هیرش مجید نیا -حکومت اسلامی ایران و هراس از اعتراضات فراگیر کارگری

حکومت اسلامی ایران و هراس از اعتراضات فراگیر کارگری

   هیرش مجید نیا

جامعه ملتهب ایران با حاکمیت هار و درنده اسلامی در چهار دهه گذشته، کانون بحرانهای سیاسی، اقتصادی و  اجتماعی فراوانی بوده و هست که سر منشا و ریشه اصلی آن وجود بختکی به نام حکومت جمهوری اسلامی بر فراز جامعه و مردم است. تحمیل روز افزون فقر و سیه روزی و سختی جانفرسای معیشت و حق حیات  و زندگی بخاطر سیاستهای ضد انسانی  و نیاز واشتیاق ذاتی حاکمیت به سرکوب و خفقان و میلیتاریسم گسترده، مردم را به اعماق فقر و تنگدستی فرو برده است. در این میان وضع معیشتی طبقه کارگر ایران از همه ی اقشار و طبقات دیگر دهشتناک تر است.  دستمزدهای چندین برابر زیرخط فقر،بیکارسازی های گسترده،خصوصی سازی،قراردادهای موقت و سفید امضا و حاکم کردن فضای امنیتی بر فعالیت های کارگری توسط رژیم سرمایه اسلامی ایران، هر چه بیشتر فقر و بی حقوقی روز افزون را براین طبقه تحمیل کرده است.و هیاهوی دوران پسا برجام و وعده وعیدهای توخالی روحانی،تورم افسار گسیخته و شلاق زدن کارگران معترض همه و همه بیانگر بحران مشروعیت جمهوری اسلامی و است.آمار و ارقامی که روزانه خبر از بیکاری های  گسترده، اخراج سازی به بهانه تعدیل نیرو و در خطوط تولید کارخانه‌ها و مراکز تولیدی، دستمزدهای معوقه تلنبار شده که قرار نیست حاکمیت و کارفرما آن را به راحتی به کارگران بدهند، کانون اعتراضات گسترده کارگری را بیش از بیش بزرگتر و وسیع تر کرده است. سیاست عملی و تاکتیک سرمایه و دولت در قبال بی حقوقی کارگران تشبث به توجیهات  اقتصادی از قبیل اینکه فلان  مرکز تولیدی دچار ورشکستگی شده، یا مواد اولیه لازم برای خط  تولید فعلا موجود نیست، سراسرسیاست کثیف اقتصادی و در عین حال سیاست حاکمیت ایران را فرموله میکندو درست به روال سایر حکومت هار سرمایه داری در جهان، بار تمامی ثروت اندوزی و انباشت سرمایه را در شرایط بحران بورژوازی، به بهای استثمار و تحمیل فلاکت بیشترو عواقب آن را طبقه کارگر بر دوش بکشد. برای نمونه تاکنون یکبار هم نشده است  که درشرایط  ورشکستگی و  به اصطلاح رکود اقتصادی سیستم، یک مدیر یا کارفرما یا مزدوران بسیجی و اعضای شوراهای اسلامی یا خانه کارگری ها اخراج شوند، و این همیشه کارگران و اقشار تهی دست بوده اند که از گردونه کار و زندگی حذف شده اند. و دقیقا بر اساس همین واقعیات سر سخت طبقاتی است که کارگران درست ترین ابزار را برای مبارزه انتخاب کرده اند، یعنی اعتراض، اعتصاب و پا فشاری بر خواستهای بر حق و انسانی شان در مقابل کلیت سیستم سرمایه داری و دولت حامی آن یعنی دولت جمهوری اسلامی ایران. در واقع بیشتر از هر کسی خود حاکمیت ایران با دسته بندی و جناح های مضحک  درونی شان بر این واقعیت واقف هستند که اعتراضات کارگری و گسترش آن قبل از اینکه شکل اعتراضات و مطالبات صنفی و صرفا اقتصادی را  به خود گیرد بدلیل شرایط موجود و  موقعیت رژیم اسلامی، به سرعت شکل سیاسی به خود خواهد گرفت و به همین دلیل است که همیشه و همواره حکومت هار اسلامی، انبوهی از اتهامات از قبل آماده شده را در خورجین دارد تا به محض اعتلا و سر بر آوردن هر اعتراض کارگری  در جامعه، با چماق قانون و چسباندن انگهای امنیتی و اتهامات بی پایه ی دیگر به فعالین کارگری و رهبران عملی جنبش طبقه کارگر درایران تلاش می کنند ازبرندگی وگسترش آن در میان مردم به زعم حاکمیت بکاهد. اعتصاب غذای جعفر عظیم زاده در زندان،  و پا فشاری او بر خواستهای بر حق و انسانی طبقه کارگر ایران گواهی بر این مدعاست. بی شک کابوس اعتراضات وسیع کارگری و گسترش آن به تمامی جامعه، هراس و پانیک مرگ و زندگی حاکمیت کثیف اسلامی در ایران است. چند ماه قبل بود که رژیم اسلامی در طی مانوری نمایشی تحت عنوان: ” مانور برخورد با کارگران اغتشاش گر” نیروی ویژه ای را برای اعتراضات کارگری، آماده کرد. بدون شک نفس استفاده حاکمیت  از اصطلاح “اغتشاش” نمایانگر وحشت و واهمه آنان از اعتراض و مبارزه ای است که روزانه در سطوح جامعه از جانب مردم و جنبش های اجتماعی و کارگری رو به حاکمیت شکل میگیرد. اما اتحاد و هم سرنوشتی طبقاتی کارگران و مردم ستمدیده در این مبارزه پیگیر قبل از هر چیز باید بر پایه های محکم اتحاد عمل، افق و استراتژی روشن، خط و آلترناتیو کمونیستی و سوسیالیستی استوار باشد ،اتحادی که ابتدا با هدف سرنگونی انقلابی کلیت رژیم سرمایه داری اسلامی ایران معنا خواهد یافت. بدون شک جمهوری اسلامی و ارتجاع سرمایه در ایران کابوس مرگ آوری را در فردای اعتراضات فراگیر مردمی تجربه خواهد کردوبساط ارتجاعی اش یکبار برای همیشه برچیده خواهد شد.

هیرش مجید نیا    2016/6/25