پروانه وزیری -در تب اشتیاق برای دیدن فوتبال جام جهانی، باز هم این کارگرانند که می سوزند!

در تب اشتیاق برای دیدن فوتبال جام جهانی، باز هم این کارگرانند که می سوزند!
پروانه وزیری
دوم دسامبر ۲۰۱۰، فدراسیون جهانی فوتبال – فیفا روسیه و قطر را میزبانان سال ۲۰۲۲و ۲۰۱۸ معرفی کرد. قطر با پرداخت سه میلیون پوند رشوه به فیفا، به نقل ازبنگاه خبرپراکنی بی بی سی، توانست شانس کاندیداهای رقیب را برای دستیابی به میزبانی جام جهانی غیرممکن کند.
در بیشتر کشورهای جهان، فوتبال یکی از محبوب ترین ورزش هاست و هر چهار سال یکی از کشورها میزبان این ورزش و دوستداران آن می شود. مافیای فیفا و دولتهای جهانی از طریق ایجاد تجارت مافیایی وفساد مالی، میلیاردها دلار سود به جیب می زنند. این سودآوری بزرگ مالی نه تنها از طریق خرید و فروش میلیاردی بهترین بازیکنان تیم های مختلف کشورها و از طریق تبلیغات گسترده ی میدیای کشورها برای جذب علاقمندان و و از طریق تدارکات عظیم برای ترافیک و تجارت سکس زنان و کودکان است بلکه استثمار کارگران ساختمانی نیز جزو پیش فرض های سرمایه است که در برگزاری این مسابقات نقش عمده ای دارد.
همانطور که شاهد بودیم هنگامی که برزیل خود را برای مسابقات جام جهانی آماده می کرد هزاران معترض برزیلی در اعتراض به برگزاری مسابقات جام جهانی و هزینه ۵/۱۴ میلیارد دلاری آن به خیابان ها ریختند. اکثر آنان کارگرانی بودند که از داشتن امکانات اولیه محروم بودند. در روسیه هم برای ساخت استادیوم ۳۴ میلیارد یورویی سوچی، هزاران کارگر مهاجر و کارگرچچنی در بی حقوقی کامل به کار گرفته شدند و بسیاری از آنان به خاطر نداشتن وسایل ایمنی کار مصدوم و یا جان باختند و علیرغم اعتراضات وسیع که انعکاسی جهانی هم داشت، مقامات رسمی ازریز و درشت خود را به نفهمی زدند.
اما درقطر که میزبانی ۲۰۲۲ را دارد، شرایط کارگران چگونه است ؟
همه می دانند که منابع سرشار نفت و گاز، این کشور را به یکی از ثروتمندترین کشورها تبدیل کرده است . ثروتی که ۲۰۰ میلیارد دلار از آن برای هزینه ی ورزشگاهها و زیر ساخت های مربوط به برگزاری جام جهانی فوتبال در سال ۲۰۲۲در نظر گرفته شده است. جمعیت قطر دو میلیون و چهل و دو هزار نفر است و حدود ۸۰ تا ۸۵ درصد ساکنان آن کارگران و اتباع خارجی هستند و بهمین دلیل قطر مقررات تبعیض آمیزی در رابطه با اتباع خارجی به ویژه کارگران دارد . طبق مقررات این کشور، آن ها از هیچ حقوقی برخوردار نیستند.
از سال ۲۰۱۰ که قطر اقدام به ساخت استادیوم ورزشی کرده تاکنون دست کم ۱۹۱ کارگر نپالی و هندی جان خود را از دست داده اند. بسیاری از کارگران در قطر از شرایط دشواری کار رنج می برند. آنان مجبورند دردمای ۵۰ درجه و بدون دسترسی به غذا و آب آشامیدنی، ۱۲ ساعت کار کنند. در این گزارش به بستری شدن بیش ازیک هزار کارگر به دلیل سقوط از بلندی در حین کار و همچنین سکونت بیش از گنجایش در خانه های غیر بهداشتی که بیماریهای مختلف در آن ها رواج دارد اشاره شده و نیز در طول دو سال گذشته بیش از ۳۸۲ نفر در جریان ساخت فضای ورزشی بر اثر حوادث دلخراش و یا بدلیل سکته قلبی جان باخته اند. خون کارگران بهای میزبانی قطردر جام جهانی ست.
قطر برای ساخت این استادیوم ورزشی، ۴۰۰ هزار کارگر از قطر و دو میلیون کارگر از کشورهای همسایه بویژه نپال ” استخدام” کرده. تعیین میزان حقوق کارگران بستگی به ملیت آنان دارد و بسیاری از آنان از حقوق پرداخت نشده چند ماهه شان شکایت دارند. از زمان ورود کارگران به قطر پاسپورت آنان ضبط شده و کارت شناسایی هم برایشان صادر نمی کنند تا کارگران مجبور به ادامه کار باشند.
یکی از کارگران نپالی در قطر به روزنامه نیویورک تایمز گفت : “به علت فشار شرایط کاری در وضعیت دشواری زندگی می کنم و در شبانه روز فقط یک وعده غذا می خورم. علاوه براین، همه روزهای هفته باید در سر کار حاضر باشم، این وضعیت بیشتر به بردگی شبیه است تا کار.” او می گوید: “پس از هفت ماه کار در این کشور، تصمیم گرفتم کارم را رها کنم و به کشورم برگردم. اما رییس بخشی که در آن کار می کردم با تمسخر به من گفت: براساس نظام کفالت قطر تو نمی توانی بدون موافقت من استعفا بدهی یا قطر را ترک کنی.”
بر اساس سیستم قانون کفالت، هر کارگر خارجی که به قطر می آید نیاز به یک کفیل دارد و این کفیل، معمولا خود کارفرماست که برای ایجاد امکانات استثمار این کارگران، باید کارهای مربوط به ورود به قطر را انجام دهد. این مقررات دو ساله است . بدین معنی که اگر کارگری قرارداد را فسخ و یا منحل کند نه تنها اجازه ترک قطر را ندارد بلکه تا دو سال حق ورود به قطر برای شروع کار جدید را هم نخواهد داشت و به این ترتیب کارگران بویژه کارگران آسیای جنوب شرقی، به اسارت نظام خونخوار سرمایه در می آیند.
بیسنو در قطر در زیرساختارهای جام جهانی کار کرده است و مرگ برادرش کیشان برای او هنوز یک معماست. بیسنو میگوید:” این یک زندان است و آنها راه دیگری ندارند.” طبق اطلاعات رسمی، نیمی از این کارگران در تابوت به کشورشان بازمی گردند؛ برخی از سکته قلبی و تعدادی در جریان کاریا با خودکشی جان خود را از دست می دهند.
کارگران مهاجر در مقابل این قانون برده وار که در آن سرنوشت نیروی کارشان بطور مطلق در اختیار کارفرمای قطری شان است هیچ دفاعی ندارند. آن ها حق تغییر شغل یا ترک آن کشور، دریافت گواهینامه رانندگی، اجاره کردن مسکن یا کار کردن در جای دیگر را ندارند. آن ها قربانیان این شرایط اسفبار و تحقیرآمیزند. علاوه براین، ۴۲ درصد از این کارگران، حقوقی کمتر از ۲۷۵ دلار در ماه دریافت می کنند.
کنفدراسیون اتحادیه جهانی تجاری در یبانیه ای گفته بود تا زمان برگزاری جام جهانی ” چهار هزار کارگر جان خود را هنگام کار در سازه های مربوط به آن از دست خواهند داد”. این کنفدراسیون اعلام کرده بود که هرهفته 12 کارگر بر اثر کار در صنایع ساختمانی قطر جان خود را از دست می دهند.
در عین حال انتظار می رود که شمار بیشتری از کارگران نپالی و سری لانکایی به دلیل فقر برای کار درصنایع ساختمانی به قطر روی خواهند آورد تا نیروی کار خود را به حراج بگذارند.
رگینا شیوتل کارشناس امور قطر در سازمان عفو بین الملل در مصاحبه با دویچه وله می گوید: ” کارگران مهاجر زمینه های بسیار محدودی برای دفاع دارند. یک دفتر شکایات در وزارت کار وجود دارد، اما دسترسی به آن بسیار دشوار است، چرا که کارگران مهاجر خارج از شهر زندگی می کنند. از طرف دیگر، آزادی حرکت از آنها سلب گردیده است. همچنین، با آنکه کارگران قانونا می توانند علیه کارفرمایان شکایت کنند، اما چنین کاری نیاز به هزینه بالایی دارد. کارگران برای چنین کاری باید مبلغی معادل ۳۰۰ دلار آمریکایی بپردازند.”
اما آیا رگینا شیوتل و سازمانهای بین المللی از اوضاع اسفناکی که در قطر و کشورهای مشابه حاکم است بی خبرند؟ کدام عقل سلیمی می تواند بپذیرد که که کارگرانی که در اسارت کامل و بی حقوقی مسلم به سر می برند و ماه هاست که حقوقی دریافت نکرده اند، قادر باشند صدای خود را به کارشناسانی که خود در خدمت پول و نظام برده داری مدرن اند، برسانند؟ اخبارو گزارشات این وضعیت اسف بار گوش فلک را پر کرده است و در همان حال سازمانهای بین المللی برای به انجام رساندن این پروژه ی ۲۰۰ میلیارد دلاری مانند پروژه های قبلی، مشغول خریدن وقت می باشند. خون کارگران بهایی ست برای پر رونق کردن این نظام فاسد و استثمارگر زیرا که این نظام، منطقی جز کسب قدرت و پول نمی شناسد. وگرنه آنان نیز به این امرواقف اند که کارگران تنها به نیروی خود میتوانند از این زندگی پر از رنج و مشقت رها شوند.
به نقل از نشریه به‌پیش! شماره ۸۷ – ۲۵ ژوئن ۲۰۱۵