نینا پایدار – داعش و تغییر معادلات در منطقه خاورمیانه

داعش و تغییر معادلات در منطقه خاورمیانه
نینا پایدار
با شروع بهار عربی و اعتراضات مردم در کشورهای مختلف خاورمیانه و شمال آفریقا، موجی از آزادیخواهی و نه به حکومت های استبدادی تمام منطقه را فراگرفت. این تجمعات و اعتراضات در ابتدا مدنی بود که به ساقط شدن حکومت های دیکتاتوری چندین دهه ای مصر و تونس انجامید. چند کشور دیگر مانند لیبی و یمن با دخالت ناتو و آمریکا تغییر کردند. دامنه این اعتراضات به خاورمیانه و کشورهای بحرین، سوریه، لبنان، عربستان و قطر کشیده شد و موجب شد که حاکمیت کشورهای مذکور جهت کاهش دامنه اعترضات دست به اصلاحاتی برای جلوگیری از انقلابات مردمی در کشورهایشان شوند. اما در میان این کشورها، اعتراضات مدنی مردم در اعتراض به ظلم و ستم حاکمیت بشار اسد در سوریه پس از مدتی به خاک و خون کشیده شد. بشار اسد با مشت آهنین با تجمعات مدنی مردم سوریه برخورد و روزانه شاهد کشتار مردم بیگناه و معترض در شهرهای سوریه بودیم. پس از مدتی این اعتراضات وارد فاز مسلحانه شد و مردم با دخالت نیروهای منطقه ای و غربی برای مقابله با کشتار بشار اسد مسلح شدند. نیروهای منطقه ای و غربی برای به تغییر مسیر این اعتراضات و انداختن حکومت اسد، تضعیف جمهوری اسلامی به عنوان هم پیمان استراتژیک بشار و ضدیت با سیاست های روسیه در منطقه شروع به انتقال تروریستهای اسلامی و نیروی نظامی به سوریه کردند. با شروع جنگ خونین تخاصم غرب با بشار اسد و هم پیمانانش، نیروهای اپوزیسیون مختلفی در سوریه ایجاد شد. ارتش آزاد سوریه، جبهه النصره، داعش (دولت اسلامی عراق و شام) و نیروهای کرد و نیروهای القاعده جهت مقابله با بشار به صورت اپوزیسیون خود را علنی کردند. چند سال از جنگ سوریه و حضور نیروهای مختلف اپوزیسیون در این کشور می گذرد، نیروهایی که هیچکدام به منافع مردم سوریه نمی نگرد، تمامی این نیروها خود را به منافع کشورهای منطقه ای به مانند حکومت ترکیه، قطر و عربستان، اقلیم کردستان و غرب پیوند داده اند و در شکاف منافع حکومت های منطقه ای، به تداوم جنگ، کشتار، قتل عام و سرکوب و به قول منصور حکمت سناریوی سیاه منطقه ای کمک کرده اند. در میان این نیروها پ.ک.ک و حکومت اقلیم کردستان به عنوان جبهه سوم نه از بشار اسد به طور علنی دفاع کرده اند و نه در کنار نیروهای مخالف و دوشادوش آنها جنگیده اند. احزاب ناسیونالیست کرد تنها به منافع خود در 3 استان کردنشین سوریه نظر داشتند و با عقب نشینی نیروهای دولتی، کنترل کامل خود را بر مناطق کردنشین گسترش داده اند. در این میان جبهه النصره و القاعده ایها، اپوزیسیونهای تروریستی سلفی دیگری هستند که در سوریه می جنگند، جبهه النصره توسط قطر و عربستان مسلح شده و از لحاظ مالی و لجستیکی ساپورت میشوند. ارتش آزاد سوریه نیروهای نظامی جدا شده از ارتش بشار اسد به همراه نیروهای مردمی سوریه و جنگجوهای دیگری است که از ترکیه به سوریه منتقل می شوند. این گروه تحت حاکمیت ترکیه و سیاست های غرب در سوریه می جنگند. اما داعش (دولت اسلامی عراق وشام) نیروهای تروریستی و متوحشی هستند که بخشی از آنها را سلفی ها و بخشی دیگر بعثی های عراقی بازمانده از دوران صدام و تروریست های بنیادگرای پاکستانی، چچنی، فلسطینی و عربی هستند که خواهان بازگشت شریعت و استقرار حکومت اسلامی سنی و بنیادگرای اسلامی هستند. نیروهایی که به دنبال امپراطوری شام و عراق و سلطه ی اسلام سیاسی متوحشانه در محدوده ی مذکور و برقراری قوانین شریعت به شکل خشونت باری در آن هستند. این نیرو توسط قطر و عربستان ساپورت مالی می شوند و سیاست هایش را همزمان با سیاست های قطر، عربستان و ترکیه تنظیم میکرد. نیرویی که برای ایجاد رعب و وحشت در ارتش سوریه و در میان شهرهای سوریه از سربریدن، کشتار، قتل عام و شلاق و… استفاده می کنند.
اخیرا داعش در تاکتیکی غیر منتظره، اما انگار در هماهنگی با کشورها و نیروهای منطقه ای جبهه جنگش را تغییر داده و جبهه جنگ را به عراق منتقل کرده، نیروهای ارتش عراق از موصل، تکریت و کرکوک فرار کرده و شهر به دست داعشی ها افتاده است. داعش به سمت بغداد به راه افتاده، هرچه در مسیر راه باشد را تخریب و جمهوری اسلامی و به قول خودش “رافضی ها” را تهدید به انتقام می کند. سر می بُرد و به جلو می رود، احزاب حاکم کردستان در کرکوک به جنگش می روند، مالکی همه را به جنگ علیه داعش فرا می خواند و در تلعفر داعش را زمین گیر کرده و جمهوری اسلامی هم پیمان بزرگ مالکی، دو گروهان از نیروی تروریستی سپاه قدسش را برای مقابله با داعش به خاک عراق ترانسفر کرده است. در زیر به حضور گروه تروریستی داعش در عراق و تحولات مختلف در کشور عراق با حضور داعش در روزهای اخیر می پردازیم و هم چنین به بحث حول منافع کشورهای مختلف منطقه و غرب را با حضور داعش و قدرت گیری مجدد نیروهای مرتجع ناسیونالیستی و اسلامی در عراق می پردازیم.
داعش و تحرک جدید ناسیونالیزم کرد و ناسیونالیزم عربی
تحرکات داعش در منطقه و ورود به موصل و پیشروی این نیروی تروریستی، موجب شده که حاکمان کرد موجود در کردستان عراق یا حاکمان عرب شیعه به مانند مالکی، صدر و سیستانی با تهییج افکار عمومی و بسیج جوانان و مردم، آتش جنگ را در این منطقه مشتعل کنند. در چنین فضایی،  صحنه ی تخاصم به جای دمکراسی نظامی آمریکایی، صحنه ی رویارویی نیروهای ارتجاعی سنی، شیعه و ناسیونالیزم کرد و عرب است. نیرویی که می رود عراق را برای چندین سال به جنگ و خونریزی و کشت و کشتار و جنگ فرقه ای سوق دهد. آمریکا و غرب، پس از شکست پروژه امپریالیستی “آزاد سازی سوریه”، برای ساقط کردن بشار اسد از قدرت و دست یابی به منابع نفتی موجود در سوریه، به تربیت انواع نیروهای تروریستی به مانند “داعش” پرداخت. دخالت نظامی امریکا در عراق، به حضور نیروهای مرتجع که دست نشانده حکومت های منطقه ای بودند، آینده جامعه عراق را بدست جریانات قومی، عشیره ای سپرد. دولت مالکی، جریان مقتدا صدر، سیستانی، سلفی های سنی و نیروهای اپوزیسیون کرد که هیچکدام به آینده مردم تحت حاکمیت آنها پیوندی ندارند. امروز دولت عراق، در شکافها و کشمکش صفوف ارتجاع در عراق، در شکاف نیروهای سنی و شیعه، بعثی و غیر بعثی، سناریو دخالت نظامی آمریکا را به قیمت تباهی کامل جامعه عراق به یک جنگ تمام عیار سوق می دهد، بن بستی که زمینه تحرک مجدد نیروهای بعثی را در قالب “سنی” و “داعش” و یا جیش الشیعه و سپاه قدس فراهم کرده است.
داعش و تشدید نفرت مذهبی برای کشتار انسان های بیگناه در عراق
زمانی که نیروهای آمریکایی قرار بود از عراق خارج شوند، اوباما چنین اذعان داشت که آمریکا امروز عراق را ترک می کند که این کشور “با ثبات، مستقل و توانمند” است. واژه هایی که هیچکدام هیچ موجودیتی نداشت و تنها این واژه ها، دست آویزی بود تا اوباما و هم پیمانانش منجلابی را که به اسم دموکراسی در عراق پدید آورده بودند را ترک کنند. در حالی که هرکدام از نیروهای سنی، شیعه و کرد به حکومت های منطقه ای ترکیه، ایران و عربستان و قطر وابسته بودند واژه ی استقلال بی معنی بود و ثبات نیز با ورود داعش سه هزار نفری و کنترل یک روزه فلوجه، موصل و تکریت خنده دار است. ارتش پنجاه هزاری موجود در منطقه فرار می کند و نیروهای تروریست سلفی و مرتجع داعش این شهرها را کنترل و دست به قتل عام مردم بیگناه و عادی می زنند. آخوندهای ریز و درشت سنی هم با سکوت به این جنایات چراغ سبز داده و نیروهای شیعه برای اینکه قدرت از دستشان خارج نشود دست به فتوای جهاد و صدور دستور کشتار قومی و عشیره ای و مذهبی می دهند. در چنین شرایطی، سیاست نفرت مذهبی، نتیجه اش تداوم خونریزی، فلاکت و بمب گذاری و سناریوی سیاه برای عراق و منطقه خاورمیانه خواهد بود. تداوم این جنگ تنها در مرزهای عراق محدود نمی شود، جنایات را گسترش و زمینه ی قدرت گیری بیش از پیش نیروهای مرتجع سنی، شیعه و ناسیونالیست ها، بعثی ها و غیر بعثی ها را فراهم میاورد.
داعش و رقابت نیروهای منطقه ای و جهانی
حمله نظامی و اشغال عراق توسط غرب و آمریکا، شیرازه مدنیت عراق را از هم پاشاند و زمینه را برای رشد هرنوع ویروس ملی، مذهبی، قومی و مافیایی فراهم کرد. امریکا برای حفظ منافع کثیف خود این جنگهای قرون وسطایی را سازماندهی میکند و به همراه انگلیس و متحدین شان دم از حقوق بشر میزنند!؟ درست است که حکومتهای مرتجع منطقه مستقیم عامل جنایتها هستند اما بدون مشورت امریکا وانگلیس این زد و خوردها امکانپذیر نیست. بورژوازی برای بقا و ادامه سودآوری کارخانه های اسلحه سازی و برقراری سیاست های خود نیاز ضروری به چنین جنایتکارانی دارد، چون اگر این انگلهایی نبودند امریکا وانگلیس و…. به این آسانی نمیتوانستند بر منطقه نفت خیز و پردرآمد خاورمیانه تسلط داشته باشند و بوسیله تانک و توپ و دمکراسی خونین اش، برای سالهای متمادی به تاخت و تاز و ویرانی در منطقه ادامه دهند. با شکست سیاست های غرب در عراق و نزدیکی دولت مالکی به جمهوری اسلامی، نزدیکی احزاب حاکم کردستان به ترکیه و نزدیکی سنی ها به قطر و عربستان و پس از شکست سیاستهای غرب در سوریه و قدرت گیری مجدد بشار اسد به کمک جمهوری اسلامی و روسیه، وجود داعش می تواند زمینه ورود نیروهای نظامی و چپاول منابع نفتی و غیر نفتی را سبب شود. آمریکا و هم پیمانانش به کمک نیروهای منطقه ای سالیان سال است که با کمک های نظامی، پولی و لجستیکی و تربیت این نیروهای تروریست و مرتجع، زمینه چپاول و غارت کشورهای دارای منابع زیر زمینی را فراهم کرده اند. حضور این میکروب های اسلامی تنها و تنها به آشوب و کشتار در عراق کمک کرده و زمینه نا امنی و قتل و عام را برای حضور مجدد نظامی و سیاسی آمریکا در منطقه فراهم آورده که موجب ایجاد تنش های بیشتر میان قطب های مختلف قدرت در خاورمیانه شده و ناامنی، کشت و کشتار و حضور نیروهای اسلام گرا و مرتجع را موجب می شود.
راه نجات مردم عراق از این آشوب
داعش با حمله به عراق و خالی شدن پادگانها از ارتش و توحش افسارگسیخته آنها در کشتار مردم بیگناه عراق، یکبار دیگر این امکان را برای جریانات ارتجاعی در عراق و منطقه باز کرده که به نام دفاع از زندگی و امنیت مردم، آنها را به جنگ شیعه و سنی، کرد و عرب بکشانند. در ایران و کردستان نیز نیروهای سلفی که تا دیروز برای جبهه النصره و نیروهای تروریستی ارتجاع اسلامی به مانند القاعده در مسجدها تروریست تربیت می کردند، دوباره به تکاپو افتاده اند. جریان سلفی از حلبچه و اربیل تا جوانرود و سنندج نیروهای تروریستی تربیت شده ای را که تا دیروز زیر پرچم رژیم اسلامی بوند را به کمک جبهه النصره در سوریه و نیروهای تروریست و جنگجویان داعش در عراق می فرستد. در ایران نیز جمهوری اسلامی به نام، دفاع از “عتبات عالیات و امامان معصوم شیعه” دارد جوانان و مردم را به جنگ کثیف فرقه ای ترغیب می کند و به قول معروف آتش بیار این معرکه شده است. از سوی دیگر سپاه قدس با رهبری خامنه ای و قاسم سلیمانی به عراق نیرو فرستاده، تا با نامهای ارتش مقتدی صدر، جیش المهدی و ارتش کرار به جنگ سنی ها و سلفی ها بروند. احزاب ناسیونالیست کرد نیز به نام دفاع مشروط کرکوک را تسخیر و با چراغ سبز آمریکا از آب گل آلود ماهی خودشان را می گیرند. در این آشوب و معرکه ی فرقه ای ، مذهبی و قومی خطر تجزیه ی خونین عراق می رود تا به جنگی تمام عیار در منطقه نیز تبدیل شود. تجزیه ای که قرار است با حضور نیروهای تروریست و بدون نظر مردم و منافع مردمی باشد که در این منطقه زندگی می کنند. تجزیه عراق به سه کشور مجزا که قرار است یوگسلاوی دیگری را در ذهنها تداعی و آتش جنگ کرد و سنی و شیعه و مسیحی را شعله ورتر و خونین تر کند. مقابله و ایستادگی در برابر تمامی این نیروهای مرتجع، شرط بقای مدنیت در جامعه عراق است. در مقابل کل این صف ارتجاع بومی و مذهبی، مردم عراق باید صف مقاومت برای دفاع از کار و زندگی خود را سازمان دهند.
وظیفه‏ی انسانهای آزادیخواه و کمونیست در خارج از عراق، برگزاری آکسیون و میتینگ های خیابانی جلوی سفارت کشورهای غربی و عربستان، قطر و ترکیه در دفاع از مردم عراق است. وظیفه انسانهای کمونیست، مصاحبه با تلویزیون و رسانه های مستقل پیرامون این گروه های تروریست و جریان های قومی و عشیره ای و اسلامی و روشنگری درباره وضعیت کنونی عراق و تشریح منافع و آینده راستین مردم عراق است. در داخل عراق نیز تنها وجود مردم سازمانیافته، متحد و مسلح است که میتواند ضامن شهرهای این کشور از هر جریان ارتجاعی، و تامین کننده امنیت برای همه شهروندان مستقل از مذهب و ملیت و قومیت و نژاد باشد. مردم عراق باید توسط احزاب کمونیست کارگری عراق و کردستان متحد و به خیابانها بیایند و علیه احزاب حاکم بر عراق، از سنی و شیعه و  کرد تا نیروهای تروریستی داعش و جیش الشیعه و …. بایستند. مردم باید به جبهه سومی علیه این سناریوی سیاه و کشمکش نیروها تشکیل دهند. امروز در عراق کمونیست ها وظیفه شان بیش از پیش عینی و حیاتی به نظر میرسد. بازماندگان بعث، داعش، مقتدی صدر و مالکی را باید در هم شکست و همه نیروهای تروریست و جنایتکار را باید متوجه کرد که کمونیستها و آزادیخواهان و مردم شرافتمند عراق اجازه توحش و جنایات را به آنها نخواهند داد. کمونیست ها باید دست به کار شوند و با شفاف سازی و روشن گری مردم را حول پرچم آزادی خواهی و برابری طلبی سازمان داد. نباید اجازه تعرض به جان و مال و زنان به مثابه غنیمت جنگی توسط اپوزیسیون های اسلامی و قومی و نژادی را داد. امروز کمونیستهای عراق، دو حزب کمونیست کارگری عراق و کردستان میتوانند در راس سازمان دادن مردم و مسلح کردن آنها برای دفاع از زندگی خود نقشی حیاتی داشته باشند. این نیروها باید با روشنگری و بسیج نیروهای مردمی، بتوانند آنها را در دفاع از حیات و در برابر نیروهای مرتجع سنی و شیعه و کرد و عرب سازمان دهند. تنها با وجود طبقه کارگر و کمونیستها و فعالیت متحدانه این نیروها، روشنگری درباره ی سیاست های غرب و آمریکا در عراق و خاورمیانه و علت اساسی حضور نیروهای مرتجع و تروریست در عراق است که می توان آلترناتیوی واقعی و عینی برای حیات انسانی و شایسته مردم عراق را پیدا کرد.