پردل زارع – افزایش آمار خودکشی در جامعه

 افزایش آمار خودکشی در جامعه

خودکشی یکی از معضلات اجتماعی است که  امروز در جامعه  تبدیل به یک راه حل فرار از زندگی برای انسانهایی شده است که از فقر، نابرابری جنسیتی، نبود کار مناسب، تجاوز جنسی، وازدواج در سنین پایین رنج  می برند. وجود یک سیستم اسلامی با قوانین ارتجاعی و  نظام نابرابر وضد انسانی سرمایه، خودکشی تبدیل به یک ابزار مرگبار در بین طبقه کارگر و دیگر اقشار جامعه شده است. رژیم اسلامی با اعدام های دسته جمعی جوانان و زندانیان سیاسی در زندانها و در ملا عام و تبلیغ کردن برای اعدام،  قصاص، شلاق در ملا عام تحقیر و توهین اشکار و تبلیغ این روشهای شنیع و کثیف در میدیای داخلی و تبلیغ شیرین کردن لذت مرگ زمینه های خودکشی را در جوانان مهیا می کند. در آغاز سال ۱۳۹۵ صدها نمونه از خودکشی ها را در ایران شاهد بوده ایم، بیشتر این خودکشی ها در بین افراد فقیر و کم درآمد جامعه بوده است.  نیمی از آنان جوانان زیر ۱۸ سال و دانش آموزان هستند. اما آنچه آمار خودکشی ها را در سالها اخیر در بین جوانان و طبقه کارگر در ایران بالا برده است نبود امکانات کافی برای تحصیل، فقر و بیکاری، تشدید نابرابری اجتماعی، اخراج کارگران بدون تامین بیمه بیکاری و عدم پرداخت حقوقهای معوقه آنان و نهایتا  شرایط سخت و غیرقابل تحمل در یک زندگی خالی از هر پشتوانه و چشم انداز و افقی روبه آینده بهتر در یک جامعه بسته و نابرابر نهایتا آنها را نا امید کرده است وبه ناچار دست به چنین عملی میزنند. ریشه و دلایل اساسی پدیده خودکشی در بین جوانان و نوجوانان، و حتی کودکان را میتوان در نابرابری های عظیم اجتماعی، وجود قوانین و نرم های تبعیض آمیز در خانواده، مدرسه و اجتماع جستجو کرد. حاکمیت سرمایه داری اسلامی ایران با تحمیل قوانین جهنمی خود برمعیشت و زندگی مردم،جامعه را به گرداب فقر، اعتیاد، و خودکشی سوق داده است. تقریبا روزی نیست که در رسانه ها و دنیای مجازی خبر خودکشی و مرگ انسانی منتشر نشود و خانواده ای را داغدار نکند در همین چند هفته پیش خبر مرگ یکی از کارگران خباز شهر سنندج منتشر شد و در همین ماه خبر مرگ یک دختر مدرسه ای در شهر تهران و صدها نمونه دیگر که روزانه به چشم میخورد و همه این حوادث و رویدادها نمونه هایی از بی کفایتی  و بی مسوولیتی دولت نسبت به وضعیت مردم و مشکلات عدیده در جامعه است. خودکشی را شاید بتوان به مثابه سلب حق حیات خویش در موقعیتی غیر قابل تحمل در بین جوانان وسایر اقشار جامعه  که از امکانات و رفاهیات و زندگی شایسته انسانی  بی بهره و محروم هستند و در فقر و نابرابری اجتماعی بسر میبرند تعریف کرد. اما خودکشی راه حل نجات از مشکلات جامعه نابرابر سرمایه داری نیست. باید ایستاد و با معضلات موجود مبارزه کرد.در جامعه بسته و مسموم حکومت اسلامی ایران بدلیل نبود فرهنگ مشاوره جوانان به انزوا رانده اند و آنان را با  مشکلات عدیده به حال خود در جامعه رها ساخته اند. پدیده خودکشی که این روزها یکی از معضلات جدی در بین اقشار اجتماعی خصوصا جوانان در ایران زیر حاکمیت  جمهوری اسلامی در جریان است بنظر میرسد  پایانی ندارد، و هر روز قربانیان بیشتری می‌گیرد. بحرانهای روحی در جامعه و بخصوص گسترش آن در بین جوانان،  این قشر وسیع  را که راه برون رفت از این وضعیت را در مقابل خود نمیبنند به نابودی می کشاند. نسلی که میتواند و باید در مبارزه با جمهوری اسلامی و قوانین ارتجاعی و ضد بشری آن بیشترین نقش را داشته باشد در نهایت به استیصال میرسد.راه حل  مبارزه با  هیولای مرگ و خودکشی و استیصال حاکم بر زندگی  کسانی که در مقابل  محرومیت ونداری با پایان دادن به زندگی خود به این معضلات جواب میدهد سرنگونی  حاکمیت هار جمهوری اسلامی است که عامل اصلی ناامیدی و بی افقی حاکم بر جامعه  است.  تنها و تنها با برچیدن و زیر و رو کردن حاکمیت کثیف جمهوری اسلامی است که میتوان شادی و امید را به  انسانها برگرداند و زندگی شایسته ایی را برای همه انسانها به ارمغان آورد .

پردل زارع 2016/5/21