابات در ایران به معنای تضمین یک دور دیگر از سرکوب زنان و خواستهای برحق آنهاست. زنان و جمهوری اسلامی به مانند دو قطب آهن ربا هستند که همدیگر را دفاع میکنند. رژیم برای بقا باید به قوانین آپارتاید جنسی در ایران تکیه کند و این قوانین را نمیتوان با سی درصد و یا پنجاه درصد حضور زنان در مجلس تغییرداد.

رای زنان در ایران به جمهوری اسلامی از همان روز بقدرت رسیدن جمهوری اسلامی صادر شده است. جنبش برابری طلب در ایران جنشی برای آینده است. جنبشی که منفعتش در سرنگونی این نظام است. این رژیم نه قابل تغییر و نه قابل اصلاح است. آپارتاید جنسی با اصلاح درمان نمیشود. تعویض این مهره و این جناح و آن جناح گره گشای این وصله ناجور به تن جامعه ایران نیست.

برای تغییر در موقعیت فرودست زنان، برای آزادی بیقید و شرط ، برای پایان دادن به خشونت علیه زنان، برای پایان دادن به تجاوز به کودکان تحت عنوان ازدواج، برای کوتاه کردن دست مذهب از زندگی مردم و پایان دادن به فقر و تهیدستی تنها یک رای میتواند کارساز باشد و آن سرنگونی رژیم اسلامی است و برقراری نظامی که از همان ابتدا پرچم آزادیهای بیقید و شرط و پایان دادن به فقر و فلاکت را نوید دهد.