پدرام نواندیش-نامه ربیعی به جهانگیری در رابطه با کارگران معدن یورت زمستان!  بیان کدام واقعیت؟

 

نامه ربیعی به جهانگیری در رابطه با کارگران معدن یورت زمستان!  بیان کدام واقعیت؟

پدرام نواندیش

 

برای جمهوری اسلامی  به عنوان روبنای سیاسی بورژوازی ایران که مبتنی  بردیکتاتوری خشن و عریان است،پرونده های جنایی عدیده ای مفتوح است. پرونده هایی که بیانگر نقش مستقیم معماران،سردمداران و عناصر ریز و درشت رژیم در سرکوب و کشتارانقلابیون و آزادی خواهان در ایران و منطقه است. کارکرد سرکوبگرانه رژیم اسلامی،خود موجد  یک رابطه خصمانه وهمیشگی میان شهروندان و جمهوری اسلامی شده است.از یک سومردم کارگر و توده کارکن جامعه،زنان و مردان آزادی خواه و برابری طلب، مترصد فرصت برای به زیر کشیدن جمهوری اسلامی هستند و از سوی دیگر رژیم اسلامی برای بقاء خود،به اعمال خشن ترین شیوه های سرکوب علیه شهروندان جامعه دست می زند. علیرغم تلاش دولت های معظم  بورژوازی برای تثبیت رژیم اسلامی ماحصل توافقاتشان در 39 سال پیش،بحران مشروعیت رژیم نسبت به گذشته،ابعاد گسترده تری پیدا کرده است،تا آنجا  که درجه  ریسک صدور سرمایه به ایران، همچنان بالا اعلام شده  و بورژوازی تاکنون  حاضر به سرمایه گذاری کلان و صدور تکنولوژی های مطرح   به ایران  نیست.

نگاهی آماری به میزان سرمایه گذاری های انجام گرفته لااقل  حتی پس از زد و بند  موسوم به برجام میان جمهوری اسلامی و دولت های 5+1، بیانگر واقعیت احتراز سرمایه داری جهانی از صدور سرمایه به ایران و تشدید بحران های رژیم اسلامی حاکم بر ایران است.  بر اساس گزارش آنکتاد (کنفرانس تجارت و توسعه سازمان ملل) در سال ۲۰۱۶، ایران سه میلیارد و ۳۷۱ میلیون دلار سرمایه جذب کرده است. این میزان صدور سرمایه به ایران حتی نسبت به سال 2012 میلادی که رقم  4 میلیارد و 662 میلیون دلار بوده،حدود 20 درصد کاهش داشته است. دیگر گزارش های منتشره  از سوی نهادهای مالی بورژوازی اعم از بانک جهانی و صندوق بین المللی نیز تائیدی بر موقعیت بحرانی رژیم اسلامی سرمایه داری ایران است.

در چنین وضعیتی است که بورژوازی ایران و دولت اسلامی آنها با تشدید فضای اختناق حاکم بر جامعه و با اتکا به عوامل سرکوبگر خود،شرایط کار را برای میلونها کارگر و توده کارکن جامعه را هرروزنا امن تر و غیر انسانی تراز پیش می سازد. ضمن یاد آوری اینکه دست آورد های تکنولوژیک  بشر در قرن بیست و یکم در زمینه  ابزار های تولید اجتماعی به گونه ای ارتقا پیدا کرده که به کار گیری آنها در تولید و کار،تعداد تلفات انسانی را در هنگام کار،به طور قابل ملاحظه ای کاهش خواهد داد. اینکه چرا علیرغم  دست آوردهای تکنولوژیک امروز،در بسیاری از جوامع که نظام مسلط بر آنها سرمایه داری است،انسانها بی شماری در هنگام کار و تولید جان خود را از دست می دهند،  مرتبط است به ماهیت منفعت طلبانه خود نظام سرمایه داری که متاسفانه نظام اقتصادی مسلط  در جهان کنونی است. نکته دیگر قابل توجه این است که در میان جوامعی که نظام سرمایه داری حاکم است،طبقه کارگر در این جوامع توانسته است سرمایه داری و دولت های آنها را  به طور نسبی مجبور به هزینه درزمینه های آموزش نیروی کار  و تامین ایمنی محیط کار سازند. اشاره به این نکته مهم نیز ضروری است که  گرایش سرمایه داری همواره در پروسه تولید،به سوی انباشت و افزایش در سرمایه ثابت است.در نوشتار پیش رو پرداختن به مقوله تغییرات در سرمایه ثابت و نتایج اقتصادی و سیاسی آن مد نظر نیست.

موضوع  تلفات انسانی در محیط های کار و تولید و خصوصا در ایران تحت حاکمیت رژیم اسلامی سرمایه داران،طی سالهای گذشته روندی صعودی طی کرده است. محیط های پر مخاطره ای همانند معادن،پالایشگاهها،چاههای نفت،پتروشیمی ها و … به قتلگاه کارگرانی  تبدیل شده که حتی کارگران جان باخته به هنگام مرگ،چندین ماه دستمزدشان توسط سرمایه دار مالک معدن و یا کارخانه به گروگان گرفته شده است.

اخیرا علی ربیعی عنصر اطلاعاتی رژیم اسلامی سرمایه داران که در کسوت وزیر کار دولت روحانی قرار دارد، به دنبال فاجعه معدن یورت زمستان در آزاد شهر که تعداد 43 کارگر قربانی منفعت طلبی سرمایه داری و دولت اسلامی آنها شدند، در نامه ای به جهانگیری معاون اول حسن روحانی، گزارشی از به اصطلاح اقدامات در خصوص کارگران و بازماندگان معدن یورت زمستان منتشر کرد. در رابطه با نامه علی ربیعی به جهانگیری چند نکته به شرح زیر بادی گفت:

اول : بعد از آنکه در گرماگرم تبلیغات مضحکه انتخابات که فاجعه قتل عام کارگران معدن یورت زمستان به وقوع پیوست ، دیدار تبیغاتی حسن روحانی از قتل گاه کارگران معدن  با اعتراض  کارگران و خانواده های جان باختگان مواجه و آبروباختگی هر چه بیشتر رژیم اسلامی  را رقم زد . خصوصا که فاجعه کشتار کارگران معدن یورت زمستان بعد از قتل چندین کارگر در ساختمان پلاسکو تهران و زیر فشار اعترضات کارگران،  رژیم اسلامی می بایست به افکار عمومی در رابطه با کشته و مجروح شدن چند صد کارگر در  دو فاجعه ساختمان پلاسکو و معدن یورت زمستان در آزاد شهر،پاسخی ارائه دهد.  بنابر این علی ربیعی در این سناریو که تهیه کننده اش  دولت  بنفش روحانی است، فقط در مقدمه موکدا سه بار بر حادثه بودن فاجعه کشتار کارگران در معدن یورت زمستان،اشاره دارد،همانگونه که در تمام فاجعه هایی که پیش از آن به وقوع پیوسته،چه در انتشار خبر و چه در گزارش ها، از آن فجایع و کشتار کارگران به عنوان حادثه یاد شده است. در واقع در همین مقدمه و هدف علی ربیعی از انتشار نامه ای که می توانست کتبا خود به جهانگیری ارائه دهد،در درجه اول عوام فریبی و اینکه دولت پیگیر در مسئله کشتار کارگران معدن یورت زمستان است، و دوم بی تقصیر نشان دادن دولت و بورژوازی ایران در جنایت آشکاری است که علیه کارگران صورت گرفته است. گویا با حادثه عنوان کردن انفجار معدن، می توان نقش مالک معدن و دولت اسلامی آنها   نادیده گرفت

 دوم اینکه علی ربیعی  در این نامه از پرداخت پانزده میلیون تومان (10 میلیون تومان دولت،و 5 میلیون تومان کارفرما)به خانواده های 43 کارگر جانباخته گزارش می دهد. توجه کنید فقط 15 میلیون تومان به ازاء زندگی هر کارگر جان باخته قرار است به خانوده های آنها پرداخت شود(فقط خرج یک مهمانی ارزال و اوباش حکومتی بالغ بر چندین برابر این مبلغی است که قرار است به خانواده کارگران جانباخته پرداخت شود)البته ربیعی می گوید که با نمایندگی بیمه آسیا در استان گلستان جلسه مشترکی داشته و خانواده های40 کارگر جانباخته در صورت داشتن  برگه انحصار ورثه می توانند دیه دریافت کنند. همین نکته نامه علی ربیعی بیانگر وقوع قتل دسته جمعی کارگران معدن است و بنابراین حادثه بودن انفجار معدن نیز منتفی است.  اما مگر نه این است که قاتل،قتل را رقم می زند ؟ مگر نه این است که قاتل را باید معرفی کرد ؟ آیا مگر نه این است که علی ربیعی خود یکی از شرکای قتل عام نه تنها کارگران معدن یورت زمستان،بلکه در بسیاری دیگر از قتل گاههایی است که تحت نام کارخانه، معدن  و بدون تامین ایمنی کار، کارگران را به قتل می رسانند؟

نکته سوم و آن  اعتراف به کشتار کارگران و خانواده های آنها  پیش از وقوع انفجار در عمق معدن یورت زمستان است. علی ربیعی اعتراف می کند که کارگران چندین ماه حقوق معوقه داشته و کارفرما ملزم به پرداخت آن به خانواده های کارگران جانباخته است. نباید تصور کرد که معوقات مربوط به چند ماه گذشته کارگران است . بنا بر اعتراف  علی ربیعی در نامه خود به جهانگیری،مطالبات معوق کارگران مربوط به سال های ۹۳، ۹۴ و ۹۵ (حدود ۷ ماه حقوق معوق و عیدی سال ۹۴ ) است که مثلا با توجه به شرایط امروز کارفرما آن را باید به خانوده های کارگران پرداخت کند. انفجار معدن یورت زمستان،پرده از جنایت های بیشتری بر داشته است. قربانیان این جنایت،هم کارگرانی هستند که جان باخته اند و هم خانواده های آنها که اکنون داغ نبودن همسران و پدران شان را نیز باید بر دوش بکشند.

نکته چهارم علی ربیعی در نامه اش به جهانگیری از تامین اعتبار سازمان تامین اجتماعی  برای کارگران مجروح معدن به ازاء هر کارگر مجروح فقط یک میلیون تومان سخن می گوید. واقعیت این است که یورش بورزوازی ایران و دولت اسلامی آنها در تمامی ابعاد آن هر زور و هر ساعت در حال وقوع است، چه آنجا که در تعیین حداقل دستمزد،دستمزدی چندین برابر زیر خط فقر به کارگران و خانوده های آنها تحمیل می کنند و چه آنجا که حتی همین حداقل دستمزد ها را چندین ماه دیرتر و حتی بدون کمترین خسارت تاخیر،به کارگران پرداخت می کنند.مسئله عدم تامین بیمه درمانی خود نیزافزون بر جنایاتی است که علیه کارگران و در اینجا کارگران معدن یورت زمستان اعمال شده است . حتی در نامه علی ربیعی هیچ اشاره ای به خسارت تاخیر دستمزدها و حقوق معوقه کارگران که مربوط به سال 94 است نمی شود.

نگاهی به آمار پزشکی قانونی رژیم اسلامی خود گویای این واقعیت است که جنایت علیه کارگران و توده های کارکن در جای جای ایران تحت حاکمیت اسلامی سرمایه داران در حال وقوع است. کودک کاری که زیر خروار ها آوار مدفون می شود،و یا کارگران ساختمانی ای که از داربست ها سقوط می کنند بدون آنکه خانواده های آنها از کمترین حمایت برخوردار شوند. در همین نامه علی ربیعی اشاره به معرفی خانواده های 40 کارگر جانباخته برای دریافت دیه می کند،در صورتی که در آمار و حتی همین نامه به همپالگی اش یعنی جهانگیری از 43 کارگری یاد می کند که جانشان را از دست داده اند. علی ربیعی از خانواده سه کارگری که مهاجر هستند و مطابق قوانین رژیم ارتجاعی اسلامی مشمول قانون دیه نمی شوند،سکوت می کند.

کارگران !

 جهنم  ساخته سرمایه داران و دولت اسلامی آنها، ازلی و ابدینیست. می توانیم  این وضعیت را به نفع انسانیت تغییر داد. قاتلان مشخص هستند . همانها هستند  که انقلاب 57 را شکست دادند. همانا که شوراهای کارگری را ممنوع و کارگران را از حق داشتن تشکل محروم کرده اند. قاتلان همانا هستند  که قانون کار ارتجاعی اسلامی را به نفع سرمایه داران  به کارگران و توده های کارکن جامعه تحمیل کرده اند. همانا  که معادن و کارخانه ها و مراکز کار را میان خود تقسیم کرده اند و دولت را به عنوان ابزاری برای سرکوب کارگران سازمان داده و در دست دارند. آنها  که دستمزد های چندین برابر زیر خط به فقر به میلیونها  کارگر و توده کارکن جامعه  تحمیل می کنند. باید دست قاتل را از ابزار قتل کوتاه کرد. باید آنها را به زیر کشید و حکومت کارگری خود را بنا نهاد . این امر مستلزم تشکل و سازمان است . بدون سازمان و تشکل ما ضعیف خواهیم بود. آنها در این ضعف ما است که این چنین هر روزه دست در کار جنایت علیه کارگران هستند. اگر متشکل شویم،اگر سازمان داشته باشیم می توانیم حکومت قاتل کارگران و صد ها هزار شهروند ایران را به زیر کشیده و محخاکمه کنیم. ما می توانیم!