هیرش مجیدنیا-محیط های نا امن کاردر ایران،قتلگاه کارگران:

محیط های نا امن کاردر ایران،قتلگاه کارگران:

در شرایط به غایت دشواراقتصادی و معیشتی ای که روزانه طبقه کارگر با آن روبرو است و مناسبات تولیدی سرمایه داری که از قبل کارارزان و ارزش افزوده تولیدی طبقه کارگر انباشت سود و سرمایه می کند.تراژدی انسانی که  فقر،بی حقوقی،استثمار و مرگ کارگران بر اثر سوانح کار را بدنبال دارد.طبق آمار دست کاری شده خود حکومت سرمایه داری اسلامی ایران در ده ماه نخستین سال1395 بنا به گزارش”سازمان پزشکی قانونی کشور”یکهزار و سیصد و شصت و هفت ۱۳۶۷کارگر در ایران بر اثر حوادث کاری جان خود را از دست داده اند.بر اساس این آمار روزانه 4 تا 5 کارگر بر اثر فقدان ایمنی در محیط کار قربانی سود پرستی و استثمار سرمایه داری شده اندو همراه با آنان خانواده هایشان در محاق فقر و تنگدستی و فراموشی فرو رفته اند.تازه این آماری است که از جانب حکومت اسلامی و ارگانهای ضد کارگری اش رو به جامعه ارائه میدهند و گویای بخشی کوچک از واقعیت و فاجعه عظیمی است که بصورت روزمره در زندگی و کار کارگران اتفاق می افتد.خیل میلیونی کارگران بیکارو اکثریت عظیمی که مجبورهستند برای امرار معاش نیروی کارخودرا به قیمتی ارزان به صاحبان سرمایه بفروشند.در این مصاف نابرابر تنها کارگران هستند که متضرر میشوند و هیچ قانون مشخصی در چارچوب قانون کار نوشته دست کارفرماها و دولت سرمایه داری برای دفاع از آنها وجود ندارد.اکثریت کارگرانی که قربانی سوانح کار شده اند شامل قانون کار فرمال و ضد کارگری حکومت اسلامی نمی شوندو تازه بخش بزرگی از کارگران در سوانح ناشی از کار دچار معلولیت یا نقص عضو میشوند و عملا از هستی انسانی و برخورداری از بیمه یا تامین درمانی خارج میشوند و در آمار قوانین کار ضد کارگری ایران بند یا تبصره ای برای دفاع از آنان وجود ندارد.اکثر کارگرانی که دچار سوانح کار و معلولیت یا مرگ میشوند کارگران ساختمانی هستند که بدون بیمه یا قرارداد کاری مجبور به انجام دشوارترین کارها با ساعات کارطولانی هستند و نهایتا در مواجه با سوانح کار،تازه اگر زنده بمانند نمی توانند به هیچ مرجع قانونی شکایت کنند و خود و خانواده هایشان مجبورند با فقر و بیکاری و تنگدستی زندگی کنند.در ایران صدها هزار کارگر از خدمات درمانی و بیمه تامین اجتماعی محروم هستند.این در حالی است که روزانه در سایه نکبت حکومت اسلامی قشر مفتخور و طفیلی وابسته به کانون قدرت طبقه حاکمهکه ابزار قدرت و سود را در اختیار دارد با حقوق های نجومی و لفت و لیسهای بی شمار و سرمایه هایی که از ارزش اضافی کار کارگران افزوده کرده اند برای خودشان زندگی مجلل و غیر قابل تصوری را برای خود و همپالگی هایشان مهیا نموده اند. هنگامی که نوبت به زندگی و سطح معیشت و گذران زندگی کارگر می رسد کلیت سیستم سرمایه داری و حکومت اسلامی با هزار ترفند و سفسطه بافی سعی می کنند کارگران را به وضع فلاکت باری که بورژوازی مسبب  آن است اقناع کنند.حقیقت این است که ماهیت و فلسفه وجودی سیستم سرمایه داری حامل هیچ تغییر و رفاهی در زندگی و آینده کارگران نبوده و نمی باشد.حقیقت این است که  تنها نیروی واقعی و خود سازماندهی کارگران است که می تواند به این بردگی سرمایه پایان دهد.در واقع این آمار و ارقام تقلبی حکومتی که هر از گاهی از منافذ حکومت اسلامی بیرون میزندو بیانگر بخش کوچکی از مصائب و مشکلات طبقه کارگر است در واقع شمایی کلی از وضعیت غیر قابل تحمل زندگی و کار مزدی کارگران و استثمار شدیدی است که در آن جامعه وجود دارد.بحران ساختاری سیاسی و اقتصادی و هویتی حکومت اسلامی با آن درجه از فقر،سرکوب،بی حقوقی طبقه کارگر،قوانین زن ستیز و خفقان جهنمی ای که روزانه سعی میکند از طرق مختلف به مردم ایران تحمیل کند گویای چهره و سرشت حکومت فاشیستی اسلامی ایران است.وجود مصائب و معضلات و پدیده هایی از قبیل تن فروشی،اعتیاد،فروش اعضای بدن،خودکشی و هزار معضل دیگر در ایران تحت حاکمیت حکومت اسلامی تصویری واقعی از ماهیت این جانیان اسلامی است.اکنون در آستانه 1می لازم و ضروری است که طبقه کارگر ایران و فعالین کمونیست جنبش کارگری همدوش با سایر جنبشهای اعتراضی از قبیل جنبش زنان و جنبش دانشجویی و معلمان و پرستاران،کیفرخواست خود را بر علیه تمامی ساختار مناسبات سیستم سرمایه داری  در قالب قطعنامه ها و شعارها و خواست و مطالبات برحق طبقاتی خود با نیروی متحدانه خود برای پایان دادن به این جهنم ساخته سرمایه داری و مذهب بصورت شفاف مطرح کنند و برای تحقق مطالبات طبقاتی خود متحد شوند.

زنده باد اول ماه ماه،زنده باد انترناسیونالیسم کارگری

هیرش مجیدنیا

2017/4/21