پدرام نواندیش راست و خواب های آشفته کورش !

راست و خواب های آشفته کورش !
پدرام نواندیش
سال ١٣٩١ به پایان رسید . نیروهای راست جامعه سعی کردند جمعیتی را به پای آرامگاه کورش هخامنشی بکشانند تا کورش را شریک در دلواپسی ها و آشفتگی های خود سازنند . در این میان عقب مانده تر از این حضرات که به ظاهر سرشان بی کلاه نماند و برای گرد آوری نیروی بخش دیگری از بورژوازی، همان سنت اصلی جنبش ناسیونالیسم ایرانی که تاریخا بازار کورش به ان تعلق داشته و دارد، بمبی بر مقبره کورش زدند و نشان به آن نشان که آنان نیز در این آشفتگی و دلواپسی سیاسی، دست کمی از دیگر نیروهای مرتجع وعقب مانده ندارند. سرکرده “اسلامی- ایرانی” گری جنایت کار حکومت اسلامی که طی سال گذشته، با لوح حقوق بشری، چفیه بر گردن کورش انداخت، این بار سفره هفت سین را به بارگاه مقبره کورش هخامنشی پهن کرد تا در ٢٥٧٢ سال پس از کورش به رسم آن روزگار، هدایایی به بارگاه زور و قدرت و ثروت، پیشکش کند .
اما پرسش مطرح این است که در پس اقدامات نیروهای راست اعم از پرو غرب و پرو رژیم و باند ها و جناحهای آدم کش اسلامی آن، چه حقیقتی وجود دارد ؟
همگان بر این مقوله واقف هستند که جامعه ایران در آستانه یک تحول عظیم سیاسی، اجتماعی قرار دارد. نیروهای سیاسی در صفوف اپوزیسیون هر یک به ارائه الترناتیوهای خود پرداخته اند. نیروهای راست جامعه بارگاه کورش هخامنشی، دفاع از وطن و وطن پرستی را سنگر و آلترناتیو خود ساخته اند.
باید دید تفاوت آلترناتیو نیروهای راست که کورش و مقبره آن و وطن پرستی نقطه تلاقی آنان به شمار می آید ، با آلترناتیو های از سوی دیگر نیروهای جامعه چه می باشد و عمدا الترناتیو های مطرح پیش روی مردم جامعه ایران ،کدام آلترناتیو ها می باشد؟ این نیروها قرار است چگونه به قدرت برسند؟ نوع و رابطه آنان با جامعه و مطالبات میلیونها انسان کارگر و توده کارکن جامعه چگونه رابطه ای خواهد بود؟
قبل از وارد شدن به مقوله مطروحه، تصریح می کنم که منظور از راست، عمدا جنبش ها، نیروها و سازمانهای اجتماعی ای هستند که متعلق به طبقات فرا دست اجتماع می باشند و یا از زاویه دفاع از منافع این طبقات ، حضور سیاسی ، اجتماعی داشته ودارند. اینکه چرا عمده این نیروها که خود تعلق طبقاتی به بورژوازی دارند ، به اپوزیسیون رژیم تبدیل شده اند را می بایست در مقوله ویژگی های حکومت سرمایه داری اسلامی ، شرایط به قدرت رسیدن آنها و چرایی قدرت رسیدن جمهوری اسلامی به آن پرداخته شود .
ضرورت قدرت گیری جمهوری اسلامی از سوی دولتهای بورژوازی غرب ، سرکوب انقلاب عظیم توده های مردم به نام انقلاب بود .مطابق این ضرورت ، رژیم اسلامی می بایست هر گونه تحول سیاسی را خفه کرده و نیروهای سیاسی را از میان بردارد و به این ترتیب در شرایط قطب بندی آن دوره ،مانع شکل گیری یک قدرت چپ در ایران شود . به این اعتبار حکومت اسلامی نه یک حکومت متعارف و داده شده سرمایه داری ، بلکه حکومتی است که ضرورت پیدایی و قدرت گرفتن آن بر حسب ضرورت های دول بورژوازی غربی به صورت کوتاه مدت و موقت در آن دوره معین باید تعریف شود . سرکوب وحشیانه نیروهای سیاسی و کمونیست در دهه خونین شصت توسط ماشین سرکوب رژیم اسلامی ،آن رسالتی بود که بر عهده جمهوری اسلامی قرار داده بودند . خاوران ، لعنت آبادها و تف آباد ها ،گوشه کوچکی از نسل کشی و شنیع ترین جنایت بر علیه بشریت توسط حکومت اسلامی را به نمایش گذارد ه است .
اینکه چرا اکنون کورش و بارگاه او که متعلق به عهد عتیق می باشد، میعادگاه نیروهای راست اعم از پرو رژیم و پرو غربی شده است را باید در دو نکته اساسی مورد تدقیق قرار گیرد. اول آنکه جمهوری اسلامی نمی تواند منافع استراتژیک غرب را در بلند مدت تامین نماید. خود رژیم اسلامی در بحرانی همه جانبه دست و پا می زند. میلیونها نفر کارگر و توده کارکن، زنان، جوانان به تنگ آمده از رژیم اسلامی مترصد فرصت برای بزیر کشیدن حکومت اسلامی سرمایه داران هستند. این نکته امری منفی برای ادامه حکومت اسلامی از سوی دول بورژوازی، و روی آوری آن دولتها در جهت حمایت از نیروهای راست اپوزیسیون و حتی عهد عتیقی و سلطنت طلبان شده است.
تمام عناصر داخل حکومت و جناحهای رژیم خود بر دامنه تنفر مردم و نگرانی از سقوط خود آگاهند. بنا بر این دلایل و برای سرکوب جنبش عظیم کارگران، ممکن است از سوی غرب، مورد رژیم چنج قرار گیرند. به همین دلیل در مذاکرات پیاپی شان، بنا را بر آن دارند که تضمینات لازم را برای ادامه حکومت در مقابل تعلیق غنی سازی از غرب کسب کنند.
همراه با این فاکتورها و اضافه کردن تشدید بحران و جدال های درون حکومتی در آستانه مضحکه انتخابات ، تا رفتار جناح جنایت کار احمدی نژاد در پهن کردن سفره هفت سین در مقابل بارگاه کورش و اقداماتی این چنینی، دست پیدا کرد. دومین نکته که می بایست مورد تدقیق قرار داده شود، چرایی کنار هم قرار گرفتن این نیروها و وجوه اشتراکی است که آنان را کنار هم قرار می دهد. آنچه که موجب تلاقی آنان در میعاد گاه کورش شده است، دفاع تمام قد آنان از طبقات بورژوا وضع موجود در مقابل موج عظیمی است که بسیاری از این اراذل از آن به عنوان “فتنه” پا برهنگان یاد می کنند.
کنار هم قرار گرفتن این نیروها از سر تصادف نبوده و نیست. اینان اختلافات استراتژیکی با هم نداشته و ندارند، بلکه ماهیتا از یک طبقه اجتماعی هستند و مدافع سرسخت آن محسوب می شوند. جنگ خانوادگی با هم دارند. همانطور که پیشتر گفته شد، در دوره ای معین، دول غربی برای نجات سرمایه داری و سرکوب انقلاب و جلوگیری از به قدرت رسیدن نیروهای چپ جامعه، رژیم اسلامی و خمینی را به مردم حقنه کردند. در سال ٥٧ قدرت سیاسی از بخشی از طبقه حاکم به بخش دیگری از همان طبقه، دست به دست شد. کنار هم قرار گرفتن این نیروها به واقع امر، تلاشی مشترک از سوی آنان برای نجات طبقه حاکم و ماشین سرکوب بورژوازی در برابر سیر تحولات تعمیق یابنده اجتماعی است.
همانگونه که رژیم اسلامی به بن بست اقتصادی و سیاسی اجتماعی رسیده است و نه مردم خواهان ادامه حکومت آن هستند و نه آنان قادر به ادامه حکومت می باشند، نیروهای راست نیز فاقد آلترناتیو روشن و ملموس در برابر توده های میلیونی مردم می باشند. در ارزیابی از نیروهای راست و نشان دادن وجوه متفاوت آلترناتیو این نیروها بایستی به چگونگی پاسخ آنان به شاخص های مورد قبول مردم در جامعه مراجعه کرد. شاخص های مشخص و ملموسی همچون آزادی، برابری، رفاه انسان، به عنوان شاخص های معینی در مقابل این نیروها قرار دارد. چگونگی پاسخ به این مطالبات، مربوط یا نامربوط بودن آنان به میلیونها انسان را در مقابل جامعه قرار خواهد داد.
در شرایط حاضر، رژیم اسلامی ناتوان از برآوردن حداقل های یک زندگی انسانی در جامعه ایران است. ناتوانی رژیم در بعد اقتصادی مربوط به بد عمل کردن این یا آن عنصر رژیم اسلامی نبوده و نیست. برنامه های افرادی را هم که کاندید مضحکه انتخابات هستند، همگی حول محور کاهش دستمزد ها و افزایش خط فقردر جامعه است. راست جامعه نیز در شرایط فعلی پاسخی فراتر از پاسخ نهاد های بورژوازی جهانی مبنی بر سفت کردن کمربند ها و ریاضت کشی اقتصادی نداشته و ندارد. این نیروها قرار است تمام عدم سود دهی های سرمایه داری را تحت عناوین اقتصاد ملی با تشدید استثمار کارگران و کارارزان و پائین نگه داشتن سطح دستمزد ها، جبران کنند. سرمایه داری ذاتا با رفاه اجتماعی تحت شرایطی که بنگاه های اقتصادی اش دچار بحران هستند، منافات داشته و در تناقض است. همین اکنون شاهد کاهش شدید خدمات اجتماعی در کشورهای سرمایه داری جهان هستیم.
در سیستم فکری بورژوازی و نیروهای راست مدافع آن برابری محلی از اعراب نداشته و ندارد. تمام دنیای سرمایه داری بر نابرابری انسان و تقسیم افراد جامعه به طبقات مالک ابزار تولید و فاقد آن بنیان گردیده است. هزار دلیل ناموجه از جیب هایشان بیرون میریزند که گویا انسانها نابرابر هستند و نهایتا انسانها در مقابل قانون برابر هستند و بس که آن هم فقط صوری خواهد بود. نیروهای راست حتی مدافع برابری زن و مرد نیست اگر چه به کرات دم از آن می زند. همین نیروهای راست هستند که در خصوص برابری زن و مرد، از خطرات بی بند و باری زن و مخاطرات بنیان خانواده، سخن می رانند.
نیروهای راست هیچگاه در خصوص آزادی، آن تمایلات درونی اشان را بیان نمی کنند. قرار است برای رساندن بنگاه های اقتصادی ورشکسته خود به سود آوری، سطح دستمزد ها پائین تر نگه داشته شود. قرار است یک بار دیگر رفاه اجتماعی را به بهانه رسیدن به شکوفایی اقتصادی، قربانی کنند. قرار است ریاضت کشی اقتصادی نسخه بانک جهانی و صندوق بین المللی پول و در ادامه حکومت اسلامی به اجرا گذارده شود و قرار است در این راستا هیچ اعتراضی صورت نگیرد و به زبانی اعتراض ممنوع، تشکل ممنوع، اعتصاب ممنوع و آزادی ممنوع و این ها همانند اسلافشان مترادف استبداد و دیکتاتوری خواهند بود.
کورش و آرامگاه او، وطن پرستی و دفاع از مام وطن آن چهار چوبه فکری نیروهای راست جامعه است که مزورانه منافع خود را به جای منافع مردم جا می زنند. همانگونه که بارها و بارها سران آدم کش اسلامی سخن از منافع “ملت” به میان می آورند و به اینگونه منافع طبقه حاکم را در چهار چوب منافع آحاد جامعه پوشش میدهند.
سخن دیگر این است که این حضرات با تعمیق جنبش آزادی خواهی و برابری طلبی روی قدرت سیاسی را به خود نخواهند دید چرا که بساط لفت و لیس و آدم خواری و استثمار آنها با روی دادن انقلاب آزادی خواهانه و برابری طلبانه توده های وسیع مردم٬ برچیده خواهد شد. منفعت این حضرات نه در تعمیق جنبش اجتماعی توده های مردم گرسنه و فقیر، بلکه در تحمیق و چوب لای چرخ جنبش کارگران گذاردن است. باید توجه کرد و پرسید کدام نیروها کورش و وطن و عظمت طلبی ایران را شعارشان ساخته اند؟ پیشینه اشان کدام است؟ آنچه که معلوم است و نماینده گان این حضرات اعلام کرده اند، در شرایط به قول خودشان خطیر، در کنار رژیم اسلامی به دفاع از وطن خواهند پرداخت. لازم نبود تا مدتی سپری گردد چرا که نشانه های این کنار هم قرار گرفتن و دلواپسی های مشترکشان را در نوروز امسال کاملا آشکار بود. علت دلواپسی مشترک این نیروها تعمیق روز افزون جنبش آزادی خواهانه و برابری طلبانه میلیونها انسان کارگر و زنان و جوانان و به طبع آن روی آوری کارگران و توده های کارکن به آلترناتیو چپ و کمونیسم کارگری است.
بی تردید نیروهای راست و مدافع وضع موجود اولین مخالفان انقلاب عظیم اجتماعی کارگرا ن بوده و به عنوان وحشی ترین عناصر سرکوبگر آن به صف خواهند شد. همانطور که گفته شد نیروهای راست با انقلاب به قدرت نخواهند رسید. بی تردید رشد جنبش های آزادی خواهانه و برابری طلبانه مردم زمینه روی آوری کارگران و توده های زحمتکش به آلترناتیو چپ و به قدرت رسیدن کمونیسم کارگری را فراهم خواهد نمود. کمونیسم کارگری جنبشی برای دگرگونی جهان و بر پایی یک جامعه آزاد ، برابر و انسانی و مرفه است.
http://www.hekmatist.org/index.php
2٧ مارس 2013