هیرش مجیدنیا-رد پای جنایت از گورهای دستجمعی خاوران تا صندوق های انتخابات

رد پای جنایت از گورهای دستجمعی خاوران تا صندوق های انتخابات

هیرش مجیدنیا

مضحکه انتخابات دوره دوازدهم ریاست جمهوری در ایران قرار است در اردیبهشت ماه امسال برگزار شود. نمایندگان ریز و درشت نظام اسلامی، برای دوره ای دیگر از فریب و توهم پراکنی با سوابق مختلف در جنایت، سرکوب و کشتار مردم بار دیگر به صف شده اند تا تنور بی رونق انتخابات را اندکی گرم کنند. در کنار جناح های متلون حکومتی میدیای وابسته به بورژوازی غرب و مشخصا “آیت الله بی بی سی” سنگ تمام گذاشته است و برای درز گرفتن و پنهان کردن چهره واقعی حکومت مطلوب اسلامی شان مشغول پروپاگاند و تبلیغ به نفع انتخابات هستند. آنچه برای آنها کمترین اهمیتی ندارد، سرنوشت سیاسی مردم و اوضاع بغایت دشوار اقتصادی و معیشتی اکثریت جامعه ایران است.

از میان خیل کاندیدهای ریاست جمهوری، آخوند سید ابراهیم رئیسی دادستان سابق کل کشور و عضو هیئت مرگ در تابستان ۶۷ و یکی از عوامل اصلی قتل عام زندانیان سیاسی و چپ نیز نزول اجلال فرموده اند. آخوند رئیسی یکی از منفورترین چهره ها و شخصیت های حکومت صدهزار اعدام است که اکنون وقیحانه خود را برای دوره ای دیگر از صدارت بر جنایت و تحمیل خفقان مذهبی بر مردم و جامعه ایران آماده کرده است. کسی که مستقیما در راس هیئت مرگ در سال ۶۷ همراه با نیری و اشراقی و پورمحمدی و سایر جک و جانورهای اسلامی حکومت، نسلی از شریف ترین و انقلابی ترین انسانها را به خاک و خون کشید. خاوران و صدها مزار گمنام دیگر در اقصی نقاط ایران سند و نماد زنده تاریخی است که حکومت اسلامی سرمایه همدوش با دنبالچه های جناحی شان سعی میکنند آنرا از حافظه تاریخی مردم پاک کنند و به فراموشی بسپارند. جنایاتی که در “دوران طلایی امام شان” نسبت به جامعه و نسل انقلابی آن دوران انجام دادند و اکنون هم با افتخار از آن یاد میکنند. آخوند رئیسی و امثال او و نقش انکار ناپذیرشان در قتل عام و ایجاد هولوکاست اسلامی دهه ۶۰ را نباید استثنایی بر قاعده دید. واقعیت مهم و قابل تامل این است که رئیسی و شرکای جنایت پیشه اش هر کدام مشخصا نماینده کامل و نماد آشکار کلیت پدیده ای به اسم جمهوری اسلامی هستند و چیز دیگری از آنها انتظار نمی رود. ماموریت و رسالت اینها سرکوب دستاوردهای قیام ۵۷، به خاک و خون کشیدن آزادیخواهی، تلاش برای تغییر و برابری طلبی سوسیالیستی بود. خارج از هر شعار و لافزنی های تبلیغاتی که حضرات کاندید ریاست جمهوری دراین روزها وقیحانه ادعا میکنند، حقیقت سرسخت و زنده و تجربه واقعی سی و هشت سال جنایت، اعدام، شکنجه و سرکوب و حاکمیت قوانین مافوق ارتجاعی اسلامی بر فراز جامعه این را اثبات میکند که مانورهای مضحک و مهوع انتخاباتی تنها سوپاپ اطمینان بقا و حفظ کلیت منحوس حکومت اسلامی هستند. بدوا این را خود حاکمان و سردمداران جمهوری اسلامی تا طرفدارانشان در اپوزیسیون اعتراف میکنند. متوهم ترین و پرت ترین چهره های اصلاح طلبی حکومتی هم اکنون به این نتیجه رسیده اند که پس از چندین سال پشت خاتمی و دیسکورس دل بهم زن اصلاحات گام به گام با حفظ تعفن قوانین اسلامی، سخن گفتن از اصلاح و بهبود در چارچوب جهنم حکومت اسلامی بیشتر به جوک شبیه است و این خزعبلات از جانب آنها خریدار چندانی ندارد. هنوز مردم وقایع کوی دانشگاه و قتل های زنجیره ای و هزاران جنایت دیگر حکومت سرمایه داری اسلامی را با لبخند کریه و تائید آمیز خاتمی فراموش نکرده اند و میدانند که تمامی این مضحکه انتخابات و موش و گربه بازی جناح های حکومتی در خدمت بقای عمر ننگین حکومت اسلامی بوده و میباشد. گورهای بی نام و نشان زندانیان سیاسی، چوبه های دار و اعدام، صورتهای اسیدپاشی شده زنان جوان، فقر و تنگدستی کارگران و اکثریت مردم ایران تابلو عظیمی از چهره واقعی و فلسفه وجودی حکومت اسلامی و انتخابات چندش آورش است. در واقع معنای عملی و واضح انتخابات و شعارهای نمایندگان حکومتی و میزان تعلق کلیت این سیستم اسلامی را به مقوله آزادی و رفاه مردم را میتوان در گورخوابهای حاشیه تهران، کودکان کار رها شده درحاشیه خیابانها، و میلیونها کارگر گرسنه و محروم از زندگی و امید، انبوه جوانان و زنان بی حقوقی که روزانه به ضرب شمشیر قوانین اسلامی فرصت زندگی، شادی و جوانی شان بدست همین حکومت تباه میشود دید.

صندوق های انتخاباتی و رای دادن به جنایتکاران حکومت اسلامی به معنای “انتخاب” مرگ و تباهی و تحمیل فقر، بردگی و سیه روزی برای اکثریت مردم است. تنها روزنه و آلترناتیوی که برای طبقه کارگر و مردم بجان آمده ازاین فلاکت و سیه روزی موجود است سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی است. حکومتی که مشروعیت اش را از خاوران ها و کشتار مخالفین استنتاج میکند، باید سرنگون شود.

۶ آوریل ۲۰۱۷