همايون گدازگر -ايجاد انستيتوى خمينى در كركوك و مراسم سالگرد جمهورى اسلامى در سليمانيه ابتدا و انتهاى اين دريوزگى كجاست ؟

ايجاد انستيتوى خمينى در كركوك و مراسم سالگرد جمهورى اسلامى در سليمانيه

ابتدا و انتهاى اين دريوزگى كجاست ؟

هر انسان نيمه مطلع از وضعيت سياسى كنونى جامعه ايران بايد اين واقعييت را تشخيص داده باشد كه اكثريت عظيم جامعه ايران از جمهورى اسلامى متنفرند و با رؤياى روزگارى بدون جمهورى اسلامى زندگى مى كنند . در همين اوضاع جارى ، حتى جمع  زيادى از شركاى اصلى سركار آوردن جمهورى اسلامى ، از شركت در مراسم “سالگرد انقلاب ” و بخون كشيدن آن توسط رژيم اسلامى شرم دارند. در شهرهاى سنندج و مهاباد ومريوان و سقز و بقيه شهرهای كردستان ايران ، جاهائيكه هنوز خون جوانان و زنان  و مردان این منطقه از پنجه عوامل  جمهورى اسلامى مى چكد ، اين مراسمها اگر شانسی برگزارى پيدا كنند ، محل تجمع مزدوران و كاسه ليسان جمهورى اسلامى و يا كسانى است كه به ضرب تهديد به بيكار سازى واز دست دادن شغل به آنجا كشانده شده اند .    اما آنطرف مرز در كردستان عراق ، كه در آن فشار و تهديد اطلاعات و پاسدار و بسيجى و زندان و شكنجه و پادگان و پايگاه جمهورى اسلامى وجود ندارد ، رهبران احزاب حاكم اقليم كردستان ، در بالاترين رده ، همين چند روز قبل مهماندار مراسم تجليل از جمهورى اسلامى در سليمانيه و تأسيس مركز روشنگرى خمينى در شهر كركوك بودند . انگار بخشنامه هاى وزارت كشور جمهورى اسلامى به غير از استاندارهاى ايران  براى حاكمان و فرماندارهاى سليمانيه و كركوك و اربيل و….هم ارسال مى شود چراچنين است ؟ چرا بخصوص در اين روزها كه اين رهبران خودشان را از ترس مواجه شدن با موج اعتراض مردم به تنگ آمده از فساد و چپاول قايم مى كنند ، اين حضور خجولانه در خدمت به جمهورى  اسلامى لازم آمده است ؟

 اين در يوزگى احزاب ناسيوناليست كرد در عراق و كرنش آنها در مقابل هر ديكتاتور و جنايتكارى در منطقه، البته ريشه در نفس بوجود آمدن اين احزاب دارد ، حتى مى توان گفت در اين مورد با ديگر احزاب ناسيوناليست كرد در منطقه فرق دارند .  اگر يك سياست هميشگى  احزاب ناسيوناليست زندگى  در شكاف و اختلاف دولتها است ، اما نزد اين احزاب حتى زمانى كه ديگر در قدرت هستند ومحدوديت اجبار به زندگى در چنين شكافهايي را ندارند، هنوز  نزد اينها همپالگى  و دنبالچه  سياست دولتهاى ديگر بودن ، همواره بعنوان  يك سياست استراتژيك براى بقاء  سرجاى خود باقى است . به همين دليل   نه تنها در دوران طلايي حكومت دارى سالهاى اخير بلكه در زمان اپوزيسيونى  و اساسا از همان بدو تأسيس تا كنون هيچوقت نتوانسته اند حلقه بگوشى و دنباله روى سياسى خود از دولتهاى سركوبگر منطقه را در زرورق “رابطه احزاب با دولتها ” و يا “ديپلوماسى” بپيچند . در يك كلام تاريخا بدون تكيه گاه و آغا بالاسر ، زندگى حزبى و سياسي اشان معناى چندانى نداشته است . لااقل در فاصله زمانى ٤-٥ دهه گذشته ،   شاه ايران و ساواك ، ميت تركيه و اردوغان ، حافظ اسد و صدام ، خمينى و خامنه اى و سردار سليمانى ، به تناوب و در هرتند پيچ سياسى  ، قبله و قطب نما و الگوى نشوو نما و سياستهايشان بوده اند .به گواه  سند و تاريخ اين حكم در مورد دورانهاى قبل و اجدادشان هم صادق است .

 ممكن است شرايط سياسى و اجتماعى منطقه و شكل گيرى اين احزاب كه پر از تصفيه حسابهاى خونبار داخلى هم هست  ، و يا بافت و فرهنگ جامعه اى كه در آن به قدرت رسيده اند در شكل گيرى اين موقعييت  در اين احزاب نقش داشته باشد . اما هر چه هست ، نتيجه اين درماندگی سياسى درهمه اين سالها ، جدا از قلع و قمعهاى گاه وبيگاه يكديگر و پرونده سياهشان  در برخورد به مردم و احزاب سياسى در بخش هاى ديگر كردستان در كشورهاى مجاور ، حاكميت سياسى امروزشان را هم در لبه پرتگاه قرار داده است . اينها در واقع راه بازگشتى براى خود باقى نگذاشته اند . بدون مدد ديگران دستگاه قدرتشان را طوفان اعتراض مردم بيكار و گرسنه در هم مى پيچد . جامعه با دلال سياسى اداره نمى شود . جلو اعتراض جارى مردم كردستان را نه اردوغان مى تواند بگيرد ونه سردار سليمانى  . مراسم سالگرد جمهورى اسلامى و از خمينى فيلسوف ساختن ، تا دست بوسى هر روز جمعه اردوغان ، بايد به سدى در مقابل اين طوفان و نجات صندلى قدرت بينجامد . اما در اشتباهند . روى اسب بازنده شرط بندى كردن ، يعنى همين . سرنوشت خودشان را درگرو حكومتهايي گذاشته اند كه خود مانع اصلى پيشروى جامعه ، و يكى از عوامل  اصلى بربريت كنونى در خاورميانه اند . حكومتهايی كه ساليان متمادى است ، صدها مليون انسان براى جارو كردنشان ، در عراق و تركيه و ايران دارند تلاش مى كنند وهزينه مى دهند  . اما اين هنوز پايان افتضاح سياسى اين احزاب در حكومت اقليم كردستان نيست . جمهورى اسلامى و خمينى اش كه اينها تا حد نوكرى در خدمتش قرار گرفته اند ، ٣٧ سال آزگار است كه مردم و مخالفين خود را كشتار مى كند . بخصوص در كردستان ، جائيكه اينها هم به سياق همه ناسيوناليستها ، ادعاى دروغين دفاع از مردمان آن  را دارند ، هنوز ماشين سركوب و ستمگرى جمهورى اسلامى در كار است . اين در جه از همسويی و چاپلوسى با قاتلين مردم كردستان ، قطعا مورد تنفر جوانان و تمام مردم مبارز كردستان است . صف همين امروز معترضين در مقابل مجلس و كاخهاى دولتى در اقليم كردستان عراق  ، همچنين اعتراض به اين سياست مشمئز كننده در مقابل جمهورى اسلامى و پشتيبانى از مبارزه و مقاومت مردم در كردستان ايران است . آينده تحولات منطقه و بخصوص جنبش آزاديخواهى مردم كارگر  و زحمتكش عليه چپاول و استثمار و عليه ارتجاع مذهبى ، چنين حسابها و  خوشرقصی هايی در مقابل جمهورى اسلامى را ، كه دهن كجى به مبارزه چند نسل از  مردم آن منطقه است با احزاب سياسى و از جمله احزاب حاكم در اقليم كردستان تصفيه خواهد كرد .

١٤ فوريه

همايون گدازگر