نیما متين -پژاك در بارگاه اسلام

پژاك در بارگاه اسلام

 نیما متين

اخير به مناسبت عيد فطر، مجلس حزب حيات آزاد كردستان موسوم به پژاك بيانيه اي را در اين خصوص منتشر كرده است. در این بیانیه آمده است. ” این امرسبب واگرایی وانفکاک خلق‌های منطقه،عدم گشایش دموکراتیک وایجاد تصویری  خشن ازدین مبین اسلام درمنطقه وجهان می‌گردد. جهان اسلام امروزبیش ازهرزمان دیگری نیازی مبرم به بازخوانی ودگراندیشی اسلام مدینه واسلام علوی دارد واین بازخوانی،توانایی آنرادارد که بسترراجهت اتحادخلق‌های منطقه پدیدآورد… پژاک درپایان بیانیەخوداین عیدرابەهمەی مسلمانان آزدیخواەوبویژەخلق کردتبریک وتهنیت گفتەاست؛ “مانیزبه نوبه‌ی خود،فرارسیدن عیدفطر،عیداتحادامت اسلام رابه تمامی مسلمانان آزادی‌خواه وصلح‌طلب منطقه به ویژه خلق مسلمان کوردستان،تبریک وتهنیت عرض می‌کنیم”   اين بيانيه از دو جنبه قابل تامل است. جنبه نخست، ماهيت ارتجاعي و كهنه پرستانه پژاك و اتکا آن به ارتجاع مذهبی و اسلامی  که در تلاش است كه آنرا به مردم كردستان تحميل كند. جنبه دوم و مهمتر آن نگاهي باب طبع قدرتهای غربی  به اسلام كه فرصت طلبانه تلاش دارد اسلام را به اسلامي طلح طلب! و بنيادگرا تقسيم بندي كند و اين همان چيزي است كه دولتهای غربی  به شدت به دنبال آن هستند.  اين جنبه همانا چراغ سبزي است كه از سوي پژاك به دولتهای غربی و بويژه آمريكا و از سر منفعت طلبي مي دهد.

سياستهاي پژاك بر ارتجاع و كهنه پرستي استوار است. اثبات اين ادعا هم كار دشواري نيست. اين بيانيه آخرين موردي است كه مي توان به آن اشاره كرد. پژاك با نگاهي پوپوليستي و فرصت طلبانه درصدد است تا از هر فرصتي براي دخالت در جغرافياي كردستان استفاده كند. حتي اگر اين نگاه ربطي به جامعه نداشته باشد. آنچه كه پژاك از درك آن عاجز است، اين است كه ايران و بويژه كردستان را يك جامعه اسلامي مي داند. نگاه آنها به اين مساله ناشي از آن است كه اسلام را از ريشه و بن در جامعه كردستان مي بينند و حتي در تبليغات خود نيز هميشه جايي براي تبليغات اسلامي باز مي گذارند. اما واقعيت اين است كه اين جوامع ، اسلام زده هستند. يعني اسلام تحت شرايطي خاص و در برهه اي از زمان بر اين جوامع تحميل شده است. اين بدين معني است كه اسلام به جامعه تحميل شده است، نه اينكه انتخاب آزاد بوده و از آن پيروي مي كنند. اگرچه برخي از اعضا و رهبران اين جريان خود را سكولار و حتي چپ مي دانند اما در عمل، رفتار و حتي گفتارشان عكس اين موضوع را بيان مي كنند.. يعني مطابق آنچه كه در اسناد و كتابهاي ديني وجود دارد، حرف مي زنند و در نهايت نيز عمل مي كنند. براي اثبات اين گفته توجه شما را به گفته نفر اول اين جريان در گفتگو با كانال تلويزيوني نوروز جلب مي كنم. رحمان حاجي احمدي در اين برنامه در مقابل سئوالي كه در مورد جنگ حزب دمكرات از وي پرسيده مي شود، اين چنين استدلال مي كند كه حزب دمكرات ادعا مي كند كه بيش از سه ميليون عضو در كردستان ايران دارد. سپس فرض را بر اين مي گيرد كه جمعيت كردستان ايران دوازده ميليون است و ادعا مي كند كه شش ميليون از آنها زن هستند و با وقاحت كامل مي گويد:” اين شش ميليون نفر به كنار”. آيا اين پيروي كامل از قرآن نيست. كتابي كه زنان را تخم مردان هم به حساب نمي آورد؟ اين عين ارتجاع و كهنه پرستي است. نگاهي كه حتي ناقص العقلترين انسان هم آنرا نمي پذيرد، اما اين رهبر پژاك با صراحت از آن دفاع مي كند. نكته اي كه بايد به آن اشاره كنم اين است كه اين برنامه به صورت زنده نبود و اگر غير از اين تفكر در اين جريان وجود داشت، به حتم مي توانستند آنرا پخش نكنند. قطعا دفاع از آزادي بيان كه مساله آنان نيست.

اين مساله يك اتفاق ساده نيست. پيشتر اوجالان هم در كتاب خود با عنوان “تمدن دموكراتيك” اين مساله را به صراحت بيان كرده است. وي معتقد است كه “من همیشه به هنگام ژرف اندیشی در خصوص حضرت محمد  کوشش می کنم وی را تحت عنوان آخرین نسل و بزرگترین نماینده کاهنان سومری که بزرگترین مفاهیم را ساخته اند مورد تعبییر و تفسیر قرار دهم..باید بخوبی دانست که حضرت محمد معاریف دینی و متدولوژیک و حتی فلسفی و علمی آن زمان و مکان را هر چند بصورت محدود درک کرده بود..خود او بسان عیسی به طبقات فرودست تمایل داشت..براحتی می توان گفت که اسلام به نسبت مسیحیت به گونه پیشرفته تری تمدن گراست.اسلام در مقام یک انقلاب ..چه بسا از این حیث  در راس انقلابهائی باشد که بزرگترین خیانتها در حقشان روا داشته شده..برنامه و شیوه حضرت محمد نه تنها از سوی اخلافش و از جمله خلفا اجرا نشده بلکه درک نگردیده و در عمل با خیانتهای بزرگی مواجه گردیده است..به سبب اینکه تلاشهای حضرت علی موفقیت امیز نبوده اند نمی توانیم پیش بینی کنیم که اقدامات وی تا چه حد درک پذیر خواهند” گشت.دفاع ارتجاعی از محمد و اسلام از این واضحتر!!!

اگر دو بحث فوق را به عنوان مشتي از گفته ها، سياستها و اقدامات پژاك چه از طرف نفر اول اين حزب و چه از طرف رهبر معنوي آنها درنظر بگيريم، مي توان پي برد كه نه تنها با اسلام مخالفتي ندارند، بلكه حتي خود را با آن تداعي مي كنند و در تلاش هستند تا به تقسيم بندي برسند كه مدتهاست غرب به دنبال آن است.  بايد به اين حزب و حزب مادر آن گفت و نشان داد كه آنچه داعش انجام مي دهد،واقعیت كامل اسلام است و هيچ چيزي خارج از اسلام و قرآن انجام نداده اند. اسير كردن زنان، فروش آنها، برده داري و كشتار هر آنكه خارج از حوزه فكري آنها رفتار كند، عين نص صريح قرآن است و در اين هيچ شكي نيست.

جنبه دوم اين بحث، نشان دادن چراغ سبز به آمريكا و غرب براي تقسيم بندي اسلام است. پروژه اي كه غرب خواست با تعريفي دوباره از اسلام و تقسيم بندي آن به معتدل و تندرو ، مرزي را بين اسلام بكشد و اين پروژه را از تركيه شروع كرد. اما ظاهرا نه پ.ك.ك و نه پژاك خيلي از اين اقدام خرسند نبودند و بيرون ماندن آنها از اين پروژه را به ضرر خود دانستند. حالا كه اين پروژه در تركيه شكست خورده است و اين تقسيم بندي از اسلام، محلي از اعراب ندارد، اينبار اين دو جريان خود را پيش قدم كرده اند. خيلي قبلتر از اينها اين پروژه از سوي پژاك كليد خورده است. نگاهي به زمان ظهور داعش بياندازيم. جرياني كه خود را دولت اسلامي معرفي كرده است و تمام قوانين اسلامي را مو به مو به اجرا در مي آورد، و تمام دنيا از چپ و راست آنها را دولت اسلامي مي ناميدند، به يكباره نامي ديگر در ميدياي اين حزب براي آنها انتخاب شد. ” راهزن” يا در زبان كردي ” چه ته “. اين تعبير اين جريان از اعضاي دولت اسلامي بود. تا امروز هم كماكان آنها را راهزن  مي نامند، مبادا اينكه گفتن نام دولت اسلامي به مزاق خيلي ها خوش نيايد. اوجالان در همان كتاب خود واژه اسلام را از ريشه سلام يعني دين صلح و آشتي مي داند **اما در واقع اسلام ريشه در كلمه ( سَلَمَ ) به معناي تسليم و عبوديت دارد. اما غافل از اينكه حتي يكي از پيروان اين رهبر معنوي به خود اجازه ي چنين سئوالي را به خود بدهد. ايشان مي خواهند اسلام مطلوب خود را به جاي اسلام واقعي به خورد انسانها بدهد. مذهب يكي از ابزارهاي تحميق جامعه است. مذهب افيون توده هاست. اين سخن ماركس حالا پس از دهه ها به روشني قابل درك است. پژاك نيز از اين موضوع آگاه است اما آگاهانه درصدد تحميق جامعه است. آگاهانه انتخاب كرده است كه از اين ابزار و در نقطه اي از دنيا استفاده كند كه امتحان خود را پس داده است.

مذهب و ناسيوناليسم هميشه در كنار هم بوده اند. نمي توان هيچ كدام از اين دو را به صورت مجزا متصور شد. تاريخ اين واقعيت را به روشني نشان مي دهد. جنگهايي كه در هر دوره از تاريخ اتفاق افتاده است، معجوني از مذهب و ناسيوناليسم بوده اند و خواهند بود. اما بايد جامعه كردستان اين تفكرات ناسيوناليستي و اين احزاب اپورتونيست و رهبران و شخصیتهای آنها را تماما افشا و منزوی کنند.

***

 * و ** دو بريده فوق از كتاب مانيفيست تمدن دموكراتيك نوشته عبدالله اوجان گرفته شده است.