پدرام نواندیش-اپوزیسیون طرفدار رژیم و مضحکه انتخابات!

اپوزیسیون طرفدار رژیم و مضحکه انتخابات!

پدرام نواندیش

نزدیک به چهار دهه است که جمهوری اسلامی به عنوان یک رژیم سیاسی عقبمانده بر جامعه مدرن ایران چنگ انداخته و علیرغم تناقضات ماهوی اش با زندگی میلیونها شهروند، به حیات سیاسی اش ادامه داده است. اینکه جمهوری اسلامی برای جامعه مدرن ایران قواره ناجوری است و شهروندان طی این نزدیک به چهاردهه، جمهوری اسلامی را هیچگاه ماندنی ندانسته اند، پس تداوم حاکمیت سیاه اسلامی بر چه مکانیسم هایی استوار است؟ علیرغم بحران مشروعیت رژیم، نیروهای سیاسی ای که مانع از افتادن آن می شوند، کدام ها هستند؟ چه منفعتی را دنبال می کنند و از چه امکاناتی برای سرپا نگه داشتن رژیم بهره میبرند؟

واضح است ماشین سرکوب رژیم اهرم اساسی تداوم حاکمیت سیاسی جمهوری اسلامی است اما هیچ رژیمی فقط با سرکوب خشن نتوانسته است تعادل خود را برای مدتی طولانی حفظ کند. ابزار تحمیق، تبلیغات دست راستی، پروژه های سیاسی دفاع از حکومت، بی تاثیر نشان دادن تلاش و مبارزه انقلابی تا دفاع صریح از رژیم اسلامی و ارکان جمهوری اسلامی، به اندازه باتوم و گلوله و زندان و پرونده سازی و تروز فیزیکی برای حکومت اهمیت دارد. سیاستهای اپوزیسیون طرفدار رژیم و سینه چاک دادنشان برای شرکت در انتخابات جمهوری اسلامی را باید در این چهارچوب دید و بررسی کرد.

رژه چهره های آشنا

رژیم اسلامی بساط مضحکه انتخابات ریاست جمهوری برای ۲۹ اردیبهشت سال جاری را پهن کرده است. نمایش انتخابات دوره فعالیت اساسی و فشرده نیروهای سیاسی طرفدار رژیم و وضع موجود است. روز یکشنبه ۲۶ ماه مارس سال جاری مجموعه ای از این چهر های اشنا و بدنام مجددا در لندن جمع شدند. فرخ نگهدار، جمیله کدیور، برزگر، برزین و عادلخواه، یک میزگرد انتخاباتی تشکیل دادند. محتوای بحث آنها هرچه که باشد، نفس عمل آنها دمیدن در مضحکه انتخابات رژیم اسلامی همزمان با دو سرکرده رژیم، خامنه ای و روحانی است. اگر به ترکیب افراد میزگرد مضحکه انتخاباتی که در لندن برگزار شد توجه کنیم، دو طیف از نیروها هستند که در گذشته بخشی شان در حاکمیت سهیم بودند و بخش دیگرشان هم خارج از حاکمیت در دفاع از رژیم اسلامی فعالیت کردند. عناصر و محافلی از جناح های رژیم اسلامی به بیرون رانده شدند و در موقعیت اپوزیسیون مجاز رژیم، یعنی آنانکه به انتقاد از حکومت مجاز شمرده می شوند، فعالیت میکنند. انواع آنها را همین امروز از مهدی خزعلی گرفته تا نوری زاد و حتی نوری زاده را می بینیم که به شیوه ای درباری به انتقاد از خامنه ای و روحانی می پردازند و برای آنها در تهران و شهرستانها، کرسی خطابه را هم مهیا می کنند. حتی حشمت طبرزدی را که چند وقتی به بهانه بازجویی از سخن گفتن بازش داشته بودند، به یکباره در خصوص انتخابات شروع به قلم فرسایی میکند. خانم کدیور با کارنامه سیاه ضدیت با حقوق زنان که در میزگرد شرکت دارد، بخشی از نیروهای سهیم در قدرت سیاسی جمهوری اسلامی بوده است که اکنون در زمره نیروهای اپوزیسیون مجاز خود را در سرنوشت رژیم اسلامی سهیم میداند. سر دیگر این طیف امثال فرخ نگهدار و خط توده ای – اکثریتی دفاع از جناحی از رژیم است که در “دوران طلائی امام راحل” در کنار دستگاه سرکوب رژیم علیه نیروهای مخالف جانفشانی ها کردند و عمدتا هنوز هم از رژیم اسلامی دفاع میکنند.

نیروهایی که از آنها یاد شد، چه آنها که یک دوره شریک در قدرت سیاسی بوده اند و چه آنها که داخل قدرت سیاسی نبوده اند اما موضع سیاسی آنها به رژیم آدمکشان اسلامی مشروعیت میداده است، اکنون یک بار دیگر با هدف خاک پاشیدن به چشم شهروندان جامعه، در حفظ و سرپا نگهداشتن رژیم آدمکشان اسلامی عمل میکنند. این مدافعین ارتجاع سیاسی در ایران، طی چند روز گذشته نسبت به جنایت علیه میلیونها کارگر از سوی رژیم اسلامی که با مصوبه دستمزدی ۹۳۰ هزارتومانی صورت گرفت، خم به ابرو نیاورند. اما اکنون که پای منفعت خودشان یعنی بقاء رژیم صد هزار اعدام در میان است، روسری بر سر، کروات زده و معمم، میتینگ و برنامه های تلویزیونی براه می اندازند. اینها تریبون بی بی سی، رادیو فردا، صدای آمریکا و سی ان ان و غیره را هم در اختیار دارند تا دستجمعی با بمباران و مهندسی افکار عمومی، تنور انتخابات رژیم را گرم کنند. مشروعیت دادن به رژیمی که از بنیاد نامشروع و تا مغز استخوان ضد زن و ضد کارگر و ضد انسان است، فقط سیاست کسانی میتواند باشد که در بقای رژیم جنایت و فقر و آپارتاید اسلامی ذینفعند.

طرفداران جمهوری اسلامی در اپوزیسیون میگویند برای آنکه قدرت در دست جناح خامنه ای و اصول گرا نیافتد، باید به جناح اعتدال گرا رای داد. بعبارتی فصل مشترک همه نیروهای طرفدار رژیم، تقسیم کردن حکومت به “خوب و بد”، یا “بد و بدتر” است. نقش اینها هم ظاهرا به عنوان دلسوز مردم، تفسیر و شناساندن نیروهای “خوب” و “مترقی” درون رژیم آدم کش اسلامی است. واقعیت این است که رابطه این نیروها و حکومت آدمکشان اسلامی، در واقع بیان موزانه قدرت جناح های درونی رژیم است. به دیگر سخن نیروهای طرفدار رژیم، اشتراکات اجتماعی عمیقی با جناح هایی از حکومت دارند. این دیدگاه بیان کننده علل به میدان آمدن مجدد آنها در دفاع از رژیم اسلامی است. حکومت جمهوری اسلامی خود بیانگر نوع رابطه اش با شهروندان جامعه است که مملو از استثمار و سرکوب و شکنجه و اعدام است و این نیروها مدافع چنین رابطه ای با شهروندان هستند.

در مقابل جمهوری اسلامی و نیروهای سیاسی مدافع آنها چه در داخل و چه در خارج، نیروی عظیم اجتماعی کارگران و توده های کارکن جامعه، نیروهای سیاسی چپ و کمونیست و آزادیخواه قرار دارند. کارگران در چند روز گذشته با گوشت و پوست خود لمس کردند که ادامه و بقاء رژیم یعنی یورش هرچه بیشتر به زندگی و معیشت شان، یعنی یورش به آزادی زن، یعنی یورش به حقوق کودکان و یعنی بی حقوقی هر چه وسیعتر شهروندی که خواهان یک زندگی شایسته انسان امروز است.

این را باید اضافه کرد که مدافعان رژیم اسلامی که ذره بین به دست گرفته اند تا ببینند کدام آخوند مرتجع یک لحن انتقادی در کلام دارد تا او را بزک کنند و به مردم بفروشند، این روزها از وسعت زنانی که خود را برای شوراهای اسلامی رژیم کاندید کرده اند، به عنوان یک نکته مثبت ارزیابی می کنند و آن را در بوق کرده اند. در این رابطه باید گفت خود ترکیب شورای اسلامی، ارتجاعی و ضد زن و ضد حقوق شهروندی است. زن در ترکیب شورای اسلامی، نهایتا سیاست آخوندها و اسلام علیه خودش را باید تائید کند، باید بیحقوقی خودش را، بیحقوقی شهروندان را مهر تائید بزند. باید هزار بار تاکید کرد که در جمهوری اسلامی، انتخاباتی وجود ندارد و انتخابات بی مسماترین واژه است. رای به هر کسی رای به نظام اسلامی و خامنه ای و رهبری وی است. تنها یک انتخاب واقعی پیش روی مردم آزادیخواه و برابری طلب ایران وجود دارد و آن سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی است. *

۳۰ ماه مارس ۲۰۱۷