پردل زارع- کارنامه ننگین ۳۸ سال جنایت رژیم اسلامی

کارنامه ننگین ۳۸ سال جنایت رژیم اسلامی

پردل زارع  

در جامعه سرمایه داری بطور کلی اعتراض به وضع موجود را باید فرض گرفت و پیام تغییر همواره توسط جنبشهای پیشرو و انقلابی و انسانهای آزادیخواه و برابری طلب وجود داشته و دارد. متقابلا حکومتهای دیکتاتوری و ارتجاعی بیوقه تلاش میکنند هر صدای آزادیخواهی در جامعه را خفه کنند و یا در درون سیستم هضم کنند. جمهوری اسلامی لااقل در یکدهه گذشته با “جنگ نرم” در کنار جنگ گرم همیشگی علیه طبقه کارگر و مردم زحمتکش و افق تغییر بمیدان آمده است. نفس اینکه مرتبا و هر روز آزادیخواهان و فعالین عرصه های سیاسی، اجتماعی و مدنی را به بهانه‌های مختلف دستگیر میکنند، ترور میکنند، در حادثه میکشند، در زندان میکشند، پرونده سازی میکنند، و با کمک دار و دسته فالانژ و لمپن قدرتشان را به رخ زحمتکشان میکشند، چیزی جز انعکاس وحشت آنها از همه گیر شدن افق تغییر و راه افتادن سیل نیست.

کارگران و مردم ایران ۳۸ سال پیش بدنبال اعتصابات و اعتراضاتی فشرده در سال ۵۷ قیام کردند، توانستند شاه دیکتاتور را از ایران فراری دهند و نظام سلطنتی را سرنگون کنند، اما به دلیل کم‌تجربگی مردم در اداره این قیام و فقدان یک حزب کمونیستی مدعی قدرت سیاسی به آسانی مرتجعین اسلامی به یاری بورژوازی غرب به قدرت نشانده شدند و انقلاب ۵۷ را بطور خونین درهم کوبیدند. خمینی و حکومت اسلامی با براه انداختن موجی از سرکوب و دستگیری آزادیخواهان جامعه از جمله فعالین کارگری، دانشجویی، معلمین، زنان، فعالین سیاسی، کودکان، کشتار وسیع دهه خونین شصت و هولوکاست اسلامی را در متن جنگ ارتجاعی ایران و عراق رقم زدند. از همان روزهای اول انقلاب حمله به مردم و آزادیهای بدست آمده شروع شد. خمینی در تابستان سال ۱۳۵۸ فرمان جهاد و حمله به کردستان را صادر کرد و نیروهای ارتش و کمیته ها و حزب الله و بسیج را به سمت کردستان برای جنگ با مردم عادی کرد زبان و سرکوب کمونیست ها و آزادیخواهان گسیل کرد. صادق خلخالی جلاد قاضی خمینی بود. کسی که دستش به خون هزاران مبارز راه آزادی و سوسیالیسم آلوده بود. در سال ۱۳۵۹ جنگ با عراق وسیله ای شد که سرکوب ها را تشدید کند و در طول سالهای ۶۰ تا ۶۸ دست به پاک سازی و ترور دستجمعی زندانیان سیاسی و مخالفین سیاسی در خارج و داخل زد. در داخل ایران هر کسی را که کمونیست بود و باور به دین اسلام را نداشت را به جرم ملحد بودن به جوخه های اعدام می سپرد. در تابستان سال ۶۷ در نامه ای چند خطی جلادان خود را مامور اعدام زندانیان کمونیست و مخالف رژیم کرد و تنها در مدت کمتر از دو ماه بیش از چندین هزار نفر از انسانهای آزادیخواه و برابری طلب و مخالف رژیم را در سرتاسر ایران اعدام کردند و در گورهای دسته جمعی بی نام و نشانی که معروف ترین آنها گورستان خاوران است، دفن کردند.

کارنامه خونین دهه اول حاکمیت رژیم اسلامی ایران با مردن خمینی در سال ۱۳۶۸ پایان نمی‌یابد و این اول راه برای آخوندهای تشنه قدرت دیگری مانند خامنه‌ای، رفسنجانی و انواع باندها و نهادهای امنیتی و جنایتکار درون رژیم اسلامی بود. در دوره رفسنجانی شورشهای شهری زحمتکشان را وحشیانه سرکوب کردند. هنوز کابوس و خاطرات تلخ کشتار دهه شصت و دوران جنگ در ذهن مردم زنده بود که حادثه کوی دانشگاه در سال ۱۳۷۸ که موجب کشتن دانشجویان و سرکوب شبانه آنان بود را رقم زدند. در تابستان سال ۱۳۸۸ نیز به شیوه ای وحشیانه دست به سرکوب و کشتار معترضین به  نتیجه مضحکه انتخابات ریاست جمهوری زدند و با خلق فاجعه وحشتناک کهریزک نشان دادند که این همان جمهوری اسلامی دهه شصت است‌. رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی در کنار اعدام و سرکوب روزمره، هرچند سال یکبار دست به سرکوب و کشتار آزادیخواهان میزند. برای زهر چشم گرفتن از مردم دست به حمله شبانه به میهمانیهای خصوصی مردم و دستگیری فعالین سیاسی و اجتماعی، کارگری، معلمان، زنان، کودکان کار و خیابان میزند. جمهوری اسلامی حتی تلاش کرد سیاست شلاق زدن کارگران معترض در انظار عمومی را باب کند.

شرارت و فساد رژیم‌ اسلامی سرمایه به حدی شده است که صدای اعتراض تمامی اقشار جامعه را درآورده است و کارگران، معلمان، پرستاران، کارمندان و مزدبگیران را در صف اعتراضی واحدی به صحنه آورده است. این صف برای پیشروی به اتحاد و همبستگی وسیع تر نیاز دارد. این صف در کنار زنان که مثل یک بمب برای جمهوری اسلامی عمل میکنند و جوانان معترض و بی آینده و بیکار نیروی عظیمی است. نیرویی که نیاز به سازماندهی و قدرت عمل در مقابل رژیم اسلامی دارد تا بتواند نارضایتی عمومی را به سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی ارتقا دهد. راه حل نجات از چند دهه جنایت و مقابله با تکرار جنایت در دست مردم آزادیخواه است که میتوانند خود را از دست هیولای مذهب و جمهوری اسلامی خلاص کنند و آینده بهتری را برای خود و نسل آینده و بشریت به ارمغان بیاورند.

بعد از ۳۸ سال حاکمیت ننگین رژیم اسلامی تاریخ مصرف این حکومت جنایتکار به سر آمده و وقت آن رسیده است که جمهوری اسلامی را با تمامی دار و دسته هایش به زباله دان تاریخ بسپاریم و یک حکومت سوسیالیستی را مطابق با نیازهای شهروندان به سر کار بیاوریم. زند باد اتحاد و همبستگی طبقه کارگر!

۲۹ مارس ۲۰۱۷